دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • پادوسپانان |
  • پاراب |
  • پاراچنار | پاراچِنار، شهری‌ از ایالت‌ سرحد در شمال‌ غربی‌ پاكستان‌. این‌ شهر در °33 و ´54 عرض‌ شمالی‌ و °70 و ´6 طول‌ شرقی‌ در مجاورت‌ مرز افغانستان‌ در درۀ سرسبز كُرَّم‌ در فاصلۀ 280 كیلومتری‌ جنوب‌ غربی‌ پیشاور واقع‌ است
  • پارس آباد | پارْسْ‌آباد، شهرستان‌ و شهری‌ در استان‌ اردبیل‌.
  • پارسا |
  • پارسائیه |
  • پارسیان | پارْسیان‌، جمع‌ پارسی‌، در لغت‌ به‌ معنای‌ اهل‌ پارس‌ (ایران‌) است‌ كه‌ معمولاً برای‌ نامیدن‌ زردشتیان‌ (ه‍ م) هند به‌ كار می‌رود.
  • پارغر | پارْغَر، یا فارغر، بارغر، شهر و رودی‌ در ماوراءالنهر.
  • پاریاب |
  • پازواری |
  • پازوکی | پازوكی‌، یا پازُكی‌، پیزُكی‌، بازوكی‌، نام‌ یكی‌ از ایلهای‌ كرد قدیم‌ ایرانی‌ كه‌ از نیمۀ دوم‌ سدۀ 9ق‌، بیش‌ از یك‌ قرن‌ در مناطق‌ شمالی‌ دریاچۀ وان‌ در آناتولی‌ فرمانروایی‌ داشته‌ است‌. اولین‌ اشارۀ تاریخی‌ به‌ ایل‌ پازوكی‌ به‌ دوران‌ حكومت‌ آق‌ قویونلوها در ایران‌ باز می‌گردد. از این‌ پس‌ نام‌ پازوكی‌ بارها...
  • پاسارگاد | پاسارْگاد، یا پازارگاد، نخستین‌ تختگاه‌ امپراتوری‌ نوپای‌ هخامنشی‌ كه‌ كورش‌ كبیر (سل‍ 559-530 ق‌م‌) احتمالاً پس‌ از پیروزی‌ بر لیدی‌، آن‌ را در حدود سال‌ 547ق‌م‌ پی‌ افكند.
  • پاسارویتز | پاسارُویتْز1 (تركی‌: پاسارُفْچا)، شهری‌ كوچك‌ در جمهوری‌ صربستان‌ و مونتنگرو. نام‌ این‌ شهر كه‌ در زبان‌ صربی‌ پاژارواچ‌ خوانده‌ می‌شود، از واژۀ صربی‌ ـ كرواتی «پاژار» به‌ معنای‌ آتش‌ برگرفته‌ شده‌ است‌ و در زبان‌ صربی‌«شهر آتش‌» معنا می‌دهد
  • پاسبان اوغلو | پاسْبانْ اوغْلو، عثمان‌ (1171-1222ق‌ / 1758-1807م‌)، از اعیان‌ و پاشاهای‌ معروف‌ دولت‌ عثمانی‌ در وِدین‌1(شمال‌ غربی‌ بلغارستان‌)، معاصر سلطان‌ سلیم‌ سوم‌ كه‌ برضد دربار عثمانی‌ طغیان‌ كرد.
  • پاسه | پاسه‌، یا پاسی‌، شهر و ناحیه‌ای‌ كهن‌ در استان‌ آچۀ اندونزی‌ واقع‌ در شمال‌ جزیرۀ سوماترا و نام‌ یكی‌ از كهن‌ترین‌ حكومتهای‌ اسلامی‌ در مجمع‌ الجزایر اندونزی‌.
  • پاشا | پاشا، عنوان‌ یا لقب‌ دولتمردان‌ عالی‌رتبۀ لشكری‌ و كشوری‌ در امپراتوری‌ عثمانی‌ كه‌ از جانب‌ سلطان‌ به‌ آنان‌ اعطا می‌شد.
  • پاشالیق |
  • پاگشا | پاگُشا، یا پاگُشاكُنان‌، جشنها یا میهمانیهایی‌ است‌ كه‌ پدر و مادر و خویشاوندان ‌و بستگان‌ عروس‌ و داماد پس‌ از پایان‌دورۀ «حجله‌نشینی‌» برای‌ بازكردن‌ و گشودن‌ پای‌ زوج‌ جوان‌ به‌ زندگی‌ جدید و فعالیتهای‌ دوبارۀ اجتماعی‌ برپا می‌دارند.
  • پالرمو | پالِرْمو (به‌ عربی‌: بلرم‌)، نام‌ استان‌ و مركز آن‌ و بزرگ‌ترین‌ شهر و بندر جزیرۀ سیسیل‌، واقع‌ در كرانه‌های‌ دریای‌ تیرنه‌. پالرمو با موقعیت‌ ممتاز بندرگاهی‌ در كنار خلیج‌ پالرمو و دشتهای‌ سرسبز كنكا دُرو1 واقع‌ است‌ ( كلمبیا2؛ بریتانیكا، XIII / 930).
  • پالمبانگ | پالِمْبانْگ‌، مركز استان‌ سوماترا سلاتان‌ (سوماترای‌ جنوبی‌) در اندونزی‌. این‌ شهر در °2 و ´55 عرض‌ جنوبی‌ و °104 و ´45 طول‌ شرقی‌ در جنوب‌ شرقی‌ جزیرۀ سوماترا واقع‌ است‌ و رودخانۀ پرآب‌ موسی‌1 از میان‌ آن‌ می‌گذرد.
  • پالمبانی | پالِمْبانی‌، عبدالصمد (1116-1203ق‌ / 1704-1789م‌)، عالم‌ و صوفی‌ سوماترایی‌. از جزئیات‌ زندگی‌ وی‌ اطلاع‌ چندانی‌ دردست‌ نیست‌؛ تنها می‌دانیم‌ كه‌ پدرش‌ عبدالله‌ نام‌ داشت‌ و او خود، چنان‌كه‌ از نسبتش‌ پیداست‌، از شهر پالمبانگ‌، مركز استان‌ سوماترای‌ جنوبی‌ برخاسته‌ بود.
  • پالمیرا |
  • پالنپور | پالَنْپور، یا پالانپور، شهر و مركز شهرستان‌ بناس‌ كانتها1 واقع‌ در شمال‌ شرقی‌ ایالت‌ گجرات‌ كه‌ تا پیش‌ از استقلال‌ هند، نواب‌ نشین‌ دولت‌ مسلمان‌ پالنپور بوده‌ است‌.
  • پامپلونا | پامْپْلونا (عربی‌: بَنْبَلونه‌)، مركز استان‌ ناوارا در شمال‌ اسپانیا. این‌ شهر با 300‘189 تن‌ جمعیت‌ (1383ش‌ / 2004م‌) در °42 و ´49 عرض‌ شمالی‌ و 1 و 38 طول‌ غربی‌ در ساحل‌ غربی‌ رودخانۀ آرگا ــ یكی‌ از شاخه‌های‌ رود اِبرو ــ در دامنۀ غربی‌ كوههای‌ پیرنه‌ و حدود 350 كیلومتری‌ مادرید واقع‌ است‌
  • پامیر | پامیر، رشته‌ كوههایی‌ در جنوب‌ شرقی‌ آسیای‌ مركزی‌. پامیر نامی‌ است‌ ایرانی‌ كه‌ از روزگار باستان‌ برجامانده‌، و ظاهراً با ایزد میترا (مهر ـ خورشید) مربوط بوده‌ است‌.
  • پان ترکیسم | پانْ تُرْكیسْم‌، یا پان‌ توركیسم‌، ایدئولوژی‌ ملی‌گرایانه‌ (ناسیونالیستی‌) و توسعه‌طلبانه‌ای‌ كه‌ بر پایۀ آن‌ كلیۀ مردمانی‌ كه‌ به‌ زبان‌ تركی‌ سخن‌ می‌گویند ــ از جمله‌ همۀ تركی‌زبانان‌ مسلمان‌ ــ ملت‌ واحدی‌ هستند كه‌ باید تحت‌ رهبری‌ تركیه‌ در دولتی‌ واحد متحد شوند
  • پان تورانیسم | پانْ تورانیسْم‌، شباهت‌ صوری‌ میان‌ دو نام «تور» و «تورك‌» (ترك‌) پندارها و گمراهیهایی‌ را سبب‌ شده‌است‌.
  • پاندوا | پانْدوا، یا پندوه‌، شهری‌ باستانی‌ و نام‌ حكومتی‌ اسلامی‌ در ایالت‌ بنگال‌ غربی‌ هند. این‌ شهر در گذشته‌ پوندروردهنه‌2 خوانده‌ می‌شده‌ كه‌ برگرفته‌ از حماسۀ باستانی‌ پاندواست‌ و به‌ صورتهای‌ پندو، پاروآه‌ و پروآه‌ نیز آمده‌ است‌.
  • پانی پت | ​​​​​​​پانیْ پَت‌، شهری‌ در شرق‌ ایالت‌ هاریانا، در شمال‌ غربی‌ هند و مركز ناحیه‌ای‌ به‌ همین‌ نام‌، در 92 كیلومتری‌ شمال‌ غربی‌ دهلی‌.
  • پانی پتی، ثناءالله | پانیْ پَتی‌، ثناءالله‌، قاضی‌ محمد ثناءالله‌ پانی‌ پتی‌ عثمانی‌ (1143-1225ق‌ / 1730-1810م‌)، صوفی‌ برجستۀ طریقۀ مجددی‌ نقشبندی‌، عالم‌ و فقیه‌ حنفی‌ شبه‌ قاره‌.
  • پانی پتی، محمد | پانیْ پَتی‌، محمدبن‌ محمود ملقب‌ به‌ جلال‌الدین‌ محمدكبیر الاولیاء (د 765ق‌ / 1363م‌)، صوفی‌ برجستۀ طریقۀ چشتیۀ صابریه‌ در هند.
  • پاوه | پاوه‌، شهرستان‌ و شهری‌ در استان‌ كرمانشاه‌.
  • پاکدشت | پاكْدَشْت‌، شهرستان‌ و شهری‌ در استان‌ تهران‌: شهرستان‌ پاكدشت‌: این‌ شهرستان‌ با 750 كمـ2 وسعت‌ از شمال‌ به‌ شهرستان‌ تهران‌، از غرب‌ به‌ شهرستان‌ ری‌، از جنوب‌ به‌ بخش‌ مركزی‌ شهرستان‌ ورامین‌، و از شرق‌ به‌ شهرستان‌ گرمسار محدود است
  • پاکستان | پاكِسْتان‌ (جمهوری‌ اسلامی‌ پاكستان‌)، كشوری‌ در جنوب‌ آسیا.
  • پای ین مهو |
  • پاییزی نسوی |
  • پترونه خلیل | پَتْرونه‌ خَلیل‌، شورشی‌ِ دورۀ نوگرایی‌ در كشور عثمانی‌. او عامل‌ اصلی‌ قیامهای‌ خیابانی‌ استانبول‌ در نیمۀ سدۀ 12ق‌ / 18م‌ بود كه‌ موجب‌ قتل‌ وزیر و خلع‌ سلطان‌ عثمانی‌ گردید.
  • پترووارادین |
  • پتنه | پَتْنَه‌، شهر و ناحیه‌ای‌ تاریخی‌ و مركز ایالت‌ بهار (بیهار) در شمال‌ شرقی‌ هند.
  • پتنی |
  • پته |
  • پته دوزی |
  • پچنگها | پِچْنِگْها، از اقوام‌ ترك‌ تبار آسیای‌ مركزی‌. این‌ قوم‌ مدتی‌ در سرزمین‌ روسیه‌ و نزدیكی‌ بلاد روم‌ (آسیای‌ صغیر) می‌زیستند ( بروكهاوس‌، XXIII(A) / 538).
  • پچوی | پِچوی‌1، یا پچ‌، پِكس‌، شهری‌ در جنوب‌ غربی‌ مجارستان‌. این‌ شهر در °42 و ´40 عرض‌ شمالی‌ و °20 و ´19 طول‌ شرقی‌ با 332‘157 تن‌ جمعیت‌ (در 1379ش‌ / 2000م‌)، یكی‌ از 5 شهر بزرگ‌ مجارستان‌ به‌ شمار می‌رود.
  • پچوی | پَچَوی‌، ابراهیم‌ (982- ح‌ 1060 ق‌ / 1574-1650 م‌)، منسوب‌ به‌ ناحیۀ پچ‌ در مجارستان‌، مورخ‌ و دیوان‌سالار دستگاه‌ امپراتوری‌ عثمانی‌. شرح‌ احوال‌ پچوی‌ كه‌ به‌ سبب‌ اشارات‌ و تصریحات‌ خود وی‌ تقریباً روشن‌ است‌
  • پدر سالاری |
  • پرت سعید | پُرْت‌ سَعید، یا بورسعید، استان‌ (محافظه‌) و شهری‌ بندری‌ در كرانۀ دریای‌ مدیترانه‌، در شمال‌ شرقی‌ مصر واقع‌ در دهانۀ كانال‌ سوئز.
  • پرت سودان | پُرْتْ سودان‌، (عربی‌: بورسودان‌، بورتسودان‌)، بندری‌ در جمهوری‌ سودان‌ در كرانۀ دریای‌ سرخ‌. این‌ بندر در °19 و ´37 عرض‌ شمالی‌ و °37 و ´13 طول‌ شرقی‌ در استان‌ بحرالاحمر قرار دارد و جمعیت‌ آن‌ در 1383ش‌ / 2004م‌ حدود 100‘459 تن‌ برآورد شده‌ است‌
  • پرتو اصفهانی | پَرْتوِ اِصْفَهانی‌، میرزا علی‌ رضا مشهور به‌ میرزا آقاجان‌، متخلص‌ به‌ پرتو، شاعر و خوش‌نویس‌ سدۀ 13ق‌ / 19م‌. از تاریخ‌ ولادت‌ و درگذشت‌ وی‌ اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌.
  • پرتوی شیرازی | پَرْتویِ شیرازی‌، شاعر سدۀ 9 و اوایل ‌سدۀ 10ق‌. همۀ تذكره‌نویسان‌، حتى‌ معاصرانش‌ مانند علیشیر نوایی‌ (ص‌ 397) و سام‌ میرزا (ص‌ 86) وی‌ را شیرازی‌ دانسته‌اند

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: