صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / نطنزی /

فهرست مطالب

نطنزی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 4 شهریور 1404 تاریخچه مقاله

نطنزی /natanzi /، از گویشهای مرکزی ایران، متعلق به گروه شمال غربی زبانهای ایرانی نو، که در قسمت قدیمی شهر نطنز، در کوهپایۀ شرقی کوه کرکس رواج دارد. نطنزی را که در میان مردم به آن «راسّا» یا «راسّه» گفته می‌شود، به‌سبب جمعیت بسیار کم گویشورانش که بیشتر آنها نیز سالمند هستند، باید گویشی درحال زوال به شمار آورد (تحقیقات ... ).

پیشینۀ پژوهش 

اُسکار مان (Mann) در اثری با عنوان «پژوهش کردی ـ فارسی» (Kurdisch-Persische Forschungen, ed. K. Hadank, Berlin /Leipzig, 1926, pp. 106-116) به گویش نطنزی اشاره کرده است. آرتور کریستن‌سن (Christensen) نیز در کتاب خود با عنوان «مشارکت در گویش‌شناسی ایرانی» (Contributions à la Dialectologie Iranienne, Copenhagen, 1930, pp. 243-283) به نطنزی اشاره‌ای دارد. عباس دهقانیان در کتاب خود با عنوان فرهنگ جامع زبان و گویش نطنز (تهران، 1386 ش) به بررسی این گویش پرداخته است. 

ویژگیهای آوایی 

نطنزی 22 همخوان و 6 واکه دارد. همخوانها تقریباً مشابه فارسی، و عبارت‌اند از: /p, b, t, d, k, g, ɢ, ʔ, f, v, s, z, š, x, h, č, j, m, n, r, l, y /. آوای [ž]، به‌عنوان واجگونۀ دیگر [j] و[š]، بسامد کمی دارد، مانند hižde(h) «هجده». خیشومیهای پایان واژه معمولاً تلفظ خفیفی دارند و یا حذف می‌شوند و درنتیجه گاه، واکۀ پیش از آنها خیشومی می‌شود، مانند mõ /mo /mon «مَن»، jẽ /je /jen «زن». 
واکه‌ها عبارت‌اند از: /i, e, a, â, o, u /. دو واکۀ پیشینِ گردِ /ü / و /ö / گاهی به‌عنوان واجگونۀ دیگر واکه‌ها شنیده می‌شوند. غلت [w] به‌عنوان جزء دوم واکۀ مرکب وجود دارد، مانند šow «شب»، sow «سیب» و sowzi «سبزی». ساخت هجا، cv(c)(c) است. تکیه، مانند فارسی، معمولاً در فعل، آغازی و در عناصر غیرفعلی، پایانی است (اسماعیلی، 41-46).
از دیدگاه تاریخی، بیشتر ویژگیهای آوایی گویش نطنزی شبیه زبانهای ایرانی نو شمال غربی است و از آن جمله‌اند: 1. /j / شمالی دربرابر /z / جنوبی (اغلب از -j /*-č* ایرانی آغازی)، مانند jen «زن»، -suj «سوز ـ »، -sâj «ساز ـ »، -rij «ریز ـ »، -vej «گوی ـ » (قس: -wāž پارتی)، ruja «روزه»، jir «زیر»، -henj آبیاری‌کردن»؛ اما tâza «تازه» و zanda «زنده» از جنوبی‌اند. 2. /z / شمالی دربرابر /d / جنوبی (<ʣ* ایرانی آغازی)، مانند zumây «داماد»، zonâ «دانست»، hezze «دیروز». 3. /s / شمالی دربرابر /h / جنوبی (<ʦ* ایرانی آغازی)، مانند kesle «کوچک». 4. /b / شمالی دربرابر /d / جنوبی (»، yone «هاون». 7. /v / شمالی دربرابر /b / یا /g / جنوبی (<-w* ایرانی آغازی)، مانند vây «باد»، vi «بید»، vâyom «بادام»، vârun «باران»، varf «برف»، vačča «بچه»، vera «بره»، vir «یاد»، valg «برگ»، vašša «گشنه»؛ اما gorg «گرگ» از جنوبی است (تحقیقات). 
تضعیف همخوانهای گرفته و تبدیل آنها به غلت و یا حذف از دیگر تحولهای آوایی نطنزی است: 1. تضعیف hešt : /x / «خشت»، -hos- /hot «خُفس ـ / خُفت ـ »، -herin- /heri «خر ـ / خرید ـ »، dot «دختر»، -dot «دوخت ـ <دوشیدن>»، -sât «ساخت ـ »، -âr-set «وزن کرد ـ » (قس: بَرسختن فارسی)، -sot «سوخت ـ »، -rit «ریخت ـ »، -vât «گفت ـ » (قس: wāxt پارتی)، tal «تلخ»، tum «تخم»، اما /x / از -xʷ* ایرانی میانه، تضعیف نشده است: xow «خواب»، xâhâr «خواهر»، xâsru «خُسوره <مادرزن، مادرشوهر>»، bâxsura «باباخسوره <پدرزن، پدرشوهر>»، -xun- /xund «خوان ـ / خواند ـ »، -xos- /xoss «زن ـ / زد ـ »، âxun «خرمن». 2. تضعیف /f / از -fr ایرانی میانه: huru «آغوز» (قس: فُرشه فارسی)، -horuš- /horut «فروش ـ / فروخت ـ »، -heres(e)nâ «فرستاد ـ ». 3. تضعیف /ɢ / ایرانی نو: duru «دروغ»، čerâ «چراغ»، ɢolâ «کلاغ». 4. تضعیف pey: /d / «پدر»، mây «مادر»، borây «برادر»، vây «باد»، vâyom «بادام»، mâya «ماده»، kâya «بازی» (قس: kādag ایرانی میانه)، kiya «خانه» (قس: kadag ایرانی میانه)، kuya «سگ»، ruya «روده»، esbi «سفید»، naxoy «نخود»، kiyum «کدام»، duy «دود»، zu «زود»، -di «دید ـ »، -šo «رفت ـ »، -bo «بود ـ »، -ame «آمد ـ ». 5. تضعیف /b / یا kowk : /f / «کبک»، kowš «کفش»، dorowš «درفش»، awrišom «ابریشم»، owsâr «افسار»، owla «آبله»، šow «شب»، low «لب»، tow «تب»، ow «آب»، xow «خواب»، oftow «آفتاب»، moftow «مهتاب». 6. تضعیف صفیریها: čam «چشم»، ru «روز»، namâ «نماز» (تحقیقات).

ویژگیهای ساختواژی

اسمْ فاقد جنس و حالت دستوری است. نشانۀ جمع، تکواژ -âد(h) است، مانند mâronji[y]â «گنجشکها»، čamâ «چشمها»، jenâ «زنها»، kiyahâ «خانه‌ها». نشانۀ نکره و معرفه به‌ترتیب، واژه‌بستهای i- و e- است: bar-i «دَری»، kâr-i «کاری»، ne(n) dot-e «این دختره»، ne(n) pur-e «این پسره». صفت بیانی پس از اسم می‌آید (با نشانۀ اضافۀ e- که گاهی حذف می‌شود): pirun-e pâra «پیراهن پاره»، engur siyâ «انگور سیاه»، tel divâl «پای دیوار». صفتهای تفضیلی و عالی با تکواژ tar- و tarin- ساخته می‌شوند: gordtar «بزرگ‌تر» و vehtarin «بهترین». عددهای ترتیبی با وند om- ساخته می‌شوند، مانند hafdom «هفتم» (اسماعیلی، 48-50).
ضمیرهای شخصی و اشاره عبارت‌اند از: mo(n) «من»، to «تو»، no(n) «او / آن»، ne(n) «این»، hâmâ «ما»، šomâ «شما»، nohâ «آنها»، nehâ «اینها». ضمیرهای پی‌بستی mد(o)- « ـَ م»، dد(e)- « ـَ ت»، šد(e)- « ـَ ش»، mu(n)د(e)- « ـِ مان»، du(n)د(e)- « ـِ تان»، šu(n)د(e)- « ـِ شان» هستند، برای نمونه: mâyeš «مادرش»، jeneš «زنش»، kiyaš «خانه‌اش». ضمیر مشترک xo(y) همواره با ضمیرهای پی‌بستی به کار می‌رود، مانند xoyom «خودم»، xoyšu(n) «خودشان». ضمیرهای پی‌بستی افزون‌بر نقشهای مضافٌ‌الیهی و مفعولی (مستقیم و غیرمستقیم)، نقش فاعلی هم دارند، یعنی در صرف فعلهای ماضی متعدی، نشانۀ فاعل‌اند (همو، 51-52).
پرسش‌واژه‌ها عبارت‌اند از: ki «که»، če /čiči «چه»، key «کِی»، kiyâ «کجا»، ko «کو»، kiyum «کدام»، čen(d) «چند»، čejur /četowr «چگونه، چطور»، čerâ «چرا». 
برخی از قیدهای پرکاربردتر عبارت‌اند از: ento(n) /end «اینجا»، nuwâ «آنجا»، bar «بیرون»، tu «تو»، had «حالا، الان»، hunum «هنوز»، hamiša «همیشه»، gâha «شاید». 
حروف اضافه عبارت‌اند از: پیش‌اضافه‌های az «از»، be «به»، bâ «با»، tel «کنارِ»، tu «تویِ»، jir «زیرِ»، dum «رویِ»، tâ «تا»، jelow «جلویِ»، bâlâ «بالا»، berâ «برایِ». دهقانیان (ص 64) baxše «برایِ» را نیز آورده است. 
مفعول مستقیم نشانه‌ای ندارد. برخلاف دیگر گویشهای منطقه، هیچ پس‌اضافه یا پیرااضافه‌ای در نطنزی وجود ندارد. 
حروف ربط مشتمل است بر: o- «و»، ke «که»، ammâ «اما»، yâ «یا» (همو، 53-56، 199-201).
فعلْ دو مادۀ مضارع و ماضی دارد. ماده‌های ماضی را می‌توان براساس واج پایانی‌شان به دو گروه تقسیم کرد: واکه‌ای و همخوانی (بیشتر بی‌قاعده). گروه واکه‌ای، جز چند استثنا، همواره با افزودن وند â- به مادۀ مضارع ساخته می‌شوند و همیشه باقاعده‌اند، مانند -resâ «رسید»، -parâ «پرید»، -ju[w]â «گشت». چند استثنای بی‌قاعدۀ این گروه که به واکه‌ای به‌جز /â / ختم می‌شوند، عبارت‌اند از: -ame «آمد»، -di «دید»، -či «چید»، -heri «خرید»، -bo «بود، شد»، -šo «رفت». گروه همخوانی به‌سبب تحولات تاریخی، اغلب رابطۀ صرفی قاعده‌مندی با مادۀ مضارع‌شان ندارند، مانند -mer- /mard «میر ـ / مُرد ـ » ، -ni-/nešešt «نشین ـ / نشست ـ ». 
صفت مفعولی با وند a- ساخته می‌شود، مانند: tarsâ[y]a «ترسیده»، pušta «پوشیده»، amiya «آمده»، šiya «رفته». 
تکواژهای تصریفی فعل عبارت‌اند از: 1. شناسه‌هایی که در ساخت مضارع (لازم و متعدی) و ماضی (فقط لازم) به کار می‌روند: o(n)- (اول‌شخص مفرد)، e /-Ø- (دوم‌شخص مفرد)، a /-u /-Ø- (سوم‌شخص مفرد)، im- (اول‌شخص جمع)، id- (دوم‌شخص جمع)، an(d)- (سوم‌شخص جمع). شناسۀ امر دوم‌شخص مفرد، صفر است. شناسۀ سوم‌شخص مفرد در ساختهای ماضی افعال لازم، Ø- (صفر) ودر مضارع، a- است و u- فقط در مضارع 3 فعل «بودن»، «شدن» و «رفتن» به کار می‌رود. در تصریف ماضی افعال متعدی از ضمیرهای پی‌بستی به‌جای شناسه استفاده می‌شود (ضمیرهای پی‌بستی در نقش فاعلی غالباً پیش از مادۀ ماضی قرار می‌گیرند). 2. وند نمود ناقص که در ساخت مضارع اخباری و ماضی استمراری به کار می‌رود، دو تکواژگونه دارد: -Ø تکواژگونۀ اصلی در فعلهای سادۀ مثبت، مانند kera<*Ø-ker-a «می‌کُند»، šu<*Ø-š-u «می‌رود»، ya<*Ø-y-a «می‌آید»؛ تکواژگونۀ a /-e- در ساختهایی که عناصری چون پیشوند نفی، پیشوند اشتقاقی فعل، جزء غیرفعلی فعل مرکب و مفعول، پیش از مادۀ فعل قرارمی‌گیرند، مانند: na-[ʔ]a-kera «نمی‌کُند»، na-[ʔ]a-šu «نمی‌رود»، kâr-e kera «کار می‌کند»، râh-e šu «راه می‌رود»، šir-e duša «شیر می‌دوشد»، dar-e puša «می‌پوشد» (در لغت: دَر می‌پوشد)، âr-e xuna «می‌خوانَد» (در لغت: بَر می‌خواند)، hâ-[ʔ]a da «می‌دهد» (در لغت: ها می‌دهد). 3. پیش‌فعل -ba (با تکواژگونۀ -be) در بقیۀ ساختهای بدون نمود ناقص که در افعال پیشوندی، با پیشوند اشتقاقی فعل جانشین می‌شود (اسماعیلی، 57-61).
فعلْ دو زمان مضارع و ماضی، 3 وجه اخباری، التزامی و امری، و دو نمود ناقص و کامل دارد. ساختها عبارت‌اند از: 
1. مضارع اخباری (مادۀ مضارع + شناسه): vejon «می‌گویم»، veje «می‌گویی»، veja «می‌گوید»، vejim «می‌گوییم»، vejid «می‌گویید»، vejand «می‌گویند». در 3 فعل «بودن»، «شدن» و «رفتن»، به‌جای شناسۀ سوم‌شخص مفرد a- از u- استفاده می‌شود: bu «باشد، می‌شود»، šu «می‌رود». در 3 فعلِ «آوردن»، «شناختن» و «برخاستن» که مادۀ مضارعشان با واکه شروع می‌شود، واج /t / در آغاز فعل قرار می‌گیرد: t-âr-a «می‌آورد»، t-ešnâs-a «می‌شناسد»، âr-e t-os(s)a «برمی‌خیزد». نمونه‌هایی از همگونی واکه‌ای میان مادۀ مضارع و شناسه در صیغۀ اول‌شخص مفرد دیده می‌شود: koron «می‌کُنم»، kere «می‌کُنی»، kera «می‌کُند»؛ boron «می‌بَرم»، bere «می‌بَری»، bera «می‌بَرد». 
2. مضارع التزامی (پیش‌فعل + مادۀ مضارع + شناسه): basujon «بسوزم»، basuje «بسوزی»، basuja «بسوزد»، basujim «بسوزیم»، basujid «بسوزید»، basujand «بسوزند». 
3. امر (پیش‌فعل + مادۀ مضارع + شناسه): basuj(id) «بسوز<ید>». در برخی از موقعیتها، واج پایانی مادۀ فعل حذف می‌شود: bake4. ماضی سادۀ لازم (پیش‌فعل + مادۀ ماضی + شناسه): basoton «سوختم»، basote «سوختی»، basot «سوخت»، basotim «سوختیم»، basotid «سوختید»، basotand «سوختند». 
5. ماضی سادۀ متعدی (پیش‌فعل + ضمیرهای پی‌بستی + مادۀ ماضی): bamči «چیدم»، badči «چیدی»، bašči «چید»، bamunči «چیدیم»، badunči «چیدید»، bašunči «چیدند». خوشۀ rd گاهی از آخر مادۀ ماضی حذف می‌شود: baška دانست»، dârdeš «داشت»، piyâseš «<می> خواست». 
6. ماضی استمراری لازم (مادۀ ماضی + شناسه): soton «می‌سوختم»، sote «می‌سوختی»، sot «می‌سوخت»، sotim «می‌سوختیم»، sotid «می‌سوختید»، sotand «می‌سوختند». در فعل «آمدن»، که مادۀ ماضی آن با واکه شروع می‌شود، واج /t / در آغاز مادۀ فعل قرار می‌گیرد: tame «می‌آمد». 
7. ماضی استمراری متعدی (مادۀ ماضی + ضمیرهای پی‌بستی): xârdom «می‌خوردم»، xârded «می‌خوردی»، xârdeš «می‌خورد»، xârdemun «می‌خوردیم»، xârdedun «می‌خوردید»، xârdešun «می‌خوردند». 
8. ماضی نقلی لازم (پیش‌فعل + صفت مفعولی + فعل پی‌بستی «بودن»): basotaʔon «سوخته‌ام»، basotaʔe «‌سوخته‌ای»، basota «سوخته‌است»، basotayim «سوخته‌ایم»، basotayid «سوخته‌اید»، basotaʔand «سوخته‌اند». 
9. ماضی نقلی متعدی (پیش‌فعل + ضمیر پی‌بستی + صفت مفعولی): bamxârda «خورده‌ام»، badxârda «خورده‌ای»، bašxârda «خورده‌است»، bamunxârda «خورده‌ایم»، badunxârda «خورده‌اید»، bašunxârda «خورده‌اند». 
10. ماضی بعید لازم (پیش‌فعل + صفت مفعولی + ماضی سادۀ «بودن»): basota biyon «رسیده بودم»، basota biye «سوخته بودی»، basota bo «سوخته بود»،basota biyim «سوخته بودیم»، basota biyid «سوخته بودید»، basota biyand «سوخته بودند». 
11. ماضی بعید متعدی (پیش‌فعل + ضمیرهای پی‌بستی + صفت مفعولی + «بود»): bamdiya bo «دیده بودم»، baddiya bo «دیده بودی»، bašdiya bo «دیده بود»، bamundiya bo «دیده بودیم»، badundiya bo «دیده بودید»، bašundiya bo «دیده بودند». 
12. ماضی التزامی لازم (پیش‌فعل + صفت مفعولی + مضارع التزامی «بودن»): basota bon «سوخته باشم»، basota be «سوخته باشی»، basota bu «سوخته باشد»،basota bim «سوخته باشیم»، basota bid «سوخته باشید»، basota band «سوخته باشند». 
13. ماضی التزامی متعدی (پیش‌فعل + ضمیرهای پی‌بستی + صفت مفعولی + «باشد»): bamdiya bu «دیده باشم»، baddiya bu «دیده باشی»، bašdiya bu «دیده باشد»، bamundiya bu «دیده باشیم»، badundiya bu «دیده باشید»، bašundiya bu «دیده باشند» (اسماعیلی، 66-81). 
آینده، مانند فارسی گفتاری با مضارع اخباری نشان داده می‌شود؛ اما دهقانیان ساخت خاصی با فعل کمکی -kem و ضمیرهای پی‌بستی (در نقش فاعلی) و مصدر مرخمِ فعل اصلی را آورده است که شاید مربوط به دیگر گویشهای منطقۀ نطنز باشد، مانند: kemam sât «خواهم ساخت»، kemad sât «خواهی ساخت»، kemaš sât «خواهد ساخت»، kemamun sât «خواهیم ساخت»، kemadun sât «خواهید ساخت»، kemašun sât «خواهند ساخت» (ص 715).
3 فعل پیشوندی -vâ išt- /vâ ištâ «ایستادن»، -hâ ni- /hâ nešešt «نشستن» و -dar k- /dar kat «افتادن» افزون‌بر صیغه‌های اصلی خود، مادۀ فعلی دیگری با مفهوم نمود کامل نیز دارند. این ماده‌های ثانوی فقط دو ساخت ماضی نقلی / مضارع کامل (مادۀ مضارع + شناسه) و ماضی بعید / ماضی کامل (مادۀ ماضی + شناسه) دارند: 1. فعل -išt- /ištâ «ایستادن»، مانند išta «ایستاده است»، ištâ «ایستاده بود»؛ 2. فعل -âh- /âhâ «نشستن»، مانند âha «نشسته است»، âhâ «نشسته بود»؛ 3. فعل -vel- /velâ «افتادن»، مانند vela «افتاده‌است»، velâ «افتاده بود». فعل -ištâ در معنای «قرارداشتن» نیز به کار می‌رود، مثل čerâ tel divâl išta /ištâ «چراغ کنار دیوار است / بود» (اسماعیلی، 241، 245).
فعل منفی با آوردن وند نفی na- به‌جای پیش‌فعل ba- ساخته می‌شود: baresâ «رسید» ← naresâ «نرسید». وند نفی بعد از وند اشتقاقی فعل قرار می‌گیرد: hâ-na-band «نبند»، dar-na-kat «نیفتاد». گونه‌های مختلف وند سببی با اتصال به فعلهای لازم و متعدی، فعل سببی می‌سازند: -xandâ «خندید ـ » ← -xandonâ «خندانید ـ »؛ -hos- /hot «خُسب ـ /خُفت ـ » ← -hosenâ «خوابانید ـ »؛ -parâ «پرید ـ » ← -parnâ «پرانید ـ »؛ در برخی از فعلها، واکۀ مادۀ فعل دچار دگرگونی مختصری نیز می‌شود: -čerâ «چرید ـ » ← -čârnâ «چرانید ـ ». 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: