اشهین گاه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 30 شهریور 1402
https://cgie.org.ir/Fa/article/259259/اشهین-گاه
شنبه 1 اردیبهشت 1403
چاپ شده
4
اشهینگاه \ošahīn-gāh\، پنجمین گاه شبانهروز، از نیمهشب تا پگاه. اشهین از واژۀ اوستایی اوشه به معنی سپیدهدم و فجر گرفته شده است (بارتولمه، 415-416). اشهین در برخی از کتابهای زردشتی بهصورت هوشهین آمده است (پورداود، 148، حاشیۀ 1). اشهین را گاه خفتن نیز نامیدهاند ( گزیدهها ... ، فصل 35، بند 2). بنابر بندهش، اهورهمزدا شبانهروز را به 5 گاه بخش کرد: هاونگاه، رپیهوینگاه، اُزیرینگاه، اوسروسریمگاه و اشهینگاه (ص 50، 106). بنابراین اشهینگاه، گاه پنجم محسوب میشود (نیز نک : دالا، 172). هر گاه زمان مخصوص به خود را دارد و با توجه به تقسیمبندی ساعات روز، میتوان زمان آنها را اینگونه مشخص کرد: هاونگاه 6 ساعت، رپیهوینگاه و ازیرینگاه 3 ساعت، اوسروسریمگاه و اشهینگاه 6 ساعت (روایات ... ، 1 / 315-316). با آنکه در بندهش (ص 106)، اشهینگاه، گاه پنجم است، اما در برخی از موارد گاه اول شمرده شده است (بلسارا، مقدمه، 41). در وندیداد ساده، به هنگام ستایش اوقات روز، بند 7 از یسن 1 که مربوط به اشهینگاه است، قبل از بند 3 که مربوط به هاونگاه است، سروده میشود (پورداود، 149، حاشیۀ 3). در فصل زمستان باتوجهبه کوتاهی روز، گاه رپیهوین حذف میشود و تنها 4 گاه باقی میماند (بندهش، همانجا). اهورهمزدا پس از تقسیم شبانهروز، برای هر گاه، مینویی گمارد و مینوی اشهین را برای نگاهبانی اشهینگاه تعیین کرد. سپس برای مینوی هر گاه، ایزدی را به همکاری گمارد. برای مینوی اشهین، سروش و رشن را انتخاب کرد (همان، 50). ذکر نام این دو ایزد با گاه اشهین مربوط است، چرا که سروش ایزدی است که با تیرگی شب میستیزد و بامداد زمان ستایش او ست تا جهان را از تیرگی برهاند (پـورداود، 171). سروش پساز فرورفتن خورشید، سراسر جهان را با سلاح آخته پاسداری میکند، هرگز به خواب نمیرود و نگهبان آفرینش مزدا ست (سروش یشت هادخت، بند 11). برای مینوی اشهین همکاران دیگری نیز در نظر گرفته شدهاند، ازجمله برجیه و نمانیه. برجیه ایزدی است که باعث افزایش ریشۀ حبوب میشود (بارتولمه، 958)، و نمانیه نگاهبان خانه و خانواده است (همو، 1094). در اوستا، در تمام مواردی که از اشهین یاد میشود، نام این دو ایزد همراه او میآید، ازجمله در یسن 1 و 2: 7؛ یسن 3: 9، سروش باژ، بند 1. در گاه اشهین، فرۀ آدمیان به ستارۀ پایه میآید و مینوی پرهیزکاران آن را میپذیرد (بندهش، 114). در اشهینگاه، برای روان درگذشتگان به خواندن ماهنیایش، سروش یشت هادخت با پَتِت میپردازند (مزداپور، 230). همچنین روایات داراب هرمزدیار (1 / 315) برای هر گاه، ازجمله گاه اشهین، آدابی مقرر کرده است، مانند نوکردن کُستی روی جامۀ خواب، دستوروی شستن، خواندن هرمزدیشت و اردیبهشتیشت و سروش یشت هادخت. مینوی اشهین در جایجای اوستا ستوده شده است. در یسنهای 1، 3، 4، 6، 7 و 17، برای خشنودی اشهین به او آفرین و ستایش تقدیم شده است و خواهشگران به جبران آزاری که در منش، گویش و کنش، به خواست یا نه به خواست آنها، به اشهین وارد آمده، او را ستایش کردهاند (نک : یسن 1: 20، 21). همانگونه که برای هر یک از 5 گاه، نماز خاصی تعیین شده است، در اشهینگاه نیز نمازی خوانده میشود که به نظر معتقدان، بهموقعخواندن آن و نیز توجه به زمان آغاز و پایان گاه، اهمیت فراوان دارد. پس برای بازشناختن این گاه، پیدایی یا ناپیدایی ستاره در آسمان را در نظر میگیرند. حتى اگر یکی از ستارگان «هرمزد آفریده» در آسمان پیدا شود، «گاه» گرفته میشود و درصورتی که ستارهای دیده نشود، گاه محسوب نمیشود، و در شرایطی که ستارهای در آسمان دیده نشود، وجود اختران هم کافی است (شایست ... ، فصل 14، بند 25). پس نخستین لحظات حضور ستاره در آسمان تا آن هنگام که ناپیدا شود، گاهِ اشهین (بندهش، روایات، همانجاها) و زمانِ خواندن نماز است. اشهینگاه خود به دو بخش تقسیم شده است: نخست اوشام سورام، از آغاز شب تا سپیدهدم و قبل از طلوع خورشید، و دوم رَوچَنگهام فرَگَتی، از سپیدهدم تا برآمدن خورشید (زند اوستا، II / 282؛ بارتولمه، 415). در وندیداد (فرگرد 13، بند 1، فرگرد 18، بند 15)، این دو واژه به معنـی «نیمهشب تا دمیدن خورشید» و «سرزدن پگاه» آمده است. سوشیانس به هنگام فرشگرد، در اشهینگاه، به همراهی امشاسپندان، برای برخاستن و بیمرگی آفریدگان اهورهمزدا یشت فرشگرد را میخواند تا بیمرگ شوند، و به همین سبب، این گاه را گاه «بیمرگی» میدانند ( گزیدهها، فصل 35، بند 27). نمازی که در گاه اشهین خوانده میشود، 10 بند دارد.
بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ پورداود، ابراهیم، تعلیقات بر خرده اوستا (هم )؛ خرده اوستا، ترجمۀ ابراهیم پورداود، بمبئی، انجمن زردشتیان ایرانی؛ روایات داراب هرمزدیار، به کوشش رستم اونوالا، بمبئی، 1922 م؛ شایست ناشایست، آوانویسی و ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1369 ش؛ گزیدههای زادسپرم، ترجمۀ محمدتقی راشدمحصل، تهران، 1366 ش؛ مزداپور، کتایون، تعلیقات بر شایست ناشایست (هم )؛ یسنا، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1334 ش؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، بمبئی، 1928 م؛ نیز:
Avesta, tr. F. Wolff, Strassburg, 1910; Bartholomae, Ch., Altiranisches Wörterbuch, Berlin, 1961; Bulsara, S. J., introd. and tr. Aêrpatastân and Nîrangastân, Bombay, 1915; Dhalla, M. N., Zoroastrian Civilization, New York, 1922; Le Zend-Avesta, tr. J. Darmesteter, Paris, 1960.
شهلا آذری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید