صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اشتاد گشنسب /

فهرست مطالب

اشتاد گشنسب


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 12 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اشتاد گشنسپ \aštād gošnasp\، از شخصیتهای بنام روزگار ساسانیان که در منابع تاریخی، نام و منصب وی به‌اختلاف یاد شده است.
اشتاد (ه‍ م) ایزد‌بانوی راستی است که در گاه‌شماری زردشتی، روز بیست‌وششم هر ماه را بـه نام او خوانده‌اند (مکنزی، 13). گشنسپ نیز به‌معنای «دارندۀ اسب‌ نر» است (نیبرگ، II / 87). صورت اسپاذ، که در منابع تاریخی عربی با املای «اسفاذ» آمده است، معنای روشنی ندارد، اما دور نیست که از واژۀ پارتیِ aspād، به‌معنای «سپاه»، و نظیر نام ایلامی ha-ši-ba-da باشد ( ایرانیکا، ذیل «اسفاد جشنس»).
طبری (2 / 219) این نام را به‌صورت «اسفاذ جُشنس» نوشته، و وی را از اهالی اردشیر خورّه، و «رئیس الکتیبۀ» (فرمانده سپاهِ) خسرو پرویز دانسته است؛ اما در ترجمۀ بلعمی از تاریخ طبری، این شخص به‌نام «اسفاد جشنس»، و «از مهترانِ دبیران» یاد شده است (ص 1160). ثعالبی در غرر السیر (ص 719)، به‌صورت اسفـاذ گشنسب آورده است. دینوری (ص 107 بب‍ ‍‌) آن را یزدان جشنس، با عنوان رئیس کُتّاب الرسائل آورده، و ابن‌اثیر (1 / 222) آن را اسباد خُشنش خوانده است. فردوسی نیز در شاهنامـه (9 / 255 بب‍ ‍‌) از آن به‌صورتهای اشتاد و اشتاد گشسپ یاد کرده، که هر دو کوتاه‌شدۀ اشتاد گشنسپ است. در ترجمۀ عربی شاهنامه (نک‍ : همو، الشاهنامه، 2 / 251 بب‍ ‍‌)، این نام به‌صورت اسفاذ کشَسب آمده، و به‌پیروی از فردوسی، از بزرگان حکومت معرفی شده است.
چون سپاهیان خسروپرویز از نبرد با رومیان خسته شده بودند، به‌ سرکردگی شیرویه، بر شاه شوریدند. از سوی دیگر، چون شیرویه آگاه شد که خسرو بر آن است تا پسر دیگرش، مردانشاه، را به ‌جای خود بنشاند، درصدد دفاع از حق خویش برآمد. وی فرمانده کل نیروهای کشور، یعنی گشنسپ اسپاذ، یا همان اسفاذ جشنسِ طبری، را که بنا به روایت تئوفانس، برادر رضاعی شیرویه بود، به‌سوی هِـراکلیوس، امپراتور روم، فرستاد تا صلح را برقرار سازد (کـریستن‌سن، 493، نیـز حاشیۀ 3). شیرویه سپس خسرو را برکنار کرد و پس از بـه‌ تخت ‌نشستن، اتهامهایی بر او وارد ساخت. وی اشتاد گشنسپ را به‌همراه خرّاد برزین (فردوسی، 9 / 255) برگزید تا سخنانش را به خسرو برسانند و پاسخ و دفاع وی را بشنوند (نک‍ : دینوری، طبری، ثعالبی، ابن‌اثیر، همانجاها).
اگرچه شرح گفت‌و‌گوی خسرو پرویز و اشتاد گشنسپ در بیشتر منابع معتبر تاریخی آمده است، نولدکه (ص 363، حاشیۀ 1) آن را مستند نمی‌داند و ساختۀ یکی از بزرگان ساسانی می‌انگارد که قصد دفاع از خسرو پرویز را داشته است. وی بر آن است که این داستان حتى پس از قتل خسرو و مرگ شیرویه ساخته شده است، اما کریستن‌سن (ص 495) این نظر را رد می‌کند. به اعتقاد وی، نمی‌توان پذیرفت که موضوعی این‌چنین مهم ساخته‌وپرداختۀ کسی باشد.
نولدکه (ص 525، 572، حاشیۀ 97)، که این نام را به‌صورت اسپاذ گشنسب آورده است، می‌نویسد: برپایۀ منابع یونانی، که نامش را به‌صورتی تحریف‌شده آورده‌اند، این شخص از اعضای اصلی توطئه برضد خسرو‌ پرویز بوده است. این منابع او را «رهبر سپاه ایران»، «فرمانده سپاه ایران» یا «فرمانده سپاه» دانسته‌اند. همو با استناد به این مطالب، عنوان «رئیس لشکر» را درست‌تر از «رئیس کاتبان» می‌داند.

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل، قاهره، 1301 ق؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به‌کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1341 ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به‌کوشش زتنبرگ، پاریس، 1900 م؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، 1379 ق / 1959 م؛ طبری، تاریخ؛ فردوسی، شاهنامه، به ‌کوشش برتلس و دیگران، مسکو، 1960-1971 م؛ همو، الشاهنامه، ترجمه و اختصار فتح بن محمد بنداری، به کوشش عبدالوهاب عزام، قاهره، 1932 م؛ نولدکه، تئودر، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب، تهران، 1358 ش؛ نیز:

Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1944; Iranica; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Nöldeke, Th., Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, 1973; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Wiesbaden, 1974.

عسکر بهرامی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: