استونی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 3 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/234907/استونی
شنبه 27 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
شهر تالین از طریق بزرگراههای مهمی به سنپترزبورگ در روسیه و ریگا در لاتویا متصل میشود. حمل بار در این کشور بیشتر از طریق جاده، و بخشی نیز از طریق راهآهن و راههای دریایی صورت میگیرد. خط آهنهای اصلی استونی تالین را به شهرهای تارتو و ناروا میپیوندد. 3 بندر بازرگانی مهم در نزدیکی شهر تالین، و بندری داخلی نیز در ناروا وجود دارد. استونی یک شرکت کشتیرانی و یک شرکت هواپیمایی دولتی دارد. مهمترین فرودگاه این کشور در تالین است؛ فرودگاههای دیگری نیز در تارتو و پَرنو وجود دارد. حمل و نقل از طریق رودخانهها تنها در مقیاس محلی صورت میگیرد.
پس از اعلام استقلال استونی در اوت 1991/ مرداد 1370، ادارۀ این کشور را همچنان رئیسجمهور و پارلمان منتخب پیشین در دست داشتند. از نخستین اقدامات دولت جدید استونی میتوان اینها را برشمرد: فراهم آوردن قانون اساسی جدیدی که در آن بر پاسداری از حقوق اقلیتها تأکید میشد؛ مذاکره با روسیه بر سر نواحی از دست رفته در زمان تعیین مرزها، پس از اشغال این کشور از سوی شوروی در 1940م؛ و وضع قوانینی در راستای حمایت از اقتصاد بازار. قانون اساسی جدید، که عمدتاً برپایۀ سند تعیین کنندۀ ساختار حکومتی این کشور در 1938م (پیش از تصرف از سوی شوروی) قرار داشت، در همهپرسی ژوئن 1992 به تصویب رسید و از اوایل ژوئیۀ همان سال به اجرا درآمد. برپایۀ قانون اساسی جدید، برای تضمین صیانت از ملت و فرهنگ استونی، یک پارلمان قانونگذاری تکمجلسی به نام ریگیکُگو (شورای حکومتی) تأسیس شد، که نمایندگان آن با رأی مستقیم مردم، برای مدت 4 سال برگزیده میشوند. رئیسجمهور، که رئیس حکومت و فرمانده کل نیروهای مسلح است، از سوی مجلس، و حداکثر برای 2 دورۀ 5 ساله برگزیده میشود. قدرت اجرایی حکومت در دست نخستوزیر است که در رأس شورای وزیران قرار دارد و از سوی رئیسجمهور به مجلس پیشنهاد میشود.استونی به 15 استان (ماکُناد) و 255 بخش (والاد) تقسیم شده است. افزون بر این بخشها، که هر یک دارای دولت محلیاند، چندین شهر نیز خود دارای مدیریت مستقلاند. هر بخش نیز به چند روستا و شهر تقسیم میشود.نظام قضایی استونی شامل دادگاههای روستایی، شهری، اداری، کیفری، همچنین دادگاههای ناحیهای و استیناف، و نیز «دادگاه ملی» (دیوان عالی) است که بالاترین مرجع فرجامخواهی بهشمار میرود.
نظام آموزشی استونی با تصویب قانون 1993م، از نو طرحریزی شد و سن آموزش اجباری به 17 سال، یا پایان پایۀ نهم، افزایش یافت. با اینکه استونیایی زبان اصلی آموزش در مدارس است، در برخی مدارس نیز به زبان روسی آموزش داده میشود.نظام تحصیلات عالی استونی به موجب قانون 1993م، هماهنگ با نظام آموزشی اروپا، و به دو صورت دولتی و خصوصی است. از مهمترین مؤسسههای آموزش عالی استونی میتوان به دانشگاه تارتو (تأسیس: 1632م) و دانشگاه فنی تالین (تأسیس: 1918م) اشاره کرد. مرکز پژوهشهای علمی این کشور نیز فرهنگستان علوم استونی (تأسیس: 1938م) است.در دوران حکومت شوروی بر استونی، خدمات بهداشتی در این کشور رایگان بود و قوۀ مجریه آن را اداره میکرد؛ اما پس از استقلال، قانون جدید بیمۀ درمانی (1992م) نظام نامتمرکزی برای ایجاد امکانات درمانی، زیرنظر مجلس، پدید آورد.
از آنجا که استونی در مرز میان اروپای شرقی و غربی قرار دارد و از راه دریای بالتیک با اسکاندیناوی، و از طریق دریاچۀ پیپوس با روسیه در پیوند است، فرهنگ آن از هر دو سو تأثیر پذیرفته است. از دیرباز، شمال استونی، بهویژه شهر تالین، بیشتر پذیرای دیگر فرهنگها بوده، و در برابر، جنوب استونی جامعهای روستایی و سنتیتر داشته است. اما نوزایی ملی گرایانۀ استونی در سدۀ 19م شکاف میان این دو بخش را کاهش داد و زمینهساز پیدایش فرهنگی ملی شد.فرهنگ سنتی استونی بر پایۀ کشاورزی است و از ویژگیهای بیهمتای آن، خانههای سنتی کشاورزان استونیایی است. این خانههای مزرعهای هم محل زندگی و هم محل کار به شمار میرفتند و معمولاً دارای بخشهای مسکونی، اتاقی برای خشک کردن غلات، کارگاه خرمنکوبی، و گاه، آغل حیوانات بودند. با اینکه در نیمۀ دوم سدۀ 19م، در پی گسترش شهرنشینی، پوشاک سنتی استونیایی از رواج افتاد، این پوشاک هنوز هم در جشنهای ملی به کار میروند و رقصها و آوازهای سنتی نیز همچنان زندهاند. از غذاهای سنتی استونی میتوان اینها را نام برد: نانِ چاودار، جوِ نیمکوبِ پخته، هلیمِ سیبزمینی، خوراک کلهپاچۀ خوک، ماهیِ نمکسود، و انواع مرباها.
1. دورنمای بخش تاریخی شهر تالین، پایتخت استونی. در تصویر، باروی تاریخی شهر و کلیسای جامع آلکساندر نِوسکی، با 5 گنبد، دیده میشوند. 2. دانشگاه تارتو (تأسیس: 1632م)، قدیمیترین دانشگاه استونی. 3. دورنمای شهر تارتو، دومین شهر بزرگ استونی، و رود اِمایوگی که از میان این شهر میگذرد. 4. زنان استونیایی با جامههای سنتی این کشور.
از تعطیلات ملی این کشور نیز میتوان روز سال نو، کریسمس، عید پاک (ایستِر)، روز قدیس یوحنا (در استونیایی: یانی پَـئِو؛ 24 ژوئن)، روز استقلال (24 فوریه)، و سالروز بیرون رانده شدن 000‘10 استونیایی از سوی نیروهای شوروی در 1941م (14 ژوئن) را نام برد.
نخستینبار تاکیتوس (تاسیت)، مورخ رومی سدۀ نخست پیش از میلاد، در اثر مشهورش، گِرمانیا، از استونیاییها با نام آیْستها یاد کرده است. نظام حکومتی آنها پدرسالارانه، و بر پایۀ طایفههایی بود که آنها را ریشسفیدان اداره میکردند. نخستین مهاجمان به این سرزمین وایکینگها بودند که با گذر از استونی و لاتْویا، به سوی نواحی اسلاونشین در روسیۀ کنونی پیش رفتند. کوشش دانمارکیها و سوئدیها در سدههای 11 و 12م برای ترویج مسیحیت در میان استونیاییها بینتیجه ماند. روسها در سالهای 1030 تا 1192م، 13 بار به استونی حمله کردند، اما نتوانستند بر آنجا تسلط یابند.
ماینهارد، راهبی از هولشتاین، در 1180م در منطقۀ ساحلی لاتویای کنونی اقامت گزید و 16 سال به ترویـج مسیحیت در میان لیـوْ ها (از قبیلـههای فینـو ـ اوگری) پرداخت. پس از او، بِرتولد فون هانوفِر بهعنوان اسقف لیوونیا (جنوب استونی و شمال لاتویای کنونی) گمارده شد. وی به کاربرد زور در برابر غیرمسیحیان سرکش معتقد بود. برتولد در 1198م در جنگ کشته شد. پس از او آلبِرت فون بوکسهُودِن بهعنوان اسقف منصوب شد. او با زیرکی با لیوها صلح کرد و آنان را واداشت تا دژ نظامی ریگا را بسازند.آلبرت برای جذب نیرو در ارتش خود، لیوونیا را وقف مریم عذرا کرد. او در 1202م، «فرقۀ شهسواری برادران شمشیر» را بنیاد نهاد. تا 1208م، شهسواران این فرقۀ نظامی ـ مذهبی در دو سوی رود دوینای غربی استقرار یافتند، و آلبرت به اندازهای احساس قدرت کرد که برای تسخیر استونی به شمال پیشروی کند. در سالهای پس از آن، در حالی که پیوسته از شمار نیروی انسانی ارتش استونیاییها کاسته میشد، شهسواران، ارتش خود را با جنگجویان صلیبی تازهنفس آلمانی تقویت میکردند. پرنسهایِ (شاهزادگان) روسِ نُوگُرُد و پسکُف نیز بارها به استونی تاختند و در سالهای 1212 و 1216م، در خاک این سرزمین پیشروی کردند. شهسواران سرانجام در نبردی بزرگ در 1217م، استونیاییها را شکست دادند و لِمبیتو، فرمانده آنان، را کشتند. با این همه، شمال استونی و جزایر این کشور به مدت 10 سال دیگر نیز آزاد باقی ماند. آلبرت برای تکمیل پیروزی خود با والدِمار دوم، شاه دانمارک، که در 1219م با سپاهی نیرومند در سواحل شمال استونـی ــ تالین کنونـی ــ پیاده شـده بود، پیمان اتحاد بست.فرقۀ برادران شمشیر یا شهسواران لیوونیایی در 1237م به «شهسواران توتونی» پیوستند که قدرت را در لیونیا به دست گرفته بودند. در این زمان، شمال استونی و جزایر آن در دست دانمارکیها بود و لیوونیا میان شهسواران توتونی و اسقفها تقسیم شده بود. دانمارکیها در شمال، شهر تالین را بنیاد نهادند. شرایط استونیاییها در این دوران آنچنان طاقتفرسا نبود، اما هرچه فاتحان قدرت بیشتری مییافتند، سختگیریهایشان بر استونیاییها بیشتر میشد که این امر به شورشهای متعددی انجامید. در پی شورشهای بزرگ استونیاییها در سالهای 1343 تا 1345م، پادشاهی دانمارک در 1346م شمال استونی را به شهسواران لیوونیایی فروخت. بدینترتیب، آلمانیها صاحب «سرزمین مریم عذرا» شدند و مگر در مواردی جزئی، حکومت، تجارت، و کلیسای آن را به مدت 5 سده زیر سلطۀ خود درآوردند. استونیاییها، لاتویاییها، و لیوها تبدیل به سِرف (رعیت) فاتحان سرزمین خود شدند و توان چندانی هم برای حفظ ملیگرایی، فرهنگ عامه و حرفههای سنتی خود نداشتند. در دورۀ تسلط آلمانیها، چندین شهر استونی به عضویت اتحادیۀ هانسایی درآمدند. آلمانیها همچنین پرُتستانیسم را در این سرزمین ترویج کردند و استونیاییها خیلی زود این مذهب را پذیرفتند.
تا اواخر سدۀ 15م، دو قدرت بزرگ پیرامون لیوونیا پدید آمدند: لهستان ـ لیتوانی که پیشتر در جنوباستونی متحد شده بودند، و ماسکُوی (مِهین دوکنشین مسکو) که نُوگُرُد را در شرق تصرف کرده بود. پس از فروپاشی حکومت شهسواران توتونی در 1561م، لیتوانی بیشتر با سیاست تا با جنگ، لیوونیا را تصرف کرد. 3 سال پیش از آن، نواحی شمال استونی به پادشاه سوئد تسلیم شده بود. ایوان چهارم (ایوان مخوف)، تزار مسکو، در 1558م نارْوا را تصرف، و به خاک استونی نفوذ کرد و در آنجا تباهی بسیاری به بار آورد. در 1581م، سوئدیها روسها را از استونی بیرون راندند. اسقفِ سارِما در 1559م، جزایر استونی را به دانمارک فروخته بود، اما در 1645م، این جزایر به دست سوئدیها افتاد. در پی آتشبسِ آلتمارک (1629م)، در پایان نخستین جنگ لهستان و سوئد، اتحادیۀ مشترکالمنافع لهستان ـ لیتوانی بخش عمدهای از لیوونیا را به سوئد واگذار کرد و به این ترتیب، همۀ سرزمین استونی زیر فرمان سوئدیها درآمد.جنگهای طولانی خسارتهای فراوانی به این کشور وارد ساخت، مزارع بسیاری متروک شد و بیگانگان خیلی زود آنها را اشغال کردند. این وضع همچنین امکان توسعۀ املاک، افزایش مالیاتها و استفاده از کارگر بدون مزد را به اشراف آلمانی داد. پادشاهان سوئد سعی در کاهش قدرت اشراف و بهبود اوضاع کشاورزان داشتند. با روی کار آمدن کارل یازدهم، شاه سوئد (1672م)، از اشراف لیوونیا خواسته شد تا اسناد مالکیت خود را ارائه دهند و هر کس که از این فرمان سرپیچی میکرد، املاکش به تصرف حکومت درمیآمد.
روزگار خوش حکومت سوئدیها برای مردم استونی بیشتر همانند افسانه بود تا واقعیت و با شروع جنگ شمالی بزرگ، به پایان رسید. پِترکبیر، تزار روس، سرانجام به رؤیای پیشینیان خود دست یافت و سرزمینهای کرانۀ بالتیک را تصرف کرد. پس از شکست کارل دوازدهم، شاه سوئد، در پالتاوا (1709م)، ارتش روسیه لیوونیا را تسخیر کرد. اشراف لیوونیا که از سیاست استرداد املاک سوئدیها بسیار خشمگین بودند، در برابر روسها هیچگونه مقاومتی نکردند. به موجب پیمان نوستاد (1721م)، سوئد همۀ نواحی کرانۀ بالتیک، از جمله استونی را به روسیه واگذار کرد. روسها استونی را به دو بخش با نامهای آلمانیِ اِستلاند (استونی) در شمال، و لیوْلاند (لیوونیا) در جنوب تقسیم کردند. از آن پس، اوضاع دهقانان این منطقه بدتر از هر زمانی شد. سرانجام در 1804م، در دوران آلکساندر یکم، تزار روسیه، دهقانان لیوونیا از حق مالکیت خصوصی و ارث برخوردار شدند. قانون براندازی نظام سِرفی (رعیتی)، بسیار پیش از خود روسیه، در 1816م در استونی، و در 1819م در لیوونیا به تصویب رسید.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید