ارمنستان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 13 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/Fa/article/233108/ارمنستان
سه شنبه 24 تیر 1404
چاپ شده
2
اَرْمَنِسْتان [armanestān] (نامکاملآن: جمهوری ارمنستان؛ در ارمنی: هایاستان، یعنی سرزمین قومِ «های»، یا به طور کامل: هایاستانی هانراپِتوتْیون)، کشوری در منطقۀ ماوراء قفقاز که در جنوب رشتهکوه قفقاز و منتهى الیه شمال غربی آسیا قرار دارد. این کشور 800‘29 کمـ 2 وسعت دارد و از شمال و شرق به گرجستان و جمهوری آذربایجان، و از جنوب شرقی و غرب به ترتیب به ایران و ترکیه محدود است. نخجوان، سرزمینی برون بومی متعلق به جمهوری آذربایجان، از جنوب غربی با ارمنستان هم مرز است. پایتخت کشور ارمنستان شهر ایروان (یِرِوان) است.
ارمنستان کشوری کوهستانی، با ویژگی تنوع عوارض و مناظر طبیعی و ناپایداری زمینشناختی است. میانگین ارتفاع این کشور حدود 800‘1 متر بالاتر از سطح دریاست. نیمی از قلمرو این سرزمین در ارتفاع 000‘1 تا 000‘2 متر قرار گرفته است و تنها 10/ 1 آن ارتفاعی کمتر از 000‘1 متر دارد. بخش شمال غربی نجد ارمنستان، شامل کوهستان آراگاتْس (آلاگُز) با بلندترین قلۀ کشور به ارتفاع 090‘4 متر، مجموعهای از رشتهکوههای بلند، درههای عمیق رودخانهای و دشتهای مرتفع پوشیده از مواد آذرین است. در بخش شرقی ارمنستان، حوضۀ سوان، شامل دریاچۀ سوان، در ارتفاع حدود 300‘2 متری قرار دارد و به واسطۀ رشته مرتفعاتی که بلندی آنها تا حدود 500‘ 3 متر است، محدود شده است. در جنوب غربی، چالهای وسیع، یعنی دشت آرارات، در پای کوه آراگاتس و رشته کوه گِغاما قرار دارد؛ رود ارس این دشت مهم را به دو نیمه تقسیم میکند که نیمۀ شمالی آن در خاک ارمنستان، و نیمۀ جنوبی آن در قلمرو دو کشور ترکیه و ایران قرار دارد. ارمنستان کشوری زلزلهخیز است. در 7 دسامبر 1988م/ 16 آذر 1367ش، زلزلهای مهیب شهر اسپیتاک در شمال غربی کشور را نابود کرد و به شهر لِنیناکان (اکنون: گیومْری)، دومین شهر پرجمعیت ارمنستان خسارتهایی جدی وارد آورد. در این زلزله25 هزار تن جان خود را از دست دادند.
حدود 3/ 2 از مجموع بارشها در ارمنستان تبخیر میشود و 3/ 1 آن به سنگها، به ویژه سنگهای آذرین که متخلخل و درزدار هستند، نفوذ میکند. اغلب رودخانههای این کشور کوتاه و طغیانی، و دارای آبشارها و تندابهای طبیعی بسیارند. آب رودخانهها به هنگام ذوب برف در بهار و نیز به هنگام بارانهای پاییزی به بیشترین مقدار خود میرسد. به علت اختلاف ارتفاع بسیار در طول مسیر، بعضی رودخانهها دارای توان بالقوۀ فراوان در تولید نیروی برقابی هستند. اغلب رودخانههای ارمنستان به حوضۀ آبریز ارس که خود شاخهای از رود کُر (کورا) در حوضۀ خزر است، فرو میریزند. رود ارس به طول 480 کمـ ، مرز طبیعی ارمنستان را با ترکیه و ایران تشکیل میدهد. شاخههای اصلی ساحل چپ ارس، یعنی آخورْیان (به طول 200 کمـ )، هرازْدان (به طـول 140 کمـ )، آرپا (به طول 125 کمـ ) و وُروتـان (بـارگیـوشاد، به طـول 170 کمـ )، بخش اعظم ارمنستان را آبیاری میکنند. شاخههای رود کر، از جمله دِبِد (به طول 170 کمـ ) و آغْستِو (آغْسْتافا، بـه طـول 125 کمـ ) از مناطق شمال شرقی ارمنستان میگذرند. دریاچۀ سوان که گنجایش آن بیش از 39 کمـ 3 است، توسط رودخانههای متعدد تغذیه میشود. ارمنستان دارای چشمههای فراوانی است که بسیاری از آنها خاصیت درمانی دارند.
بیش از 15 نوع خاک در ارمنستان وجود دارد که از میان آنها میتوان از خاکهای آبرفتی قهوهای روشن در دشتهای ارس و آرارات یاد کرد که با وجود نبودِ گیاخاک (هوموس) کافی، به صورت فشرده زیرکشت است. خاکهای قهوهای رنگ حاصلخیز که در مرتفعات بخش کوهستانی یافت میشوند و خاکهای سیاه (چِرنوزیوم) که بخش اعظم مناطق مرتفعتر استپی را میپوشانند، از انواع دیگر خاکهای این کشور به شمار میروند. بیشتر خاکهای ارمنستان سرشار از نیتروژن، پُتاس و فسفات هستند. البته، باید توجه داشت که نیروی کار لازم برای پاک کردن خاک از سنگ و قلوه سنگ، کشاورزی را در این کشور با مشکلاتی همراه ساخته است.
به علت قرار گرفتن ارمنستان در بخشهای داخلی منطقۀ نیمه استوایی و احاطه شدن آن توسط کوهسارها، آب و هوای آن خشک و برّی (قارهای) است، با این همه، این کشور در سطح مناطق تنوع اقلیمی دارد. تابستانها، بجز در نواحی مرتفع، طولانی و بسیار گرم، و میانگین دما در ماههای این فصل در دشتها و کوهپایهها حدود °25 سانتیگراد است. زمستانها معمولاً خیلی سرد نیست و میانگین دما در اوایل آن در نواحی دشتی و دامنهای به حدود °5- سانتیگراد میرسد، حال آنکه در نواحی کوهستانی تا حدود °12- سانتیگراد کاهش مییابد. رشتهکوههای قفقاز کوچک مانع حرکت توده هواهای مرطوب به سوی مناطق داخلی ارمنستان میشود. میزان بارش سالانه در دامنههای کوهستانی، یعنی در ارتفاعات 400‘1 تا 000‘2 متری به 800 میلیمتر میرسد، حال آنکه این مقدار در دشتها و عرصههای داخلی تنها بین 200 تا 400 میلیمتر است. اقلیم ایـن کشور همراه بـا ارتفاع تغییر میکند و از انـواع نیمه ـ استوایی خشک و بری (قارهای) خشک در دشتها و کوهپایهها (از ارتفاع 900 تا 400‘1 متری)، تا آب و هوای سرد (در ارتفاع 000‘2 متری و بیشتر) را دربرمیگیرد. ناهمواری سرزمین ارمنستان همراه با این واقعیت که مرتفعات آن در محل تلاقی مناطق مختلف جغرافیای زیستی قرار گرفتهاند، موجب پدیدآمدن انواع چشم اندازهای طبیعی شده است.
گر چه ارمنستان کشور کوچکی است، اما گونههای گیاهی آن (حدود 000‘ 3 گونه) بیش از دشت وسیع روسیه است. در ارمنستان بر حسب ارتفاع، 5 منطقۀ گیاهی وجود دارد که عبارتاند از: منطقۀ نیمهبیابانی، منطقۀ استپی، منطقۀ جنگلی، منطقۀ چمنزارهای آلپی و منطقۀ مرتفع توندرا.
نخستینبار از ارمنیان که مردمانی هند و اروپاییاند، اندکی پس از پایان سدۀ 7 قم یاد شده است. این مردمان گروهی از ساکنان باستانی منطقه را به سرزمینهای شرق کوه آرارات راندند و خود ساکن منطقه شدند. در این محل، یونانیان آنها را آلارُدیها (آراراتیها یا اورارتوییها) خواندند. این گروههای تازه وارد رهبری خود را بر مناطقی که از غارتگریهای سکاها و کیمِریها خسارتهایی دیده، اما هنوز از عناصری بازمانده از تمدنی والا برخوردار بود، اعمال کردند. این تازهواردان که در سطح پایینتری از تمدن بودند، زندگی خود را بر اساس عناصر تمدنی موجود، همچون شهرهای محصور، نهرهای آبیاری و اراضی قابل کشت پیگرفتند. قومِ هایک (هایها)، آن چنان که ارمنیان خود را میخوانند (واژۀ ارمنی ظاهراً نتیجۀ اشتباه گرفتن آنان از سوی ایرانیان یا یونانیان با آرامیهاست)، قادر به برقرار ساختن حکومت مستقل خود نبودند. از اینرو، سرزمین آنان از همان آغاز توسط هووخشتره به پادشاهی ماد، و سپس توسط کورش بزرگ، همراه با سرزمین ماد، به شاهنشاهی هخامنشی در ایران منضم شد (حدود 550 قم). از این سرزمین در سنگنبشتۀ بیستون، متعلق به داریوش بزرگ (سل 522-486 قم) به عنوان اَرْمینه و اَرْمَنیه یاد شده است و به گفتۀ هرودت، مورخ یونانی سدۀ 5 قم، بخشی از ساتراپی سیزدهم، قلمرو هخامنشیان را تشکیل میداد. به گفتۀ او، اورارتوییها نیز بخشی از ساتراپی هجدهم را تشکیل میدادند. گزنفن که در آناباسیس خود ماجراهای سپاهیان یونانی در ایران را بازگو میکند، از حکومت محلی این سرزمین در حدود سال 400 قم یاد میکند و خبر میدهد که این حکومت در دست رهبران دهکدهها بود و اسب مالیات آنان به شاهنشاهان ایران را تشکیل میداد. این سرزمین تا هنگام انضمام آن به امپراتوری اسکندر مقدونی (331 قم) و جانشینانش، یعنی امپراتوری سلوکی (301 قم)، پیوسته در حکومت ساتراپهای ایرانی یا بومی بود.
پس از شکست آنتیوخوس سوم، شاه سلوکی از رومیان در نبرد ماگنِسیا (زمستان 190- 189 قم)، دو ساتراپ ارمنی او، یعنی آرتاشِس (آرتاکْسیاس) و زاره (زاریادرِس ) با تأیید روم به ترتیب به عنوان شاه ارمنستان بزرگ و شاه سوفِنه به قدرت رسیدند و بدینسان، بنیادگذاران ارمنستان مستقل شدند. آرتاشس پایتخت خود آرتاشات را در کنار رود ارس و در نزدیکی ایروان امروزی برپا داشت. استرابُن، جغرافیدان یونانی از پایتخت سوفنه با نام کارکاثیوکِرتا یاد میکند. در حدود سال 165قم، یعنی هنگامی که حاکم آرتاشسی سعی داشت رقیب خود را تحت انقیاد درآورد، کوششی برای پایان دادن به تقسیم ارمنستان به دو بخش شرقی و غربی صورت گرفت؛ اما این کار به دست جانشین او، تیگْران (تیگرانِس) دوم (حک 95-55 قم) انجام شد. او با تصرف سوفنه اتحادی در ارمنستان پدید آورد که حدود 500 سال دوام یافت. اگر چه فرهنگ ارمنی در زمان تیگران دوم (بزرگ) نیز مانند پیش از آن ــ و نیز چنانکه به صورت بنیادین تا چندین سده بعد از آن دوام یـافت ــ فرهنگی ایرانی بود، اما متفکران و بازیگران هلنی نیز در دربار ارمنستان پذیرفته بودند. پادشاهی ارمنستان تا زمان مداخلۀ تیگران در درگیری میان پدر زن خود، مهرداد (میثراداتس) ششم حاکم پُنتُس و روم دوام یافت. لوکیوس لیکینیوس لوکولوس، فرمانده رومی در 69 قم تیگرانوکِرتا، پایتخت جدید تیگران را تصرف کرد. او موفق نشد شهر آرتاشات را تصرف کند، اما در 66 قم لشکر پُمپیوس، با یاری یکی از پسران تیگران، موفق به انجام دادن این کار شد و شاه را وادار کرد تا از سوریه و دیگر متصرفاتش در جنوب صرفنظر کند و متحد روم باشد. ارمنستان به صورت کشوری میان دو قدرت، و اغلب عرصۀ درگیری میان روم و شاهنشاهی اشکانی درآمد. ارمنیان با پیشبردن سیاستهایی زیرکانه در میان همسایگان قدرتمندشان، انزوا و ضعف خود را جبران میکردند، تاسیت (تاکیتوس)، مورخ رومی آنها را «مردمانی مرموز» مینامید.
رومیان و اشکانیان هر دو میکوشیدند تا عامل خود را در ارمنستان به تخت سلطنت بنشـانند، تـا اینکـه پیمـان رهـاندِیا ــ که در 63م میان کُربولو، فرمانده رومی، و تیرداد (تردات)، شاه ارمنستان منعقد شد ــ به نوعی تعادل قوا انجامید. بر اساس این پیمان، قرار شد شاهزادهای اشکانی به تخت سلطنت ارمنستان بنشیند، اما فرمان حکومت خود را از امپراتور روم بگیرد. درگیری ایران و روم به انضمام کوتاه مدت بخشی از غرب این سرزمین توسط امپراتور ترایانوس در115و116م منجر گردید، اما جانشین او، هادْریانوس مجبور شد مرز امپراتوری روم را تا رود فرات به عقب بکشد. پس از دستگیری واغارشاک، شاه ارمنستان توسط کاراکالا و کوشش او برای پیوستن این کشور به روم در216م، ماکْرینوس، جانشین کاراکالا پسر واغارشاک، یعنی تیرداد دوم را که در منابع ارمنی خسرو بزرگ خوانده میشود، به عنوان شاه ارمنستان به رسمیت شناخت (217م). مقاومت تیرداد دوم در برابر ساسانیان پس از سقوط سلسلۀ اشکانی در ایران (224م)، با کشتهشدن او به دست اَنَک پارتی، عامل ساسانیان (ح 238م) و به هنگام تصرف ارمنستان به دست شاپور اول که باجگزار خود، اَرته وَزده (آرتاواسدِس) را به تخت نشاند (252م)، به پایان رسید. به هنگام امپراتوری دیوکلِسیَن، ایرانیان مجبور به صرفنظر از ارمنستان شدند و تیرداد سوم، پسر تیرداد دوم، با حمایت رومیان بر تخت سلطنت نشست (ح 287م)؛ سلطنت او تعیینکنندۀ مسیر بعدی تاریخ ارمنستان به حساب میآید و تغییر آیین او توسط قدیس گریگور (گرِگوریوس) منوّر و پذیرش مسیحیت به عنوان دین رسمی (ح 314م) شکافی پایدار بین ارمنستان و ایران پدید آورد. مقام بطرکی ارمنستان یکی از مهمترین عوامل بقای سلطنت خاندان اشکانی آن کشور، و پس از برافتادن آنان، حافظ اتحاد ملی این سرزمین شد. رؤسای طایفههای ارمنی که ناخارار خوانده میشدند، قدرت اصلی را در ارمنستان به دست گرفتند و قدرت شاه را محدود کرده، او را تحتتأثیر خود قرار دادند. نارضایی ناخارارها از آرشاک (اَرشَک) دوم، در حدود سال 390م به تفکیک ارمنستان به دو قسمت منتهی شد: ارمنستان بیزانس و ارمنستان ایران. نخستین قسمت که حدود 5/ 1 ارمنستان را شامل میشد، به سرعت در دولت بیزانس ادغام شد. ارمنستان ایران همچنان تحت حکومت خاندان اشکانی مستقر در دوین (دَبیل) ــ که پس از سلطنت شاهزادۀ اشکانی، خسرو دوم (330-339م) پایتخت شده بود ــ قرار داشت؛ این حکومت تا خلع آرتاشس چهارم و جانشینی او توسط مرزبانی ایرانی به درخواست ناخارارها (428م) تداوم یافت.
کوششهای ناکام یزدگرد دوم، شاهنشاه ساسانی در تحمیل دین زردشتی بر رعایای ارمنی خود، در 451م به جنگ منتهی شد. قدیس واردان مامیکونیان، فرمانده ارمنی و همراهانش در نبرد آوارایْر (ژوئن 451) به قتل رسیدند، اما ایرانیان با انصراف از تحمیل دین به آنان، مرزبان خود، واساکِ سیونی (سیونیکی) را که در روایتهای ارمنی بزرگترین خائن به شمار رفته است، خلع کردند. شورش سالهای 481-484م به رهبری واهان مامیکونیان، برادرزادۀ واردان، آزادی مذهبی و سیاسی را برای ارمنیان در ازای کمک نظامی به ایران به ارمغان آورد و بدینسان، با نصب واهان به مرزبانی ارمنستان، آنان یک بار دیگر ادارۀ امور خود را تا اندازۀ زیادی به دست گرفتند. یوستینیانوس اول در 536م ارمنستان بیزانس را به 4 استان تقسیم کرد و با سرکوب اشراف ارمنی و از طریق جا به جا کردن جمعیت، کار یونانیسازی این سرزمین را تکمیل نمود. قلمرو ارمنستان بیزانس در 591م توسط امپراتور ماوریکیوس (موریس) به عنوان بهای بر تخت نشاندن دوبارۀ خسرو پرویز در ایران، به سمت شرق گسترش یافت. به گفتۀ سِبِئوس، مورخ ارمنی، ماوریکیوس پس از انتقال بسیاری از ارمنیان به تراکیا، به شاهنشاه ایران توصیه نمود که در تبعیت از او، «این ملت نادرست و نافرمان را که به اختلاف بین ما دامن میزند»، برای جنگ به جبهۀ شرقی خود بفرستد. ایرانیان در طول جنگ امپراتور فوکاس و خسرو پرویز، ارمنستان بیزانس را به اشغال خود درآوردند و شماری از مرزبانان را به حکومت آنجا نشاندند، تا اینکه آخرین آنها در 623م توسط امپراتور هِراکْلیوس (هرقل) از قدرت برکنار شد. ایرانیان پس از سرنگونی خسروپرویز، در 628م یکی از بزرگان ارمنی به نام وارازتیرُتْسِ باگْراتونی را به عنوان مرزبان ارمنستان برگزیدند. او پس از مدت کوتاهی ارمنستان را تحت حکومت بیزانس درآورد، اما به جرم توطئه برضد هراکلیوس، در 635م تبعید شد. دودمانهای مامیکونیان و باگْراتونی: نخستین حملۀ نافرجام عربها به ارمنستان در 640م/ 19ق با دفاع پروکوپیوس، فرمانده بیزانسی و یکی از ناخارارها به نام تئودُرُس رشتونی روبهرو شد. تئودرس که در 642م قادر به جلوگیری از تاراج دوین نشد، در 643م بر سپاه دیگر عربها پیروز شد و توسط امپراتور کُنستانْس دوم، فرمانده کل سپاه ارمنستان لقب گرفت. در 653م/ 32ق، کنستانس پس از متارکۀ جنگ بـا معاویه ــ که در آن هنگـام حـاکم شـام (سـوریـه) بـود ــ بـه صورت داوطلبـانه ارمنستان را به عربها تسلیم کرد و آنان نیز به این سرزمین تا اندازۀ زیادی خودمختاری داده، تئودرس را به عنوان حاکم آنجا برگزیدند. جانشین تئودرس، هامازاسْپ مامیکونیان در پناه حکومت بیزانس قرار گرفت، اما پس از سال 661م/ 41ق، سلطۀ عربها بر ارمنستان دوباره برقرار شد، هر چند رقابت آنان با بیزانس، مقاومت ارمنیان و اکراه آنان از پرداخت مالیات، حکومت عربها بر منطقه را مشکل ساخت. شورشی نافرجام به رهبری موشِغ مامیکونیان (771-772م) موجب برافتادن خاندان مامیکونیان به عنوان نیرویی سیاسی در ارمنستان، و قدرت گرفتن خاندانهای باگراتونی و آرتْسْرونی به عنوان خاندانهای بزرگ اشراف ارمنستان شد. انتخاب آشوت باگراتونی، ملقب به گوشتخوار در 806م/ 190ق به عنوان شاهزادۀ ارمنستان، از سوی عربها نشاندهندۀ پذیرش خاندان او به عنوان بزرگترین قدرت موجود در ارمنستان بود.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید