تاریخ

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابن عات | ابوعمر، احمدبن هارون بن احمد بن جعفر بن عات نَفْزی (542-609ق / 1147-1212م)، فقیه مالکی، محدث، ادیب و مورخ اندلسی.
  • ابن عائذ |
  • ابن عایشه، ابراهیم | ابراهیم‌بن محمدبن عبدالوهاب‌بن ابراهیم امام (د 210ق / 825م)، از طرفداران ابراهیم بن مهدی ـ برادر هارون‌الرشید ـ که در شورش بر ضد مأمون خلیفۀ عباسی (د 218ق / 833م) شرکت داشت.
  • ابن عباد، معتمد |
  • ابن عبدالحق |
  • ابن عبدالحکم | عنوان افراد خاندانی از مورخان، فقیهان، محدثان و پیشوایان مذهبی مصر که در سده‌های 2 و 3ق / 8 و 9م از شهرت و نفوذ بسیار برخوردار بودند و بر مالکیان مصر ریاست داشتند.
  • ابن عبدالظاهر | محیی‌الدین ابوالفضل عبدالله بن عبدالظاهر ابن نشوان بن عبدالظاهر بن نجدۀ جذامی سعدی روحی (620-692ق / 1223-1293م)، ادیب، کاتب و مورخ مصری.
  • ابن عبدوس |
  • ابن عبدون، محمد | محمدبن احمدبن عبدون تُجیبی، نویسندۀ اندلسیِ رساله‌ای در حِسبَت در سدۀ 5ق / 11م.
  • ابن عبدون، ابومحمد | ابومحمد عبدالمجید بن عبدالله بن عبدون قُرَشی فِهری یابُری نحوی (د ح 528ق / 1134م)، ادیب، شاعر، کاتب و وزیر اندلسی، معروف به ذوالوزارتین.
  • ثامن الائمه |
  • ثعلبه، بنی | ثَعْلَبه، بَنی، نام شمار بسیاری از قبیله‌ها و بطنها و شاخه‌های کوچک‌تر عرب و نیز نام گروهی از یهودیان یثرب. بنی ثعلبه در مآخذ تاریخی و کتابهای انساب عرب، ثعالب و ثعالبه نیز نامیده می‌شوند (نک‍ : ابن حزم، 399، 476؛ یاقوت، المقتضب، 293). دسته‌ای از قبایل و بطنهای ثعلبه، قحطانی و شماری دیگر عدنانی‌اند.
  • ثعلبة بن سلامه | ثَعْلَبَةِ بْنِ سَلامه، یا ثعلبة بن سلامۀ عاملی (یا جذامی) (د 132ق/ 750م)، سردار جنگاور و والی اندلس و اردن در عصر خلافت امویان. او از تیرۀ بنی عامله یا بنی جذام، از قبایل قیسی بود (نک‍ : ابن درید، 373-374؛ ابن حزم، 419). بدین‌سبب وی را عاملی و جذامی (نک‍ : ابن قوطیه، 39؛ ابن حزم، همانجا؛ ضبی، 255؛ حمیدی، 185...
  • ثعلبی، محمد | ثَعْلَبی، محمد بن حارث ( نیمۀ سدۀ 3ق/ 9م)، مؤلف کتاب اخلاق الملوک، کتابی که با عنوان التاج فی اخلاق الملوک،اثری از جاحظ یا منسوب به او شناخته می‌شده است.
  • ثقیف | ثَقيف، نام قبيله‌ای سرشناس از قبايل عرب شمالی که در وقايع صدر اسلام و سده‌های پسين همواره نقشی پراهميت ايفا کرده است.
  • ثقة ‌الاسلام تبریزی | ثِقَةُ الْاِسْلامِ تَبْریزی، حاج میرزاعلی (7 رجب 1277-10 محرم 1330ق/ 19 ژانویۀ 1861-2 ژانویۀ 1912م)، از علمای مشروطه‌خواه و از شهدای این جنبش در آذربایجان، رهبر فرقۀ شیخیۀ تبریز و صاحب تألیفات و نوشته‌های متعدد. او در تبریز دیده به جهان گشود (طاهرزاده بهزاد، 451). میرزاشفیع، جد ثقةالاسلام شاگرد سیدکاظم رشتی و...
  • ثغور و عواصم | ثُغورْ وَ عَواصِم، عناوینی که اصطلاحاً بر مرزها و نیز دژها و شهرهای واقع بر سرحدات قلمرو مسلمانان(دارالاسلام) و غیر مسلمانان (دارالحرب)، خاصه بر نقاط نظامی و استحکامات مرزی قلمرو اسلام و بیزانس در سوریه و جزیره، و مرزهای میان اندلس اسلامی و قلمرو فرانکها و شاهان مسیحی اسپانیا، به شرحی که در این مقاله خواهد آم...
  • ثمال بن صالح |
  • ابن عثمان | ابوعبدالله محمد بن عبدالوهاب بن عثمان مکناسی (د 1213ق / 1799م)، نویسنده و دولتمرد در عصر سه تن از پادشاهان مغرب.
  • ابن عذاری | ابوالعباس (یا ابوعبدالله) احمدبن محمد عذاری مراکشی (د ح 720ق / 1320م)، تاریخ‌نویس مغربی. از وی آگاهی بسیار اندکی در دست است.
  • ابن عزم | ابوعبدالله شمس‌الدین محمدبن عمربن محمدبن احمدبن عزم تمیمی (816-891ق / 1413-1486م)، تاریخ‌نگار مالکی مذهب.
  • ابن عسکر، ابوعبدالله محمد بن علی بن عمر | ابوعبدالله محمد بن علی بن عمر بن حسين بن مصباح حسنی سريفی معروف به ابن عسكر (ح 936- مق‍ 30 جمادی‌الاول 986ق / 1530-4 اوت 1578م)، قاضی، مورخ و صوفی مراكشی.
  • ابن عطیه، عبدالملک | عبدالملك بن محمد سعدی (مق‍ ‍130ق / 748م)، فرمانده سپاه اموی، والی مكه و مدينه در دوران مروان دوم، آخرين خليفۀ اموی.
  • ثوینی بن سعید |
  • ج (جیم) | ج (جیم)، حرف ششم از الفبای فارسی، پنجم از حروف هجای عربی و سوم از حروف ابجد. آن را از زمرۀ حروف معجمه یا منقوطه، موحّده یعنی یک نقطه‌ای، حروف صحّۀ عربی، مصمّت، و ملفوظی یعنی 3 حرفی (ج ـ ی ـ م) دانسته‌اند و از آنجا که هنگام تلفظِ جیم متحرک، نَفَس حبس، و به علت تکیۀ گوینده بر حرف، صدا بلند می‌شود، از حروف مجهور...
  • جاریة بن قدامه | جاریَةِ بْنِ قُدامه، از مـردان مشهــور دورۀ خـلافـت امیرالمؤمنین(ع) و از یاران آن حضرت. وی چون از تیرۀ بنی سعد قبیلۀ بزرگ تمیم بود، نسبت سعدی یافت (نک‍ : کلبی، 242؛ ابن سعد،7/ 56؛ برای سلسله نسب او، نک‍ : ابن عساکر،72/ 7). کنیۀ او را ابوایوب، ابویزید، ابوقدامه یا ابوعمرو نیز گفته‌اند (بلاذری، انساب...، 12/ 37...
  • جاگیر |
  • جامع التواریخ | جامِعُ التَّواریخ، کتابی مشهور، تألیف خواجه‌ رشیدالدین فضل‌الله طبیب همدانی. این کتاب از مهم‌ترین منابع تاریخ ایران و جهان به زبان فارسی است که خاصه بخش مربوط به دورۀ مغولان آن از اهمیت و ارزشی یگانه برخوردار است؛ چنان‌که برخی از دانشمندان آن‌ را «تاریخ کبیر» و اثری «عدیم النظیر»، «یکی از اعاظم کتب تاریخی» (ن...
  • جامگی | جامِگی، منسوب به «جامه» (در پهلوی: یامک yāmak و در فارسی باستان: *yāhma-، نک‍ : هوبشمان، 49؛ هرن، 93)، به معانی پارچۀ بافتۀ نادوخته، لباس و رخت پوشیدنی و گستردنی، پای پوش، خیمه، و نیز ظرف و جام آب و شراب که جامه در این دو معنی اخیر مرکب است از جام و هاء نسبت. ریشۀ جام در اوستایی به معنی بام خانه، سقف و چتر هم...
  • جانبلاط |
  • جامیان | جامیان، عنوان سلسله‌ای از پادشاهان مسلمان که طی سده‌های 8 تا 10ق/ 14-15م بر سند حکومت کردند. در نسب جامها که از قبایل سمه بودند، روایتهای گوناگون وجود دارد. برخی اصل آنها را سامی و عرب، و برخی دیگر ایرانی و از احفاد جمشید‌ گفته‌اند و لقب جام را هم که بر همۀ پادشاهان این سلسله اطلاق می‌شد، مأخوذ از نام جمشید د...
  • جاندار، بنی |
  • جاولی سقاو |
  • جانیان |
  • جاوید محمد | جاویدْ مُحَمَّد (1292-1345ق/ 1875-1926م)، اقتصاددان، دولتمرد عثمانی و از اعضای فعال جمعیت (حزب) اتحاد و ترقی (ه‍ م)، در دوران اقتدار و حاکمیت این حزب.
  • جاوید احمد | جاویدْ اَحْمَد (د 1218ق/ 1803م)، تاریخ‌نگارِ عثمانی در اواخر سدۀ 12ق/ 18م.
  • جبرتی، ابوالعزم | جَبَرْتی، ابوالعزم عبدالرحمان بن حسن (د 1237 یا 1240ق/ 1822 یا 1825م)، تاریخ‌نگار و دانشمند نامی مصر.
  • جبه خانه | جُبّه خانه، محل ساخت و نگهداری ساز و برگ جنگی، نیز در اصطلاح خود این گونه ساز و برگ. واژۀ جبه که به‌معنای ردا و لباس نیز به کار می‌رود (قلقشندی، 1/ 453، 2/ 151، 3/ 294)، اصلاً واژه‌ای مغولی و به معنای زره است («دائرة‌المعارف...»، VII/ 183) که به صورتهای جبا، جبکی، جبلا (رشید‌الدین، 3/ 2347-2348) و جیبا (عبدال...
  • جبهه ملی ایران | جِبْهِۀ مِلّیِ ایران، ائتلافی بزرگ از حزبها و جریانهای ملی‌گرا (تأسیس: 1328ش). جبهۀ ملی ایران (جبهه) در دست یافتن دکتر محمد مصدق (نخست‌وزیری: 1330-1332ش)، رهبر خود به ریاست دولت، و نیز شماری از سران جبهه در رسیدن به قدرت و تشکیل کابینۀ ملی، در جنبش ملی شدن صنعت نفت و همچنین تحقق برخی اصلاحات در حکومت ملی، نقش...
  • جبیر بن مطعم | جُبَیْرِ بْنِ مُطْعِم، ابومحمد، یا ابوعَدیّ (د میان سالهای 57- 59ق/ 677-679م)، صحابی پیامبر(ص). وی از تیرۀ بنی‌ نوفل ‌بن عبدمنافِ قبیلۀ قریش بود (ابن‌حزم، 115-116). پدر او، مطعم بن عدی، در ماجرای محاصرۀ شِعب ابو‌طالب، صحیفۀ قریش را که بر ضد بنی‌هاشم نوشته شده بود، نقض کرد و نیز هنگامی که حضرت رسول (ص) پس از و...
  • جدیدگرایان، جنبش اصلاح‌طلبانه | جَدیْدگِرایان، جُنْبِشِ اِصْلاحْ‌طَلَبانه، جنبشی به‌ویژه در زمینۀ آموزشی در تاتارستان و آسیای میانه. این جنبش که حدوداً از نیمه‌های سدۀ 13ق/ 19م به بعد در میان مسلمانان تجددخواه این مناطق آغاز شد، در برخی نقاط از قلمرو آموزش فراتر رفت و جنبه‌هایی از اصلاحات فرهنگی و اجتماعی را هم دربرگرفت.
  • جذام، بنی | جُذام، بَنی، تیره‌ای از عرب قحطانی که روزگاری از مهم‌ترین قبایل عربِ شمال‌شرقی شبه جزیرۀ عربی به شمار می‌رفتند. محل زندگی آنان از منطقۀ حِسمى در شمال تبوک و وادی القرى ــ که امروزه در شمال‌غربی شبه جزیرۀ عربستان سعودی و جنوب ‌غربـی اردن قـرار دارد ــ تا فلسطیـن امتداد داشت و شامل مناطقی چون اِرم، معان، مدین و...
  • جراجمه | جَراجِمه، عنوان قومی کهن در مرزهای قلمرو اسلام و روم شرقی که در تحولات نظامی عصر فتوح اسلامی نقش داشتند؛ اما دربارۀ نژاد و خاستگاه، آیین، انقراض یا دوام، نام یا نامهای آنها و اطلاقات آن میان محققان اختلاف است.
  • جربه | جَرْبه، یا جِربه، بزرگ‌ترین جزیره در کرانه‌های شمالی افریقا واقع در مدیترانۀ مرکزی در خلیج قابس در شرق تونس. این جزیره از جنوب شرقی به وسیلۀ پلی به سرزمین اصلی تونس متصل است. نویسندگان یونانی از این جزیره با نامهایی همچون فاریس و منینکس یاد کرده‌اند. ویرانه‌های شهر جربۀ کهن (منینکس) در کنار برج القنطره در انت...
  • جراح بن عبدالله حکمی | جَرّاحِ بْنِ عَبْدُاللـهِ حَکَمی، ابوعُقبه (مق‍ 22 رمضان112ق/ 8 دسامبر 730م)، سردار و حاکم معروف دورۀ اموی. نسب وی به بنی حَکَم بن سعد العشیره از تیره‌های قبیلۀ یمانی مِذحَج می‌رسید و شهرت او به «حَکَمی» از این رو ست (بلاذری، فتوح...، 206؛ ابن درید، 76؛ ابن حزم، 190؛ برای سلسله نسب او، نک‍ : ابن عساکر، 72/ 56...
  • جرجرایی | جَرْجَرایی، عنوان خاندانی که از جرجرایا در جنوب عراق برخاستند و شماری از آنها در قلمرو عباسیان و فاطمیان مصر به امارت و وزارت رسیدند:
  • جرفادقانی | جُرْفادِقانی، ابوشرف ناصح بن ظفر بن سعد منشی، ادیب، شاعر و مترجم تاریخ یمینی، نوشتۀ ابونصر عتبی در سدۀ 7ق/ 13م.
  • جرهم | جُرْهُم، از قبایل کهن یمنی‌تبار شبه جزیرۀ عربستان که مطابق روایاتی در زمان ابراهیم(ع) در مکه ساکن شدند و زمام امور آنجا را چندی در دست گرفتند. برخی واژۀ جرهم را معرب ذرهم و برخی دیگر آن را کلمه‌ای عربی و کهن دانسته‌اند (نک‍ : ابن درید، 2/ 1137؛ جوالیقی، 241).
  • جریر بن عبدالله بجلی | جَریرِ بْنِ عَبْدُ اللّٰهِ بَجَلی، ابوعمرو یا ابـو عبـدالله (د ح 51-54ق/ 671-674 م)، صحابی پیامبر (ص) و از مردان مشهور نیمۀ نخست سدۀ 1ق. نسب او به بنی‌بَجیله، یکی از تیره‌های قبیلۀ یمانی ازد می‌رسید (کلبی، نسب...، 1/ 375-376؛ ابن‌حزم، 387؛ برای سلسلۀ نسب او، نک‍ : ابن‌درید، 516؛ ابن‌عساکر، 72/ 69).
  • جوری، شیخ حسن | شیخ حسن (د 743ق / 1342م)، از نخستین رهبران قیام شیعی سربه‌داران در خراسان.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: