سلفیگری دو رکن اساسی دارد: یکی بازگشت به شیوه زندگی و مرام سلف صالح و در نهایت سنت حجاز و به خصوص سنت اهل مدینه در 1400 سال پیش، و دوم مبارزه با بدعت؛ یعنی هر چیزی که سلفیها به خیال خود جدید و خلاف سنت میدانند. برای آن هم مبارزه میکنند، مبارزه مسلحانه. در قدیم هم، یعنی در قرن دوم وسوم هم مبارزه مسلحانه میکردند و با مسیحیان میجنگیدند و ایرانیان زردشتی را میکشتند. در قدیم برای سلفیها فرهنگ و تفکر ایرانی و یونانی یا رومی که از بیزانس آمده بود، بدعت بود و امروز تمدن جدید غربی که در واقع تمدن جهانی است، بدعت به حساب میآید. خطر سلفیهای جدید در این است که مانند بعضی از اسلافشان از اسلحه استفاده میکنند، از انواع اسلحههای خطرناک. امروز به جای شمشیر و قمه، از نارنجک و بمب و مسلسل و آرپیجی و در آینده نزدیک از سلاح شیمیایی و حتی اگر دستشان برسد، بمب اتمی استفاده خواهند کرد.
طومار درد و داغ عزیزان رفته است / این مهلـتی که عمـر دراز است نام او
مقاله حاضر ترجمه بخشی از کتاب «خدا و هستی: تئولوژی در اندیشه هایدگر» است که تا چند ماه آینده از سوی نشر «نقد فرهنگ» منتشر خواهد شد. این کتاب، به بررسی نسبت میان خداشناسی و هستیشناسی و همچنین جایگاه مفهوم خدا در سیر تفکر هایدگر میپردازد و نوعی همسویی میان تأملات هستیشناختی هایدگر و الهیات را نشان میدهد.
جامعه مسلمانان در دورانی که مردم با امام علی(ع) به خلافت بیعت کردند، به زمان حیات پیامبر اکرم(ص) شباهت چندانی نداشت: فتوحات از سمت شرق و غرب حجاز گسترش یافته و دو قدرت بزرگ آن روزگار، ایران و روم، از پای افتاده و شمار عظیمی از ملیتها و اقوام دیگر به اسلام درآمده یا حاکمیت خلافت را پذیرفته بودند. ورود غنایم و گنجینههای خیرهکننده خسروان ایران و امپراتوران روم به چرخه ناچیز اقتصادی شبهجزیره، وضع و حال بیشتر مشاهیر اصحاب را دگرگون کرده بود و آنان در پی افزایش و انباشت ثروت بودند که در شبهجزیره حتی با وجود ثروت، کمتر بهدست میآمد.
در فرهنگ خودمان، نخستین کسی که مدّعی است ترجمه شعر محال است، جاحظ (متوفای ۲۵۵) است. وی در کتاب الحیوان میگوید: «والشعرََُ لایُستطاعُ اَن یُتَرجَمَ و لایَجُوزُ عَلَیهِ النَقل. وَ مَتی حُوِّلَ تَقَطَّعَ نَظمُهُ و بَطََلَ وَزنُهُ وَ ذَهَبَ حُسنُهُ وَ سَقَطَ مَوضِعُ التَّعَجُّبِ مِنه وَ صارَ کَالکَلامِ المَنثورِ. والکلامُ المنثورُ المُبتَدأُ علی ذلکَ اَحسَنُ وَاَوقَعُ مِنَ المنثورِ الّذی حُوِّلَ مِن موزونِ الشعرِ». یعنی «و شعر، تابِ آن را ندارد که به زبانی دیگر ترجمه شود و انتقال شعر از زبانی به زبان دیگر روا نیست. و اگر چنین کنند «نظم» شعر بریده میشود و وزنِ آن باطل خواهد شد و زیبائیِ آن از میان خواهد رفت و نقطه شگفتیبرانگیزِ آن ساقط خواهد شد و تبدیل به سخن نثر خواهد شد. نثری که خودبهخود نثر باشد زیباتر از نثری است که از تبدیلِ شعرِ موزون حاصل شده باشد.»
ژاپن کشوری است در اقیانوس آرام که کاملاً در آب محصور شده و تنها از طریق مرز آبی با چین، کره و روسیه همسایه است. با این وصف فرهنگ ایران از اواخر دورۀ ساسانی و با عبور گروهی از پناهندگان ایرانی از چین، به ژاپن راه یافت. این ماجرا و پیامدهایش موضوع شایان توجهی است كه پروفسور ایموتو (1930ـ ۲۰۱۴) تا اندازهای در كتاب «آسوكا و پارس» (پیشروی فرهنگ ایران به شرق) به آن پرداخته است. وی استاد بخش زبان فارسی و ایرانشناسی دانشگاه اوساکا بود و سالها در ایران زیست و كتابها و مقالات متعددی در این باره نوشت؛ از جمله: ایران و ژاپن باستان، آسوکا و پارس، پیشروی فرهنگ ایران به شرق.
از مریدان معروف سیسی كه با مغربی صحبت میداشت، كمال خجندی بود. مؤلف حبیبالسیر درباره كمال گوید در بازگشت از سفر مكه، در تبریز اقامت میكند و مورد توجه سلطان حسینبن سلطان اویس (784ـ 776ق) قرار میگیرد. سلطان باغی در ولیانكوه (یا وییلانكوه) به وی میبخشد و كمال در آنجا خانقاهی میسازد، میرزا میرانشاه نیز به شیخ خجندی ارادت میورزید. روزی مولانا مغربی با محمد مشرقی، محمد عصار، محمد خیالی به صحبت شیخكمال میروند و شیخ مشغول طبخ غذا بود. غزلی سروده بود به مطلع:
گادامر از فیلسوفانی است که به تأثیر از نگاه هرمنوتیکی هایدگر با بسط نظریه فرنسیس ارسطویی به توضیح رخداد فهم می پردازد. نشست گروه غرب شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در هفته آخر تیرماه به توضیح و بسط این موضوع اختصاص داشت.
افزون بر دو کتاب «مجموعه نطقها و مکتوبات آیتالله کاشانی» و «تاریخ مبارزات نهضت صنعت نفت ایران از نگاهی دیگر» در سال 1384 کتابی با عنوان «نیروی مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» از سوی علی رهنما با رویکردی پژوهشی ـ اسنادی منتشر شد. به طور کلی امکان پدیدآمدن یک گرایش دینی ـ سیاسی واحد در شرایط و اوضاع آن سالها ممکن نشد و به عبارتی انواع و اقسام عقاید کمابیش مشابه درباره نهضت ملی شدن نفت و گروهی از مسائل دیگر مرتبط از جمله واقعه30 تیر زیر چتر ملی شدن قرار گرفت.
تجربه قیام 30 تیر که تجلی همبستگی ملی و پیروزی اندیشه مردمسالاری بر استبداد و استعمار بود با روی کار آمدن دولت ملی دکتر محمد مصدق در هشتم اردیبهشت 1330 عملا دو نهاد قدرت در ایران تشکیل شد؛ چراکه مصدق که از رجال سیاسی خوشنام آن زمان بود که دارای استقلال رای و سلامت نفس بود و به هیچ عنوان از دربار و سازمانها و دول خارجی نیز تبعیت نمیکرد. دو اركان قدرت اصلی آن مقطع عبارت بودند از دولت قانونی دکتر محمد مصدق و دیگری دربار با اتکا به نیروی نظامی.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید