در این مقاله قصد داریم از خود علم و عالم یا دانشمند در قرن بیستم و ارتباط آن با حوزه سیاستگذاری و سیاستگذار صحبت کنیم. بهطور کلی، میتوان گفت در قرن بیستم با سه سویه کلی در مورد علم روبهرو هستیم: سویه اول که ریشه خود را به «بیکن» میرساند و بعد از آن در اندیشههای هیوم و استوارت میل و راسل و آینشتاین نمو مییابد، خود را بهمثابه معرفتیتجربی معرفی میکند که از هرگونه حوزه معرفت غیرتجربی مجزا است.
برگزاری آیین نکوداشت استاد دکتر میرجلالالدین کزازی در فرهنگسرای ارسباران تهران۱ (خرداد ۹۴) مایه خرسندی دوستداران استاد و همه کسانی شد که به پایایی و پیرایی زبان شیرین پارسی دل بستهاند.
در این نوشتار، این بحث تاریخی ـ ترجمهای به میان آمده است که قرآنپژوهان قدیم که عمده آنان مفسّران و گاه متکلمان مذاهب کهن اسلامیاند، درباره جواز یا عدم جواز ترجمه قرآن چه رأیی یا فتوایی داشتهاند. از همان قرن اول هجری، پس از فتح کشورهای متعدد، و تفاوت و تنوع زبانها، بحث ضرورت و فایده ترجمه قرآن پیش آمد. چون قرآن اعجاز زبانی و ادبی دارد، در سدههای اول کسی رأی به جواز ترجمه قرآن نمیداد.
حکیم ناصرخسرو که نام خود را در سفرنامه ابومعین ناصربن خسرو القبادیانی المروزی نوشته است، یکی از بزرگترین گویندگان فارسی در قرن پنجم است که علاوه بر ذوق و هنر شاعری در ریاضیات و فلسفه و نجوم هم مطالعه داشت و در فلسفه و کلام نابغه بود، کتاب زادالمسافرین او ما را از آوردن هرگونه دلیل و برهان بینیاز میکند. موضوعات فلسفی را با نثر بسیار ساده و روان در این کتاب بیان کرده است و در دیوان خود نیز از این اثر چنین یاد کرده است:
استوارت همروف و راجر پنرز صاحبان نظریه اُرک-اُر (Orch-Or) بیان میکنند که مغز انسان یک سیستم فرا-الگوریتمی (محاسبهناپذیر) است. در اینجا تلاش میشود موضوع شناخت نزد حافظ با بخشی از مطالب مربوطه نیز مقایسه شود. در آنجا موضوع با تعریف خودآگاهی آغاز شده است و جنبهی علمی دارد، در شعر حافظ «شراب» را بهعنوان روشی از شناخت و تأثیر آن بر درونیات آدمی مطالعه میکنیم. در اینجا بنا داریم بخشی از یکی از نظریههای امروزی را با موضوع شناخت نزد حافظ همراه کنیم تا با نگاهی به شناخت نزد حافظ مطالبی را که به قول حافظ میتواند مورد تأیید علم نیز قرار بگیرد (علم از تو در حمایت) را بررسی کنیم؛ «بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم»
هایدگر سؤال این است که از کدام راه منطقی مطمئن به درک مفهوم زمان در علم تاریخ خواهیم رسید؟ سؤال دیگر ایـنکه، سـاخت مفهوم زمان در علم تاریخ باید چگونه باشد تا در خدمت هدف علم تـاریخ باشد؟ مارتین هایدگر در 1915 یعنی در 26 سالگی با نوشتن این مقاله به تفسیر مفهوم زمان در تاریخ میپردازد. مفهوم زمان در علوم طبیعی شامل سیر یکنواخت آنات و دقایق است که به نحو قراردادی معیار سنجش حوادث طبیعی از لحاظ تقدم و تأخر است. به نظر هایدگر زمان دارای کیفیت و کمیت بوده و کمیت آن مقدار زمان طبیعی است که در علوم طبیعی معیار گذر زمان است. کیفیت زمان که مورد توجه هایدگر است پیش از او کمتر مورد بحث بوده درحالیکه آن، مبنای فلسفهی تاریخ از دیدگاه هایدگر است.
پل ریکور ما هنوز هم از تاريخ انتظار داريم كه به غير از اين ذهنيت مورخ كه تاريخ میسازد، ذهنيت ديگری را آشكار كند؛ ذهنيتی كه حتی ذهنيت تاريخ و خود تاريخ است. اما اين امر ديگر از حرفه مورخ ناشی نميشود بلكه از كار خواننده تاريخ منتج میشود، از دوستدار تاريخ كه همه ما هستيم و اين كه فيلسوف برای اين كه دوستدار تاريخ باشد دلايل خاص خود را دارد. پل ريکور، فيلسوف فرانسوی در اين مقاله به دفاع از نگاه هرمنوتيکی در بررسیهای تاريخی پرداخته است. در اين نگاه، اذعان به هرگونه علم کلی تاريخ و بازنمايی عينی گذشته مورد ترديد قرار گرفته و بر جنبههای تفصيلی و نسبی دانش تاريخ تاکيد شده است. مقاله حاضر يکی از مهمترين نوشتههای اين رويکرد است که به مفهوم انسان به عنوان سوژه تاريخ توجه خاص دارد.
ایمانوئل کانت خطا را نبایستی در بیرون جست، این ذهن است که همواره در معرض خطاست و به قولی بنیاد این خطا را باید در خود خرد و ذهن یافت، نه در این یا آن اشتباه. اما در اندیشهی دگم، انسان در پی این کوشش است که چیزهایی را بشناسد که اساساً در توانایی او نیست، ازاینرو واجد بلندپروازیهایی است که این بلندپروازیها خطا را ممکن میکند. نقد که واژهی صحیح فارسی آن سنجش است، محصول دوران جدید است. در گذشته مجادله و مناقشه و تخطئه وجود داشته است که البته اینها با مفهوم نقد یا سنجش در دوران جدید تفاوت جدی دارد، اما سنجش به معنای گسترده و به معنای امروزین آن واجد بنیادهای جدی فلسفی است که در بستر شکلگیری فلسفهی دوران که به آن فلسفهی انتقادی میگویند، برساخته شد.
تأملی بر شعرهای آخرِ شاملو در آستانه سالمرگش «جهان اگر زیباست مجیز حضور مرا میگوید»١ زیبایی در جهان به ماه تشبیه میشود، درحالیکه ماه با گردیدن به دور زمین مجیز زمین را میگوید. به نظر شاملو تنها انسان زیباست و زیبایی جهان بهخاطر حضور اوست. انسان شاملویی همچون خورشیدی است که در مرکز هستی قرار گرفته و به جهان پیرامون خود روشنایی میدهد و از اینرو زمین، سیارات و جهان را مجیزگوی خود میکند.
اشاره: کسانی که با دانشمند معاصر، آقای پروفسور رضا آشنایی دارند، نیک آگاهند که ایشان افزون بر استادی در برخی از علوم روز که برایش آوازهای جهانی آفریده، بر متون ادبی فارسی نیز مسلط است و کتابهای متعددی در این زمینه نگاشتهاند، با اینکه نزدیک به هفتاد سال است که در خارج از ایران به سر میبرد! یکی از کتابهای ایشان،«شاهنامه و هویت ملی» است که انتشارات اطلاعات به تازگی روانه بازار کرده است. آنچه در پی میآید، بخشهایی از این کتاب است. ***
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید