خصایص شعر نو ویژگیهایی که نظریهپردازان برای شعر نو قائل شدهاند، بیشتر خصلت کالبدشناسانه دارد و خصوصیات ذاتی و محتوائی آن را کمتر بیان میکند؛ لذا با این رهیافت، درباره پیوند شعر نو و شعر سنتی یا سنت شعری چیزی گفته نمیشود و اگر هم چیزی گفته میشود، منحرف کننده است.۱ جدیترین و جمع و جورترین تحلیلی که در این باب صورت گرفته، شاید مقدمه خواندنی محمد حقوقی بر شعر نو از آغاز تا امروز، ۱۳۰۱ـ ۱۳۵۰ (مجموعه اشعار نو منتخب خود او همراه چند تفسیر) باشد.
آشنایی با ایرانشناسان هانری ماسه(Henri masse) خاورشناس و ایرانشناس معاصر و نامدار فرانسوی، صاحب تألیفات و تحقیقات ارزشمند در زبان، ادبیات و فرهنگ ایران، در ۲ مارس ۱۸۸۶ در شهر لونویل در شرق فرانسه به دنیا آمد و در ۹ نوامبر ۱۹۶۹ر آبان ۱۳۴۸ در هشتاد و چهار سالگی در پاریس درگذشت. وی پس از پایان تحصیلات دبیرستانی، لیسانس ادبیات گرفت. آنگاه برای یادگیری زبانهای عربی و فارسی و ترکی وارد «مدرسه ملی زبانهای زنده شرقی» شد و همزمان مطالعات خود را در حوزة زبانشناسی و تاریخ ادیان (زبانهای سنسکریت و ایرانی باستان و دین اسلام) در «مدرسه عالی تحقیقات علمی ـ کاربردی» پاریس دنبال کرد و سرانجام در سال ۱۹۲۰ به دریافت درجة دکتری دولتی از دانشکده ادبیات پاریس (سوربُن) نایل آمد. «تحقیق دربارة سعدی شاعر» عنوان کتابی است که گویا ماسه آن را به عنوان رسالة دکتری خود نوشته و در سال ۱۹۱۹ در پاریس منتشر کرده است.
دو سه سالی از تأسیس مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی نگذشته بود که با کاظم برگ نیسی در این مرکز آشنا شدم. آن زمان مرکز دائرة المعارف در خیابان آقائی (گلستان سابق) جای داشت و هنوز به محل جدیدش در تپه های دارآباد منتقل نشده بود. کاظم جوانی بیست و شش هفت ساله، نسبتا ً بلند قـدّ، با چهره ای استخوانی، موئی مشکی و کمی مجعـّد و سبیلی نیمه آویزان بود. رنگ نیمه سوختۀ صورتش که نشان از آفتاب تند خرمشهر و هوای ناسازگار کرانۀ اروند رود داشت، اندکی به زردی می زد.
دانش اسلامشناسی در غرب کاملا در دل طرحهای استعماری متولد شد و طبیعی بود که فرزندی خلف و مطیع برای پدر خود باشد. شرقشناسی پیش از خدمت به علم، در پوشش امانتداری علمی به منافع آن حکومتها خدمت میکند. در قسمت پیش گفتیم که شرقشناسی در هنگامه اولین برخورد بین اسلام و غرب متولد گردید و دوران کودکی خود را در دوران جنگهای صلیبی سپری کرد و پس از آن وارد مرحلهی نضجگیری شد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. نضجگیری شرقشناسی در آن لحظهای آغاز گردید که شرقشناسی از یک سری تلاشهای فردی تبدیل شد به یک تلاش «نهادمند». آن لحظه، لحظهی تشکیل مجمع وین بود که عموم پژوهشگران در شرقشناسی، آن را آغاز حقیقی این پدیده میشمارند.
واقعه ٣٠ تیر ١٣٣١ محصول واگرایی گسترده و فترت سیاسی دهه ٢٠ و تندرو شدن تحركات سیاسی كشور بود. بنبست مذاكرات نفتی كه نتیجه سازشناپذیری دو طرف و دست بالا داشتن جناحهای رادیكال بود، سبب شد مصدق عاجز از لاینحل ماندن مذاكرات نفتی و توطئههای داخلی و به خصوص ناكامی در كسب اكثریت مجلس ١٧ یكباره درخواست لایحه اختیارات ویژه از مجلس كند و با درخواست كنترل وزارت جنگ از شاه و مخالفت شاه با این طرح استعفای خود را اعلام كند. البته درخواست اختیارات ویژه از مجلس بیسابقه نبود و پیشتر هم نخست وزیران و وزرا از جمله خود مصدق و قوام چنین اختیاراتی گرفته بودند. مشكل جایی بود كه به دلیل خاستگاه سنتی و بیاعتبار بودن مجلس از سوی مصدق وی مجلس ١٧ را از دست رفته میدید به این علت كه اكثریتی برای حمایت از مصدق وجود نداشت.
به بهانه ٣٠ تیر و انتشار تاملی در نگرش سیاسی مصدق برخی رویدادها نه فقط از حافظه تاریخی یك ملت محو نمیشوند كه در هر دورهای فشار خود را بر ذهن و ضمیر آن قوم زنده میدارند. خصلت تعیینكنندگی این رویدادها تنها به زمان ماضی ختم نمیشود، یعنی اهمیت آنها در این نیست كه آغازگر یا نقطه پایانی بر یك روند و جریان بودهاند و تكلیف بسیاری از امور را روشن كردهاند و خود به ابهامهای تازه دامن زدهاند بلكه اینجا و امروز و اكنون نیز همچنان موثرند، به این معنا كه بازیگران امروزین تاریخ نیز گریز و گزیری از تعیین نسبت خود با این وقایع ندارند و اگر تاریخ به مثابه حافظهای زنده برایشان اهمیت دارد، ناچارند كه موضع خود را در قبال آن روشن كنند. دیگر ویژگی این رویدادها آن است كه به مثابه تلاقیگاه نیروها و جریانهای سیاسی و اجتماعی هستند، یعنی در آنها انرژیهای ذخیره شده سیاسی و اجتماعی به ناگهان و در نتیجه تصادمی آگاهانه یا (بیشتر) ناخودآگاه و محصول عواملی متعدد و غیرقابل احصا، بالفعل میشوند و به مثابه انفجاری ناخواسته تاثیراتی در سه سطح كوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تاریخی (به تعبیر اصحاب مكتب آنال) به جا میگذارند.
ابوبكر دقاق نوشتن را آفت مريد ميدانست كه عزم در كوي ارادت داشته است. در احوالات اوست كه «از وي پرسيدند كه چرا دست بداشتي از حديث نوشتن؟ گفت مرا ارادت از آن بازداشت.»
شعر نو فارسي را بهويژه متعنّتان رهاورد روشنفكراني دانستهاند كه از ادبيات غرب، به خصوص ادبيات فرانسه متأثر بودند. اين انگ بيگانهبُني با واقعيتي قرين شد كه به ظاهر مؤيد آن بود. در حقيقت نوپردازان و در رأس آنان، نيما عموماً با آثار شاعران فرانسوي، مستقيم يا از راه ترجمه، آشنايي داشتند.
دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی روی عکسی که استاد ایرج افشار برداشته، مینویسد: «نگارنده با دکتر ستوده بر الاکلنگ در سوئیس» سفری با افشار و دکتر (منوچهر) ستوده داشتهام، منتهی حُسن کار ستوده آن است که تندرویهای ایرج افشار را متعادل میسازد؛ هر چه افشار لجوج است و تندرو، ستوده با احتیاط قدم برمیدارد و پیادهروی را بر سواره رفتن ترجیح میدهد و با ملایمت قدم در راه مینهد و شتروار راه دور را بتدریج طی میکند،
«منوچهر ستوده هم باغبان و کشتکار و آبادگر زمین است و هم زنبورعسل دار و هم گردشگر و هم اندیشمند و هم کتابخوان و هم محقق و هم پژوهشگر و هم ژرفاندیش و هم تازهدان و هم مورخ و هم ادیب. او 80سال پیش و زمانی که هیچکس بجز مرحوم پورداوود استاد فقید دانشگاه تهران به فکر لغات لهجههای ایران نبود، لغات لهجههای دریای مازندران را جمعآوری کرد و در کتابی به نام «فرهنگ گیلکی» چاپ کرد.»
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید