مهر انگشتر یکی از متداولترین مهرهای سلطنتی در تشکیلات دیوانی و اداری دوران صفویه است. با این حال، مطابق مهرنامۀ شاه سلیمان صفوی، این مهر از دوران شاه عباس اول ابداع شده و در دوران شاه عباس دوم نمونۀ ثانی آن نیز ساخته و استفاده میشده است. استفادة همزمان از دو مهر انگشتر در میان مهرهای دیوانی دوران صفویه تاکنون مطرح نبوده است و شناخت دقیق آنها میتواند در مطالعات سندشناسی و مهرشناسی اسلامی مفید واقع شود.
گلستان نام دارترین اثر منثور در زبان فارسی است و چون گوهری درخشان بر تارک نثر فارسی می درخشد. و در درازنایِ قرون متمادی که از عمر زبان فارسی می گذرد، نه پیش از آن و نه پس از آن، هیچ نویسنده ای نتوانسته است اثری همانند آن به وجود آورد و در طول قرونی که از زمان سعدی می گذرد کتاب محبوب فارسی زبانان و الهام بخش نویسندگان بوده و ژرف ترین تأثیر را بر زبان فارسی گذاشته است.
ناصرالدینشاه قاجار در نخستین روزها (اول تا سوم) ماه ذیقعده سال 1313ق ـ یعنی حدود دو هفته پیش از ترور وی به دست میرزا رضا خان کرمانی (در روز جمعه 17 همین ماه) ـ فرمانی را صادر و به اجرا گذاشته است. که گویا آخرین فرمان ناصرالدینشاه به شمار میآید. موضوع این فرمان، بخشش و حذف تمام مالیات و رسوم و عوارض صنف قصاب و خباز است و اصل آن به شماره 392 در کتابخانه ملی و مرکز اسناد جمهوری اسلامی نگهداری میشود.
ورزنامه نام کتابی است که از عربی به فارسی ترجمه شده و عنوان آن در عربی الفلاحه الرومیه یا الفلاحه الیونانیه یا کتاب الفلّاحین است. اصل این کتاب به زبان یونانی بوده و مؤلف آن کاسیانوس باسوس اسکولاستیکوس، دانشمند بیزانسی (رومی) قرن ششم میلادی است . این کتاب یک بار در سال 212 هجری، ظاهراً مستقیماً از یونانی به عربی ترجمه شده و این ترجمه در 1293 در قاهره چاپ شده است . یک بار نیز از یونانی به پهلوی و از پهلوی به عربی برگردانده شده است .
به نظر می آید با بررسی آثاری که در یک ژانر جدی طبقه بندی نمی شوند، می توان به شناخت پدیده هایی رسید که جامعه قبول نمی کند مستقیم از آن ها حرف بزند. آیا طنز با ساختارشکنی از هنجارها لبخند را بر لب می نشاند...؟ اما اگر هنجارهای یک جامعه به گونه ایی ساختاری درونی شده باشند به راحتی نمی توان با زیر سوال بردن آن ها لبخند بر لب کسی نشاند، مطمئنا" این هنجار شکنی تمسخر ارزش ها از سوی افراد تلقی می شود. پس پرداختن طنز برای نشاندن لبخند به موقعیت خاصی نیاز دارد، موقعیتی که مثلا" خیلی از هنجارها برای افراد جامعه بی کارکرد هستند اما ممکن است قدرت برای حفظ نهاد خودش افراد را مجبور به اطاعت از این هنجارها کند.
یکی از مهم ترین وقایع سلطنت محمد شاه کورکردن برادرانش بود. وی در سال ۱۲۵۰ ه.ق یعنی سال مرگ فتحعلی شاه (در اصفهان )، به سلطنت رسید،( قبل از محمد شاه پسر دیگر فتحعلی شاه به نام علی شاه ظل السلطان در تهران تاجگذاری و چهل روز بر تخت نشست). محمد شاه نوهٔ فتحعلی شاه و فرزند عباس میرزابود. و سومین شاه از دودمان قاجار،علت به سلطنت رسیدن او این بود که پدر ولیعهدش قبل از مرگ شاه درگذشته بود
موضوع سخنرانی من «پیشبینی و پیشگویی در علوم اجتماعی» است. قصد من در اینجا انتقاد از آموزهای (Doctrine) است که باور دارد وظیفهی علوم اجتماعی طرح و ارائهی پیشگوییهای تاریخی است و اگر ما بخواهیم برنامهریزیهایی را به روش منطقی به انجام رسانیم به این پیشگوییهای تاریخی نیاز داریم. من این آموزه را «تاریخیگری» (Historicism) میخوانم. تاریخیگری را یادگار دوران باستان تلقی میکنم، حتی افرادی که به آن اعتقاد دارند بر این باورند که تاریخیگری آموزهای جدید، مترقی، انقلابی و نظریهای علمی است.
افزایش مقالات ISI آیا شاخص درستی برای پیشرفت علمی ما است؟ در هشت دههای که از تاریخ دانشگاه در ایران میگذرد؛ یعنی تقریباً همزمان با تأسیس دانشگاه تهران، دانشگاه و نهادهای علمی ما 6 شیوه و الگوی مدیریتی مختلف را تجربه کردهاست؛ مدل «آریستوکراسی علمی نخبهگرا» از دهه اول تا دهه 30، مدل «تکنوکراسی دولتگرا» از دهه 40 تا 50، مدل «میدان سیاسی چپگرا» در آستانه انقلاب، مدل «بازوی کارشناسی» در دهه 60، مدل «تقاضای اجتماعی» در دهه 70 و مدل بنگاهداری یا همان «دوگانه دانشگاه و بنگاه» از جمله این الگوها بوده است.
عصر ناصری به عنوان نقطۀ عطفی در ظهور اندیشه های خردگرایانه و رسوخ افکار نوین در تاریخ معاصر ایران مطرح است و یکی از مهمترین دستاوردهای آن گسترش فعالیت های اجتماعی و گروهی در غالب سنت های دینی – مذهبی به شمار می رود. با وجود گسترۀ فعالیت ها در عرصه های مختلف، نقش زنان آنگونه که شایستۀ مقام و خواستۀ ایشان بود، مجال بروز نیافت؛ زیرا موانع سیاسی، فرهنگی و دینی همچنان به قوت خویش باقی بود. با این حال ایشان با ورود به عرصۀ سنت های مذهبی و اجتماعی، بخشی از تأثیرگذاری خود را به منصۀ ظهور رساندند و چون این دوره هم زمان با فرگیری و گستردگی آئین های ملی و مذهبی بود، ایشان نیز فرصت را مغتنم شمرده، با وجود موانع بازدارندۀ تمدنی و فرهنگی، وارد این عرصه شدند
از خویشاوندی نژادی اقوام هند و ایرانی و ریشه مشترک زبانهای باستانی و فراموش شده این دو ملت که بگذریم، باید یادآور شویم سرزمین هند منطقه بیستم مالیاتی داریوش بود. نام این سرزمین (ایندیا: India) نیز برگرفته از نام ایرانی آن در پارسی باستان است.۱ آرنولد توینبی با این پرسش که چرا کوروش اول (که پدرش او را کورور Kuru مینامید) نام پسر خود را کمبوجیه گذاشت؟ و با طرح دو واژه «کمبوجیه» و «کورو» به عنوان اسم مکان ـ از یک سو در ماورای قفقاز (که جغرافیانویسان یونانی رود کور یا ارس را سیروس (کوروش) و بخشی از حوضه سفلای رودهای ارس، کورو را کمبیزنه ر Cambyzone مینامیدند)، و از سوی دیگر در هندوکش و شبهجزیره هند ـ احتمال میدهد «این دو قومی که اسمهای خود را روی سرزمین زیستگاه خود گذاشتند با یکدیگر ارتباط و بستگی نزدیک میداشتهاند.۲
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید