از ملاباجی و قابله تا معلم و ماما؛ زنان ایرانی چگونه به عرصه اجتماع وارد شدند حضور اجتماعی زنان در دورههایی از تاریخ ایران با محدودیتهایی گسترده روبهرو بود. بخشی مهم از زنان ایرانی به دلیل باورهای سنتی یک جامعه پیچیده چند هزار ساله، از جایگاهی در میان گستره فعالیتهای اجتماعی برخوردار نبودند. این محدودیتها به ویژه در جامعههای شهری بیشتر به چشم میآمد. زنان در مناطق روستایی دستکم در چرخه اقتصادی حضوری چشمگیر داشتند که موجب میشد در حوزه فعالیتهای جمعی، کارکردهایی بیابند. در شهرها اما اینگونه نبود. حضور اجتماعی زنان در سدههای اخیر تاریخ ایران اما با دهههای پایانی دوره قاجار پیوند میخورد، آنجا که دگرگونیهایی فراوان در زمینه حکومتداری رخ داد و اندیشهورزان و روشنفکران ایرانی توانستند دگرگونیهایی را به ویژه در زمینه اجتماعی پدید آورند.
پس بهطور کلی تولد او [سید جمال] رابطهای با افغانستان ندارد. یعنی او در «کنر» به دنیا نیامده و با پدر خود به «کابل» منتقل نشده و دوست محمدخان شاهزاده افغان آنان را تبعید نکرده و عموزادههای سید بر هیچ بخشی از افغانستان حاکمیت نداشتهاند، و خود افغانها چیزی از او نمیدانند چه رسد به اینکه به خاطر نسبت با سیدعلی محدث ترمذی، در قلوب آنان مقام و منزلتی یافته باشد!
چهلمین روز درگذشت استاد احمد منزوی، بهانهای شد که یادداشت کوتاهی درباره علامه بزرگوار، آیتالله شیخ آقابزرگ تهرانی(ره) و دو فرزندش داشته باشیم که در تنظیم و نشر دایرةالمعارف ۲۶جلدی «الذریعه الی تصانیف الشیعه» و «طبقات اعلام الشیعه» و کتاب گرانسنگ «مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال» و چندین اثر ماندگار دیگر، پدر خود را یاری دادهاند.
قرآنهای عصر اموی: مقدمهای درباب کهنترین مصاحف، نوشتهی فرانسوا دِروش، لایدن: انتشارات بریل، 2014. شابک: 9789004255654. François Déroche, Qur’ans of the Umayyads: A First Overview, Leiden: Brill, 2014. Xiv+194 pp. (with 45 illus.), ISBN: 9789004255654. کتاب فوق از آخرین آثار مهم انتشار یافته در حوزهی مخطوطات قرآنی است که اکنون (به قلم من (مرتضی کریمی نیا) و سرکار خانم آلاء وحیدنیا) به فارسی ترجمه شده و در حال انتشار است. از آنجا که قرار است مؤلف کتاب طی یکماه آینده سفری به ایران داشته باشد، پیشاپیش مقدمهی آغازین خود را برای اطلاع محققان و پژوهشگران در اینجا به اشتراک میگذارم.
مقاله حاضر که بخش سوم «علم مدرن» است در پی آن است که نشان دهد پیشرفت علمی چیست و سعی شده است به این سؤالها پاسخ داده شود که آیا سیاستهای اجرایی فعلی دستگاههای آموزش عالی که مبتنی بر پیروی از غرب در «علم مدرن» است میتواند ما را به پیشرفت علمی مطلوب برساند یا خیر؟ با فرض اینکه این پیروی صحیح باشد آیا شیوهی اجرایی این سیاستها بر اساس معیارهای غربی صحیح است؟ همچنین نشان داده خواهد شد که هماکنون غرب مشغول اعمال سیاست تمرکززدایی و ترویج «علم مدرن» در کشورهای در حال توسعه است، درحالیکه خود در حال گذار به مرحلهای دیگر از علم به نام «علم پستمدرن» است.
تنظیم گاهشمار برای موضوعات مختلف، یکی از لازم ترین و بهترین کارهای ممکن در آن موضوع است، چرا که توجه و خواندن گاهشمار، می تواند یک نمای بیرونی و اطلاعات کلی، از سیر تغییر و تحولات آن موضوع در اختیار ما قرار دهد تا قدرت تجزیه و تحلیل انسان را در آن موضوع، آسان کند.
يادی از مرحوم كريم اصفهانيان شنيدن خبر كوچ ناگهانی زندهياد كريم اصفهانيان براتی دردناك است، مردی كه هر كس ايرج افشار را می شناسد، او را هم ميشناسد: مردی اصيل با كولهباری از دانايی وآگاهی و سلامت نفس. سالها بود می شناختمش. نخستين بار در بنياد موقوفات افشار ملاقاتش كردم. با زندهياد افشار كار داشتم و به ملاقات او نايل شدم. بعد از آن به اسم و رسم همديگر را ميشناختيم. در مراسم تشييع ايرج افشار با اينكه اندوهی بسيار داشت، اما به خود مسلط بود. در واقع، پاسخگوی همگان دور و نزديك بود و ظرفيتی داشت كه می شد با او آسوده سخن گفت.
معلم من دانشی مردی لوتی منش بود. فضایل اخلاقی و رفتاری لوتی های جوانمرد را به کمال داشت. دکتر مهدوی دامغانی با بهره گیری از این مثل عامیانه که می گوید: « ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!» معلم مرا «ملای آدم» می داند. آدم به معنای انسانی با کمالات و فضایل اخلاقی والا و راه و رفتاری رادمردانه. معلم من شخصیتی است که امشب بخارا به نام او «شب محمد جعفر محجوب» برگزار کرده است. در این جا اجازه می خواهم چند کلمه دربارۀ او بگویم. چند کلمه از خاطرۀ آشنایی با او، و چند کلمه دربارۀ مقوله ای از کارهای پژوهشی او.
رمانتیسیزم ملی، ناسیونالیسم ارگانیک، ناسیونالیسم هویتگرا شکلی از ناسیونالیسم است که در آن دولت مشروعیت سیاسی خود را از نتیجهی اتحاد ارگانیک اتباعش میگیرد. این مسئله بسته به شیوهی برخورد با آن، شامل زبان، نژاد، دین و آدابورسوم یک ملت در معنای اولیهی آن میشود؛ این یکپارچگی و انسجام اعضای یک ملت بر اساس فاکتورهای فوقالذکر است که هستی ملتی را برمیسازد. تأکید بر عنصر زبان، دین و نژاد به ناسیونالیسمی میانجامد که ما آن را ناسیونالیسم رمانتیک مینامیم، این شکل از ملیگرایی در واکنش به هژمونی امپراتوری یا سلسلهای بود که سر برآورد.
بلخ در شمال شرق ایران (افغانستان امروزی) سالهای سال پایتخت و مرکز مذهبی ایران بود. اسکان جماعتهای یونانی در دوره هخامنشی و سپس تشکیل کلنیهای یونانینشین در عصر سلوکیان به تدریج بلخ را به صورت ناحیهای با فرهنگ یونانی در آورد. فرمانروایی یونانی این دیار که متناوباً حدود سه سده بر این منطقه سلطه داشت،تأثیرات گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر جا نهادند که شایان توجه و بررسی است. آنچه در پی میآید، تلخیص بسیار فشردهای از یک مقاله در کتاب «تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی» (بخش دوم از جلد دوم) است که به گوشهای از این مقوله میپردازد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید