برای این جلسه قصیده «ایوان مدائن» خاقانی را انتخاب کردهام؛ برای اینکه در حافظه مردم هست. همه بحث من روی این قصیده است: «هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هانر ایوان مدائن را آینه عبرت دان». از سه منظر به این قصیده نگاه کردهام. یکی وجه ساختاری آن است. شاعر در سفر خود بر کناره رود دجله حرکت کرده، چشمش به منظره باشکوه، اما مخروبه ایوان مدائن افتاده، متأثر شده و این قصیده را گفته است. با اینکه گفتهاند خاقانی در سرودن قصیده «ایوان مدائن» متأثر از قصیدهای از «بُحتری» بوده، به نظر میآید اینجا بحث تأثیر و تأثر مطرح نیست.
باید دید که اکنون ما چه نسبتی با علم و عقل داریم؟ ما عادت کردهایم که لفظ علم و عقل را به معنای مشهورش مطلق علم و عقل بدانیم و درباره آنها بی هیچ نقد و نقادی حکم کنیم. ما معمولاً نمیپرسیم عقلی که هم اکنون از آن بهره داریم و راهنمای ما در کار علم و عمل است، کدام عقل است و چه راهنماییهایی از آن گرفتهایم و میگیریم؟ یا علمی که داریم، چیست و چگونه حاصل شده و چه دستاوردی داشته است؟ ما نام علم و عقل را دوست میداریم و کاری نداریم که اینها کجا هستند و ما چه بهرهای از آنها داریم! عقل صرف یک مفهوم یا یکی از قوای نفسانی نیست، بلکه آن را در تفکر و زبان مردمان و در نظم امور و در علم و فرهنگ و تعلیم و تربیت و سازماندهی و در صنعت و کشاورزی و آیندهبینی باید یافت و بازشناخت.
نوشتههای دکتر محمد علی اسلامی ندوشن هر خواننده را بر سر وجد میآورد. آثاری همچون: «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «ایران را از یاد نبریم»، «بدنبال سایه همای»، «صفیرسیمرغ»، «جام جهان بین»، «پنجرههای بسته» و دهها کتاب و مقاله دیگر و اکنون هم «روزها» که سرگذشت و یادبودهای از 4 تا 14 سالگی وی را طی سالهای 1304 تا 1318 در بر میگیرد. در گذشته از راه کتاب «پنجرههای بسته» وی با سه داستان که از خاطرههای کودکی نویسنده در ندوشن سرچشمه گرفتهاند و «گوشههایی هستند از زندگی ساده و مشقت بار روستایی» آشنا شدیم.
معدود است شمار کسانی که در دوران زندگی بر جامعه و پیرامون خود رد و اثری سازنده و قابل درک برجای می گذارند. در راه کیفیت بخشیدن بر زندگی انسانها می کوشند تا به آن، معنا و محتوا و تعالی بخشند. به عبارت دیگر زندگی آنان پرورنده و مسئولانه است، بیآنکه کسی چنان مسئولیتی را به آنان واگذار کرده باشد. اینان تماشاگر جهان و طبیعت و ساکنانش نیستند، جهان را، انسانها را و طبیعت را می بینند و به آن می اندیشند.
این روزها مسائل پاریسیه را می خوانم، مجموعه ای از یادداشت های محمد قزوینی در بخشی از دوران اقامت طولانیش در پاریس. از زمان چاپ مسائل پاریسیه این بار دوم است که این کتاب را می خوانم. نخستین بار در دوران دبیرستان با نام محمد قزوینی آشنا شدم. نخست نامه های او به تقی زاده را خواندم. گمان می کنم دست کم پنج بار دیگر در طول همه این سالها این نامه ها را خوانده ام. در تهران نخستین بار که این کتاب را خواندم دل به قزوینی و شیوه اندیشه و پژوهشش دادم و مهمتر از آن قزوینی در مقام یک انسان به غایت اخلاقی و محققی متعهد به ادبیات و فرهنگ میهنش.
قرار است به منظور بهرهبرداری هرچه بهتر از یک منطقهی صحرایی، یک شهرک دانشگاهی احداث شود؛ این شهرک جدید برای حدود دههزار دانشجو و همین تعداد کارکنان، مدیران، اساتید و... در نظر گرفته شده است و هدف آن آشنا ساختن و دخالت دادن جوانان از نزدیک در برنامههای توسعهی منطقهی صحرایی مذکور از طریق کسب آشنایی لازم با علوم طبیعی، فنون و تکنولوژی است. برنامهی اولیه این طرح تربیت افراد متخصص و کارآزمودهی مورد نیاز برای صنایعی است که قرار است در آینده در این منطقه تأسیس شود؛ توسعه و گسترش صنایع مذکور مستلزم نهادها و مؤسساتی است که به دانش علمی و فنی بیشتر از مواد خام کمتری نیاز دارند.
یکی از بزرگترین اتفاقات دینی دنیا در این روزها در حال رخدادن است. پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای دنیا و پاتریاک کریل، اسقف اعظم روسیه و ارتدکس، از طرف دو کلیسای بزرگ دنیا، به این نتیجه رسیدند که بعد از هزار سال قطع رابطه، با یکدیگر آشتی و گفتوگو کنند. به همین دلیل دیروز این دو رهبر مسیحی جهان در هاوانا، پایتخت کوبا و به دعوت رائول کاسترو با یکدیگر دیدار کردند و بیانیه مشترکی دادند.
همگی غلامانی که در دوران سلطنت محمد غوری فرمانده سپاه شدند، قدرتی مستقل در هند پیدا کردند: قطبالدین ایبک در دهلی، ناصر قباجه در سند و ییلدیز در غزنین. با انقراض دولت ممالیک، شاهان خلج یا خلجیها اولین دولت اسلامی هند را تأسیس کردند و حکومت اسلامی را تا دکن، گجرات، جیتور، راچپوتها، دیوگیر و غیره گسترش دادند. امیرخسرو دهلوی شرح فتوحات فیروزشاه خلجی(۶۸۹ ـ ۶۹۵ق) را در مفتاحالفتوح و وقایع دوره حکومت علاءالدین محمد خلجی (۶۹۵ ـ۷۱۶ق) را در خزائنالفتوح آورده که هر دو کتاب نمونهای از نثر فارسی اوست.
اگر از هگل بپذیریم که عقل در تاریخ محقق میشود، باید دید که جهان توسعهنیافته از چه مرتبه و درصد وجودی و تحقق تاریخی برخوردار است. در این صورت عقل آن نیز با مرتبه و درجه وجودیاش تناسب دارد؛ به عبارت دیگر وجود این جهان را در نسبت با جهان توسعهیافته و خردش را با خرد توسعهیافته باید قیاس کرد. ما ملزم نیستیم رأی هگل را بپذیریم؛ ولی وقتی از عقل و خرد میگوییم، قاعدتاً باید آن را راهنمای علم و عمل و کارساز خیر و صلاح زندگی بدانیم و این همان عقل راهنما در جهان و در زندگی است؛ اما ظاهراً خردی که در زبانها و دهانها میگردد، بیشتر خرد انتزاعی و صوری است و کمتر با مضمون خیر و صلاح و درستی و سداد مناسبت دارد البته بیانصافی است که آن را بیخردی بخوانند و مگر میتوان خرد عملی و انتزاعی و توخالی کانت را با بیخردی یکی دانست؟
برات دیوانی سندی بود که از سوی دولت به منظور پرداخت مواجب و دیگر هزینه ها صادر می شد. اهمیت برات زمانی مشخص می شود که بدانیم در دورۀ قاجاریه اغلب پرداخت های دولت به کارکنان کشوری و لشکری و به طورکلی، اغلب پرداخت هزینه ها در تمام امور دولتی به وسیلۀ این سند انجام می گرفت. بر این اساس، این سند می تواند منبع مهمی برای نگارش تاریخ اقتصادی باشد. با وجود اهمیت برات های دیوانی، تاکنون هیچ پژوهش مستقلی برای شناخت آن صورت نگرفته است. یکی از دلایل این بی توجهی می تواند ساختار پیچیده و مبهم این سند تاریخی باشد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید