در مورد اوضاع اقتصادی ایران در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20، لرد كرزن چنین مینویسد: «تشدید فلاكت روستائیان، كار را به فروش كودكان روستایی كشاند. فروش كودكان خردسال و حتی روستائیان جوان برای پرداخت مالیات در ایالات لرستان، سیستان، خراسان و كرمان امری كاملاً عادی بوده است. روستائیان بلوچستان جز پوست هندوانه چیز دیگری برای رفع گرسنگی نداشتند... رعایای املاك دولتی در سیستان و بلوچستان از گرسنگی و پریشانی علف میخوردند و لوت و عور زندگی میكردند.»21 اقتصاد بسته و غیرتجاری كهن ایران تا حدود زیادی، «ناشی از سلطه سیاسی و نظامی جوامع ایلی بر اجتماعات شهری و روستایی بود؛ زیرا از یك سو مانع رشد تولیدات كشاورزی و سبب كندی جریان آن به شهرها میشد و از سوی دیگر محدودیتهایی برای رشد و توسعه سرمایهداری... فراهم میساخت.
انقلاب مشروطیت را بدون تردید نه تنها میتوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران، بلکه میتوان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ ایران محسوب کرد. انقلاب مشروطه در ایران سرآغاز رویاروییهای جدی و گسترده جامعه ایرانی با فرهنگ و تمدن و تجدد غربی است. با انقلاب مشروطه در ایران، ظهور و حضور بسیاری از مفاهیم و نهادهای جدید و بسیاری از مفاهیم و نهادهای کهن و سنتی جامعه ایران را به چالش گرفت و آنها را با درجات متفاوتی دستخوش پارهای تحولات نسبی کرد.
از روزی که سکان مدیریت اجرایی کشور رسماً به دست کابینه اعتدال افتاد، یک سال میگذرد اما از روزی که دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری منتخب ملت، مرا به دفتر خود فرا خواند و مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به من پیشنهاد داد، نزدیک به ۱۴ماه میگذرد. هم در آن دو ماه که فقط نامزد این سمت بودم و هم در این دوره که رسماً ردای خدمتگزاری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به تن کردهام، همواره با این پرسش بنیادین دست و پنجه نرم کردهام که چگونه میتوان فرهنگ پرمایه ملت متمدن ایران را که درونمایه همه فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است رونق دوباره بخشید و چگونه میتوان شکوه فرهنگ ایرانی- اسلامی را در چشم جهانیان به رخ کشید و چگونه میتوان مهر این فرهنگ کهن و ریشهدار را در دل جوانان بالنده این کشور تعمیق بخشید.
در دهه های گذشته زندگی روستایی تغییرات متعددی را از سر گذرانده است که نمود و ماحصل نهایی این تغییرات را می توان در سبک زندگی روستایی مشاهده نمود و با مطالعهی آن به بررسی روند تغییرات زندگی روستایی پرداخت. بر همین مبنا، مقالهی حاضر تغییرات روی داده در سبک زندگی روستایی در طایفهی بابادی از عشایر بختیاری را طی سه نسل مورد بررسی قرار داده است. در مبانی نظری، از دیدگاه های گیدنز، بوردیو و اینگلهارت استفاده شده و فضای مفهومی سبک زندگی ترسیم گردیده است. تحقیق حاضر، یک تحقیق میدانی است و در آن از تکنیک های متعددی از قبیل مشاهده و مصاحبه برای جمع آوری یافته ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که سبک زندگی نسل اول در عرصه های مختلفی چون پوشاک و گذران اوقات فراغت تغییر مهمی نداشته و همچنان از الگوهای سنتی پیروی می کند. اما سبک زندگی نسل دوم و بویژه سوم شاهد تغییراتی اساسی بوده است؛ به نحوی که در میان نسل سوم تمایل به سبک زندگی مصرفی، به گونه ای که در شهرها رواج دارد، و استفاده از تکنولوژی های پیشرفته ارتباطی و رسانه ای به میزان زیادی دیده می شود. به نظر می رسد که عامل عمده در این تغییرات افزایش سطح سواد و گسترش رسانه های جمعی باشند که تجربه متفاوتی از اجتماعی شدن را برای نسل سوم رقم زده و موجب بروز تغییراتی در عادتواره ها و عملکردهای آنها شده است.
دبا / ساخت پادزهر عام یا دارویی که پادزهر همۀ زهرها و درمان همۀ دردها باشد آرزوی دیرین آدمی بود. معجون مثرودیطوس نخستین ترکیبی بود که در میان بیشتر پزشکان دوران باستان به عنوان پادزهر عام پذیرفته شد. گویند آندروماخوس (پزشک نرون) با توجه به این که «لابد در گوشت افعی خاصیتی پادزهری وجود دارد که زهر آن بر بدن خودش کارگر نیست» در ترکیب مثرودیطوس دست برد و چیزهایی، به ویژه گوشت پختۀ افعی بدان افزود و آن را گالنه (معجون آسودگی) نامید. دیری نپایید که این ترکیب جدید به تریاق مشهور شد.
مسيحيان باور دارند که خدا در جهان عمل مي کند، خدا جهان را حفظ مي کند، و وجودش را پاسداري مي کند، اگر اين طور نبود جهان همچون شمعي در باد، فنا مي شد. بر طبق باور مسيحي اين نيز درست است که خدا بعضاً کارهاي مختلفي انجام مي دهد؛ او بعضاً از راه معمول انجام کاري که مي کند يا برخوردي که با اشياء دارد، منحرف مي شود. به طور خلاصه، خدا به طور منظم سبب وقايع جهان مي شود. اين نوع عمل و فعل الهي، فراتر از خلقت و حفظ است؛ و ما آن را فعل(عمل) خاص الهي مي ناميم. پژوهش هاي اخير در باب دين از دو جهت کاملاً جديدند: نخست آنکه تاکيد بر دو پرسشِ هيوم (يکي پرسش از مبناي عقليِ دين و ديگري پرسش از خاستگاه طبيعي دين) عمدتاً به يک پرسش واحد تقليل يافته است...
14 مرداد سالگرد جنبش مشروطیت است كه دربارهاش مقالات و كتابهای متعددی نوشته شده است. یكی از كتابهایی كه انتشارات اطلاعات در این زمینه منتشر كرده، «گفتمان ادبیات سیاسی ایران در آستانه دو انقلاب» است كه به انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی از زاویه فرهنگ میپردازد و از میان عوامل متعدد بروز آنها، نویسنده بر عامل فرهنگی انگشت میگذارد؛ به این معنی كه فرهنگ را در معنی گستردهاش، مهمترین عامل شكلگیری و پیروزی این دو انقلاب میداند: « این فرهنگ را بیشتر به شكل ادبیات سیاسی و در قالب گفتمانی میتوان تبیین كرد. در اینجا منظور از گفتمان و رویكرد گفتمانی، مجموعة عوامل تأثیرگذار بر ذهن و زبان و رفتار و كردار مردم است
در یك سال گذشته حیات جدیدی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیدا شده كه واقعا تحسین برانگیز است. به گمان من، در همه زمینههای فرهنگی و هنری و ادبی روح تازهیی دمیده شده و كارهای ارزندهیی صورت گرفته كه یقینا حوزه كتاب و نشر هم از این رخداد نیك، بركنار نمانده است. پس از سالهای ركود و ایستایی و پسروی دولت گذشته، اكنون شاهد دوره و نسل تازهیی از فعالیتهای فرهنگی و هنری در كشور هستیم كه حاصل مدیریت درست و شخصیت قوی و انقلابی جناب آقای دكتر جنتی است. تصور میكنم برای بازگشت اعتماد مردم نسبت به حوزه فرهنگ و مشخصا كتابهای منتشره. باید پروسهیی نسبتا طولانی طی شود.
جنگ جهانی اول گویا در سوم آگوست ۱۹۱۴ در پی شلیکی به ولیعهد اتریش در کوچه پس کوچههای سارایوو آغاز شده است. این شلیک، تنها بهانه آغاز جنگ بود، چرا که موجبات این جنگ پیش از این فراهم شده بود. این رویداد تنها هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار و صدارت مستوفیالممالک آغاز شده بود. از زمان شروع جنگ تا وقوع انقلاب مشروطه تنها هشت سال میگذشت. سه سال از این تاریخ هم صرف درگیریها برای خاتمه دادن به واقعه به توپ بستن مجلس و استبداد صغیر شده بود. به نظر هشت یا پنج سال نباید زمان زیادی برای نافرجامی یا ناامیدی در کار یک انقلاب مردمی باشد. اما ماجرا در ایران فرق میکرد. اگر مردم دنیا با پایان جنگ جهانی اول خسته شده بودند، ایرانیان پیش از رویارویی با این پدیده دهشتانگیز همه رمقهای خود را از دست داده بودند! انقلاب برای ایرانیان همه آن چیزهایی را که آرزو کرده بودند به همراه نیاورده بود. در نتیجه انقلاب، سازمان اجتماعی و سیاسی جامعه بهم ریخته بود. اما در برابر این بهمریختگی نظم و سامان مناسبی هم برقرار نشده بود. انقلاب نه تنها همه موجبات آزادی را به همراه نیاورده بود بلکه جامعه را در چنبره منازعات ایلی و قبیلگی و بیثباتی اجتماعی فرو برده بود.
تراژدي حمله اسراييل به غزه در حالي وارد چهارمين هفته خود شده است که هيچ نوري در انتهاي تونل، درخصوص آتشبس و پايانگرفتن درگيريها به چشم نميخورد. تابه همينجا هم اين دور از درگيريها ميان حماس و اسراييل، وارد رکورد جديدی شده است. درگيريهاي قبلي نهتنها به هفته سوم نميرسيدند بلکه در همان يکي، دو هفته نخست به نوعي آتشبس و ترک مخاصمه میانجامید اما در دور جديد، پاياني در افق به چشم نميخورد. سوال اساسي این است که چرا هيچيک از دو طرف، تمايلي براي آتشبس ندارند و چرا برخلاف دفعات گذشته، مناقشه وارد چهارمين هفته خود شده و هيچ نشانهاي از ترک مخاصمه وجود ندارد؟ در پاسخ باید گفت سه عامل جديد اين بار وارد مناقشه شدهاند که در دفعات قبلي وجود نداشتند: نخست اينکه هدف اصلي حماس و مقاومت، شکستن محاصره غزه بود. پذيرش آتشبس در شرايط فعلي با وجود اينهمه تلفات و تخريب، عملا به معناي تداوم باقيماندن غزه به عنوان يک «زندان بزرگ» خواهد بود. در سوي مقابل براي اسراييليها نيز مشکلات زيادي وجود دارد. آنها اگر بدون دسترسي به هدف اصليشان -که خلعسلاح مقاومت بوده- آتشبس را بپذيرند؛ يقينا منتقدان و مخالفان نتانياهو خواهند گفت پس اينهمه هزينه جنگ و آسيبهاي مالي و جاني که به فلسطينيها وارد شد و اينهمه ويراني غزه، قرار بود چه دستاوردي داشته باشد؟ دليل دوم تداوم وضع فعلي، این است که با وجود قربانيان بالاي فلسطينيها، مقاومت و حماس همچنان از حمايت مردم غزه برخوردارند. نه کشتار و نه تخريب، هیچ کدام تزلزلي در روحيه مردم غزه به وجود نياورده بلکه برعکس به نظر ميرسد باعث سختترشدن عزم و اراده آنها براي رسيدن به راهحلی بلندمدت شده است. مشابه همين وضعيت در طرف مقابل هم وجود دارد. بعد از گذشت سه هفته، بخشي از افکار عمومي در اسراييل از عمليات ارتش در غزه حمايت ميکنند. اگر همين امروز اعلان آتشبس شود، عملا حماس و مقاومت موفق شده و همچنان مسلح باقي مانده و هر زمان لازم باشد ميتواند پاسخ حملات اسراييل را بدهد. البته چپها و ليبرالهاي اسراييلي مخالفتهاي زيادي را با عمليات غزه نشان دادهاند اما جناح راست و برخی از محافظهکاران اسراييلي، پشت جنگ در غزه هستند. دليل سوم تداوم مناقشه این است که در درگيريهاي قبلي، ميانجي و ميانجيگري نقش مهمي در برقراري آتشبس بر عهده داشت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید