بدون تردید بزرگترین آسیبی که به پیکر دین به لحاظ فکری وارد میآید، هجوم پدیده قشریگری است. جمود فکری و قشریگری مذهبی همچون استبداد دینی از آفات بزرگ جوامع دینی به شمار میآید. این آفت به عصر و زمانهای خاص محدود نمیشود. در هر عصر و زمانهای راهی برای نفوذ باز میکند و در شرایطی هموار در لایههای آشکار و پنهان جوامع دامن نیز میگسترد. در هر زمانهای در چهرهای جلوهگر میشود؛ گاه همچون دیروز در چهره «خوارج» و «اخباریگری»، و گاه همچون امروز در چهرهگروههای مختلف تکفیری چون: «طالبان» و «القاعده» و «بوکوحرام» و «داعش» و…
در میان سخنورانِ بزرگ فارسی ـ اعم از متقدمان و متأخران ـ کمتر کسی را میتوان یافت که همانند مولانا جلالالدین محمد مولوی به نقش و تأثیر تمثیل ـ در تفهیم و انتقالِ مفاهیم به مخاطب ـ پیبرده و از آن، به هوشمندانهترین و مؤثرترین شیوه استفاده کرده باشد.
اقبال میخواهد روح ایمان به خویش را دیگر بار در کالبد ملل مشرق زمین بدمد و آنان را از «خودباختگی» و «مسخ فرهنگی» برهاند: ای اسیر رنگ، پاک از رنگ شو مؤمن خود، کافر افرنگ شو
«مطالعات میانرشتهای با عنایت به قرآن» زیرساختهای محکمی را میطلبد. آنچه ما به عنوان علومانسانی میشناسیم همچون اقتصاد، علومسیاسی، حقوق و... در فضای عرفی دانشگاهی شکل گرفتهاست. علومانسانی در مقام مقایسه با علوم دینی و مطالعات قرآنی، در نگاه اول در مبانی، متفاوت به نظر میرسند؛ چرا که در «مطالعات قرآنی» پیرامون علومی برآمده از «سنت» و در مطالعات مربوط به «علوم عرفی»، پیرامون علومی برآمده از «مدرنیته» صحبت میکنیم. اما آنچه نباید از نظر دور داشت این است که علوم عرفی میراث مهمی از دوره سنت در خود نهفته دارند.
در میان رویدادهای سیاسی و اقتصادی ریز و درشتی كه در كشور رخ میدهد، توجه ما به موضوعات مثبت فرهنگی كمتر است، در حالی كه اهمیت این رویدادها از موارد سیاسی و اقتصادی اگر بیشتر نباشد، كمتر نیست. امروز «مراسم رونمایی از كتاب تاریخ جامع ایران» در مركز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار میشود. هرچند هنوز از محتوا و كیفیت این كتاب ٢٠ جلدی اطلاعی نداریم ولی برحسب اعتباری كه مركز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی دارد، پیشاپیش میتوان گفت كه این كتاب در نوع خود اگر نگوییم بینظیر، كمنظیر خواهد بود. آنچنان كه گفته شده تمدن و جامعه ایران تاریخمند است به ناچار باید درباره این تاریخ بیطرفانه و علمی تحقیق كرد و نوشت و اجازه نداد كه برخی ترهات تاریخی به نام آموزش رسمی به خورد جوانان این مرز و بوم داده شود و آنان را از تاریخ و تمدن خود منزجر كند.
به روح شهدا از جمله شهيدان غواصي كه امروز تشييع ميشوند درود ميفرستم. اگر اين كشور پابرجاست به خاطر خون همين شهداست. براي طول عمر مقام معظم رهبري دعا ميكنيم. همچنين از تشريففرمايي مجاهد بزرگ آيتالله هاشميرفسنجاني فقيه توانمند، مفسر قرآن و شخصيتي كه چه قبل و بعد از انقلاب خدمات بزرگي به اين كشور كردهاند سپاسگزاري ميكنيم؛ خدماتي كه هم در حوزه فرهنگي انجام دادهاند و هم در عرصه آباداني و اقتدار ملي. تدوين كتاب بيستجلدي «تاريخ جامع ايران» نزديك به ١٤ سال طول كشيده است كه در آن ١٧٠ نويسنده برجسته نقش داشتهاند. «تاريخ جامع ايران» تاريخ سياسي، اجتماعي و فرهنگي تمام رفتارهاي ايرانيان را كه در گذشته گستردهتر از ايران امروز بوده است، شامل ميشود و تمام رفتارها، پندارها و زندگي ايرانيان در طول سههزار سال را به تصوير ميكشد.
ایران سرزمین كهنی است كه تاریخی كهن و طولانی دارد اما همه كشورها مثل ایران زمین صاحب تاریخ كهن و ملی نیستند. من صحبتم را با تاكید بر نكته تاریخ ملی و اهمیت آن آغاز میكنم. در اینجا هم چندین بار گفته شده كه تاریخ نوشته شده تاریخ ملی ما است. به نظرم تاریخ ملی داشتن مساله مهمی است چرا كه یك ملت میتواند تاریخ بنویسد اما باید گفت كه خیلی از كشورها مانند ایران نه تاریخ دارند و نه ملت. معمولا گفته میشود كه در تاریخ فلسفه هگل نیز آمده و در ایران نیز ترجمه شده تاریخ جهانی با ایران كوروش آغاز میشود، چرا كه كوروش نخستین بار دولت را با معنای دقیق امروزی آن درست كرد. اما اصطلاح مهمی كه هگل به كار میبرد كلمه رایش است. هگل معتقد است كه ایران یك امپراتوری عظیم و رایش بود.
ایران اسلامی با پیشینه تمدنی غنی و سرشار از افتخارات و حماسهآفرینیهای تاریخساز، نهتنها در معرفی و عرضه خود به جهانیان گامهای اساسی و حركتهای مؤثری برنداشته بلكه در شناساندن این سرزمین پرعظمت به نسلهای جدید خود هم نقصهایی داشته است. در اغلب كشورهای پیشرفته و حتی در بسیاری از كشورهای درحالتوسعه، آشنایی با تاریخ و هویت یك ملت به صورت الزام آموزشی مورد تأكید و توجه مسئولان است و تعلیم تاریخ در مدرسه و دانشگاه امری مهم تلقی میشود. این مسئله در كشور ما هم باید جدیتر گرفته شود و آموزش تاریخ و آشنایی نسل جوان و آینده كشور با پیشینه و عقبه تاریخی خود در تراز بالاتری از آنچه امروز در سیستمهای آموزشی كشور جاری است، قرار بگیرد.
چنین که پیداست در بین رویکردهای نظریه ادبی معاصر، «تاریخیگرایی جدید» در قیاس با نحلههایی مثل «ساختارگرایی»، «پساساختارگرایی»، و «ساختارشکنی» در عرصه نقد ادبیات ایران و در کارنامه منتقدان فارسینویس از اقبال کمتری برخوردار بوده است. تاریخ ادبیات در ایران همچنان از موازین تاریخنگاری سنتی تبعیت میکند. مضافا این که در صد سال اخیر با پدیده جدیدی مواجه بودهایم که شاید بتوان از آن با نام «ادبیات تاریخی» یاد کرد.
هویت، بنیاد هستیِ فردی، اجتماعی و ملی است. هستیِ بدون هویت، بیمعناست. من بارها از هویت ملی و تشبیه آن به مثلث سخن گفتهام و گفتهام که مثلث هویت نیز، چونان هر مثلثی، سه ضلع دارد: ضلع نخست که بنیادیترین ضلع این مثلث است، ضلع زبان و ادب ملی است که بدون آن، هویت ملی معنا ندارد. زبان ملی ما، زبان فارسی است که اساس هویت ماست. اگر به هجوم سنجیده و حسابشده و برنامهریزیشده دشمنان هویت ما به زبان و ادب فارسی توجه کنیم و در شیوههایشان تأمّل کنیم، به زبان و ادب ملی خود پی میبریم و اینگونه نسبت به آن بیاعتنا نمیمانیم و آنجا که باید به میدان آییم از خود سلب مسئولیت نمیکنیم و به تعبیر بچههای «بیخیالِ» امروز نمیگوییم: «بیخیال»!؛ بلکه همه فکر و خیال خود را متوجه این زبان و دفاع از آن میکنیم و به سهم خود در حفظ و حراست آن میکوشیم که به قول مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور و معاصر آلمانی، «زبان، خانه هستی است» و هستیِ بیهویت، چنانکه گفته شد، بیمعناست.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید