یکی از مشاوران شهردار تهران در نشستی که در راستای طرح انضباط اجتماعی تهران برگزار شده، درخواست تخریب ۶۴ خانه در بافت تاریخی تهران را مطرح کرده است. درخواستی که بدون حضور نمایندگان میراث فرهنگی مشخص نیست تفکیک بافت تاریخی و فرسوده در آن چگونه قرار است انجام بگیرد و هیچ اطلاعاتی از قدمت، موقعیت دقیق قرارگیری و سابقه تاریخی آنها وجود ندارد، آنهم در برگهای که عنوان صورتجلسه 23 خرداد امسال مدیریت شهری منطقه 12 یعنی قلب بافت تاریخی تهران را با خود به همراه دارد. در متن این صورتجلسه آمده است: «سردار کریمی گزارشی در خصوص دستگیری خرده فروشان و دستگیری افاغنه غیر مجاز و دستگیری معتادین ارائه و از عدم تخصیص مراکز بازپروری برای نگهداری معتادین مرد و زن گله مند بودند و در ادامه درخواست تخریب 55 باب منزل مجردی بلا صاحب و 9 باب دارای مالک را در سطح منطقه داشتند.»
با گذشت هزاران سال از زندگی مردمان ایرانزمین، با آمدن و رفتن پادشاهان و سلسلههای گوناگون، تغییرات و تحولات آیینی و دینی، یورشهای بیگانگان و... آیین گرامیداشت بسیاری از جـشنهای ایرانی -هرچند با تغییرات و تحولات- زنده است. به راستی چه چیزی باعث ماندگاری این جشنهای کهن میشود؟
محمد علی شیخ فرزند شیخ محمد تقی شوشتری در برنامه ضیافت که هر روز به مناسبت ماه رمضان از شبکه قرآن سیما پخش می شود، با بیان خاطراتی ابعاد زندگی مختلف پدرش را یادآور شد.
انفاق قرآنی جامع همه اعمال و رفتارهایی است که در جای جای آیات وحی در قالب دستور عملی یا حکایت حال خوبان در راستای رفع کاستیها و نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه بیان شده اند.
براي معرفي و بررسي زندگي يك عارف هم بايد دقيق بود، هم عميق. دقت براي آنكه بتوانيم زواياي مخفي و لطايف زندگي آنها را بسنجيم و براي آن بتوانيم تحليلي عميق و حقيقي از فرازهاي زندگيشان داشته باشيم. به قول سپهري: چشمها را بايد شست/ جور ديگر بايد ديد...
عبدالله مستوفی، کارگزار خوشنام دولتی در دورههای قاجار و پهلوی اول، در کتاب سه جلدی «شرح زندگانی من (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه)» بخشهایی جذاب از زندگی روزمره مردمان ایران در دورههای یادشده را با روایتهایی عالمانه اما همهفهم بر کاغذ جاری ساخته است. ریزبینی در نوشتههای این تاریخنگار، میتواند یافتههایی شگفتانگیز از زندگی ایرانیان در سدههای گذشته به خواننده امروزی واگذارد. توصیفهایی که او، مستقیم یا غیرمستقیم از لقبهای مردم در آن روزگار به دست میدهد، گویای ذوق ادبی، خلاقیت و پیچیدگی رفتار ایرانیانی است که در گذشته برای هر کار خویش، منطق و استدلالی هرچند کوچک یا سادهانگارانه داشتهاند... لقبها و لقبگذاریها بر همه افراد جامعه اینگونه بوده است. به تماشا و بازخوانی روایتی جذاب از عبدالله مستوفی درباره لقبها مینشینیم.
شاردن، سیاح فرانسوی عصر صفوی در خلال سفرنامهاش مینویسد، «مسلمانان مشرقزمین مخصوصا ایرانیان القاب پرمعنی و بزرگی برای خود انتخاب میکنند که برخی عربی و بعضی فارسی است و این القاب بیانگر آمال و امیدهای ایشان است. گفتنی است که این رسم از عبرانیان به ایرانیان انتقال یافته و به هر صورت اسم و القاب آنان از نام و لقب ما غربیان که غالبا فاقد معنی است بسی بهتر است». بیشتر سفرنامهنویسانی که در دوران تاریخ جدید و معاصر ایران، یعنی از زمان تسلط صفویان تا پایان دوران سلطنت پهلوی پای به این سرزمین نهادند، اغلب گماشتگان و سفیرانی بودند که بخش بزرگتر تماسشان با ارکان حکومتی ایران بهویژه دربار سلاطین بود.
القاب و عناوین ازجمله مواد مورد مطالعه زبان عامه و جزو اصطلاحات زبانی بهشمار میرود. اصطلاح واحد معنيداري است که از يک يا چند عنصر زباني ساخته شده باشد و روي هم، مفهوم واحدي را برساند؛ مثل دستدُرست، زغنبوت، بزبياري، پاچهورماليده، زلمزيمبو، بامبول، پادرمياني و بيخاصيت. اصطلاحات زبانی و گفتارهای قالبی و زیرگونههای هریک شامل نفرينها، دشنامها، تعارفها، دعاها، سوگندها، تهديدها، تکیهکلامها، متلکها و کنایات و امثال است. القاب و عناوین، نامهای مستعاری است که افراد در مدح یا ذم بههم میدهند. معمولا افراد درگذشته بیشتر بهنام مستعار خود شناخته میشدند. نامها در گذشته چون یکسان بود، برای شناخت بیشتر و سریعتر افراد، لقب و عنوان داده میشد.
لقبگذاری در میان عامه مردم ازجمله موضوعاتی است که در فرهنگهای مختلف و ازجمله ایران بدان برمیخوریم. داستانهای عامیانه در درازنای تاریخ ایران ازجمله منابع مهم برای مطالعه زبان عامیانه و در اینجا لقبهای عامیانهاند. این داستانها که بیشتر توسط افراد ناشناس کوچهوبازار ساخته و پرداخته شدهاند، اندیشه و عمل مردم در طول تاریخ را روایت میکنند.
سفری به قلمرو خیالانگیز «ذهن لقبگذار» ایرانیان در تاریخ اصطلاحات عامیانه مردمان هر سرزمین یکی از منابع مهم برای جستوجو و کنکاش در تاریخ اجتماعی بهشمار میرود. از دریچه بررسی این اصطلاحات میتوان به رفتارها، کنشها و واکنشهای شخصی و اجتماعی آن مردمان در دورههای گوناگون تاریخی پی برد. «لقب» و «لقبگذاری» در فرهنگ ایرانی، به یکی از ویژگیهای مهم رفتاری مردمان این سرزمین بدل شده است. شاید تاکنون کمتر به این مسأله توجه کرده باشیم که لقبگذاری روی یکدیگر در میان ایرانیان، از گذشتههای دور تا امروز، رواج فراوان داشته است. زمانی هم که موضوع «لقب در تاریخ» مطرح میشود، ذهنها بهسوی القابی میرود که شاهان از گذشتههای دور بر خود و نیز بر درباریان بهویژه در سدههای اخیر و مشخصا در دوره قاجار میگذاشتهاند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید