حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش هفدهم

1394/4/8 ۰۹:۰۵

حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش هفدهم

علویان یارسان که پوسته‌گرایان در سراسر تاریخ‌نگاری خود همواره به خاطر ایران‌دوستی و محبت آل‌علی(ع) آنها را به انحای مختلف به بی‌اخلاقی و هزاران امر بی‌اساس متهم ساخته و به‌ویژه برای محاصره فکری و اجتماعی، آنان را به بی‌بند و باری و اطاعت هوای نفس مطرود می‌دانستند و قیاس به نفسها می‌کردند و می‌کنند، به‌ویژه در حوزه اخلاق و تسلط بر هوای نفس و نفی غرایز حیوانی از پیروان مستقیم منشور حکیم طوس و سنت سنیّة مولاعلی(ع) بوده و هستند و در تنگناهای تهاجم نفس سرکش به وزیر جوانمرد شاپور اقتفا می‌کنند.

 

 

علویان یارسان که پوسته‌گرایان در سراسر تاریخ‌نگاری خود همواره به خاطر ایران‌دوستی و محبت آل‌علی(ع) آنها را به انحای مختلف به بی‌اخلاقی و هزاران امر بی‌اساس متهم ساخته و به‌ویژه برای محاصره فکری و اجتماعی، آنان را به بی‌بند و باری و اطاعت هوای نفس مطرود می‌دانستند و قیاس به نفسها می‌کردند و می‌کنند، به‌ویژه در حوزه اخلاق و تسلط بر هوای نفس و نفی غرایز حیوانی از پیروان مستقیم منشور حکیم طوس و سنت سنیّة مولاعلی(ع) بوده و هستند و در تنگناهای تهاجم نفس سرکش به وزیر جوانمرد شاپور اقتفا می‌کنند.

نمونه آخر یکی از پیروان خاندان آتش‌بگی «مشعشعی» به نام «شیر» از طایفه «بوژان» در حوالی کرمانشاه در زیارت مسندنشین اخیر خاندان در مواجهه با یکی از پیرزادگان، خیالی وسوسه‌انگیز به آرزو از ذهنش می‌گذرد؛ چون به خویش می‌آید و آن خیال را آلایندة حیطه اخلاق علوی و ارادت پیر و مریدی می‌یابد، بی‌درنگ به پیروی از وزیر شاپور و نکته حکیم طوس با تیغ تیز، شرم خویش برمی‌دارد. این علوی ارادتمند را بسیاری از اهالی دیده‌اند و اقدام او در بعضی از تواریخ متأخر درج گردیده است و شاعری درباره‌اش سروده است:

مردان مرد در ره پیوند با علی

بر نفس اژدهایی خود تیغ می‌کشند

یعنی به جای شهد شب‌آلود زودپای

جامی ز زهر آتش خورشید می‌کشند

پیرمحمد از قدیسین آیین علویان در «بارگه بارگه» می‌گوید:

ئه‌و کوی بیداری، ئه‌و کوی بیداری

بارگه‌ی شام وه‌سته‌ن، ئه‌و کوی بیداری

چه‌و گا پادشام په‌ی دین یاری

«روسته‌م» نه یورت «بنیام» دا دیاری

«سوهراب» نمانا وه «یادگاری»

وه تیـر بابوش زه‌خمش بی ‌کاری

چا گا وه‌شین و گریان و زاری

ئه‌سرین یاری ره‌شت وه نهه‌زاری

خواجام ئی ره‌نگه وه ئاشکاری

نمانا په‌ری بیداری یاری۷۶

ترجمه: در کوی بیداری،ر شکوه پادشاهم (خداوندگار) در کوی بیداری انداخت + در آنجا نیز برای [آزمایش صبر و استقامت] و گزینش رستم به عنوان (پیر خرد ازلی) در آیین (یارسان) در جامه «بنیام» (پیر خرد ازلی) چهره نمود+ سهراب را که برخوردار از ذرة ذات و فرّ یادگار بود،ر با تیر پدر زخم کاری برداشت + در آنجا با گریه و زاری و بی‌تابیر اشک عاطفه یاری بر آن جسم زار بارید + خداوندگارم این رنگ را به آشکاریر برای بیداری یارسان [و آگاهی از آزمایش الهی برای برگزیده شدن و مرتبه جاوید یافتن] نمایان ساخت.

پیرمحمد توفیق و پیروزی در آزمونهای الهی را موجب دریافت ذره ذات و فر کیانی می‌داند؛ زیرا انسان مأیوس و ناکام شایسته این جایگاه نیست:

ئه‌و لانه‌ی سیموور، ئه‌و لانه‌ی سیموور

بارگه‌ی شام لوا، ئه‌و لانه‌ی سیموور

سیموور ره‌زبار بی، چه‌نی زه‌رده هوور

زال ده‌ستانش ئاورد وه هه‌ربوور

نه سه‌ر کوی هه‌ربورز په‌روه‌ردش وه شوور

تا که گه‌وره بی ئه‌و گوردی چه‌رموور

وه فه‌رمانی شام خواجای مانگ و خوور

سام نه‌ریمان زال به‌ردش وه زوور

خواجام وه‌ره‌نگش په‌ری ئازموور

سام و ده‌ستانش وه‌ست نه توی واهوور۷۷

ترجمه: به آشیانه سیمرغ،ر شکوه پادشاهم رفت به آشیانه سیمرغ + سیمرغ ره‌زبار بود [ره‌زبار مادر هفت وانا و همسر سلطان سهاک و رازدار و مُهردار او بود و آفریده‌ای نورانی است] که به همراه آفتابر زال دستان را به البرز آورد + در قله البرز او را با چابکی و توانایی پروردر تا آن پهلوان سفیدچهره بزرگ شد + به فرمان پادشاهم، خداوند ماه و مهر،ر سام نریمان مأموریت یافت و زال را به توان و قدرت خویش پس گرفت + صاحبکار خداوندگارم با رنگ [نقشه، طرح، جلوه] خود برای آزمایشر سام را به مکر و ترفند او را در حیرت و پشیمانی و سرگردانی افکند. [زیرا زالی را که دیو دانسته و دور انداخته بود و در حالی که فرزندی نداشت، به خواسته خداوند صاحب زال شد؛ اما او را از خود دور کرد و پیمان خدا را شکست] سیمرغ در طی سالیان همواره راهنما و پشتیبان زال و رستم و خاندان اوست ـ از تولد رستم و التیام زخمهای رودابه تا پایان کار و نبرد اسفندیار که سیمرغ چاره‌گر شد.

 

شیخ عطار ـ مدافع فردوسی در برابر پوسته‌گرایان ظاهری که به منظومه او درباره مرگ حکیم طوس در آغاز نوشتار اشاره شد ـ در داستان منطق‌الطیر، سیمرغ را فرشته جمعی نوع انسان یا از نظرگاههای مختلف، عقل اول (جبرئیل)، عقل فعال یا نور محمدی دانسته است.۷۸

هست ما را پادشاهی بی‌خلاف

در پس کوهی که هست آن کوه، قاف

نام او سیمرغ، سلطان طیور

او به ما نزدیک و ما زو دور دور

در حریم عزت است آرام او

نیست حد هر زبانی نام او

صدهزاران پرده دارد بیشتر

هم ز نور و هم ز ظلمت پیشتر

دائماً او پادشاه مطلق است

در کمال عزّ خود مستغرق است

او به خود ناید ز خود آنجا که اوست

کی رسد علم وخرد آنجا که اوست؟۷۹

*

گو تو را سیمرغ بنماید جمال

سایه را سیمرغ بینی بی‌خیال

گر همه چل‌مرغ و گر سیمرغ بود

هر چه دیدی، سایة سیمرغ بود

گر تو را پیدا شود یک فتح باب

در درون سایه بینی آفتاب۸۰

*

گر نگشتی نقش پر‌ او عیان

این همه غوغا نبودی در جهان

این همه آثار صنع از فرّ اوست

جملة جانها ز نقش پرّ اوست۸۱

و از این گذار است که رستم به دایره‌ای عرفانی ورود می‌کند با «پیر» و راهنمایی چون سیمرغ که نماد یک زن است و این زن چه رمزها و رازها که در آیین علویان (یارسان) دارد و…

 

عطار و عرفان و شاهنامه

تا آنجا که دریافته‌ایم، حضرت پیر مهنه عطار بزرگ نخستین بار عرفان اسلامی را با هویت ملی ایران پیوند داده است و پس از ابراز مقام بهشتی حکیم طوس و خط بطلان بر تلاش قشریون و پوسته‌گرایان بهشت‌فروش، در «منطق‌الطیر» از سیمرغ نماد دیگر در معنویت و سیر و سلوک می‌آفریند و نیز در «اسرارنامه» و «الهی‌نامه» شخصیت‌های اسطوره‌ای و پهلوانی شاهنامه را نمود بارز فرهنگ عرفان ایرانی می‌داند. به همین سبب در اندیشه علویان یارسان، شیخ عطار مقامی والا و بالا دارد. (رک: شاهنامه حقیقت، ص۲۲۵)

درباره عرفان شاهنامه جز نکاتی پراکنده و جسته گریخته، کندوکاوی مدون ندیده‌ایم که ضرورتی تمام دارد و کتاب «سرانجام» یکی از منابع بی‌چند و چون این موضوع است. امید که به انجام این مهم توفیق یابیم ان‌شاءالله! در این نوشتار بخشی از جستجوهایی که در منابع معتبر برای این مهم، یعنی کتاب «عرفان شاهنامه» فراهم آورده‌ایم، ارائه شده است.

ادامه دارد

پی‌نوشتها:

۷۶ـ سرانجام، همان، ص۳۸۶٫

۷۷ـ همان، ص۳۸۶ر خواجام: خواجه‌ام مترادف صاحبکارم از اصطلاحات متون مقدس علویان اهل حق(یارسان) است.

۷۸ـ دکتر پورنامداریان، تقی، دیدار با سیمرغ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۶ ـ تهران، ص۵۶٫

۷۹ـ منطق‌الطیر، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، دکتر محمدجواد مشکور، کتابفروشی تهران، تهران، ۱۳۵۳، ص۴۵٫

۸۰ ـ همان، ص۷۳٫

۸۱ ـ همان، ص۴۶٫

روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: