اشاره: کتاب «زندگی عشق و دیگر هیچ» حاوی گفت و شنودهای خواندنی و پرمطلبی است با استاد اسلامی ندوشن که به همت انتشارات اطلاعات به چاپ دوم رسیده است. آنچه در پی میآید، بخشی از همین کتاب است.
نشست˝سه شنبه های شعر نیاوران˝ چهارم آذر با حضور محمد علی اسلامی ندوشن شاعر، منتقد، مترجم و پژوهشگر برجسته ایرانی در سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران برگزار میشود.
وطن، وطن بزرگ اسلامی است، نه مرزهای خاكی؛ و عرب و هندی و ترك و عجم همین اندازه كه مسلمان باشند، از یك قومیتاند. به نظر او اسلام، دین نجاتبخش بوده است، دین مردمی ساده كه امپراتوریهای متفرعن و اشرافمنش را سرنگون كردند، نظامهای كهنه را درنوشتند و قیصر و كسری را بر خاك افكندند. انسان واقعی در نظر او كسی است كه در دایره شرایع اسلام عمل كند. غازیان گذشته اسلام در چشم او قهرمان نمونهاند و آرزو میكند كه ای كاش مسلمانان كنونی از آن خصلت مجاهد بویی برده بودند.
اقبال همانگاه كه حماسه شور را میسراید، بر كوشایی و تلاش نیز تكیه دارد. در واقع این شور درون باید منشأ عمل گردد. كمعملی مردم شرق كه موجب عقبماندگی آنها گردیده است، ذهن وی را به خود مشغول میدارد. چون با تمدن غرب میانه خوشی ندارد و روش فرنگیها را نمیپسندد، میخواهد از طریق شوق درون و ذوق عرفانی مردم را به كار وادارد. فراموش نمیكند كه غرب در سایه تلاش و نظم به توفیقهای كنونی دست یافته است و به خوانندگان خویش یادآوری میكند كه شما كه فریفته پیشرفتهای غرب هستید، از كار كردن مردم آن درس بگیرید
اقبال نتیجهای را كه از شناخت خود میگیرد، بیشتر ناظر به به كار بردن نیروی درون است كه از شور برانگیخته شده است. این نیرو باید در جهت تكامل فردی و رستاخیز قومی به كار افتد. بدینسبب اقبال «خودآگاهی» را نخستین صفت انسان نوشرقی خویش میكند. همه چیز باید از «خودی» آغاز شود. بدون واجد شدن خودی، كارها بازی و شوخی خواهد بود.6 چون اقبال نظر به عمل دارد و حتی در تفكرهای عرفانی ـ فلسفی خود سیاست را از فكر دور نمیدارد، خصوصیاتی برای انسان خودآگاه قائل است كه بدینگونه میتوان برشمرد:
پس هرچه میشود و نمیشود، باید از فرد بشود تا در نتیجه، جامعه كه مركب از افراد است، به رستگاری دست یابد؛ اما فرد نمیتواند رو به راه نهد، مگر آنكه شور و حركت در خود ایجاد كند. از اینجا فكر اقبال بر مدار پرغلیان و پویندهای قرار میگیرد. او در فلسفه شور خود، هم به مفهوم عرفانی آن نظر دارد و هم به مفهوم عملی آن. در مفهوم عرفانی، تحت تأثیر پیشوای خود جلالالدین مولوی است. چنانكه میدانیم، غزلیات مولانا در رقص دَوَرانی پایانناپذیری شناور است. چنین مینماید كه این رقص و حركت، در نظر او مایه شكفتگی، انبساط روح، بهجت و عروج میشده و یكنواختی و كدورت مردابوار زندگی را تنها این شور میتوانسته است علاج كند.
چون شعرهای اقبال را میخوانیم، این سؤال به ذهن میآید كه: دنیای مطلوب او كدام است و انسان شرقی او كیست؟ انسان عجیبی است، آمیختة قدیم و جدید و عرفان و عمل، نه خالی از تناقض، كه در عین آنكه قاهر و «كرّار» است، لطافت طبع كسی چون «ابی سعید ابیالخیر» را دارا میباشد.
ماه اردیبهشت، ماه سعدی خوانده شده است، و به این مناسبت این روزها مطالب متعددی راجع به این مرد بزرگ بر قلم آمده است. سعدی جامعترین گویندة زبان فارسی است كه از هر دری سخن گفته. مردی است از هر جهت سردوگرم چشیده و با آن چشم تیز و هوش سرشار، آنچه را كه دیده به شیرینترین بیان بازگو كرده است؛ اما حاصل جهانبینی و محور اندیشة او عشق است كه در غزلها تبلور یافت.
دکتر محمدعلی اسلامی، با صدور پیامی، از عموم اصحاب فرهنگ و دانشوران و اهل قلم خواست که جهت پدید آوردن کانونی برای آموزش و تفکر و تأمل در طوس، مقبرة حکیم فردوسی، کتابهای غیرضروری خودشان را به آن مرکز اهداء کنند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید