اخبار

نتیجه جستجو برای

حکیم و فقیه و مفسّر نامی فیض کاشانی می‌نویسد: سماع (خنیاگری و خوانندگی) گاهی حرام است و گاهی مباح، گاهی مستحب و گاهی مکروه. اما «حرام» برای کسانی است که شهوت دنیا بر آنان چیره شده، و آنچه سماع در وجودشان به حرکت درمی‌آورد، تنها همان صفتهای ناپسندی است که بر دلهاشان غلبه یافته است. اما «مکروه» برای کسانی است که بر سبیل لهو به آن معتاد شده و بیشتر اوقات، از سر بازیگری به آن می‌پردازند. اما «مباح» برای کسانی است که از آن بهره‌ای جز لذت بردن از آواز خوش ندارند. اما «مستحب» برای کسانی است که عشق خدای برتر بر آنان غلبه یافته و آنچه سماع در وجودشان به حرکت درمی‌آورد، تنها همان صفتهای پسندیده است

( ادامه مطلب )

نزدیک 6 ماه پیش بود که ویراست جدید کتاب معروف سیدجواد طباطبایی با عنوان «تاریخ اندیشه سیاسی در ایران» منتشر شد. بخشی از این کتاب به منحنی تحول اندیشه سیاسی غزالی می‌پردازد. ماجرای مباحثات مجازی و نوشتاری مسعود جعفری، حسن انصاری، نصرالله پورجوادی و مصطفی نصیری در چند هفته اخیر مربوط به همین بخش می‌شود که به اختصار به شرح آنها پرداخته‌ایم.

( ادامه مطلب )

آنان که با آشوب‌ها و فتنه‌های زمانه حافظ آشنایند، نیک می‌دانند رمز این آرزوها، که حق طبیعی هر فرد و جامعه‌ای است، چیست و چرا حافظ کنج فراغت را بر همه دنیا ترجیح می‌دهد و از دست‌دادن آن را برابر با فروختن یوسف به ثمن بخس می‌داند. آری، او در «زمانه‌ای عجیب» زندگی می‌کند؛ زمانه‌ای که جاه‌طلبی‌ها و خودخواهی‌های گروهی بی‌مغز و ستمگر همه مردم را در جهنمی از ناامنی و درد و رنج قرار داده است. حافظ این دوره را چنین توصیف می‌کند

( ادامه مطلب )

درافتادن با امیال فطری و غریزی انسان‌ها و تبدیل کردن ارضای نیازهای غریزی به جُرمهای دینی و سیاسی: در انسان تعدادی میل غریزی و فطری وجود دارد مانند میل به خواب، میل به امنیت، میل جنسی، میل خوددوستی، میل آزادبودن، میل پرستش و عشق‌ورزی، میل بچه‌دار شدن و نظایر آنها. در یک جامعه استبدادی غالباً این میل‌های غریزی نادیده گرفته می‌شود و ارضای آنها به شکل جرمهای ایدئولوژیک یا سیاسی درمی‌آید؛ برای نمونه در رمان ۱۹۸۴(از جُرج اُرول) می‌بینیم که حزب حاکم، ازدواج را به شکل یک جرم سیاسی درآورده است و افراد از سویی به طور ذاتی خواهان این موضوع هستند و از سوی دیگر سیستم حاکم اجازه نمی‌دهد که این میل به طور آزادانه و معقول ارضا شود. در دیوان حافظ نیز می‌بینیم که محتسب به خاطر شرابخواری مردم را تنبیه می‌کند، ولی خود سخت شراب‌باره است

( ادامه مطلب )

در این چشم‌انداز، ریا به عنوان پدید‌ه‌ای اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته می‌شود. پیش از شروع بحث درباره ریای اجتماعی، لازم است که به سه نکته مهم اشاره کنیم: الف) ریا لازمه زندگی اجتماعی: اصولاً حیات اجتماعی بدون ریا و نفاق ممکن نیست. انسان غالباً در خلوت خود نفاق و ریا نمی‌کند، نقاب‌ها را به کناری می‌گذارد و خود را آن‌گونه که هست، نشان می‌دهد، اما آنگاه که به عنوان موجودی اجتماعی در کنار سایر همنوعان خود قرار می‌گیرد، به ناچار برای حفظ منافع خویش، بخشی از اندیشه‌ها و احساس‌هایش را از دیگران پنهان می‌دارد. به قول تولستوی «چرخ‌دنده‌های زندگی اجتماعی بدون روغن ریا و نفاق نمی‌چرخند!»

( ادامه مطلب )

دفع خواطر ریا در زمان عبادت: هر که با نفس خود مجاهده کند و بیخهاى ریا از دل خود برکند به قناعت، و بریدن طمع، و ساقط کردن نفس خود را از چشم مخلوقان، و حقیر شمردن مدح و ذم مخلوقان، شیطان در میان عبادت وى را نگذارد، بل به خطرات ریا معارضت کند، و نزغات از وى منقطع نشود، و هواى نفس و میل او به کلیت محو نگردد. پس چاره نباشد که براى دفع خاطر ریا که پیدا‌ آید تشمّر نماید. خواطر ریا بر سه قسم است و باشد که هر سه به یک دفعت در دل ‌‌آید چون یک خاطر، و باشد که پس یک دیگر باشد به‌تدریج: ۱) خاطر علم و معرفت: و آن علم است به اطلاع خلق، و امید اطلاع ایشان؛ ۲) خاطر رغبت و شهوت: و آن گاه انگیختن رغبت از نفس در ستایش خلق است و حصول منزلت نزدیک ایشان و قبول نفس آن را و میل او بدان؛ ۳) خاطر عزم و تصمیم: و آن بستن ضمیر است در تحقیق آن میل‌.

( ادامه مطلب )

یکی از توانایی‌های شگفت‌آور انسان این است که می‌تواند ظاهر خود را کاملاً برخلاف آنچه هست نشان دهد و ظاهرش آینه باطنش نباشد. به عبارت دیگر انسان می‌تواند به خاطر دستیابی به منافع خود، بین ظاهر و باطنش، بین بود و نمودش، بین قلب و قالبش و بین کردار و گفتارش فاصله بیندازد؛ یعنی انسان قادر است در حالی که قلبش از کینه و نفرت کسی مالامال است، به او اظهار دوستی و محبت کند و در همان حال که به چیزی ایمان ندارد، خود را مؤمن به آن نشان دهد.

( ادامه مطلب )

کتاب در سایۀ خورشید (مروری بر زندگی و آثار غزالی توسی) نوشتۀ دکتر غلامرضا جمشیدنژاد اول از سوی انتشارات همشهری به چاپ رسید.

( ادامه مطلب )

تفکر در جهان اسلام از مسیر ساده دینی آن و همزمان با فربه شدن، به دو راهی عقل و نقل رسید. البته در هر کدام اینها، دیگری هم حضور داشت. کسانی که پایه را عقل قرار دادند نقل برایشان در حاشیه بود و به عکس، کسانی که نقل را پایه قرار دادند، عقل برای آنان در حاشیه بود.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: