حافظ بیش از هر چیز با دیوان «شرقی ـ غربی» گوته به جامعه ادبی روسیه شناسانده شد. پس از آن ترجمههایی از اشعار او در مجلات مختلف بهچاپ رسیدند که برخی مستقیمأ از زبان فارسی به روسی و برخی از زبانهای اروپایی به روسی ترجمه شده بودند.
ایمن(اَم): مبارک، میمون، فرخ(فرهنگ معین). جمع ایامن.یقال قدم فلان علی ایمن؛ یعنی به یمن و مبارک از سفر باز آمد.(منتهی العرب)جهت راست ،دست راست. وادی اَیمَن : بیابانی که موسی (ع) در آن گوسفندان می چرانید.
«نقش بر آب زدن» از تعابیر حیرت انگیز شعر حافظ است و با سابقه ای که در زبان شاعران و شعر فارسی دارد و روح تازه ای که هنر حافظ ساحرانه در آن دمیده است، دیدنی و خواندنی است، به خصوص که در بیشتر آنچه در این باب نوشته اند، کمتر به بعضی از جوانب آن توجه شده است. نگارنده با طرح دیگر باره آن، امید دارد که دریافت بعضی از زیبایی های سخن خواجه را آسان تر کرده باشد.
میان ابوالعلا معری ، خیام و حافظ همسویی هایی وجود دارد که همه این اشتراکات نه در اثر تاثیر مستیم آنها از یکدیگر است . اشتراکات فکری حافظ و خیام را می توان در سه مقوله : خدا ، انسان ، جهان بررسی کرد . بیگمان زیر بنای فکری خیام، ارسطویی است و زیر بنای فکری حافظ افلاطونی و اشراقی است .
شاعر دیگر فرانسوی که در اشعارش از حافظ الهام پذیرفته، تریستان کلینگسور است که نام اصلیاش لئون لوکر (Leon Leclere) بود. او که از کارگاه نقاشی به شعر و شاعری روی آورده بود، مجموعهای به نام شهرزاد (Scheherazade) سرود و در آن چهرهای رنگین و نگارین از حافظ رسم کرد؛ او حافظ را «استاد» خود و خود را «شاگرد بد» حافظ نامید؛ شاگردی که با جغرافیای آسیا آشنا نیست و گاه کشورهای گوناگون مانند چین، ژاپن، هند و ایران را به جای یکدیگر میگیرد!
فرانسویان همچون مردم ایتالیا، اولین بار نام حافظ را از جهانگردان کشور خود شنیدند. در واقع اگر پیترو دلاواله (۱۶۵۲ـ۱۵۸۶)، جهانگرد مشهور رمی، مردم ایتالیا و حتی مردم اروپا را اولبار با نام حافظ آشنا کرد، جهانگردانی همچون تاورنیه (۱۶۰۶ـ ۱۶۸۹) و ژان شاردن (۱۶۴۳ـ۱۷۱۳) نیز آوازه حافظ را به فرانسه رساندند. تاورنیه در خلال سالهای ۱۶۳۲ تا ۱۶۶۸ نُه بار از ایران دیدن کرد و در هر سفر مدتی در اصفهان اقامت گزید.
تفاسیر قرآن و کتاب های صوفیه، در بردارنده مفاهیم بسیاری در ارتباط با ادبیات و الهیات اسلامی است که مطالعه روشمند و دقیق این مفاهیم می تواند به نتایج درخشانی منجر شود. اسم عظم یانام مهین یکی ازعمده و اساسی ترین این مفاهیم است که در طول تاریخ تفکر اسلامی، محل تامل و مداقه بخش عمده ای از اندیشمندان بوده است.شگفت انگیزی و جاذبه این مقوله به گونه ای بوده است که بسیاری از عرفا و صوفیه درباره آن به گمان زنی پرداخته اند و هرکدام نامی از نام های خداوند - عز و جل – را نام مهین قلمداد کرده اند.
خروج از عادت در حیطۀ ادبیات هم، همچون دیگر معارف انسانی، کار نوابغ است. خلاف عادت هایی که حافظ در غزل خود ایجاد کرد منشأ جریانی شد که مقلدان بسیاری را پدید آورد. این خلاف عادت ها در حوزۀ صورت، معنی، یا ارتباط های ممکن در معنی و صورت رخ داده است.
علامه محمد اقبال لاهوری (۱۲۵۶ ـ ۱۳۱۷ش) شاعر، فیلسوف، سیاستمدار و متفکر مسلمان هندی و از بنیانگذران کشور مستقل پاکستان بود که اشعار زیادی نیز به فارسی و اردو سروده است و در کشور همسایهمان «شاعر ملی» خوانده میشود. اقبال با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی آشنایی داشت و آنچه در پی میآید، گفتگو با هندشناس نامی، استاد مجتبایی درباره مواجهۀ اقبال لاهوری با شعر و اندیشۀ حافظ است.
این مقاله به تمایز سه نوع رویکرد قابل تشخیص در ابیات حافظ نسبت به مسئله وجود می پردازد که عبارتند از: 1- رویکرد معرفت شناختی(اپیستمولوژیک )2- رویکرد وجودشناختی (انتولوژیک)3- رویکرد وجودی بشری(اگزیستنسیل).
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید