بادهای که در مذهب عشق حرام نیست، همان عشق قدیم است که در ازل نصیب رندان شده است و چون هر چه ازلی است، تا ابد پایدار خواهد بود، پس تا ابد لب رندان از این باده خشک نخواهد بود. در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بوَد تا ابد جام مرادش همدم جامی بود
عشق پس از اینکه با روح نسبتی برقرار کرد و در دل یا جان نشست، با جان به این جهان، یعنی «اینجا» میآید، و درصدد برمیآید تا برای وفای به عهد و میثاق خود سفر بازگشتی همراه همسفر قدیم خود، یعنی «جان» در پیش گیرد. چیزی که عشق را در نشئه اول به «اینجا» آورد، مرکب روح بود، ولی در بازگشت که نشئه دوم و «قوس صعود» نامیده میشود، عشق است که باید جان را به مقصد برساند. کاشانی نسبت عشق و روح را در نشئه دوم چنین به نظم درآورده است:
دربارۀ «عرفان عاشقانه حافظ» فهرستوار مطالبی بیان میگردد تا خواننده با روند عرفان عاشقانه و عشق حافظ آشنا گردد. این مقاله مشتمل بر ۲۲ موضوع میباشد که هر کدام بهصورت خلاصه مطرح گردیده است.
تحمل بارزترین مصداق مدارا و محور و پیام اصلی آن است تا آنجا که میتوان گفت تمام مظاهر و جوانب مختلف مدارا، ناگزیر به گونهای بدان بازمیگردد. تحمل جلوههای متفاوتی دارد و به صورتهای گوناگونی ظاهر میشود. از این رو جای آن دارد که نظر خواجة شیراز در این باره به تفصیل و تحت عنوانهایی جداگانه بررسی شود:
ایرانزمین در طول تاریخ سرافراز خود، سخنوران سترگ و نامور بسیاری به خود دیده است؛ اما بیگمان هیچیک از نظر نفوذ کلام و تسخیر قلوب و کسب شهرت و محبوبیت ـ چه در مقیاس ملی و چه در سطح جهانی ـ به مرتبه و منزلت حافظ نایل نشدهاند. در تأیید این مدعا کافی است به نمونههایی از انبوه القاب، عناوین و اوصافی که حافظپژوهان و شیفتگان خواجه شیراز در مقام تجلیل و تحسین او به کار بردهاند نظری بیفکنیم:
میبینیم چگونه با تکیه بر این تضاد بریدگی مورد بحث معنا مییابد و همگام با آن حسی که حاکی از شناخت زیبایی در شعر است، ما را غافلگیر میکند. آنچه در آغاز چالهای در متن روایت به نظر میرسید، اکنون عنصر معنابخشی است که از پیوند دادن دو تجربۀ متضاد هستی سرچشمه میگیرد.
استفاده از مصراع یا ابیات شاعران دیگر امری معمول و مرسوم بوده است؛ در این مجال نگاهی داریم به ابیات شاعران دیگر در دیوان حافظ. «تضمین» یکی از صنایع ادبی است و در علم بدیع، آوردن یک مصراع یا یک بیت یا ابیاتی از شعر دیگران در ضمن شعر خود را میگویند.
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب در مقدمه نخستین دیوان حافظ، محتمل جمع آوری شده توسط محمد گلندام یا به تعبیر سودی یکی از احباب (دوستان) او، نویسنده حافظ را چنین معرفی میکند:
گنجینه سترگ ادبیات و برگ های طلایی تاریخ تمدن ساز فرهنگ ایرانی را اگر در کالبدی تجسم کنیم و بنا را بر آن بگذاریم که خلعت و قبایی را بر تن آن بنشانیم، بی هیچ شکی آن جامه زرین مزین به نام خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی خواهد بود.
محمد روشن، نویسنده، پژوهشگر و استاد سابق دانشگاه به مناسبت روز بزرگداشت حافظ گفت: یکی از ویژگیهای شعر حافظ این است که از لحاظ تمام صنایع شعری بیهمتاست. جافظ آنقدر در کاربرد ترکیبات و واژگان شعری و کلام عرفانی تسلط دارد که ملاحظه میکنید که همه فارسیزبانهای ایران، یک شب یلدا را با حافظ برگزار میکنند، غزل میخوانند و فال میگیرند؛ یعنی بدون اختیار و استثنا، دانا و نادان، خوانا و ناخوان، به شعر حافظ تفأل میزنند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید