ضرورت تكرار الگوی برجام در سطح ملی و منطقه‌ای / كاظم موسوی‌ بجنوردی

1394/11/3 ۰۸:۰۹

 ضرورت تكرار الگوی برجام در سطح ملی و منطقه‌ای / كاظم موسوی‌ بجنوردی

هانتینگتون در سال ١٩٩٣/١٣٧٢ با مطرح كردن تئوری برخورد تمدن‌ها، مهم‌ترین خطر پس از پایان جنگ سرد را برخورد دو تمدن اسلامی و غربی (مسیحی – یهودی) دانست. پس از آن، خیلی‌ها، این نظریه را دشمن‌سازی موهوم برای غرب خواندند و برخی نیز مانند آقای خاتمی با طرح نظریه گفت‌وگوی تمدن‌ها به مقابله با اندیشه هانتینگتون برخاستند. چند سال بعد، عملیات١١سپتامبر٢٠٠١/٢٠ شهریور ١٣٨٠ توسط القاعده و حملات امریكا به دو كشور اسلامی افغانستان (۱٥مهر ۱۳۸۰ /۷ اكتبر ۲۰۰۱ میلادی) و عراق (٢اسفند ١٣٨١/٢٠ مارس ٢٠٠٣) نشان داد كه ظاهرا عناصر تندروی این دو تمدن به پیشواز نظریه هانتینگتون رفته و جنگی را كه هر دو سو (جورج بوش و بن‌لادن) ادامه «جنگ‌های صلیبی» می‌نامند، آغاز كرده‌اند.

 

هانتینگتون در سال ١٩٩٣/١٣٧٢ با مطرح كردن تئوری برخورد تمدن‌ها، مهم‌ترین خطر پس از پایان جنگ سرد را برخورد دو تمدن اسلامی و غربی (مسیحی – یهودی) دانست. پس از آن، خیلی‌ها، این نظریه را دشمن‌سازی موهوم برای غرب خواندند و برخی نیز مانند آقای خاتمی با طرح نظریه گفت‌وگوی تمدن‌ها به مقابله با اندیشه هانتینگتون برخاستند. چند سال بعد، عملیات١١سپتامبر٢٠٠١/٢٠ شهریور ١٣٨٠ توسط القاعده و حملات امریكا به دو كشور اسلامی افغانستان (۱٥مهر ۱۳۸۰ /۷ اكتبر ۲۰۰۱ میلادی) و عراق (٢اسفند ١٣٨١/٢٠ مارس ٢٠٠٣) نشان داد كه ظاهرا عناصر تندروی این دو تمدن به پیشواز نظریه هانتینگتون رفته و جنگی را كه هر دو سو (جورج بوش و بن‌لادن) ادامه «جنگ‌های صلیبی» می‌نامند، آغاز كرده‌اند.

 هرچند هدف ازآغاز این جنگ، نابودی القاعده و طالبان و در مرحله بعد، صدام حسین اعلام شد ولی روند وقایع نشان داد كه اینها بهانه‌ای بیش نبوده و غرب اهدافی فراتر از این داشته است كه البته تا به امروز ادامه دارد. آن سال‌ها جورج بوش سعی كرد، با محور شرارت خواندن ایران، پای كشور ما را هم به جنگ بكشاند ولی با تدبیر و درایت مسوولان وقت ناكام ماند و پس از آن به اقرار همگان، برنده نهایی این جنگ، جمهوری اسلامی بود.

اكنون پس از گذشت ١٠ سال و اندی از آن واقعه، استراتژیست‌های صهیونیست غربی، دیگر مثل جورج بوش پسر و اطرافیانش عمل نمی‌كنند. تجربه به آنها آموخته كه به جای آنكه اسلحه و پول خود را در خاورمیانه هدر دهند و مردم امریكا و اروپا را در عزای سربازان كشته‌شده خود سوگوار كنند، راه كم‌هزینه‌تری برگزینند. این راه جدید و كم‌هزینه، ایجاد جنگ «درون تمدنی» به جای جنگ تمدن‌هاست. جنگ درون تمدنی یا جنگ «مذهب علیه مذهب» در چارچوب استراتژی «مهار چند‌جانبه» و كشاندن گروه‌های مختلف مذهبی، فكری و نظامی جهان اسلام و دولت‌های حامی آنان به جنگ‌های مستقیم و نیابتی طراحی شده است.

 نكته بسیار مهم آن است كه نئوسلفی‌گری افراطی و دولت‌های حامی آنان به راحتی مغلوب طراحان این استراتژی خشونت‌بار شده و همه انرژی خود را در خدمت تحقق آن قرار داده‌اند. می‌دانیم كه سلفی‌گری كلاسیك، همواره بر جنگ بین تمدنی یا همان دوگانه «دارالاسلام» و «دارالكفر» تاكید كرده و جهاد در سرزمین كفار یا دارالحرب را ترویج كرده است اما نئوسلفی‌گری یا داعشیسم، سرزمین اسلام را به دارالحرب تبدیل كرده و مسلمانان مخالف خود را از هرمذهب و مشربی و با هر سن و جنسیتی، با نام كافر؛ به مسلخ می‌برد.

آنچه تاكنون در نتیجه ظهور داعش برسر جهان اسلام آمده، این است كه همه دشمنان اسراییل، ١٠ سال پس از جنگ ٣٣روزه، دشمن اصلی و مشترك را فراموش كرده و به روی هم شمشیر می‌كشند. امروز در سراسر جهان اسلام از پاكستان تا مصر، به استثنای ایران، جنگ برادركشی در بقیه كشورهای اسلامی به راه افتاده و مسلمان به دست برادر مسلمان خود كشته می‌شود. مسلمان باورمند به یك مذهب اسلامی پس از گرفتن وضو و خواندن نماز، جلیقه انفجاری به خود می‌بندد و با نام خدا، مسجد را بر سر مسلمانانی از مذهب دیگر یا هم مذهب خود، اما با نگرش متفاوت خراب می‌كند و خون‌شان را بر منبر و محراب خانه خدا جاری می‌كند؛ پس از آن هم با نمایش عمومی این جنایت، اذهان جهانیان را بر ضد اسلام تحریك كرده و به همه می‌گوید كه مسلمانان گروهی وحشی، خشن و ضد تمدن هستند.

امروز در نتیجه ظهور داعش یا به بهانه ترس از نفوذ داعش، كشورهای قدرتمند سوریه، عراق، مصر و لیبی كه خطری بالقوه و جدی برای اسراییل بودند، به مرز فروپاشی رسیده‌اند. امروز قدرتمندترین گروه‌های مقاومت اسلامی، یعنی حماس و حزب‌الله به جای اینكه در صف واحدی به اسراییل حمله كنند، اسلحه‌های‌شان را در سوریه و لبنان به روی هم نشانه گرفته‌اند. امروز گروه‌های تندرو سلفی مانند القاعده، طالبان، داعش و... نیز یكدیگر را تكفیر كرده و هیچ حد و مرزی در كشتار هم نمی‌شناسند. متاسفانه عناصری از دولت‌ها و گروه‌های اسلامی هم، آگاهانه یا ناآگاهانه بازیچه دست دشمنان اسلام شده و اهداف آنان را محقق می‌كنند.

به نظر می‌رسد، حلقه تكمیلی این استراتژی، كشاندن آخرین بازماندگان قدرتمند خاورمیانه یعنی ایران، عربستان و تركیه به جنگ مستقیم است. خوشبختانه تدبیر مسوولان و تیم دیپلماسی كشور ما در پایان دادن به مناقشه هسته‌ای با غرب و انعقاد برجام، تاكنون مانع تعبیرشدن رویای نئوكان‌ها و صهیونیست‌ها و حامیان منطقه‌ای آنان برای آینده خاورمیانه شده است. در شرایط جدید، تمام تلاش آنان، بر هم زدن برجام و كشاندن ایران به رویارویی مستقیم است. آخرین اقدام برای تحریك ایران، سناریوی اعدام شیخ نمر، آن هم به شكل بدوی و بی‌رحمانه، بود. طراحان قتل این روحانی شیعه، با علم به اینكه ایران واكنش سختی در برابر آن نشان خواهد داد، و آنان این واكنش را دستمایه جلوگیری از اجرای برجام خواهند كرد، این كار را انجام دادند. متاسفانه عده‌ای هم در داخل كشور با حمله به سفارت عربستان، خواسته یا ناخواسته در خدمت نیات پلید آنان قرار گرفتند. خوشبختانه با تدبیر دولت، دشمنان عزت ایران نتوانستند از این قضیه به سود خود استفاده كنند. پس از آن هم مساله ورود غواصان امریكایی به آب‌های ساحلی كشور ما با درایت و سرعت حل شد و عقلانیت و دوراندیشی مسوولان لشكری و كشوری نظام، بار دیگر دشمنان ایران را ناكام كرد.

اكنون كه با اجرایی شدن برجام و برداشته شدن تحریم‌ها افق‌های تازه‌ای برای توسعه ایران فراهم شده، باید هوشیاری و دقت مسوولان كشور بیشتر از گذشته شود، زیرا اقتدار و توسعه ایران و رابطه مسالمت‌آمیز با غرب، مانع اصلی تحقق آرزوهای افراط‌گرایان غربی، عبری و عربی برای آینده خاورمیانه است. به نظر می‌رسد آنان از هر فرصت و ابزاری برای ناكارآمد كردن برجام و كشاندن ایران به منازعات منطقه‌ای استفاده خواهند كرد. آنان، حتی اگر در كوتاه‌مدت موفق نشوند، منتظر خواهند ماند تا دوره دولت اوباما خاتمه یابد و رییس‌جمهور جدید امریكا كه شاید هیلاری كلینتون یا یك جمهوریخواه ضد ایران خواهد بود، برسركار آید.

 

اگر بخواهیم خوشبینانه قضاوت كنیم باید بگوییم كه تا این لحظه حاكمان عربستان و تركیه متوجه توطئه استراتژیست‌های تندروی غربی برای آینده خاورمیانه نشده یا افرادی خائن و نفوذی در درون سیستم دولتی آنان به دولتمردان جهت می‌دهند. در قضاوت بدبینانه هم باید گفت كه آنان آگاهانه و عامدانه منافع خود را در همسویی با نئوكان‌ها و صهیونیست‌ها طراحی كرده‌اند. در صورت صحت هركدام از این دو فرض، ایران هرگز نباید با این دو كشور وارد منازعه مستقیم شود. ایران باید بداند كه با كاهش شدید قیمت نفت، تنها راه توسعه كشور، گسترش سرمایه‌گذاری خارجی و جذب حداكثری گردشگران از یك سو و صادرات كالاهای غیرنفتی به خارج به ویژه كشورهای همجوار است و این هدف فقط و فقط در پرتو امنیت داخلی و تفاهم با غرب و كشورهای همسایه میسر می‌شود. از این رو هرگونه كاری كه سبب نا‌امنی كشور، نقض برجام و ایجاد تنش در رابطه با غرب و كشورهای همسایه شود، به ضرر ایران خواهد بود.

 برای تحقق این هدف، رعایت چند نكته زیر، ضروری است:

١-‌ مسوولان كشور، باید همانند گذشته، با صبر و سعه‌صدر از واكنش‌های هیجانی، به رفتارهای نامعقول و تحریك‌كننده عربستان و تركیه خودداری و سران آنان را هوشیار كنند كه در دام پروژه خطرناك اسراییل و نئوكانها برای آینده خاورمیانه نیفتند. در این جهت، اصرار به تداوم گفت‌وگوهای دو‌جانبه و چندجانبه با آنها برای حل مسائل منطقه‌ای و مشكلات فیمابین ضروری است. ممكن است امریكا بخواهد خود را از باتلاق خاورمیانه بیرون بكشد و برخی كشورهای منطقه مانند تركیه و عربستان و قدرت‌های فرامنطقه‌ای مانند روسیه را گرفتار آن سازد و اهداف خود را از طریق آنها جلو ببرد. سیاستمداران كشور ما، حتی در صورت غفلت تركیه و عربستان، باید مراقب این مساله باشند و ضمن حفظ بی‌طرفی هرگز به یك طرف دعوا تبدیل نشوند.

٢-‌ چنانكه پیشتر گفته شد، بی‌تردید افراط‌گرایان غربی (مسیحی – یهودی) برای آینده ایران، برنامه دارند و ایران بزرگ و قدرتمند را مانع تحقق اهداف پلید خود می‌دانند. یكی از سهل‌الوصول‌ترین راه‌ها برای بر هم زدن ثبات و آرامش ایران، كلید زدن استراتژی مذهب علیه مذهب و راه انداختن جنگ شیعه و سنی در ایران است؛ كاری كه در كشورهای همسایه كردند و می‌كنند و در نتیجه آن اهداف خود را یكی یكی تحقق می‌بخشند. برای جلوگیری از تعبیر خواب آنان برای كشور چندمذهبی ایران، باید از هرگونه گفتار و كردار تفرقه‌افكنانه مذهبی خودداری شود. صاحبان تریبون‌های دینی كشور، چه شیعه و چه سنی باید مراقب باشند كه از توهین به عقاید و شخصیت‌های مورد احترام یكدیگر خودداری كنند. صدا و سیما باید جلوی پخش برخی خطابه‌ها و مداحی‌های تحریك‌آمیز را بگیرد. همگان باید بدانند كه هرگونه گفته‌ای بر ضد یك مذهب، فردا به گلوله‌ای در قلب طرفداران آن مذهب تبدیل می‌شود. بیشتر جوانان زیر سی‌سالی كه امروز با منفجركردن خود، زنان و كودكان مسلمان را به خاطر كسب ثواب و رفتن به بهشت به خاك و خون می‌كشند، كسانی‌اند كه در پای سخنرانی منبریان یك مذهب تحقیر گشته و در پای منبرهای شیفتگان مذهب دیگری تربیت و تحریك شده و به این نتیجه رسانده شده‌اند كه خود، حق مطلق‌اند و دیگران ناحق و باطل؛ و باید از بین بروند. آنان یك شبه به این وضعیت نرسیده‌اند، بلكه سال‌ها در معرض بمباران فكری و شست‌وشوی مغزی اهل منبر بوده و بغض مخالفان در دل‌شان نهادینه شده و اكنون به راحتی به بازیچه دشمنان اسلام تبدیل شده‌اند. همچنین دولت نیز باید توسعه فرهنگی و اقتصادی مناطق سنی‌نشین را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهد و از سوی دیگر با رفع تبعیض و احساس تبعیض در مناطق سنی‌نشین، نخبگان آنان را در سطح استاندار، سفیر، وزیر و حداقل معاون یا مشاور ریاست‌جمهوری به كار گیرد و این نوع بهانه‌ها را از بدخواهان نظام برای تحریك اهل تسنن سلب كند.

٣-‌ در شرایط پیش رو، تشكیل مجلسی قدرتمند كه نماد تخصص، كار آمدی، وطن‌دوستی و تجلی حضور همه افكار و سلایق باشد، باید اولویت اصلی نظام باشد. هیچ چیز بهتر از وحدت ملی و مشاركت همه دوستداران عزت و آبروی ایران در تعیین سرنوشت خود نمی‌تواند ایران را در برابر خطرهای پیش رو بیمه كند. در این زمینه شورای محترم نگهبان با تشخیص وضع موجود، حتما در تشخیص صلاحیت‌ها بازنگری كرده و اجازه خواهد داد، نمایندگان همه سلایق و تفكرات موجود در انتخابات حضور یابند و مردم هم با مشاركت حداكثری، صحنه زیبایی را از وحدت ملی و اتحاد دولت و ملت به نمایش خواهند گذاشت و دشمنان ایران را ناكام خواهند كرد.

٤-‌ دلواپسان باید مواظب باشند كه در این مقطع زمانی كه صهیونیست‌ها و نئومحافظه‌كاران غربی به همراه ارتجاع منطقه تمام تلاش خود را برای برهم زدن برجام و ناكام كردن دولت روحانی به كار گرفته‌اند، هرگونه مانع‌سازی برای دولت، همسویی با دشمنان ایران محسوب می‌شود. ایران در این زمان بیش از هر دوره دیگری به تحقق آرمان توسعه نزدیك شده و وظیفه ملی و مذهبی و وجدانی هر ایرانی است كه به دولت آقای روحانی برای نیل به این هدف كمك كند. به یقین صهیونیست‌ها و ارتجاع منطقه و رقبای ایران هرگز مایل به وجود ایرانی قدرتمند، پیشرفته، مرفه، متحد، یكپارچه و دموكراتیك نیستند و مخالفت آنان با برجام هم به همین دلیل است كه نیك می‌دانند برجام، راه رسیدن ایران به این آرمان را تسهیل و تسریع می‌كند. بنابراین مخالفت با برجام در داخل كشور، به‌منزله مخالفت با توسعه و ترقی ایران است. 

نتیجه آنكه پس از فرجام نیكوی برجام در سطح بین‌المللی، وقت آن رسیده كه به قول آقای روحانی، الگوی برجام هم در داخل كشور، منطقه و حتی جهان تكرار و اجرا شود.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: