1394/11/3 ۰۷:۵۰
درباره «ابوالحسن نجفی» که ظهر دیروز درگذشت «ابوالحسن نجفی» - که رحمت خدا بر او باد - زبانشناسی عمیق و دقیق بود که با ادبیات انس داشت. در میان زبان شناسان میتوان آنانی را سراغ گرفت که در فرانسه، انگلیس یا امریکا درس خواندهاند اما کمتر با زبان فارسی کلاسیک آشنایی دارند. برخی دیگر از قشر زبان شناس هم هستند که اگرچه متون کلاسیک فارسی را میشناسند ولی با ادبیات انس ندارند.
درباره «ابوالحسن نجفی» که ظهر دیروز درگذشت «ابوالحسن نجفی» - که رحمت خدا بر او باد - زبانشناسی عمیق و دقیق بود که با ادبیات انس داشت. در میان زبان شناسان میتوان آنانی را سراغ گرفت که در فرانسه، انگلیس یا امریکا درس خواندهاند اما کمتر با زبان فارسی کلاسیک آشنایی دارند. برخی دیگر از قشر زبان شناس هم هستند که اگرچه متون کلاسیک فارسی را میشناسند ولی با ادبیات انس ندارند. در این میان البته نجفی هر دو را با هم در اختیار داشت؛ هم به ادبیات کلاسیک واقف بود و هم متون مدرن را میشناخت. او کارش با ادبیات بود و ترجمه آثاری از «ادبیات چیست» ژان پل سارتر گرفته تا «خانواده تیبو» روژه مارتن دوگار، نشان از گستره گسترده کار او دارد. کسی که من هرچه فکر کنم نمیتوانم زبانشناسی چون او که این ویژگیها را مجتمع داشته باشد، سراغ بگیرم تا جایی که اگر نگوییم بهترین، اما بدون شک یکی از بهترین مترجمان سرزمین ما بود. بعضی از اهالی ترجمه - البته بدون ذکر مثال! - هستند که کتاب را از زبان مبدأ، کلمه کلمه و جمله جمله ترجمه کرده و به ناشر و چاپخانه میسپارند. اما نجفی کتاب را هضم میکرد و بعد، دست به ترجمه آن میزد. به یاد دارم که در روند ترجمه خانواده تیبو، یک پاراگراف را به سه شکل ترجمه کرده بود. از من - که آشناییمان به سالهای نخستین تأسیس مرکز نشر دانشگاهی بازمیگردد که ایشان به عنوان مدیر گروه زبان فرانسه با ما در نشر دانش و مجله فرانسوی زبان لقمان همکاری میکرد و مقاله مینوشت - خواست نظرم را درباره ترجمه بهتر آن بگویم. میخواهم بگویم او تا بدین حد روی ترجمه هایش حساس بود و روی آن دقت نظر داشت. نجفی، ادیبی بود که شلختگی نداشت و دقت و سلیقه، چاشنی همیشگی کارش بود. اگر «غلط ننویسیم» یا «فرهنگ عامیانه فارسی» را ببینید و بخوانید درمییابید که این سلیقه به چه نحو است. صرف نظر از محتوا و جملهبندی مطالب، حتی تنظیم صفحات هم آغشته به ذوق او و چون کتابهای ریاضی بود. این نشان میدهد که خود، با توجه به تجربه کار نشر - که خود از پایه گذاران انتشارات نیل بود - بر تمام مراحل انتشار آثار خود نظارت داشت. زیرا این دو کتاب، بسان یک فرهنگ بود و با رمان تفاوت داشت. او در پی آن بود تا از زبان محاوره نیز بهرهبرداری کند اما با این حال، زبان نسل معاصر را بدترین و بیمحتواترین زبان میدانست که اساساً توجهی به زبان اصیل ندارند. جوانانی که ارتباطشان با گذشته، گسیخته و گسسته شده و از غنا افتاده است. ایشان ما را متوجه دقت و قدرتِ بعضاً فراموش شده زبان فارسی کرد و در راستای احیای آن کوشید. او با توجه به صبغه و سابقه زبان فارسی، چه در اصفهان و چه در تهران، بسیاری را متوجه آن کرد. نجفی به زبان فارسی عشق میورزید و بر متون کلاسیک نثر، تسلط کم نظیری داشت. این مهم را هر که با او کار میکرد، متوجه میشد. ابوالحسن نجفی به معنای واقعی کلمه یک «انسان نجیب» بود؛ وقتشناس و دقیق بود و به کاری اگر میگفت انجام میدهم، خود را متعهد میدانست و انجام میداد و اگر نمیتوانست، بدون درنگ عذر میخواست. او اگر چه چندان اهل معاشرت و حضور در مجالس و محافل نبود، ولی ترجیح میداد از هر فرصتی برای پیشبرد و پیشرفت زبان فارسی استفاده کند. هدفی که به زعم نگارنده، موفق به انجام آن شد. منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید