1394/8/30 ۱۱:۱۹
من ابتدا مقدمة کوتاهی عرض میکنم که فکر میکنم در روشن شدن اصل موضوع و توضیحات بعدی تأثیر خواهد داشت. همة ما میدانیم که امروزه در عرصة جهان، با یک دهکدة جهانی مواجه هستیم. این پدیده را «جهانی شدن» نامیدهاند. همة ما ناگزیر از تماس با یکدیگر و ارتباطات افزونتر هستیم. امکانات بیشتر شده و ارتباطها به شکل فزایندهای گسترش یافته است. موضوع خیلی سادهای در این میان وجود دارد: آدمها برای اینکه نزدیک بشوند، چگونه باید با یکدیگر تفاهم پیدا کنند؟ اینها نیاز به زبان مشترک دارند.
راه دشوار فرهنگ
گفتگو از: سید مسعود رضوی - بخش دوم
استادفانی، این فرهنگ چه تمایز و تفاوتهایی با دیگر فرهنگها دارد و شما البته صالحترین مرجع برای توضیح این تمایزات هستید. نه فقط دربارة این کتاب، بلکه در باب تاریخ و مسیر فرهنگنگاری و تألیف دانشنامهها و دایرةالمعارفها در ایران.
من ابتدا مقدمة کوتاهی عرض میکنم که فکر میکنم در روشن شدن اصل موضوع و توضیحات بعدی تأثیر خواهد داشت. همة ما میدانیم که امروزه در عرصة جهان، با یک دهکدة جهانی مواجه هستیم. این پدیده را «جهانی شدن» نامیدهاند. همة ما ناگزیر از تماس با یکدیگر و ارتباطات افزونتر هستیم. امکانات بیشتر شده و ارتباطها به شکل فزایندهای گسترش یافته است. موضوع خیلی سادهای در این میان وجود دارد: آدمها برای اینکه نزدیک بشوند، چگونه باید با یکدیگر تفاهم پیدا کنند؟ اینها نیاز به زبان مشترک دارند. شاید در طول تاریخ، همیشه بشر مواجه با این مسئله و این نیاز بوده است. در روزگار ما بدون تردید، نیاز به یک زبان مشترک وجود دارد. این زبان مشترک، برحسب علل و دلایل گوناگون، زبان انگلیسی شده است. فکر نمیکنم هیچ کس در این موضوع شک و شبههای داشته باشد که گستردهترین مخاطبان زبان، مخاطبان زبان انگلیسی هستند و علاقهمندان ـ یا بهتر بگویم نیازمندان ـ به زبان انگلیسی هر روز بیشتر و بیشتر میشوند. برای رفع این نیاز باید پاسخگویی و امکانات وجود داشته باشد.
من همواره از چاپ فرهنگهای دوزبانه، چه فارسی به انگلیسی و چه انگلیسی به فارسی، خوشحال میشوم و آن را به فال نیک میگیرم؛ زیرا نشان میدهد که ما بیشتر و بهتر میخواهیم در دل این دهکده خودمان را مطرح بکنیم و ارتباطاتمان افزونتر و عمیقتر خواهد شد. شرکت ما در این فرایند جهانی، از رهگذر زبان و زبانآموزی امکانپذیر است؛ لذا با انتشار هر فرهنگی باید شکرگزار باشیم. اصلاً بحث من دربارة محتوای این فرهنگها نیست، بلکه نفس این موضوع که جامعة ما نیازمند این آموزش زبانی هست و ما این نیاز را درک کردهایم که یکی از اساسیترین امکانات و وسایل این ارتباط و نیازمندی به ارتباطات جهانی، کتابهای فرهنگ و واژهنامههای دوزبانه است، این امر بسیار خرسندکننده است. امروز هم ما در اینجا برای تحقق یکی از تازهترین و بهترین کارها در همین حوزه گرد آمدهایم، یعنی تألیف و طبع و نشر «فرهنگ ـ دانشنامة کارا» که فرهنگی دوزبانه است و جداً ارزش بحث و توجه را دارد. اما در مورد پرسش شما:
اگر بخواهیم پیشداوری یا ارزشداوری دربارة این فرهنگ ـ دانشنامه نداشته باشیم و کلی و منصفانه سخن بگوییم، از نظر من دو ویژگی در این دانشنامه وجود دارد و با دو تا صفت «ترین» این فرهنگ را معرفی میکنم: این فرهنگ «مفصلترین» و «متفاوتترین» فرهنگ دوزبانة انگلیسی به فارسی است که تاکنون در ایران منتشر شده است. اینها هیچ کدام داوری نیست، اما به هر حال اگر نگاه کنیم، تعداد لغاتی که در این فرهنگ آمده، نسبت به تمام فرهنگهایی که طی این هشتاد ـ نود سال اخیر که فرهنگهای انگلیسی به فارسی متعددی در ایران منتشر شده، بیشتر است. این فرهنگ مفصلترین است و پرتعدادترین مدخل یا لغت را در بر میگیرد. فکر میکنم که بیش از ۱۵۰هزار مدخل در این فرهنگ وجود دارد که در فرهنگهای مشابه به مراتب کمتر از این مقدار است. این به هر حال خبر بسیار خوبی است که ما به هر حال بازهم به سوی طبع و نشر یک فرهنگ مفصل ترگام برداشتهایم.
اما تفاوت در چیست؟ همانطور که گفتم، متفاوتترین فرهنگ در میان دوزبانههاست؛ یعنی در این فرهنگ نکاتی مورد توجه قرار گرفته و مطالبی آمده که در فرهنگهای دوزبانة انگلیسی به فارسی یا نیامده یا اگر آمده، به این وسعت و گستردگی نبوده است. عنوان این فرهنگ در اصل «فرهنگ ـ دانشنامه» است و «کارا» هم ادامة همان و اضافة آن است. همین عنوان نشان میدهد که هم فرهنگ لغت (دیکشنری) است و هم دایرةالمعارف یا دانشنامه که امروزه بیشتر به کار میرود. معمولاً رسم بر این بوده است که وقتی فرهنگ لغتی تألیف میکنید، اعلام و اسامی مکانها و حوادث و این نوع مسائل را در داخل آن نمیآورید؛ ولی امروزه خیلی توجه شده که مراجعهکنندة به فرهنگ، وقتی با یک واژة بیگانه روبرو میشود، برایش مهم نیست که این لغت یا واژة معمولی در دستگاه یا زنجیرة بیان و گفتار است یا اسم یک جایی یا شخصی است. مخاطب نمیداند و از آغاز هم هیچ کس نمیتواند تعیین کند که آیا اگر کسی مثلاً لغت «پاندورا» را میبیند، این اسم یک لغت یا یک مکان یا یک مفهوم یا یک اتفاق است. به خاطر همین، باید به فرهنگ دیگری رجوع کند و میباید هر دو نوع، یعنی فرهنگ واژهها و دانشنامهها را تهیه کند و پیش خودش برای استفاده و پژوهش داشته باشد. پس متداول بوده و ما هم به خاطر داریم که معمولاً این دو نوع کتاب از هم تفکیک میشده و خود ماها هم با هر دو نوع سر و کار داشتهایم.
«فرهنگ ـ دانشنامة کارا» در واقع پاسخگوی هر دو نیاز مخاطبان هست. جز اینکه واژهنامهها را دارد، در کنار آن به تفصیل اطلاعات دایرةالمعارفی یا دانشنامهای را هم شامل است و در اختیار مراجعهکننده قرار میدهد. این یک تفاوت بارز و چشمگیر و شاید مهمترین تفاوت این کتاب با فرهنگهای دیگر است. حدود ۲۰هزار مدخل در این فرهنگ، مدخلهای دانشنامهای است. مدخلهای دانشنامهای امروزه بیشتر دارد در کنار واژهها قرار میگیرد. در انگلستان و امریکا و کشورهای اروپایی، اغلب فرهنگها، هر دو را شامل هستند و کسی که یک فرهنگ را تهیه میکند، در واقع تمام نیازهای دانشنامههای را هم میتواند برطرف کند. خوشبختانه در مورد «فرهنگ ـ دانشنامة کارا» هم این مسئله صدق میکند و من فکر میکنم تجربهای که آقای خرمشاهی داشته، کمک کرده تا بیشتر به این بخش دوم بپردازد.
آیا تفاوتهای دیگری هم میان این فرهنگ و دیگر فرهنگهای دوزبانه میبینید؟
بله، اولین و واضحترین تفاوتش این است که مؤلف این فرهنگ آقای خرمشاهی است! طبعاً هر کتابی باید یک مؤلف داشته باشد. مؤلف و مدوّن این اثر خرمشاهی است و همین تمایز، به جای خود، خیلی اهمیت دارد. «فرهنگ» را بیش از همه، یک مترجم حرفهای پرکار و با سابقه میتواند تهیه کند؛ چون اساساً کار مترجم همواره همین بوده و او هر گاه میخواسته است کتابی را از زبانی به فارسی برگرداند، بهخصوص از انگلیسی به فارسی، میباید برای هر واژه یا هر ترکیب یا هر جمله، معادل و عبارتی پیدا میکرده که بیشترین همخوانی و ترادف را با اصل واژه در زبان مبدأ داشته باشد. این فرهنگ هم چیزی جز معادلیابی در زبان فارسی، در برابر واژگان انگلیسی نیست. آقای خرمشاهی امروزه به عنوان قرآنپژوه و حافظپژوه اشتهار یافتهاند؛ اما کار اصلی و فعالیت ایشان در دورة اول پژوهشهایشان، ترجمههایی بود که بسیار هم موفق و معتبر بودند.
ایشان سالهای سال، حدود بیست کتاب ترجمه کردند و درواقع بسیار در این حوزه شناخته شده بودند، قبل از اینکه در حوزه قرآنپژوهی یا حافظشناسی اشتهار بیابند. لذا همه کسانی که با آثار ایشان آشنایند، میدانند که مترجم موفق و جدّی و مبتکری بوده است. ایشان با تسلطی که بر زبان فارسی و ظرایف و دقایق آن داشتهاند، شایستگی این کار، یعنی تألیف یک فرهنگ دوزبانه جامعه را دارد و من اصلاً در این باره اغراق نمیکنم. کافی است به نوع کارها و جدّیت و اعتبارشان بیندازید تا حرفهایی را که گفتم تصدیق کنید. بنا بر این یک مسئله مهم در مورد این فرهنگ و مؤلف آن، چهل سال تجربه کار علمی و ترجمه در سطوح عالی وجود دارد و این امر به مخاطبان اطمینان میدهد که با یک کار و اثر جدی و قابل اعتماد روبرو هستند.
از سوی دیگر، مؤلف این فرهنگ، آقای خرمشاهی با معارف و مواریث فرهنگی ایران و اسلام، آشنایی گستردهای دارد و از صاحبنظران در حوزههای مختلفی مثل ادبیات و قرآنپژوهی و مسائل حساس در تاریخ و فرهنگ کشور ما محسوب میشود. در این فرهنگ، این امر به خوبی نمود دارد و این دانش وسیع خودش را در آینه این فرهنگ بازمینماید. معمولاً در فرهنگهای متداول به این مسئله توجه نمیشود که اصطلاحات زیادی در متون و منابع فرهنگی ما وجود داشته که در حوزهها و حیطههای گوناگون، اصطلاحات جاافتادهای محسوب میشده و به کار میرفته است. امروزه بسیاری از این لغتها، ترکیبات و اصطلاحاتْ مهجور شده و شاید کمتر به کار میرود؛ اما اینها نشاندهندة تمدن و فرهنگ و اندیشه نیاکان ما و ملت ما بوده است. آقای خرمشاهی در این کتاب، به این موضوع توجه خاصی داشته و با توجه به اطلاع و تسلطی که دارد، بسیاری از معادلهای این کتاب، بیرون کشیدن آنها از دل تاریخ و تاریخ علوم و تمدن ایران است.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید