در ظرافت و زیرکی اشارات / مرتضی ممیز

1394/8/11 ۰۹:۴۷

در ظرافت و زیرکی اشارات / مرتضی ممیز

ما زیرکی را دوست داریم، ما ایرانی‌ها، تیز‌هوشی و تیز‌بینی توام با پاکدلی را زیرکی می‌گوییم، زِبِلی چیز دیگری است، مرحله بعد جَلَبی است، مرحله بعدی سیاست‌مداری است. همین‌طور تا آخر کم‌کم اطمینان ما به صاحبان این صفات کم و کمتر می‌شود و میزان صداقت آنها هم همین‌طور.

 

ما زیرکی را دوست داریم، ما ایرانی‌ها، تیز‌هوشی و تیز‌بینی توام با پاکدلی را زیرکی می‌گوییم، زِبِلی چیز دیگری است، مرحله بعد جَلَبی است، مرحله بعدی سیاست‌مداری است. همین‌طور تا آخر کم‌کم اطمینان ما به صاحبان این صفات کم و کمتر می‌شود و میزان صداقت آنها هم همین‌طور.

ما بیشتر دوست داریم لبخند بزنیم چون لبخند‌زدن معنی و مفهوم دارد. در لبخندزدن زیرکی است ولی قهقهه‌زدن یک‌بعدی است و توخالی است. حرف‌های عبید زاکانی آدم را به قهقهه نمی‌اندازد. ملانصرالدین کسی را از خنده روده‌بر نکرده است.کریم شیره‌ای هم فقط ناصرالدین‌شاه را از بس می‌خنداند به گریه می‌انداخت. ملت ما بیشتر دوست دارد لبخند بزند. عادت ندارد با صدای بلند بخندد. در چنین فرهنگی همه‌چیز با ایماء و اشاره است. معیار، پیچش موست. باید فکر کرد، باید دقیق شد، باید ظریف دید، در غیر این صورت هنر نکرده‌ای. هنر یعنی همین. و این کاری است که کامبیز درم‌بخش هم کرده. کامبیز دو جور کار کرده است یک جور کار فرنگی‌سازی کرده و یک‌جور مینیاتورسازی. این‌جور کارکردن همیشه بین ما ایرانیان رسم بوده است. ابتدا فکر کرده‌ایم که مرغ همسایه غاز است -کسی چه می‌داند؟ شاید هم مرغ همسایه راه و مفری است که به‌طور سمبلیک غاز نمایانده شده- این را باید مطالعه کرد... . برگردیم سر کار کامبیز درم‌بخش. کامبیز در فرنگی‌سازی‌ها در کوتاه‌مدت به خود آمده است: ساده، مختصر و مفید. در این دوره او به‌اندازه چند نمایشگاه کار کرده، به آن اندازه که همه نه‌تنها در روزنامه‌ها کارش را با دقت می‌دیدند بلکه به نمایشگاه‌هایش هم می‌آمدند تا شاید کارهایی را که چاپ نکرده آنجا ببینند. کامبیز در این طرح‌ها به‌خوبی با لحنی روشنفکرانه حرف می‌زند حرف‌های کلی سطح بالا که در تمام جهان می‌زنند. هر‌جا که ماشین به جای آدم فکر می‌کند. هرجا که تلویزیون نقش قیف را بازی می‌کند. هر‌جا که گلدان نشانه باغ و طبیعت متمدن است هر‌جا که دو نفر دوستانه دست می‌دهند تا دست‌های یکدیگر را خرد کنند هر‌جا که همه‌جا هست... . طرح‌های او با این مضامین پختگی تکنیکی خوبی دارد. درجه یک است. حرف ندارد. وقتی در یک مجله فرنگی چاپ می‌شود دست‌کم رو‌دست کار فرنگی‌ها می‌زند. این نکته جالبی است که ما وقتی کارمان در مطبوعات فرنگی چاپ می‌شود، پوست می‌اندازیم. تولد واقعی پیدا می‌کنیم و به خودمان می‌آییم. روی پایمان می‌ایستیم. همان‌ جایی که از اول باید می‌ایستادیم و دنباله زنجیر میراث و سنت را می‌گرفتیم و می‌ساختیم و ادامه می‌دادیم.

گمانم ۱۳۵۵ است که کامبیز به مینیاتورهای سیاهش می‌پردازد. این طرح‌ها بدون آنکه لحنی روشنفکرانه داشته باشد، متفکرانه است. ظرافت لحن مینیاتورهای ایرانی را پیدا می‌کند و اشارات هنرمندان گذشته ما را با زبان حال ترجمه می‌کند. پشت سکه را نشان می‌دهد: در آن طرف سکه، نقاشان ما با زیرکی در باغ سبز را نشان داده‌اند همه چیز را زیر تیغ سانسور و تبلیغات وقت، زیباتر از واقعیت ساخته‌اند. حتی کمال‌الدین بهزاد وقتی مردم عادی را در موضوعات و کارهای زندگی‌شان نقاشی می‌کند، آن‌چنان فضا را هنرمندانه رنگ‌آمیزی می‌کند که مسئول محو تماشای زیبایی‌های فرم و ترکیب‌بندی بسیار سحرانگیز نقاشی شود و متوجه اشاره هنرمند به شکل و لباس و پابرهنگی رعیت نگردد. با این زیرکی نقاشی او ماندنی می‌شود و امروز به دست ما می‌رسد. اگر غیر از این بود و هنرمندان ما می‌توانستند واقعیت‌ها را نشان بدهند، در هنر و ادبیات و گفتار ما اغراق وجود نداشت و ایماء و اشارات در زبان هنر ما نبود. زبان هنر ما زبان ایماء و اشارات است. زبانی مملو از سمبل‌ها و نشانه‌هایی که غیرمستقیم حقایق را می‌گویند، با تعاریف می‌گویند. هیچ‌گاه کسی واقعیت را رک‌و‌پوست‌کنده به دوستش هم نمی‌گوید. عادت دارد که نگوید.

و کامبیز هم در مینیاتورهای سیاهش واقعیت‌ها را آن‌چنان با ایماء و اشاره توصیف می‌کند که نسل‌اندرنسل اخلاف او کرده‌اند. بنابراین طرح‌های او را مثل هر اثر ایرانی دیگر نباید توضیح و توجیه کرد، چرا‌که اهمیت یک اثر در آن است که خود ابعاد مختلفش را تفهیم کند و اهمیت یک هنرمند در آن است که بداند برای چه کسانی چگونه حرف بزند. در این صورت است که او می‌تواند باصداقت و زیرکی داستان زندگی مردم را استادانه برایشان تعریف کند و به‌نظر من این مرحله پختگی هنرمند در کارش است. کامبیز در مینیاتورهای سیاهش در این مرز و در این خط حرکت می‌کند. وقتی هنرمند در این خط افتاد، اوج‌گرفتن کار او آغاز می‌شود و تا آنجا ادامه می‌یابد که بتواند زیرکی را در حد اعلا متبلور کند. بتواند در مقابل دشمنش ضربه‌ناپذیر شود. خلع سلاحش کند و دشمن را وادارد که حتی برایش کف هم بزند.

منبع: روزنامه شرق

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: