1397/2/1 ۰۹:۵۶
هرچند تاكید این نوشتار بر تاثیر مرتضی ممیز در زیباییشناسی رسانه است، اما مگر شهروندی را سراغ داریم كه خواسته یا ناخواسته چشمش به نشان معروف «سازمان آتشنشانی» یا «آرم شهرداری تهران»، «علامت استاندارد ایران»، «آرم سایپا» یا «آرم دانشگاه تهران» نیفتاده باشد! و بسیاری از نشانهای مشهور كه ممیز در طول كار حرفهایاش از خود بهجا گذاشت... او حتی برای پوسترهای سینمایی «لوگو تایپ» ١ طراحی میكرد و این امر تا آن زمان باكیفیتی كه ممیز انجام داد بیسابقه بود.
نگاهی به آثار مرتضی ممیز با تاكید بر طراحی رسانه
هرچند تاكید این نوشتار بر تاثیر مرتضی ممیز در زیباییشناسی رسانه است، اما مگر شهروندی را سراغ داریم كه خواسته یا ناخواسته چشمش به نشان معروف «سازمان آتشنشانی» یا «آرم شهرداری تهران»، «علامت استاندارد ایران»، «آرم سایپا» یا «آرم دانشگاه تهران» نیفتاده باشد! و بسیاری از نشانهای مشهور كه ممیز در طول كار حرفهایاش از خود بهجا گذاشت... او حتی برای پوسترهای سینمایی «لوگو تایپ» ١ طراحی میكرد و این امر تا آن زمان باكیفیتی كه ممیز انجام داد بیسابقه بود. برای نمونه لوگوی فیلم «غزل» را با یك حالت «لیریك» ٢ حاصل از چرخش نرم و روان و انحنای حروف به دست آورد؛ یا لوگوی فیلم «غریبه و مه» را با «طراحی دستی» ٣ اجرا كرد و از لرزش دست به عنوان یك تمهید آگاهانه بهره گرفت تا حالتی كه حس متناسبی با نام فیلم داشته باشد را القا كند اما در طراحی لوگوی فیلم «گاو» از سه حرف: «گ»، «الف» و «واو» توانست تصویر گاو را در درون چرخش حروف تشكیلدهنده كلمه گاو به طرزی نامحسوس القا كند. ممیز خالق نشانه، آرم، پوستر، تصویرگری، طراحی جلد و... است. طراحی نشانه یكی از خلاقترین و سختترین بخشهای هنر گرافیك است. ممیز، كسی بود كه توانست یك مفهوم را در كمترین عناصر نشان دهد ولی آنچه او را برجسته میكند، اینها نیست، بلكه اشراف او بر زبان تصویر است یعنی او این تصور را پدید آورد كه برای اولینبار خواننده فارسیزبان فهمید جلد كتاب بهاندازه درون كتاب میتواند اهمیت داشته باشد. نشانهای كه ممیز برای موسسات خلق میكرد به مخاطب این پیام را میرساند كه آنجا معتبر است. او برای هر چیزی كه نشانه میساخت، به نظر میآمد، مهم است.
وی در گرافیك مطبوعاتی با شناختی كه از زیباییشناسی سنتی و تاریخی ما داشت، كارهایی كرد كه قبل از او شاهد آن نبودیم یعنی به ارزش سفیدیها، ارزش سطوح و ارزش بیانی آنها آگاه بود و هر جا كه كاركرد، سعی كرد این ارزشها را نشان دهد.
ممیز به امر سهل و ممتنع بودن گرافیك برای مطبوعات پی برده بود. هرچند رویكرد گرافیك امروز در مطبوعات بیشتر سهل بوده تا ممتنع. بعضیاوقات كار او در لی آوت چنان سهل و ممتنع بود كه اغلب فكر میكردند كاری نكرده است. ممیز در ایدهپردازی برای دیزاین مطبوعات، ابتدا حشو و زوائد را هرس میكرد و بعد جایی مفید و موثر برای استقرار تیتر و سایر ملزومات نوشتاری انتخاب میكرد. جایی در صفحه كه هیچ شباهتی به آنچه روزنامهنگاران ما در دهه ۴۰ تا ۵۰ (تیتر درشت در بالای صفحه) به كار میبردند، نداشت. به همین سبب، صفحههایی كه از زیردست او خارج میشد، بینهایت ساده و فریبنده هستند. ساده از آن روی كه صفحه را دچار لفاظی بصری و جلوهگریهای گول زننده و زائد نمیكرد. فریبنده از آن جهت كه هركسی، متوجه سهل و ممتنع بودن كار او در عین كمال و پختگی آن نمیشود. خودش میگفت صفحهآرایی خوب مانند موسیقی فیلم است كه بیننده نباید موزیك را از فیلم جدا حس كند و تمام عناصر باید با هم تركیب شوند. او دیزاین صفحه رسانه را نوعی مدیریت قرائت متن معرفی میكرد، یعنی به سطوح نوشته یك نوع جمالشناسی میافزود كه بر نحوه قرائت متن توسط مخاطب تاثیر بگذارد، كه درنهایت امر دیدنی، امر خواندنی را تقویت كند و بالعكس؛ اما امروزه در بعضی از نشریات جوانپسند بهصرف اینكه مخاطب جوان دارند، بهقصد ایجاد تحرك در صفحه همهچیز را كج میكنند و ترامهای زیادی و لفاظی بصری را از حد میگذرانند، درحالی كه اگر ترامها را حذف كنیم، كجی را بگیریم و ساختمان هندسی صفحه را پایهریزی كنیم، خواهیم دید كار چقدر لق میزند. مرتضی ممیز ابتدا ساختمان هندسی صفحه را پایهریزی میكرد، یعنی یك هندسه پنهان یا «گرید» ٤ در كارهای او مراعات میشد و در پشت آنچه دیده میشود، مستتر است.
به عنوانمثال میتوان به یكی از كارهای درخشان ممیز در دیزاین صفحات یك نشریه به «فرهنگ و زندگی» در دهه پنجاه اشاره كرد، كه با قطع خشتی منتشر میشد. پیشنهاد این قطع توسط ممیز به ناشر، بخشی از یونیفورم نشریه محسوب میشد. قطع خشتی نوعی از ستونبندی را میطلبد كه در آن همواره یك مستطیل باریك (سفید) در كنار ستون باقی میگذاشت و در فضای پهنتر متن را ستونبندی میكرد. درواقع با این كار فرصتی برای تماشای مطلوبتر متن برای بیننده یا خواننده متن ایجاد میكرد. همچنین او تضاد بین تصویرسازی طراحانه و عكس را بهمثابه یك تضاد هارمونیك میان تصویر از جنس «وكتور»٥، با تصویر از جنس «پیكسل»٦ را با هوشمندی به كار میگرفت. طوری كه بیننده در كنار تصویری كه با خط و هاشور بود، تصویری از جنس عكس میدید. این تفاوت بصری بهاضافه فضای خاكستری و فضای سفید، به صفحههای نشریه نوعی واریاسیون بصری (از پیش اندیشیده) داده بود كه برای مخاطب عام تازگی داشت، ولی برای مخاطب حرفهای (در آن زمان) آموزنده و شگفتیآور بود.
مورد دیگر ماهنامه رودكی بود كه در قطع رحلی بزرگ چاپ میشد و فرصتی بود برای ممیز كه از تصویرسازیهای طراحانهاش كه در دهه چهل كه برای «كتاب هفته» انجام میداد، دور شود. او در كتاب هفته قلم یك «تصویرگر»٧ توانا را داشت كه با دست به مصورسازی مقالات میپرداخت، اما در رودكی عكس را به عنوان دستمایهای كه بتوان با تغییرات فنی جنبه گرافیكی عكس را برجسته ساخت و مورد بهرهبرداری قرار داد و فضاسازی تصویرگریهای این دورهاش را شكل داد؛ مثلا با ترامه كردن عكس، حس متفاوتی از عكس استخراج میكرد و با توزیع هوشمندانه سطوح رنگی و تخت، به تقویت تصویر ترامه شده میپرداخت. بعدها در دهه ۷۰ و ۶۰ آنچه از ممیز بر روی جلد كتابها و اغلب پوسترهایش دیده میشود حاصل تجربهاندوزیهایی بود كه در مجله رودكی به دست آورده بود. ممیز جوانی كه طرحهای قلمی و تصویرگری در كتاب هفته را انجام میداد، از دهه ۵۰ به بعد به عنوان گرافیستی كه ماده خام تصویرسازیهایش را از جنس عكس استخراج میكرد، فعالیت میكرد. هرچند كه هرگز رد قلم طراحانهاش را رها نكرد. مجله پیام امروز یكی از موفقترین كارهای مرتضی ممیز بعد از انقلاب است كه در طراحی آن خط نستعلیق را در یك روح مدرن ارایه كرد؛ یعنی زیباییشناسی خط نستعلیق را در یك سازوكار مدرن طراحی بهكاررفته است. این لوگو تایپ ضمن اینكه خیلی مدرن است اما روح نستعلیق، - و نه الزاما قواعد نستعلیق- را حفظ كرده است. بدینصورت كه ضخامت تمام حروف در تمام پیچوخمهای حروف برخلاف نستعلیق یكسان است. علاوه بر آن، تمام عمودیها مثل «الف»ها را نیز به هم چسبانده است. به طوریكه وقتی به آن نگاه میكنیم، این نگرش را در ما به وجود میآورد كه میتوان در كنار سلیقه گذشته از سلیقه دنیای مدرن هم بهره برد و این اتفاقی بود كه او در این نشریه با موفقیت از پس آن برآمد؛ اما یكی دیگر از جلوههای حرفهای ممیز به طراحی پوستر مربوط میشود. صلابت، محكمی و استحكام از خصایص پوسترهای ممیز است كه حتی توانست سینما و هنر ایران را با نگاه متفاوتتری به جهانیان عرضه كند. پوسترهایی كه او در دهه ۵۰ برای سینما تولید كرد، چنان متفاوت و تاثیرگذار بودند كه با قدرت و صراحت پیام فیلم را منتقل میساخت. ساماندهی عناصر كلامی و تصویری درون پوستر شبیه هارمونیزه كردن عناصر مختلف از جهانهای گوناگون است كه بهصورت شوك تصویری چشم را به خود جذب میكند و از لحاظ فیزیكی یك مستطیل ثابت بر دیوار است كه مخاطب در حال حركت را متوقف میكند و برآیندی است از رنگ، تصویر و نوشته و رسیدن به یك بیان جدید كه مفهوم جدیدی را در خود دارد.
البته این را هم باید گفت كه وقتی برای اولینبار سینمای ما به جشنوارههای اروپایی رفت، در قدم اول پوسترهای ممیز بود كه به آنها نشان داد این فیلم متفاوت است و پوسترهای او بود كه با زیان بینالمللی گرافیك به آنها خطاب میكرد، این فیلم مهم است.
آنچه درباره ممیز گفتنی است، این است كه او انتقال سواد بصری به روزنامهها و مجلات را ایجاد كرد، جایی كه بطور نانوشته یك تقسیمبندی وجود داشت مبنی بر اینكه افراد باسواد در تحریریه باشند و صفحهبندهای تجربی در آتلیه حضور یابند. اینكه یك دانش گرافیكی به مطبوعات راه پیدا كرد، نتیجه تلاش ممیز است كه ضرورت حضور گرافیست را در رسانهها به یك امر بدیهی و ضروری بدل كرد تا جایگاه دیدبان بصری در نشریات رواج یابد. اگر نشریهای زیبا است، سردبیر بصری در كنار سردبیر نوشتاری حضورداشته است. امری كه به علل مختلف در رسانههای ما خیلی جدی گرفته نمیشود.
نشانه نوشته/ Logo Type -١
غنایی، غزلی/ Lyric-٢
طرحی حروف با دست / Hand Lettering-٣
سازه مدرج/ Grid-٤
خطی/ Vector-٥
پیکسل، نقاط برپایه عکس، نقطه/ Pixel-٦
ایلوسترایتور، تصویرگر/illustrator-٧
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید