افشای رازهای صندوقخانه چپ/ علی همدانی

1394/3/17 ۱۰:۰۰

افشای رازهای صندوقخانه چپ/ علی همدانی

دکتر عنایت‌الله رضا سه‌شنبه 18 خرداد ماه 1299 در رشت در خانواده‌ای روحانی‌زاده شد. نیای او حاجی آقا رضا از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و از علمای معتبر و آزاد اندیش گیلان بود. حاجی آقا رضا دارای 6 فرزند پسر و چهار فرزند دختر بود. یکی از دختران او عروس میرزا حبیب الله رشتی (میرزای رشتی معروف) بود.

 

 

به انگیزه 18 خرداد نود و پنجمین زادروز «عنایت الله رضا»

دکتر عنایت‌الله رضا سه‌شنبه 18 خرداد ماه 1299 در رشت در خانواده‌ای روحانی‌زاده شد. نیای او حاجی آقا رضا از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و از  علمای معتبر و آزاد اندیش گیلان بود. حاجی آقا رضا دارای 6 فرزند پسر و چهار  فرزند دختر بود. یکی از دختران او عروس میرزا حبیب الله رشتی (میرزای رشتی معروف) بود.  از میان پسران او چهار پسر بزرگتر معمم و دو پسر کهتر مکلا بودند. حاجی شیخ اسدالله – پدر دکتر عنایت‌الله رضا – یکی از فرزندان معمم حاجی آقا رضا بود. شیخ اسدالله از محضر آخوند ملامحمدکاظم خراسانی معروف به آخوند بزرگ بهره برده بود و اجازه اجتهاد از او داشت.  شیخ اسدالله همچون آخوند بزرگ نسبت به جنبش مشروطه خواهی مردم ایران دلبستگی داشت. دو تن از پسران کهتر حاجی آقا رضا، یعنی آقا محمود و آقا نصرالله از یاران نزدیک میرزا کوچک خان جنگلی بودند.  نصرالله رضا در کابینه دولت میرزا کوچک خان عهده دار وزارتخانه پست و تلگراف بود و محمود رضا وزارت عدلیه را بر عهده داشت. محمود رضا پس از وقایع جنگل چند دوره به وکالت مجلس شورای ملی از حوزه انتخابی لاهیجان برگزیده شد و روزنامه طلوع را منتشر می‌ساخت و از این رو به محمود طلوع شهرت داشت. نیای مادری دکتر عنایت‌الله رضا، مجتهد مقتدر و ذی نفوذ گیلان، حاجی ملامحمد خمامی بود.

 او از دوستان نزدیک حاجی ملا علی کنی و شیخ فضل الله نوری بود و همچون آن دو با جنبش مشروطیت همدلی نداشت. عنایت‌الله رضا در چنین محیط خانوادگی دیده به جهان گشود. او نوزادی چهل روزه بود که خانواده اش ناگزیر به ترک رشت و اقامت در تهران شدند.

 زیرا احسان الله خان در 9 مرداد 1299،  با پشتیبانی نیروهای بلشویک علیه میرزا کوچک خان دست به کودتا زده بود و با چیرگی عوامل کودتا بر رشت این شهر برای میرزا و یارانش ناامن شده بود. عنایت‌الله رضا تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای تهران و رشت به پایان رسانید و در سال 1316 دیپلم خود را در رشته ادبیات از دبیرستان دارالفنون گرفت و در همان سال در دانشکده افسری ثبت نام کرد و تا  سال 1318 در آنجا مشغول به تحصیل بود. سپس در نیروی هوایی ارتش پذیرفته شد و در آنجا تا سال 1321 دوره خلبانی هواپیماهای جنگی را گذراند.

 سپس وارد دانشکده دیدبانی نیروی هوایی ارتش شد و در 1323 دوره دیدبانی نیروی هوایی را به پایان رسانید. در همین زمان بود که به تشویق دکتر محمد باقر هوشیار  که در وجودش توانایی‌هایی را می‌دید در کلاس‌های درس رشته ادبیات و فلسفه دانشسرای عالی به صورت مستمع آزاد شرکت می‌جست.این سال‌ها مقارن با جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین بود. نابسامانی‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ناشی از اشغال ایران ذهن او را بیشتر به سوی مسائل اجتماعی و

سیاسی می‌کشاند.

 در این زمان او به‌اندیشه‌های کسروی گرایش داشت اما نظریات او در باره مسائل سیاسی و اجتماعی را با روحیات خود سازگار نمی‌دید. در همین زمان حزب توده در پناه ارتش اشغالگر شوروی و با بهره بردن از اوضاع آشفته سیاسی و اقتصادی ایران با شعارهایی مبتنی بر احقاق حقوق طبقات فرودست اجتماعی دست به تبلیغات گسترده زده بود و به جذب قلوب مردم ایران بویژه جوانان می‌پرداخت. تحت تأثیر این تبلیغات رفته رفته گرایش به حزب توده در او فزونی گرفت و به سائقه جوانی و خامی پایش به کلوپ حزب توده باز شد. در آنجا بود که با خلیل ملکی آشنا شد و به نقطه عطفی در زندگی او بدل گشت و به عضویت حزب توده درآمد و به پس از چندی توسط خلیل ملکی به عبدالصمد کامبخش که به تازگی مأمور تشکیل سازمان افسران حزب توده شده بود معرفی گردید و به سازمان افسران حزب توده پیوست.

اما دیری نپایید که توسط  دستگاه امنیتی ارتش، شناسایی و در 27 مرداد 1324 دستگیر و در کرمان زندانی شد. پس از آزادی از زندان و بازگشت به تهران از سوی حزب توده مأموریت یافت به فرقه دموکرات آذربایجان بپیوندد.

در آن سال‌ها این فرقه به بهانه دفاع از حقوق مردم آذربایجان و رهایی آنان از ستم زمینداران و سرمایه داران، زیر سایه چتر حمایتی  ارتش سرخ شوروی در نواحی مختلف آذربایجان به فعالیت می‌پرداخت. او که در آن زمان به غلط هدف فرقه دموکرات را رهایی سراسر ایران از بیداد خودگامکی‌ها می‌پنداشت در خدمت آن در آمد. اما پس از چندی در پی وقایع 21 آذر ماه 1325 به همراه خانواده اش به شوروی گریخت و در شهر باکو اقامت گزید.

دیری نپایید که به دانشکده حزبی شهر باکو راه یافت و پس از اخذ مدرک لیسانس از آن دانشکده در آزمون دکترای رشته فلسفه دانشگاه دولتی جمهوری آذربایجان پذیرفته شد و پس از گذراندن دروس مربوطه از پایان نامه خود تحت عنوان « اندیشه‌های کسروی » با راهنمایی پروفسور ماکاولسکی از استادان بزرگ فلسفه در اتحاد جماهیر شوروی با درجه عالی دفاع کرد. زندگی در شوروی و مشاهده اوضاع و احوال آنجا سرآغازی شد برای تحولات فکری بعدی او. نخست نسبت به سیاست‌های فرقه دموکرات آذربایجان دچار شک و تردید شد تا آنکه دریافت این تشکیلات سیاسی به دستور مستقیم استالین برای تجزیه آذربایجان از ایران و الحاق آن به شوروی پا گرفته است و بازیچه‌ای بیش در دست بیگانگان نیست.

از این رو به مخالفت با سیاست‌های فرقه دموکرات پرداخت. سران فرقه که دیگر حضورش را بر نمی‌تافتند، او را از فرقه اخراج کردند. در این زمان او که از جان خود بیمناک بود و راه بازگشتی نیز به میهن خود نداشت، پنهانی از باکو به مسکو رفت و در آنجا ماجرای خود با فرقه را با اعضای کمیته مرکزی حزب توده در میان گذاشت و خواستار آن شد تا مأموریتش در فرقه دموکرات آذربایجان پایان یافته تلقی گردد و به عضویت حزب توده بازگردد. اعضای کمیته مرکزی حزب توده برای بررسی درخواست او به رایزنی نشستند و با اختلاف یک رأی درخواست او را پذیرفتند.

 پس از چندی به درخواست مقامات چینی از دولت شوروی مبنی بر اعزام تنی چند از ایرانیان به پکن برای راه‌اندازی بخش فارسی رادیو پکن رهسپار چین شد. او که از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شوروی سرخورده شده بود، به خود نوید می‌داد تا تحقق آرمان‌های سوسیالیستی را در نسخه‌چینی آن بیابد.

اما با دیدن نابسامانی‌های چین، نا امیدتر شد و پس از دو سال اقامت در پکن به مسکو بازگشت. در مدت اقامت دوباره اش در مسکو بیشتر اوقات فراغت خود را به مطالعه آثار ایرانشناسان روسیه و گردآوری اسنادی در حد امکان از سیاست‌های شوروی، حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان نسبت به ایران می‌پرداخت. این مطالب دست اول و گردآوری شده بعدها پایه و اساس بسیاری از نوشته هایش در ایران شد.

سرانجام دکتر عنایت‌الله رضا پس از 20 سال تبعید و دوری از میهن به یاری برادرش پروفسور فضل الله رضا و دیگر بستگانش که برای او و خانواده‌اش گذرنامه تهیه دیده و پنهان از چشم مأموران امنیتی شوروی به دست او رسانده بودند با وجود اشکال تراشی‌های مقامات شوروی از اتحاد جماهیر شوروی به فرانسه رفت. اما چون به سبب فعالیت‌های سیاسی از جانب دادگاه ارتش که به صورت غیابی برگزار و به مرگ محکوم شده بود، اجازه ورود به ایران را نیافت. سرانجام پس از حدود دو سال اقامت در فرانسه با کوشش‌های برادرش که در آن زمان ریاست دانشگاه تهران را بر عهده داشت اجازه ورود به ایران یافت.   از بدو ورودش به ایران پیش از آنکه در مراکز دانشگاهی اجازه تدریس یابد، رفقای قدیمی حزبی اش که او را هنوز شخصی مؤمن به آرمان‌های حزبی بازگشته از بهشت شوروی می‌پنداشتند با مهربانی و گشاده رویی به سراغش می‌آمدند و مشتاقانه از او در باره وضعیت اتحاد جماهیر شوروی پرسش‌هایی می‌کردند.

 او که روزگار تلخی را در آنجا سپری کرده بود، به پرسش‌های آنان پاسخ‌هایی می‌گفت که با باورهای آنان سازگار نبود و گفته‌های او را بر نمی‌تافتند و گفته هایش را ناشی از ناتوانی او در ادامه مبارزه و پشت کردن به آرمان‌های کمونیسم تعبیر می‌کردند و برخوردی خصمانه با او در پیش گرفتند.

او که این دسته از رفقایش را انسان‌هایی صادق اما اسیرِ اوهام و پندار بافی‌های باطل می‌دید در رنج بود و از سوی دیگر مشاهده می‌کرد که آنها در میان جوانان نفوذ بسیاری دارند و بر اندیشه آنان اثری ویرانگر می‌گذارند. با آنکه هدف او در وهله نخست پرداختن به مسائل ایرانشناسی بود و در آغاز نیز نخستین کتابی که به چاپ رساند، ترجمه روسی کتاب «اورارتو » اثر «پیوتروفسکی» بود اما بنا به ضرورتی که احساس می‌کرد، خود را ملزم می‌دید تا برای روشن ساختن اذهان جوانانی که گرفتار سراب کمونیسم بودند در حوزه بررسی کمونیسم و مسائل شوروی نیز به فعالیت بپردازد. دسته اخیر از آثارش بویژه نوشته هایش درباره مسائل شوروی، عملکرد حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان آنچنان مستند و قرین واقعیت بودکه مخالفانش را یارای پاسخگویی به آن نوشته‌ها نبود. از این رو آنها برای تخطئه او به فحاشی و دروغ پردازی روی آوردند تا چهره او را نزد هوادارانش

مخدوش سازند.

 شیوه غیر اخلاقی که پس از مرگ او و تا امروز ادامه دارد. آنان هوادارانشان را از خواندن آثار سیاسی اش بویژه نوشته‌های او درباره تاریخ آذربایجان و اران بر حذر می‌داشتند و با خریداری شمار بسیاری از نسخه‌های این دسته از آثار او، کوشش در جمع‌کردن این آثار از بازار کتاب داشتند، تا مانع از دسترسی مردم به این گونه از آثارش شوند. این کار آنها در نخستین سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی که فعالیت‌های حزب توده شکل علنی به خود گرفته بود، شدت بیشتری یافت و با تهدید و ارعاب کتابفروشی‌هایی که به عرضه نوشته هایش مبادرت می‌کردند، همراه بود.

مخالفان دکتر عنایت‌الله رضا بر دو دسته‌اند نخست باورمندان به کمونیسم که او را فردی خائن به آن آرمان‌ها می‌دانند و دیگری پان ترکیست‌های غنوده در آغوش دشمنان این سرزمین به هوای رسیدن به قدرت و مقام که خود را بی‌آنکه ذره‌ای از تاریخ و فرهنگ آذربایجان بدانند، خود را مدعی مردم آذربایجان قلمداد می‌کنند.

دکتر عنایت‌الله رضا در نوشته هایش تنها به این نکته پرداخته است که سرزمین آذربایجان از سرزمین اران و شروان جدا است؛ همان‌گونه که گیلان و مازندران با وجود شباهت‌ها و قرابت‌های فرهنگی و زبانی از یکدیگر جدایند و اطلاق نام گیلانی بر مازندرانیان و یا بالعکس نادرست است، آذربایجانی خواندن مردمان شمال رود ارس نیز ناصواب است.

زیرا بنا بر گواهی منابع تاریخی تا پیش از 1918 و حاکمیت یافتن «مساواتچی‌ها » بر سرزمین اران و شروان، هیچگاه نام آذربایجان به نواحی شمالی رود ارس گفته نشده است و فقط پس از این سال بود که دولت مساواتیان با پشتیبانی ترکان جوان و سیاست پیشگان انگلیسی سرزمین‌های اران و شروان را «جمهوری آذربایجان» نام نهادند به این خیال باطل که با عنوان کردن آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی، آذربایجان راستین را به جمهوری خودخوانده آذربایجان ملحق سازند.

این سیاست پس از چیرگی بلشویک‌ها بر سرزمین‌های قفقاز و سقوط دولت مساواتیان در اران و شروان ابزاری در دست دولتمردان شوروی برای تجزیه ایران شد و پس از فروپاشی اتحاد شوروی، امروزه نیز شاهد آن هستیم که این تحریفات تاریخی ابزاری در دست امریکا و اسرائیل برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بدل شده است. این تأکید شادروان عنایت‌الله رضا بر جدایی اران و شروان از آذربایجان بر پان ترکیست‌ها گران آمده و خواب آنها را آشفته ساخته است، به گونه‌ای که به جای پاسخگویی از طریق علمی و مستندات تاریخی، آنها را به رکیک ترین فحاشی‌ها و ناسزاگویی‌ها علیه او کشانده که قلم شرم از بازگویی آنها دارد. بهترین راه برای پی بردن به صحت و سقم ادعاهای مخالفانش مطالعه آثار او و نوشته‌های مخالفان او است.

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: