1394/2/8 ۱۲:۳۷
"علی اکبرخان فراهانی، آقاغلامحسین، میرزا عبدالله، میرزا حسینقلی، علی اکبرخان شهنازی و احمد عبادی." بیشک اینها نامهای سادهای برای هیچ اهل موسیقی در ایران نمیتواند باشد؛ بلکه اینها اعضای خاندانی هستند که اگر نبودند موسیقی ایرانی چیزی غیر از اینها بود که امروز به داشتنش میبالیم. خاندانی که روحالله خالقی؛ یکی از بزرگمردان تاریخ موسیقی ایران خاندان هنر نامیده و به حق نامی است شایسته و درخور. امسال یعنی سال 1394 مصادف است با یکصدمین سال وفات یکی از بزرگان این خاندان یعنی میرزا حسینقلی. به همین مناسبت به حضور یکی از تعلیم یافتههای مکتب میرزاحسینقلی که موسیقی را بیواسطه از فرزند او یعنی علی اکبرخان شهنازی فراگرفته آمدیم.
شهاب کرمی: "علی اکبرخان فراهانی، آقاغلامحسین، میرزا عبدالله، میرزا حسینقلی، علی اکبرخان شهنازی و احمد عبادی." بیشک اینها نامهای سادهای برای هیچ اهل موسیقی در ایران نمیتواند باشد؛ بلکه اینها اعضای خاندانی هستند که اگر نبودند موسیقی ایرانی چیزی غیر از اینها بود که امروز به داشتنش میبالیم. خاندانی که روحالله خالقی؛ یکی از بزرگمردان تاریخ موسیقی ایران خاندان هنر نامیده و به حق نامی است شایسته و درخور. امسال یعنی سال 1394 مصادف است با یکصدمین سال وفات یکی از بزرگان این خاندان یعنی میرزا حسینقلی. به همین مناسبت به حضور یکی از تعلیم یافتههای مکتب میرزاحسینقلی که موسیقی را بیواسطه از فرزند او یعنی علی اکبرخان شهنازی فراگرفته آمدیم.
استاد داریوش پیرنیاکان یکی از نوازندگان و معلمان نام آشنا و برجستهی تار و سهتار است که محضر بسیاری از اساتید قدیم موسیقی ایرانی را درک و تجربه نموده است. او در آلبومهای یاد ایام، پیام نسیم، سروچمان، رسوای دل، آسمان عشق، جان عشاق و آرام جان با محمدرضا شجریان همکاری داشته و همچنین نتنگاری ردیف آقا حسینقلی را به روایت علیاکبر شهنازی انجام داده که این کتاب توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور به چاپ رسیده است. در این گفت و گو در خصوص تاریخ این خاندان هنر و ارتباط پیرنیاکان با آن خانواده، موضوعات مربوط به سرنوشت ردیف موسیقی ایرانی و کارکرد و نوع نگاه به آن به بحث نشستهایم. همچنین از او به عنوان سخنگوی خانه موسیقی پیرامون فشارهای وارد آمده بر موسیقی طی یک سال گذشته و رویکرد خانه موسیقی در خصوص این قضایا سوالاتی را مطرح میکنیم.
****
آقای پیرنیاکان شما یکی از شاگردان مستقیم مرحوم علی اکبرخان شهنازی بودهاید و سالها در محضر ایشان آموزش دیدهاید و به همین خاطر به نحوی وابسته به خانوادهای هستید که این روزها اهالی موسیقی آن را به نام خاندان هنر میشناسند. لطفا در خصوص این خانواده و نقش و جایگاه آنها در تاریخ موسیقی ایران شرح دهید؟
مرحوم روح الله خالقی این خانواده را در کتاب تاریخ موسیقی ایران با نام خاندان هنر معرفی میکند. سرسلسله این خاندان آقاعلی اکبر فراهانی و پدر آقاعلی اکبرخان نیز شاه ولی بوده که کلمه "شاه" نشان میدهد ایشان از عرفا بودهاند، زیرا وقتی شاه اول نامها میآید مانند شاه نعمت الله ولی؛ وابستگی و ارتباط آن فرد را با عرفان و جمع عرفا نشان میدهد، آنطور هم که در نوشتههای میرزا عبدالله موجود است خود آقا علی اکبر خان هم مرام و مسلک درویشی داشتهاند.
آقاعلی اکبرخان فراهانی را مرحوم میرزا تقیخان امیرکبیر از فراهان به تهران میآورد چرا که خود امیرکبیر هم اهل فراهان اراک بوده و به همین خاطر شناخت خوبی نسبت به این خانواده داشته، که البته در اینجا میتوان به بحث دیگری از خدمات بزرگ امیرکبیر پی برد. او در چهار سالی که صدراعظم حکومت قاجار بوده تمام جوانب و مسائل را بطور همزمان دیده و به مسائل فرهنگی هم توجه شایان داشته است.
آقاعلی اکبرخان فراهانی در حدود سن 45 سالگی فوت میکند و در این زمان پسرهایش کم سن و سال بودند. پسر بزرگ او میرزاحسن بوده که در جوانی فوت میکند و بعد از او میرزاعبدالله و بعد میرزاحسینقلی بودهاند. از سویی آقاعلی اکبرخان فراهانی برادرزادهای به نام آقاغلامحسین داشته که نوازنده بسیار چیره دست و شاگرد خود آقاعلی اکبر بوده، به طوری که بعد از فوت آقاعلی اکبرخان جانشین او در دربار ناصرالدین شاه میشود. آقاغلامحسین همسر آقاعلی اکبرخان را به همسری اختیار میکند و سرپرستی میرزاعبدالله و میرزا حسینقلی را به عهده میگیرد و همزمان موسیقی هم به آنها درس میدهد و آنچه که از عمویش فراگرفته را به پسران خود او دوباره منتقل میکند، این دو برادر هستند که بعدها ردیف موسیقی ایرانی را به مدونترین شکل به آیندهگان منتقل میکنند. به طوری که بیشتر اساتید اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی شاگردان این دو برادر بودهاند. در مجموع باید گفت که این خاندان تاثیرگذارترین خاندان در موسیقی ایران هستند و امروزه داشتن رپرتواری به نام ردیف موسیقی ایرانی به خاطر خدمات آنها است.
همانطور که شما گفتید و در تاریخ موسیقی هم ثبت است میرزا عبدالله و میرزاحسینقلی هر دو در محضر عموزادهشان ردیفهای موسیقی را یاد میگیرند و تحت شرایط آموزشی یکسانی بودهاند. با این شرایط چطور است که امروزه ردیفهایی که از میرزاعبدالله روایت شده با ردیفهای روایت میرزاحسینقلی تفاوتهایی دارد!؟
بله امروزه تفاوتهایی در این دو روایت از رپرتوار ردیف دیده میشود اما من اعتقاد دارم که ردیف میرزاعبدالله و میرزا حسینقلی یکی بوده، زیرا همانطور که گفتید سرچشمه آنها یکی است و خود میرزا حسینقلی هم شاگرد میرزاعبدالله بوده است. برای خود من هم همیشه سوال بود که چرا این دو ردیف با هم تفاوتهایی دارد. با تحقیقاتی که انجام دادم فهمیدم که این تفاوتها از قبل نبوده بلکه از زمانی خاص بوجود آمده است. در تاریخ موسیقی ایران و بخصوص در کتاب روح الله خالقی بارها میبینیم که بسیاری از اساتید ردیفها را در حضور میرزاعبدالله یاد میگرفتند و در خدمت میرزا حسینقلی دوره میکردند و یا برعکس. اگر تفاوتهای جزیی که امروز در ردیف هست در آن زمان هم بود قطعا این موضوع امکانپذیر نبود. مثلا در یک مصاحبه که آقای هوشنگ ابتهاج با علی اکبرخان شهنازی پسر میرزاحسینقلی و راوی ردیف ایشان انجام داده آقای شهنازی می گوید:" پدرم (میرزاحسینقلی) با عمویم (میرزاعبدالله) قراری گذاشته بودند بین خودشان که من از آن خبر نداشتم. پدرم میگفت برو خانه عمویت و بگو "قوطی بگیر بنشون" را به تو بدهد و با این بهانه مرا روانه خانه عمو میکرد. این واژه یک رمز بین خودشان بود. وقتی خدمت عمو میرفتم و از او قوطی را میخواستم میگفت اول بنشین کمی ردیفها را با هم دوره کنیم و وقتی خواستی بروی قوطی را به تو میدهم. بعد از کلی تمرین و زدن ردیفها عمو مقداری میوه از باغ میچید و به من میداد و میگفت قوطی را دفعه بعد به تو میدهم. و این ماجرا بارها به همین شکل تکرار میشد و هر بار من بخشی از ردیفهایی که از پدرم درس گرفته بودم را اینطوری با عمویم دوره میکردم .... " خب اگر این ردیف یکی نبوده آنها چه چیزی را با هم میزدند؟ چه چیزی را با هم اجرا میکردند؟ در جایی دیگر در تاریخ موسیقی از فخامالدوله بهزادی که از شاگردان میرزاحسینقلی بوده نقل است که "روزی دیدم آقامیرزا حسینقلی مشغول تنطیم ساز کوچکی است. از او علت را پرسیدم و پاسخ داد که علی اکبر هشت سالش شده و میخواهد ساز زدن را شروع کند. یک روز که در خدمت میرزاعبدالله مشغول مرور ردیفها بودم علی اکبر آمد و گفت قوطی بگیر بنشون را بده" که در ادامه این داستان همان چیزی اتفاق میافتد که خود آقای شهنازی گفتهاند. اسماعیل قهرمانی که شاگرد میرزاعبدالله بوده میگوید علی اکبر با سن کمش آنقدر خوب و ورزیده ساز میزد که ما همه دوست داشتیم ردیفها را با او دوره کنیم.
ما حتی میتوانیم نواختههای شاگردان دو برادر را هم مقایسه کنیم. مثلا آقای صبا که شاگرد میرزاعبدالله و درویشخان بوده نواختههایش کاملا شبیه به ردیف میرزاحسینقلی است. اگر ردیف موسی معروفی را هم که به صورت جنگ و مجموعهای از ردیفهاست بررسی کنیم متوجه میشویم که بخش بزرگتر آن شبیه به ردیف میرزاحسینقلی است و از ردیف منتسب به میرزاعبدالله چیزی دیده نمیشود. همینطور نواختههای آقای فروتن که شاگرد میرزاعبدالله بوده و آقای نی داوود که شاگرد درویش خان و او هم شاگرد میزاعبدالله و میرزاحسینقلی بوده است. همه این شواهد نشان از یکی بودن ردیف این دو برادر دارد.
پس تفاوتها از کجا ناشی میشود؟
آقای برومند اولین راوی ردیف میرزاعبدالله بوده که این ردیفها را از اسماعیل قهرمانی که شاگرد میرزاعبدالله بوده یاد گرفته است. آقای برومند این ردیفها را از آقای اسماعیل قهرمانی ضبط کرده بود اما امروزه از آن ضبطها هیچ اثری وجود ندارد که بشنویم و ببینیم اسماعیل قهرمانی چه چیزی برای آقای برومند ضبط کرده است. آیا همین ردیفها هستند یا چیز دیگری بوده؟
کاستی هست که اخیرا موسسه ماهور به نام "افاضات استاد برومند" که از سخنرانیهای ایشان است منتشرکرده که مربوط به یک جلسه درسی برای دکتر صفوت و دکتر هرمز فرهت است و دستگاه ماهور هم میزند. در آنجا آقای برومند بخشی از دستگاه ماهور را میزند و میگوید که آقای قهرمانی ردیف را اینطور برای من زدهاند و بعد همانها را با تفاوتهایی اجرا میکند و میگوید من این ردیفها را به این شکل در آوردهام و حشو و زوائد آن را زدهام. اینجا نتیجه میگیریم که این ردیفی که منتسب به میرزاعبداالله است و به روایت آقای برومند تدریس میشود تدوین خود آقای برومند است و ربطی به میرزاعبدالله ندارد و این تغییرات از آقای برومند شروع شده است.
برای همین هم هست که وقتی در سال 1342 آقایان صبا، شهنازی، رکن الدین خان مختاری، احمد عبادی، موسی معروفی و برومند برای تدوین یک ردیف منسجم در وزارت فرهنگ و هنر جلسه میگذارند به نتیجه نمیرسند و اساتید ردیف را از آقای برومند نمیپذیرند. خود آقای شهنازی هم در رابطه با آن جلسه به من گفت که من نتوانستم آن ردیفها را از آقای برومند بپذیرم زیرا من ردیفها را بیواسطه از پدر و عمویم یاد گرفتم و میدانستم که این ردیفها همان ردیفهای اصیل نیست. بعد از آن هم وزیر دستور میدهد که هر کدام از اساتید ردیف را بزنند و موسی معروفی از بین آنها انتخاب کند و بعدها می بینیم که ردیف آقای معروفی هم بخش اعظمش همین ردیف میرزاحسینقلی است و جای پایی از ردیف نورعلیخان برومند در آن مجموعه نیست. الان هم آقای بهداد بابایی دارد ردیف منتظم الحکما (دکتر صلحی) را که خلیفه کلاس و بهترین شاگرد میرزاعبدالله بوده و مخبرالسلطنه هدایت آنها را به نت درآورده است دوباره پیاده میکند و با سه تار ضبط میکند. این ردیفها هم هیچ ربطی به ردیفی که آقای برومند روایت کرده است ندارد. البته اینها چیزی از ارزش آن رپرتوار کم نمیکند چرا که اختلافات دو ردیف بسیار جزیی است اما به نظر میرسد که آقای برومند این ردیفها را آموزشیتر کرده در حالی که ردیف میرزاحسینقلی بسیار دست نخورده و سالم است.
لطفا در خصوص نحوه آشنایی خودتان با علی اکبرخان شهنازی بگویید. اصلا نوازندگی را چطور و از کجا شروع کردید؟
من از دوازده سالگی موسیقی کار میکردم و چیزی حدود یک سال در تبریز در کلاس یک استوار ارتش به نام آقای موحدی که ساز اصلیش هم آکاردئون بود تار میزدم. آن یک سال را گوشی کار کردم. بعد مرحوم حاج محمود فرنام که استاد دف و دایره بود من را به آقای محمدحسن خان عذاری که از شاگردان آقای شهنازی و علینقی وزیری و از نوازندگان سرشناس آن موقع بود معرفی کرد. من هفتهای سه جلسه کلاس آقای عذاری میرفتم که دو جلسه ردیفها را بطور گوشی و یک جلسه هم کتاب اول هنرستان را از روی ردیف به من درس میداد. متاسفانه بعد از اینکه کتاب اول و دوم و بخشی از ردیفها را کار کردم آقای عذاری فوت کرد و من بسیار غمگین به خاطر از دست دادن استاد بودم.
آن زمان صفحههای اساتید قدیمی از جمله آقای شهنازی در خانه ما زیاد بود اما من فکر میکردم استاد شهنازی فوت کرده، ولی برادرم به من گفت که ایشان زنده هستند و به همین خاطر من باز هم به واسطه حاج محمود فرنام در یک روز پنجشنبه در هنرستان موسیقی ملی به خدمت آقای شهنازی رفتم و از آن موقع یعنی از سال 1352 در خدمت ایشان کار کردم. یک روز در سال 1355 استاد شهنازی گفتند: "از سوی وزارت فرهنگ و هنر مکتب صبا را تشکیل دادهاند و من و آقایان بهاری، دوامی، تجویدی، عبادی و پایور هم هستیم. وزیر خواسته که ما از شاگردان خیلی برجستهمان چند نفر را انتخاب کنیم و به آنجا بفرستیم."
از آنجا که تا آن زمان بالاترین مدرک موسیقی در ایران مدرک لیسانس بود، وزیر میخواست کسانی این دورهها را در مکتب صبا بگذرانند تا مدرکی هم ارزش با فوق لیسانس به آنها داده شود. به این منظور از کلاس آقای شهنازی من و جنگوک و دکترناجی برای آن دورهها انتخاب شدیم. و از آن به بعد تا سال 1359 من هفتهای چهار جلسه به کلاس آقای شهنازی میرفتم. از سال 1359 وقتی که انقلاب فرهنگی شد و مراکز آموزش عالی همگی تعطیل شدند آنجا هم تعطیل شد اما من هر هفته به آقای شهنازی سر میزدم و ایشان را ملاقات میکردم.
ساز سه تار را از کجا شروع کردید؟
به طور همزمان از سال 1354 به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی میرفتم که دکتر صفوت ریاست آنجا را به عهده داشت و تا سال 67 هم آنجا درس میدادم. در همان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی یک روز به آقای صفوت گفتم که میخواهم سه تار را هم حرفهای و به شکلی جدیتر بزنم. همان روز ما با آقای صفوت خدمت استاد فروتن رفتیم و بعد از آن سه تارنوازی را در خدمت ایشان شروع کردم. آقای هرمزی هم همانجا میآمد ولی ایشان تمایلی به درس دادن نداشت و فقط زمانی که ساز میزد ما هم دور او جمع میشدیم و چیزهایی از او و شیوهی نوازندگیاش یاد میگرفتیم.
شما کلاس آقای عبادی هم می رفتید؟
بله در همان مکتب صبا کلاس ایشان میرفتم. چون کلاس آقای شهنازی و آقای عبادی همزمان در مکتب صبا برگزار بود و من ایشان را هم از همانجا میشناختم و آقای عبادی هم مرا میشناخت. یک روز در سال حدود 64 یا 65 خدمت آقای عبادی رفتم و به ایشان گفتم که میخواهم خدمت شما ساز بزنم. از آن زمان به بعد روزهای دوشنبه صبح کلاس ایشان میرفتم. تا آن موقع من همه ردیفها را یاد گرفته بودم و شیوه کلاس ایشان اینطور بود که من سه تار میزدم و ایشان شیوه نواختن و تکنیکهایش را به من یاد میداد، در مدت چند سالی که خدمت ایشان بودم خیلی چیزها یاد گرفتم. من آقای عبادی را خیلی دوست داشتم و ایشان هم خیلی به من علاقمند بودند و همیشه میگفتند که تو مانند پسر من و یادگار خانواده ما هستی و باید سنت خانوادگی ما را حفظ کنی. آقای شهنازی هم همین را ازمن خواسته بودند.
فکر می کنید که توانسته اید خواسته اساتیدتان را برآورده کنید؟
بله. خوشبختانه من توانستم توصیههای اساتیدم را عملی کنم، الان در همه نقاط کشور کسانی هستند که ردیف میرزاحسینقلی را میزنند و تلاش من تا آنجا بود که این ردیف را وارد دانشگاه هم کردم و امروزه همه آن را به عنوان یک رپرتوار اصیل و معتبر از موسیقی ایرانی میشناسد در حالی که تا چند سال قبل این ردیف کاملا مهجور واقع شده بود.
به هر حال این ردیفها امروزه بعد از طی راههای پرپیچ و خم بسیاری به این شکل به دست ما رسیده، خیلیها مجاهدت کردهاند تا ردیفها را سینه به سینه به نسل ما برسانند اما با این حال کسانی هستند که این روزها ساز مخالف میزنند و به ردیفها بیاعتنایی میکنند. از سویی هستند کسان دیگری که همه موسیقی ایرانی را در ردیف خلاصه میکنند و این باعث نوعی کوچک کردن مجموعه موسیقی ایرانی میشود. نظر شما در خصوص جایگاه، ارزش و کارکرد ردیف در موسیقی ایرانی چیست؟
به نظر من ردیف شیوه آموزش موسیقی ایرانی است که شامل زیبایی شناسی، جمله بندی تکنیک، زمان بندی و ... است. همه چیز موسیقی ایرانی را با آن یاد میدهند؛ پس ردیف موسیقی باید همیشه باشد و نمیتوان آنها را حذف کرد. حذف ردیف در موسیقی ایرانی شبیه حذف گام ها در موسیقی کلاسیک است. اگر این ردیفها حذف شود هیچ چیزی برای موسیقی ایرانی باقی نمیماند، این ردیفها از روی همان موسیقیهایی که مردمان این سرزمین ساخته و اجرا کردهاند تدوین شده و صیقل پیدا کرده تا به اینجا رسیده است. از طرفی اگر بگوییم که نوازنده باید همیشه همین ردیفها را اجرا کند این هم غلط است. آن وقت سهم خلاقیت چه میشود؟ باید حد میانه را نگاه دشت.
به نظر من اگر کسی روایتی از این رپرتوار را نداند میزان خلاقیتش بسیار اندک خواهد شد. اگر شاعری واژههای کمی بلد باشد نمیتواند شاعر خوبی باشد و شعرهایش همیشه کم مایه خواهد بود. این ردیفها باید یاد گرفته شود و آنالیز و تجزیه و درک شود. ردیف معلومات موسیقی ایرانی است و با ترکیب جملات ردیف میتوانیم جملات جدیدی بسازیم. اگر هنرجویان هم بدانند که ردیف روش آموزش موسیقی ایرانی است و جملات آن نیروی خلاقیت و بداههنوازی ما را افزایش میدهد بیشک با عشق و ذوق ردیفها را میآموزند و از آن بیزار نخواهند بود.
حالا اگر اجازه بدهید کمی از بحث تاریخ موسیقی و موضوع ردیفها فاصله بگیریم و به مسائل روز موسیقی ایران بپردازیم. درسال گذشته فشارهای بیسابقهای بر موسیقی وارد شد. لغو کنسرتها و چالش نقش زنان در موسیقی از جمله مسائل جدی موسیقی در سال 93 بود که البته خانه موسیقی هم عکسالعملهای مناسبی در رابطه با آن قضایا نشان داد و بیانیههایی را هم در محکوم کردن چنین رفتارها و رویکردهایی منتشر کرد. میخواهم نظر شما را به عنوان سخنگو و دبیر خانه موسیقی در ارتباط با آنچه در سال پیش گذشت بپرسم!؟
بله متاسفانه سال گذشته سال خوبی برای موسیقی ما نبود و من همان موقع به عنوان سخنگوی خانه موسیقی اعلام کردم که اتفاقات یک سال اخیر برای فشار آوردن به دولت آقای روحانی است. جامعه موسیقی را مستمسک و ابزاری قرار دادهاند برای فشار به دولت.
در مور تکخوانی زنان هم باید بگویم که در فتواهای مقام معظم رهبری هم به این موضوع اشاره شده. در جایی از ایشان در مورد تکخوانی مردها سوال میکنند و ایشان میگویند که اگر مفسدهای در آن نباشد اشکالی ندارد و بعد در مورد تکخوانی زنها هم همین سوال را میپرسند و ایشان پاسخ میدهند که حکم همان هست که در مورد مردها گفتم؛ یعنی ایشان هیچ اشکالی در این موضوع نمیبینند. ما میخواهیم به این فتواها توجه بشود و صد البته که ما هم با تمام موسیقیهایی که وجه انسانی و هنری در آن رعایت نشده باشد مخالفیم. من با همه موسیقیها برای حضور در جامعه موافقم، ایرانی، پاپ، کلاسیک، محلی و .... به شرطی که همه اینها جای خود را بشناسند و موسیقی درست و حسابی ارائه بدهند. این جریانات موسیقی اگر خوب باشند همدیگر را ارتقا میدهند و به هم کمک میکنند. همه اینها باید همسان و موازی پیش بروند و باید از همه آنها حمایت بشود. پس اگر در جایی موسیقی پاپ هم لغو شد من باز اعتراض میکنم. خانه موسیقی از همه این شکلهای موسیقی به یک اندازه دفاع میکند و هیچ ارزش گذاری متفاوتی بین آنها نمیکند و این اعتقاد شخصی من هم هست. ما باید برای هم آزادی قائل باشیم. هیچ کدام از اینها جای همدیگر را تنگ نمیکنند. متاسفانه همانطور که گفتم الان موسیقی ابزاری شده تا جناح های سیاسی به وسیله آن به همدیگر فشار بیاورند. اصلا چرا باید در شهری کنسرتی لغو شود، اینها به ضرر سیاستهای جمهوری اسلامی است.
لطفا در خصوص فعالیت ها و برنامه های آتی خانه موسیقی هم توضیح بفرمایید؟
اخیرا دنبال جریان کپی رایت هستیم تا این موضوع سر و سامانی بیابد، در حال همکاری تنگاتنگ با وزارت فرهنگ و ارشاد برای پیشبرد برنامههای ارکسترسمفونیک و ارکستر ملی هم هستیم. همین چند هفته پیش هم با تلاشهای بسیار پرونده ساز کمانچه را برای ثبت در یونسکو تشکیل دادیم و ارسال کردیم. میخواهیم این کار را برای بقیه سازها هم انجام بدهیم. هم برای سازهای ردیف و دستگاهی و هم برای سازهای نواحی، چه ثبت ملی و چه ثبت جهانی.
هنر آنلاین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید