تمدن ایرانی مبتنی بر تشنگی است

1404/8/11 ۱۱:۲۸

تمدن ایرانی مبتنی بر تشنگی است

محمد بهشتی گفت: قنات شهادت می‌دهد که رکن رکین تمدن ایرانی آب نیست؛ بلکه تشنگی است و این تشنگی معادل عاشقی است. آب در سرزمین ما در مقام معشوق قرار دارد و دلبری زیاد می‌کند برای همین است که تمدن ایرانی مبتنی بر تشنگی است. این تشنگی؛ قنات، باغ ایرانی و تمدن ایرانی را پدید می‌آورد. اگرچه آب در سرزمین ما کم است اما خیال آب عظمت دارد.

اگرچه آب در سرزمین ما کم است اما خیال آب عظمت دارد

هستی احمدی: نهصدمین شب از شب‌های بخارا با عنوان «شب قنات در ایران (کاریز)» به بررسی کتاب «پویایی فرهنگی آب در تمدن ایرانی» نوشته هادی لباف خانیکی اختصاص یافته است. در این نشست که روز دوشنبه پنجم آبان ماه ۱۴۰۴ در تالار استاد جلیل شهناز در خانه هنرمندان ایران برگزار شد فرهنگ آب، قنات و کاریز در ایران مورد بحث قرار گرفت.

در این برنامه مرتضی فرهادی، سیدمحمد بهشتی، داریوش رحمانیان، محمدرضا حائری مازندرانی و علی دهباشی مدیر نشست، به ایراد سخنان خود پرداختند و نویسنده کتاب نیز از طریق پیام تصویری در این نشست حضور داشت.

کتاب «پویایی فرهنگی آب در تمدن ایرانی» نوشته هادی لباف خانیکی که از سوی نشر نگارستان به انتشار درآمده، نگاهی مردم‌شناختی به نقش آب در شکل‌گیری فرهنگ و تمدن ایرانی دارد. نویسنده در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه زیستن در یک اقلیم خشک، ایرانیان را به خلق شیوه‌های پیچیده سازگاری و مدیریت منابع آب سوق داده است.

قنات مهم‌ترین اختراع ایرانیان

مرتضی فرهادی پژوهشگر فعال حوزه تاریخ و فرهنگ ایران در آغاز سخنرانی خود در اشاره به شناخت ناکافی ما از قنات گفت: گاهی اوقات بدون والدین یک پدیده نمی‌شود آن پدیده را شناخت. به همین دلیل ما چون پدر و مادر قنات را نمی‌شناسیم با اینکه سالهاست راجع به آن حرف می‌زنیم اما انگار شناخت‌مان از قنات دقیق نیست، گاهی سازه‌هایی را که قنات نیستند قنات می‌نامیم و بالعکس.

فرهادی گفت: هیچ پدیده‌ای در جهان و طبیعت بدون پیشینه اتفاق نمی‌افتد. این مهم است بدانیم پیشینه قنات و کاریز که مهم‌ترین اختراع ایرانیان هستند از چه زمانی آغاز شده است. اگر ما دستکندهایی که در ایران هست و قنات و سازه‌های آبی ایران بخشی از آن به حساب می‌آید را نشناسیم در تعریف قنات با مشکل روبه‌رو می‌شویم همان‌طور که اکنون درباره قنات و کاریز که بسیار کوچک‌تر از تمدن کاریزی اما بسیار اختراع عظیم، بزرگ و پربرکتی برای ایران و جهان هست به خوبی شناخت پیدا نکرده ایم.

فرهادی ضمن ابراز تاسف از به فراموشی سپرده شدن این دست‌سازه‌ها گفت: باید یادمان باشد که هنوز هم قنات از ایران به جهان سرایت می‌کند و کشورهای جدیدی را به جمع خود می‌افزاید. قنات هنوز هم در جهان در حال گسترش است در حالی‌که ما همچنان در حال نابود کردن قنوات خود هستیم و این جای تاسف دارد.

وی در پایان با تاکید بر قدمت ایران گفت: بر اساس صحبت‌های باستان‌شناسان و کریشمن، تمدن ایرانی یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های جهان است. ایرانیان بشریت را از گردآوری غذاهای گیاهی و جانوری به تولید غذاهای گیاهی و جانوری کشاندند و این کار با قنات امکان‌پذیر شد. بر خلاف تمدن غرب که از مبارزه انسان با طبیعت سخن گفته‌اند، ایرانی‌ها از روز ازل یاد گرفتند به جای تضاد و تناضع با طبیعت‌، به دنبال همکاری باشند و توانستند سازه‌هایی را بسازند که این سازه‌ها بتوانند بدون جنگ و با همکاری و مهربانی، طبیعت را سر به راه کنند.

رکن رکین تمدن ایرانی تشنگی است که معادل عشق است

سیدمحمد بهشتی معمار، مورخ و رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی، سخنران دوم این برنامه بود. او در آغاز سخنرانی خود به چند نکته اشاره کرد و گفت: اصولاً آثار تاریخی فرهنگی در ایران که میراثی طبیعی است همه یک ویژگی دارند که اگر به آن ویژگی توجه کنیم درس‌های بسیار زیادی به ما می‌آموزد و آن ویژگی، صفت آیینه‌ای این آثار است. یعنی به مثابه یک آینه به آن نگاه کنیم که چیزی را در خود منعکس می‌کند.

وی دریافت خود از نگاه کردن به قنات با صفت آیینه‌ای را اینگونه بیان کرد: قنات شهادت می‌دهد که رکن رکین تمدن ایرانی آب نیست؛ بلکه تشنگی است و این تشنگی معادل عاشقی است. آب در سرزمین ما در مقام معشوق قرار دارد و دلبری زیاد می‌کند برای همین است که تمدن ایرانی مبتنی بر تشنگی است. این تشنگی؛ قنات، باغ ایرانی و تمدن ایرانی را پدید می‌آورد. اگرچه آب در سرزمین ما کم است اما خیال آب عظمت دارد.

وی در پایان صحبت‌های خود نسبت به مسئله آب هشدار داد: آب محور تمدن در ایران نیست و متاسفانه از ۱۳۳۵ محور تمدن قرار گرفت. تمام بلاهایی که سر ما آمده محصول همین محور قرار دادن آب است. حالا دیگر تشنه نیستیم و درکی از تشنگی نداریم از این رو، درک نگاه کردن به آب به عنوان عشق سخت است. امروزه راهی جز اینکه دوباره تشنگی را محور قرار دهیم نداریم وگرنه همه ما خواهیم مرد. ما بر سر دوراهی مرگ و زندگی ایستاده‌ایم، در این سرزمین نمی‌شود زیست جز با یک رفتار عاشقانه نسبت به آب.

قنات نقش تنظیم کننده را در جامعه ایفا می‌کرد

محمدرضا حائری مازندرانی پژوهشگر و استاد دانشگاه در حوزه مطالعات تاریخی و مردم‌شناسی، سخنران بعدی این برنامه بود. او سخنان خود را با اشاره به آشنایی متوالی خود با شهرهای گوناگون ایران آغاز کرد: جوهر معماری ایران در تحقق کیفیت در محیط انسان‌ساخت آغاز می‌شود. نقش این معماری ایجاد تعادلی پویا بین جامعه و طبیعت در مقیاس‌های فردی و اجتماعی است و این همان کاری است که قنات طی سال‌ها حضورش در سرزمین‌های خشک و تر کشور ما به‌وجود آورده است.

او به‌طور خلاصه به چگونگی ثبت قنات به مثابه یک نظام جهانی در میراث کشاورزی پرداخت و گفت: برای ثبت جهانی هر یک از میراث کشاورزی باید معیارهای پنج‌گانه فائو را پاسخگو باشید. «جیاس» نظام کشاوررزی قنات را به عنوان محوری در برقررای امنیت غذایی و معیشتی پذیرفت. آن‌ها نقش قنات در حفظ تنوع زیست‌محیطی و سرزمینی را پذیرفتند.

حائری مازندرانی ادامه داد: آن‌ها پذیرفتند که قنات از نظام دانش بومی و تحول فناوری برخوردار است و ارزش فرهنگی و سامان اجتماعی دارد؛ همچنین قنات پدیدآورنده مناظر بدیع در سرزمین است. قنات با توجه به توان هر منطقه به آرامی و بدون فشار به سفره‌های زیرزمینی آب‌را با تکیه بر نیروی ثقل به روی زمین هدایت می‌کند و نظام پایداری از معیشت، غذا و تنوع زیست‌محیطی را سازمان می‌دهد. در این فرایند مناظر فرهنگی بدیعی شکل گرفته که هرکدام نماینده شیوه تفکر و تحقق حکمت دیرپای سرزمینی در ایران به شمار می‌آید.

وی در خاتمه افزود: قنات تنها شیوه‌ای برای تامین آب نیست بلکه نقش تنظیم کننده را در جامعه ایفا می‌کرد. بدین معنا که نقش تامین و توزیع مصرف آب را برای شرب، کشاورزی و صنعت بر عهده داشت. قنات ها را در بیشترین حد ممکن از دست داده‌ایم، امید که شیوه تفکر و درس‌هایش را از دست ندهیم.

کشف آب‌های زیرزمینی از طریق قنات، هم‌سنگ کشف آتش

در ادامه پیام تصویری لباف خانیکی عضو هیئت علمی دانشگاه نزوی در عمان و نویسنده کتاب، برای حاضران در نشست، پخش شد. خانیکی از تمرکز خود روی مطالعات قنات و آب‌شناسی اجتماعی توضیحاتی داد: من به واسطه قنات به سایر نظام‌های تامین آب وارد شدم و درباره مدیریت بومی منابع آب در سرزمین‌های خشک کنکاش کردم. به این نکته رسیدم که می‌شود قنات را به عنوان یک ابداع جمعی برای افزایش سطح سازگاری مردم این سرزمین با تغییرات اقلیم دانست. بنابراین می‌توان کشف آب‌های زیرزمینی از طریق قنات را به لحاظ تمدنی هم‌سنگ و هم‌عرض کشف آتش بدانیم.

او گفت: قنات‌ها اگرچه برای تامین حداقل آب مورد نیاز اهمیت داشتند اما هرگز نمی‌توانستند منجر به مازاد تولید شوند و منشا ثروتی باشند که ساختارهای پیچیده سیاسی و بوروکراسی‌های بزرگ و پر خرج نیاز داشتند. قنات‌ها مسیر را برای تولید آب مجازی باز می‌کردند. آب مجازی عبارت است از آبی که برای تولید محصولات کشاورزی لازم است.

خانیکی هدف تمام مطالعات انجام شده و علی‌الخصوص این کتاب را نه صرفاً یادآوری گذشته بلکه راهی برای یادگرفتن این دانست که بدانیم مردم این سرزمین چگونه خود را با منابع موجود هماهنگ کردند و قنات‌ها چطور این امکان را به انسان‌ها می‌دادند که نه تنها زنده بمانند بلکه تمدن‌های بزرگ به‌وجود آورند. و برای قرن‌های متمادی منشا علم، دانش، هنر و فرهنگ باشند. او در پایان به نقل از داریوش بزرگ آرزو کرد خداوند ایران را از شر خشکسالی و دروغ در امان نگاه دارد.

خود را اسیر مفهوم استبدادشرقی و ایرانی و نظام تولید آسیایی نکنیم

آخرین سخنران این برنامه داریوش رحمانیان دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران بود. او به نقش پررنگ جغرافیا در تاریخ اشاره کرد و گفت: تاریخ هیچ کشور و ملتی را بدون توجه به ویژگی‌های جغرافیایی نمی‌توان شناخت. این یک حقیقت است که ایران علی‌رغم تنوع جغرافیایی زیاد، کشوری نیمه خشک کم باران و با تبخیر زیاد است. در مناطق و سرزمین‌هایی مانند ایران و هندوستان آن‌چه که موضوع مالکیت قرار گرفته و محوریت دارد زمین نیست بلکه آب است. مالکیت، مدیریت و نظام‌های تقسیم آب بسیار مهم هستند.

رحمانیان گفت: نظریه شیوه تولید آسیایی که در کتاب کم و بیش به آن پرداخته شده برای ما ایرانیان بسیار مهم است. واضعان اصلی آن به‌ویژه مارکس تقریباً آن‌را کنار می‌گذارند و بعدها دوباره در قرن بیستم به اوج برمی‌گردد. البته کل تاریخ این نظریه یک سیاست‌زدگی دارد یعنی در پیوند با نظریه‌های دولت و سیاست است. نسخه نخستین این نظریه مبتنی بر مسئله آب، کمبود آب در شرق و نظام‌های آسیایی است.‎‌

وی افزود: ضررورت تاسیسات آب یعنی بند، کانال، سّد (البته نه به معنای جدید آن) و کاریز در ایران و برخی کشورهای خاورمیانه شکل می‌گیرد که طبق نظریه اول، نیاز به مدیریت دارد و این کاری است که از فرد و افراد ساخته نیست زیرا به بودجه و مدیریت نیاز دارد. در اینجا یک دولت استبدادی شکل می‌گیرد و این یک روایت از شیوه تولید آسیایی است که بعداً خود مارکس آن‌را کنار گذاشت و به نسخه‌ای رسید که مبتنی بر دیالکتیک شهر و روستا است و مارکس درباره آب وتاسیات آن بحثی نمی‌کند.

رحمانیان گفت: اساساً آن‌ها طبق این نظریه درباره ما، شهر را قبول ندارند. شهر از نظر آن‌ها یک پدیده غربی و اروپایی است و طبق این نظریه، تمدن یک پدیده غربی است. نظریه تمدن مارکس، انگلس، ماکس وبر و امثال این‌ها بر پایه مالکیت خصوصی است و تمدن از زمانی شکل می‌گیرد که مالکیت خصوصی پدید می‌آید. طبق این نظریه چون در شرق، آسیا و ایران چنین چیزی نبوده، پس چیزی به اسم تمدن نداریم و این یک اجتماع غیرمتکامل و ثابت است که پویایی و دیالکتیک ندارد. صرفاً دو طبقه حاکم و محکوم در این جامعه وجود دارد.

رحمانیان در آخر با تاکید بر اهمیت نگاه آسیب‌شناسی گفت: در نهایت به این نتیجه رسیدم که کمر ما زیر بار نظریه‌هایی که مبانی مطالعاتی عمیق، جدی و میدانی ندارند خم می‌شود. مارکس و انگلس زمانی که این نظریات را مطرح می‌کردند مطالعات جدی و میدانی نداشتند و صرفاً بر اساس روایتی که از منتسکیو و شاردن به آن‌ها رسیده بوده و بر اساس یک ذهنیت دوگانه این نظریات را تدوین کردند و این‌که ما خود را اسیر مفهوم استبدادشرقی و ایرانی و نظام تولید آسیایی کنیم اشتباه است.

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: