جای خالی دایی کاوس / نوش‌آفرین انصاری

1394/1/18 ۰۹:۲۰

جای خالی دایی کاوس / نوش‌آفرین انصاری

در دوم بهمن 1393، خانواده ما و جامعه فرهنگی ایران به سوگ کیکاوس جهانداری نشست. من ایشان را از زمانی که نوجوان بودم به یاد دارم، می‌دانستم که در کتابخانه کار می‌کنند و مترجم هستند. در خانواده، ما ایشان را «دایی کاوس» خطاب می‌کردیم. آنچه در چند دهه‌ اخیر موجب دیدارهای مستمر و محکم‌تر شدن حلقه انس و الفت بین ما شد، حضور ایشان همراه با همسرشان بانو مهین‌دخت خلیلی، چهارشنبه شب‌ها در منزل عمه ایشان سرکار خانم گوهرتاج جهانداری بود. این جلسات حدود 12 نفر پای ثابت داشت و ورود ایشان به این محفل گرم و صمیمی، با کت و شلوار آراسته، لبخند بر لب و کم‌حرف، گزیده‌گوی و طنزپرداز، همواره موجب رونق مجلس و شادمانی خانواده بود.

 

در بزرگداشت «کیکاوس جهانداری»

در دوم بهمن 1393، خانواده ما و جامعه فرهنگی ایران به سوگ کیکاوس جهانداری نشست. من ایشان را از زمانی که نوجوان بودم به یاد دارم، می‌دانستم که در کتابخانه کار می‌کنند و مترجم هستند. در خانواده، ما ایشان را «دایی کاوس» خطاب می‌کردیم. آنچه در چند دهه‌ اخیر موجب دیدارهای مستمر و محکم‌تر شدن حلقه انس و الفت بین ما شد، حضور ایشان همراه با همسرشان بانو مهین‌دخت خلیلی، چهارشنبه شب‌ها در منزل عمه ایشان سرکار خانم گوهرتاج جهانداری بود. این جلسات حدود 12 نفر پای ثابت داشت و ورود ایشان به این محفل گرم و صمیمی، با کت و شلوار آراسته، لبخند بر لب و کم‌حرف، گزیده‌گوی و طنزپرداز، همواره موجب رونق مجلس و شادمانی خانواده بود.

کیکاوس جهانداری در نیمه دوم دهه 1330، با گذراندن دوره کوتاه‌مدت کتابداری در دانشسرای عالی با کتابداری نوین آشنا شد و در دهه 1340، در سفر شش‌ماهه به آلمان به این باور رسید که نقش کتابخانه‌های تخصصی در پرورش نخبگان علمی جامعه از هر درس و هر دانشگاهی مهم‌تر و تأثیرگذارتر است. استادان درگذشته دکتر عباس زریاب‌خویی و ایرج افشار، نیز همین نظر را داشتند ولی افسوس که این باور درست تاکنون در سرزمین ما به بار ننشسته است. کیکاوس جهانداری چند دهه در سمت معاون و سپس ریاست کتابخانه مجلس سنای سابق خدمت کرد و کوشید جامع‌ترین و بهترین مجموعه را در زمینه ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی فراهم آورد و آثار را با استفاده از مناسب‌ترین روش‌های فهرست‌نویسی و رده‌بندی در اختیار پژوهشگران قرار دهد. او در شناخت پژوهش‌های اروپاییان درباره ایران بی‌بدیل بود و اطلاعات وسیع خود را با گشاده‌رویی در اختیار افراد و نهادهای گوناگون می‌گذاشت. در سال 1363 پس از بازنشستگی، همکاری با مرکز دایرئ‌المعارف بزرگ اسلامی را آغاز کرد و تا زمان بیماری و کناره‌گیری از کار، به کمک بسیاری از کارشناسان این مرکز شتافت. به گفته دکتر صادق سجادی: «بسیار علاقه‌مند بود که جوانان را راهنمایی کند و اگر لازم بود خود مسئولیت ترجمه منبع مورد نظر را قبول می‌کرد و برای سهولت دستیابی به اطلاعات نزدیک به پانصد مدخل از کتاب‌های محققان اروپایی را در زمینه‌های ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی استخراج کرده بود» (شب کیکاوس جهانداری، بخارا، 18/11/1393). بی‌گمان پختگی و توانمندی کتابداران و کتاب‌شناسان با حضور طولانی در سمت‌های مدیریتی به دست می‌آید، درحالی‌که انتصاب‌های غیر مدبرانه و تغییر در مدیریت‌ها متأسفانه نتایج غم‌انگیزی را برای کتابداری معاصر ایران به بار آورده است. بعد دیگر زندگی علمی کیکاوس جهانداری، مترجمی است. او به‌عنوان مترجمی بسیار توانا آثاری متنوع و ارزشمند را به جامعه علمی ایران عرضه کرد. براستی اگر کوشش‌های ارزشمند او در ترجمه آثار تاریخی و سفرنامه‌ها نبود، دریافت عموم از دوره‌های تاریخی قبل از اسلام، دوره صفویان، قاجاریان و ابعاد اجتماعی زندگی مردم چقدر فقیرتر بود. همچنین باید گفت بسیاری از کتابخوان‌های معاصر، در دوره‌های مختلف زندگی با خواندن ترجمه کتاب جهان‌های گمشده و شرح‌‌حال‌های بتهوون، استراوینسکی، واسموس و داستان‌های «گرگ بیابان» و «قطار به موقع رسید»، به تعبیر نادر ابراهیمی «چه سفرها کرده‌اند». سزاوار است هنر ترجمه و کوشش مترجمان را بیش از پیش مورد توجه قرار دهیم و این گروه از پژوهشگران و واژه‌سازان را که از حافظان بزرگ زبان فارسی چه در میان بزرگسالان و چه در میان نوجوانان هستند، بهتر و بیشتر به جامعه معرفی کنیم.

چندین سال پیش یکی از ترجمه‌های مرحوم جهانداری مورد توجه بخش ادبیات کودکان شورای کتاب کودک قرار گرفت، اثری با نام طبقه‌بندی قصه‌های ایرانی، پژوهش استاد اولریش مارزُلف (سروش، 1371). با توجه به حضور مؤلف در ایران، مجلس گفت‌و‌گویی در کتابخانه تحقیقاتی شورا برگزار شد و طبعاً از مترجم گرانقدر اثر نیز برای حضور در جلسه دعوت به‌عمل آمد و در مورد طبقه‌بندی‌های علمی قصه‌های عامیانه صحبت به میان آمد. کنار ایشان نشسته بودم، آرام گفتم: «دایی جان، چه کار خوبی کردید. ترجمه این اثر برای بسیاری از پژوهشگران راهگشا شد». همان‌طور آرام و با تواضع همیشگی پاسخ دادند: «خوشم آمد ترجمه کردم!»

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: