1404/3/20 ۱۰:۱۰
غرض اصلی کانت از تالیف کتاب تمهیدات، که عنوان کامل آن «تمهیداتی برای هر مابعدالطبیعه آینده که بتواند به عنوان یک علم عرضه شود» است، در واقع روشنسازی و سادهسازی اندیشههایی است که او پیشتر در کتاب پیچیدهتر خود، سنجش عقل ناب، مطرح کرده بود.
بازسازی بنیادهای فلسفه
فاطمه مهاجری: کتاب «تمهیدات؛ مقدمهای برای هر مابعدالطبیعه آینده که بتواند به عنوان یک علم عرضه شود» اثر ایمانوئل کانت، فیلسوف برجسته آلمانی، با ترجمه غلامعلی حدادعادل و به همت نشر هرمس منتشر شد. این اثر، از مهمترین متون فلسفه جدید اروپا بهشمار میآید و بهویژه برای خوانندگان علاقهمند به مابعدالطبیعه، معرفتشناسی و بنیادهای فلسفه علم اهمیت بنیادین دارد. نشر هرمس به تازگی این کتاب را به همراه اصل آلمانی آن و ترجمه انگلیسی منتشر کرده است. در ادامه مروری بر این اثر خواهیم داشت.
از کونیگسبرگ تا قله فلسفه
ایمانوئل کانت، فیلسوف بزرگ آلمانی، در سال ۱۷۲۴ در شهر کونیگسبرگ زاده شد و تمام عمر خود را در همانجا سپری کرد. او در خانوادهای دیندار و سادهزیست رشد یافت و پس از تحصیل در دانشگاه کونیگسبرگ، سالها به تدریس خصوصی پرداخت تا بتواند به مطالعه عمیق فلسفه، ریاضیات و فیزیک بپردازد. در آثار اولیهاش تلاش میکرد میان عقلگرایی و تجربهگرایی آشتی برقرار کند، اما مواجهه جدی با شکگرایی دیوید هیوم، او را به تاملاتی تازه و بنیادی واداشت. حاصل این تاملات، آغاز دوره نقادانه اندیشه کانت بود که با انتشار کتاب «سنجش خرد ناب» یا «نقد عقل محض» در سال ۱۷۸۱ آغاز شد.
کانت در پی آن بود که نشان دهد شناخت انسانی چگونه ممکن است و چه ساختارهایی ذهن انسان برای درک جهان دارد. او در کتاب «تمهیدات» که در سال ۱۷۸۳ منتشر شد، کوشید مفاهیم پیچیده نقد اول را با زبانی سادهتر برای مخاطبان بیشتری تبیین کند و زمینه درک مباحث بنیادینی چون شناخت پیشینی، قوه فاهمه و شرط امکان تجربه را فراهم آورد. کانت تا پایان عمر در کونیگسبرگ ماند، هرگز ازدواج نکرد، و با نظم و انضباطی افسانهای زندگی کرد؛ چنانکه گفتهاند همسایگانش میتوانستند ساعتهایشان را با برنامه روزانه او تنظیم کنند.
مترجم در مقدمه ترجمه فارسی کتاب، ضمن معرفی زندگی و اندیشه کانت، بر جایگاه این متفکر در تاریخ فلسفه تاکید کرده و او را پلی میان سنت اندیشه غربی و دغدغههای معرفتشناختی در جهان معاصر دانسته است. به اعتقاد او، بسیاری از پرسشهای بنیادینی که کانت مطرح میکند، در اندیشه اسلامی نیز مسبوق به سابقهاند؛ اما نظاممندی و روشتحلیل کانت، بهویژه برای ذهنهای آشنا با فلسفه تحلیلی، جایگاه منحصربهفردی دارد.
حدادعادل اشاره میکند که کتاب تمهیدات که در سال ۱۷۸۳ منتشر شد، نسخهای سادهتر، فشردهتر و کاربردیتر از نظریههای پیچیده «سنجش خرد ناب» است. کانت این کتاب را برای مخاطبانی نوشت که ممکن بود مخاطب حرفهای فلسفه نباشند اما در پی فهم بنیادهای عقل نظری و مسائل مابعدالطبیعه بودند. او در اینجا، مفاهیم کلیدی مانند قضاوتهای پیشینی، ترکیبی و تحلیلی، و همچنین شرایط امکان تجربه را با زبانی شفافتر ارائه میدهد.
نظر کانت درمورد مابعدالطبیعه
دیدگاه ایمانوئل کانت درباره مابعدالطبیعه یکی از بنیادیترین نقاط تحول در تاریخ فلسفه غرب است. او برخلاف فیلسوفان پیش از خود که یا از مابعدالطبیعه دفاع میکردند (همچون دکارت و لایبنیتس) یا آن را به کلی زیر سؤال میبردند (مانند هیوم)، رویکردی انتقادی و نظاممند نسبت به آن اتخاذ کرد. کانت در کتاب تمهیدات و با وضوح بیشتر در سنجش عقل ناب، این پرسش محوری را مطرح میکند که: آیا مابعدالطبیعه میتواند همانند ریاضیات و فیزیک، به عنوان یک علم معتبر و منسجم، بنیانگذاری شود؟
کانت مابعدالطبیعه سنتی را، که مدعی شناخت مستقل از تجربه درباره خدا، روح و جهان است، به چالش میکشد. او بر این باور است که بسیاری از دعاوی مابعدالطبیعه سنتی از حدود توانایی عقل بشر فراتر میروند و نمیتوانند بهدرستی اثبات یا ابطال شوند. از نظر کانت، تا زمانی که عقل صرفاً در قلمرو تجربه حرکت میکند، شناختی معتبر بهدست میآورد، اما وقتی عقل از تجربه فراتر میرود و وارد قلمرو امور مطلق و نامشروط (مانند نفس، خدا و کلیت جهان) میشود، دچار تناقضها و توهمات میگردد؛ او این حالت را «شناخت کاذب» یا «توهم عقل نظری» مینامد.
با این حال، کانت مابعدالطبیعه را به کلی رد نمیکند. او در تمهیدات تصریح میکند که «ما نیازمند مابعدالطبیعهای هستیم که علمی باشد»؛ یعنی مابعدالطبیعهای که حدود و امکانات شناخت بشری را بشناسد و خود را در چارچوب توانمندیهای عقل انسانی محدود کند. از نظر او، مابعدالطبیعه باید از نو تأسیس شود؛ نه بر پایه مفروضات متافیزیکی پیشینی، بلکه بر اساس تحلیل قوه شناخت انسان. به عبارت دیگر، بهجای آنکه از واقعیت آغاز کنیم و بپرسیم چه چیزهایی آنسوی تجربه وجود دارند، باید از خود عقل شروع کنیم و بررسی کنیم که عقل چه شرایط و ساختارهایی برای شناخت دارد.
در نتیجه، کانت با «نقد مابعدالطبیعه» خواهان پایهریزی مابعدالطبیعهای است که نه همچون افسانه، بلکه همانند فیزیک و ریاضیات، بر بنیانی عقلانی، نقادانه و مستدل استوار باشد. او مابعدالطبیعهای میخواهد که بر پایه شناخت پیشینی اما مرتبط با تجربه استوار باشد، نه بر خیالات محض. از نگاه او، تنها در این صورت است که مابعدالطبیعه میتواند «علمی» شود و از سردرگمی تاریخیاش رهایی یابد.
سه زبانه بودن کتاب
از ویژگیهای شاخص این ترجمه، سهزبانه بودن آن است. در این نسخه، متن فارسی در کنار متن آلمانی اصلی و متن انگلیسی معتبر آمده است، تا خواننده جدی فلسفه بتواند از هر سه نسخه برای تطبیق و درک دقیقتر مفاهیم استفاده کند. حدادعادل این کار را «خدمتی علمی» برای مخاطبان پژوهشگر و دانشگاهی فلسفه میداند، بهویژه کسانی که با فلسفه جدید اروپا و خوانشهای کانتی درگیر هستند.
غرض کانت از تالیف تمهیدات
غرض اصلی کانت از تالیف کتاب تمهیدات، که عنوان کامل آن «تمهیداتی برای هر مابعدالطبیعه آینده که بتواند به عنوان یک علم عرضه شود» است، در واقع روشنسازی و سادهسازی اندیشههایی است که او پیشتر در کتاب پیچیدهتر خود، سنجش عقل ناب، مطرح کرده بود. کانت خود در مقدمه این اثر تصریح میکند که هدفش از نگارش تمهیدات، فراهمکردن راهی روشنتر، فشردهتر و در دسترستر برای فهم نظام فکریای است که در نقد اول بنا نهاده است.
او در این کتاب، قصد دارد نشان دهد که مابعدالطبیعه سنتی -یعنی دانشی که مدعی شناخت امور فراتر از تجربه (مانند خدا، نفس، یا جهان کلی) است- در وضعیت فعلی خود ناکام و پراکنده است و نمیتواند همچون علوم طبیعی دارای قطعیت و انسجام باشد. به باور کانت، این شکست بهدلیل ناآگاهی از حدود توانایی عقل انسانی است. بنابراین، تمهیدات را میتوان تلاشی دانست برای ارائه نقشه راهی که به کمک آن بتوان مابعدالطبیعه را، اگر قرار است علمی باشد، بر پایهای استوار و مشخص بنیان نهاد.
کانت در اینجا با لحنی صریح و روشمند، اعلام میکند که برای ساختن مابعدالطبیعهای علمی، نخست باید پرسید: چگونه شناخت ممکن است؟ به بیان دیگر، پیش از آنکه به موضوعات مابعدالطبیعه بپردازیم، باید تواناییها و محدودیتهای ذهن و عقل خود را بررسی کنیم. او تأکید میکند که بسیاری از مسائل سنتی مابعدالطبیعه اصلاً قابل حل نیستند، زیرا از توان تجربهپذیر ما فراتر میروند.
غرض او از نوشتن تمهیدات همچنین این است که بتواند توجه فیلسوفان و متفکران همعصرش را به لزوم «بازسازی بنیادهای فلسفه» جلب کند؛ یعنی ایجاد نقطهعطفی در تاریخ فلسفه که مشابه تحولی باشد که کوپرنیک در نجوم پدید آورد. همانگونه که کوپرنیک گفت زمین به دور خورشید میگردد و نه برعکس، کانت نیز اعلام میکند که ذهن انسان فعالانه در ساخت تجربه نقش دارد و این اشیاء نیستند که خود را به ذهن تحمیل میکنند، بلکه ذهن، دادههای حسی را در قالبهای خاص خود سازمان میدهد.
در مجموع، غرض اصلی کانت از تالیف تمهیدات را میتوان در این سه هدف خلاصه کرد:
ارائه خلاصهای شفافتر از مباحث نقد عقل ناب برای مخاطبانی که با آن کتاب پیچیده آشنایی ندارند؛
تأسیس مبانی یک مابعدالطبیعه نوین که علمی، نقادانه و متکی بر شناختشناسی باشد؛
ایجاد انقلاب فلسفی در روش برخورد با پرسشهای بنیادین عقل بشر، با تمرکز بر امکان و شرایط شناخت.
به تعبیر خود کانت، تمهیدات نه پایان راه، بلکه گامی تمهیدی برای ساخت نظام فلسفیای است که عقل را نقد میکند تا از خطاهایش بکاهد و در مسیر شناخت معتبر، هدایتش کند.
مقایسه ساختار تمهیدات با کتاب «سنجش خرد ناب» (نقد عقل محض)
در بخش «راهنمای مطالعه» به مقایسه ساختار تمهیدات با کتاب نقد عقل محض (یا همان سنجش عقل ناب) پرداخته شده تا به خواننده فارسیزبان کمک کند با دیدی روشن و مرحلهبهمرحله وارد نظام فکری کانت شود. هدف اصلی این بخش، ایجاد فهمی مقدماتی و تطبیقی از دو متن است تا مخاطب بداند که چگونه تمهیدات بهعنوان خلاصه و مدخلی سادهتر، بخشهایی از نقد اول را بازنویسی، توضیح و در مواردی حتی اصلاح یا دقیقسازی میکند.
ساختار متفاوت؛ هدفی یکسان
نخستین نکتهای که در این مقایسه مورد توجه قرار میگیرد، تفاوت بارز در ساختار دو کتاب است. نقد عقل محض اثری حجیم، نظاممند و پیچیده با ساختار دوگانه نظریه عناصر و نظریه روش است، در حالیکه تمهیدات اثری بسیار کوتاهتر، بدون تقسیمبندیهای رسمی و عمدتاً پیوسته در قالب یک متن منسجم تحلیلی است. با این حال، هر دو کتاب در پی پاسخ به پرسشی بنیادین هستند: شناخت پیشینی ممکن است؟ و اگر آری، تحت چه شرایطی؟
سازماندهی سادهتر برای فهمی آسانتر
حدادعادل تاکید میکند که کانت در تمهیدات کوشیده مطالب نظریه شناخت را با زبانی روشنتر و بیپیرایهتر بیان کند. برای مثال، مفاهیمی مانند قضاوت ترکیبی پیشینی، زمان و مکان بهمثابه صورتهای شهود، مقولات فاهمه، و استعلا، همگی در نقد عقل محض با ساختاری رسمی و طبقهبندیشده ارائه شدهاند، اما در تمهیدات در بستر متن تحلیلی و در یک جریان پیوسته بحث میشوند، به نحوی که خواننده بتواند بدون نیاز به آشنایی تخصصی با سنت متافیزیک، با کلیت اندیشه کانت آشنا شود.
از استعلایی به تحلیلی
از نکات مهم دیگر که در این بخش مورد اشاره قرار میگیرد، این است که لحن و سبک فلسفی تمهیدات تحلیلیتر و نزدیکتر به روش فلسفه تحلیلی است، در حالیکه نقد عقل محض بیشتر رنگوبویی نظاممند و استعلایی دارد. بهعبارت دیگر، تمهیدات بیشتر به «استدلال برای فهم» شباهت دارد، در حالیکه نقد عقل محض به «ساختاردهی مفاهیم درون یک نظام معرفتی جامع» میپردازد.
مطابقت مفهومی، نه انطباق شکلی
حدادعادل در ادامه یادآور میشود که هرچند بسیاری از مباحث بنیادین کانت در هر دو کتاب مشترکاند، اما نمیتوان میان آنها تطابق کاملاً بند به بند برقرار کرد. مثلاً مبحث استعلاییت مکان و زمان یا مقولات فاهمه در نقد عقل محض در قالب استدلالهایی مفصل و پیچیده بیان شده، اما در تمهیدات بیشتر بهصورت نتیجهگیریهای مستقیم و قابلفهم برای مخاطب عمومیتر بیان شدهاند.
ساختار کلی متن
برخلاف نقد عقل محض که ساختاری چندبخشی و نظاممند دارد، تمهیدات بهصورت یک متن پیوسته و بدون فصلبندیهای رسمی نوشته شده است. با این حال، برای سهولت ارجاع، متن به فقرات شمارهدار تقسیم شده است. این فقرهها مانند بندهای قانونی، هرکدام به یکی از مفاهیم کلیدی یا استدلالهای استعلایی کانت اختصاص دارند.
مهمترین مباحث موجود در متن تمهیدات:
بیان مسئله مابعدالطبیعه
کانت در همان آغاز تاکید میکند که مابعدالطبیعه در وضعیت کنونیاش نتوانسته مانند علوم طبیعی به ثبات و قطعیت برسد. او این امر را ناشی از فقدان بررسی نقادانه دربارهی شرایط امکان شناخت میداند. از اینرو، نخستین گام در تأسیس علمی مابعدالطبیعه، تحلیل خود عقل است.
تحلیل شناخت پیشینی و ترکیبی
یکی از ستونهای استدلال کانت در تمهیدات، تمایز میان داوریهای تحلیلی و ترکیبی است. او با ذکر نمونههایی مانند گزارههای ریاضی (مثلاً ۷ + ۵ = ۱۲) نشان میدهد که برخی گزارهها اگرچه پیشینیاند، اما محتوا را افزایش میدهند؛ یعنی ترکیبیاند. سپس استدلال میکند که برای پیریزی مابعدالطبیعه نیز به همین نوع شناخت نیاز داریم: ترکیبی و پیشینی.
زمان و مکان بهعنوان شهودهای پیشینی
کانت نشان میدهد که زمان و مکان نه مفاهیمی تجربی، بلکه شهودهایی پیشینی هستند که ذهن انسان برای دریافت دادههای حسی از آنها استفاده میکند. این دیدگاه، زیربنای نظریه شناخت اوست و نقطه عزیمت مهمی برای توضیح تجربهپذیری جهان بهحساب میآید.
مقولات فاهمه و شناخت مفهومی
او با معرفی مقولات فاهمه (مانند علیت، وحدت، کلیت، …) توضیح میدهد که ذهن انسانی نهتنها اطلاعات حسی را دریافت میکند، بلکه آنها را بر اساس ساختارهای مفهومی از پیشموجود سازمان میدهد. این مقولات ساختارهای ذهنیای هستند که امکان شناخت را فراهم میکنند.
نقش استعلایی ذهن
در متن، کانت بارها تأکید میکند که ذهن انسانی فعالانه در ساخت تجربه مشارکت دارد؛ برخلاف دیدگاههای پیشین که ذهن را منفعل میدانستند. این رویکرد به «انقلاب کوپرنیکی» در فلسفه تعبیر شده است، زیرا همانگونه که کوپرنیک گفت زمین به دور خورشید میچرخد، کانت نیز میگوید که اشیاء باید با ذهن تطابق پیدا کنند، نه ذهن با اشیاء.
مرز عقل نظری
کانت در پایان تمهیدات به محدودیتهای عقل نظری میپردازد. او تأکید میکند که عقل نمیتواند درباره امور مطلق یا نامشروط (مانند خدا، نفس، یا کلیت جهان) به شناختی یقینی برسد، زیرا اینها در حوزه تجربه قرار ندارند. هدف او، نه انکار این مفاهیم، بلکه تعیین حد و مرز عقل است تا بتوان بهدرستی از آن بهره گرفت.
نتیجهگیری:
بخش «متن تمهیدات» همانگونه که از عنوان کتاب پیداست، خود تمهیدی است برای ورود به جهان اندیشه کانت. این بخش، نهفقط بیانکننده نظریات فلسفی کانت، بلکه تمرینی زنده در شیوه تفکر نقادانه، استعلایی و علمی است. ترجمه سهزبانه و نظاممند آن، همراه با توضیح دقیق مفاهیم، این کتاب را به منبعی آموزشی، تحلیلی و مرجع برای دانشگاهیان، پژوهشگران، و علاقهمندان جدی فلسفه بدل کرده است.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید