دروازه ورود موسیقی ایرانی به بازارجهانی کجاست

1393/11/13 ۰۹:۵۵

 دروازه ورود موسیقی ایرانی به بازارجهانی کجاست

هر آهنگسازی می‌تواند از هر تکنیک جهانی و هر دستاوردی که در موسیقی است استفاده کند و مشکلی هم وجود ندارد. ما برای گوش آدم‌ها موسیقی می‌نویسیم و زمانی که آن شخص آن صوت و قطعه را می‌شنود باید حتماً نشانی از فرهنگ بومی و هویت ایرانی در آن بکار رفته باشد و این کار بستگی به توانایی آن آهنگساز دارد که آیا می‌تواند این تکنیک‌ها را در خدمت آن موسیقی به کار ببرد یا فقط یک تقلید ناقص و بی‌هویت از یک موسیقی بیگانه است مهدوی: امروزه تعدادی از دانشجویانی که در زمینه موسیقی آموزش دیده‌اند و تخصص پیدا کرده‌اند و تعدادشان هم نسبت به قبل از انقلاب بیشتر است متأسفانه علیه استادان خود طغیان می‌کنند و بر این تصورند که به جایی رسیده‌اند و هر چه به موسیقی مغرب زمین و اروپا نزدیک ترمی شوند بر این باورند که مثلاً جهانی شده‌اند و این‌گونه می‌خواهند خود را مطرح کنند و به نوعی معضل اجتماع و هنر شده‌اند پژمان:

 

 

 در میزگرد ایران با حضور احمد پژمان، هوشنگ کامکار و رضا مهدوی بررسی شد:

  کامکار: هر آهنگسازی می‌تواند از هر تکنیک جهانی و هر دستاوردی که در موسیقی است استفاده کند و مشکلی هم وجود ندارد. ما برای گوش آدم‌ها موسیقی می‌نویسیم و زمانی که آن شخص آن صوت و قطعه را می‌شنود باید حتماً نشانی از فرهنگ بومی و هویت ایرانی در آن بکار رفته باشد و این کار بستگی به توانایی آن آهنگساز دارد که آیا می‌تواند این تکنیک‌ها را در خدمت آن موسیقی به کار ببرد یا فقط یک تقلید ناقص و بی‌هویت از یک موسیقی بیگانه است مهدوی: امروزه تعدادی از دانشجویانی که در زمینه موسیقی آموزش دیده‌اند و تخصص پیدا کرده‌اند و تعدادشان هم نسبت به قبل از انقلاب بیشتر است متأسفانه علیه استادان خود طغیان می‌کنند و بر این تصورند که به جایی رسیده‌اند و هر چه به موسیقی مغرب زمین و اروپا نزدیک ترمی شوند بر این باورند که مثلاً جهانی شده‌اند و این‌گونه می‌خواهند خود را مطرح کنند و به نوعی معضل اجتماع و هنر شده‌اند پژمان: به عقیده من موسیقی ایرانی همین گونه که هست خیلی عالی است برای چه آن را به شکل دیگری تغییر بدهیم. متأسفانه بسیاری از هنرمندان ما‌حتی احساس یک آدم غربی و متعصب به هنر خود را ندارند و روی ماهور وهمایون و دستگاه‌های موسیقی ایرانی، هارمونی غربی را دیکته می‌کنند یا افراد تحصیلکرده موسیقی زمانی که می‌خواهند موزیک بنویسند تمامی نگاهشان به غرب است و نگاهی به ایران ندارند

  نداسیجانی

موسیقی ایرانی نه تنها در نگاه غربی‌ها یک هنر کامل و پر محتوا قلمداد می‌شود بلکه این قابلیت را دارد که جهانی هم باشد. امروزه بسیاری از دانشجویانی که در حوزه موسیقی آموزش دیده‌اند و تخصص پیدا کرده‌اند بر این باورند که هرچه به موسیقی مغرب زمین و اروپا نزدیک ‌شوند سطوح قاره‌ای را رد کرده و جهانی‌تر خواهند شد.  احمد پژمان آهنگساز ایرانی که از سال 1343 برای ادامه تحصیل در زمینه موسیقی به اتریش رفت، معتقد است: «موسیقی ایرانی به همین صورتی که تاکنون بوده، بسیار عالی است و نباید تغییر شکل دهد. متأسفانه بسیاری از افراد تحصیل کرده موسیقی، زمانی که می‌خواهند نت‌های یک قطعه را بنویسند تمامی نگاه‌شان به موسیقی غرب است و موسیقی ایرانی را هرگز نمی‌بینند. این افراد آنقدر به موسیقی ایرانی رنگ و لعاب می‌دهند که از ماهیت اصلی خود خارج شود.> او می‌گوید: <رقابت با بازارهای جهانی بستگی به افرادی دارد که به معنی واقعی کلمه به دنبال موسیقی می‌روند. اگر افراد خلاق و با استعدادی در موسیقی داشته باشیم و اصول علمی و نو‌آوری در آن وجود داشته باشد، موسیقی ایرانی به خودی خود جهانی خواهد شد.» هوشنگ کامکار دیگر آهنگساز ایرانی فارغ‌التحصیل دانشکده سانفرانسیسکو هم معتقداست که <هر آهنگسازی می‌تواند از هر تکنیک و هر دستاوردی که در موسیقی است استفاده کند و مشکلی هم وجود ندارد اما برای جهانی شدن باید برروی هنرمندان بزرگ سرمایه‌گذاری کرد. مسئولان موسیقی نه تنها برای جهانی شدن موسیقی کاری انجام نمی‌دهند بلکه حتی از موسیقی داخلی نیز چندان حمایتی نمی‌کنند.» در میزگردی که چندی پیش با حضور احمد پژمان، رضا مهدوی و هوشنگ کامکار در روزنامه ایران برگزار شد مسأله آسیب شناسی و جایگاه موسیقی ایرانی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده‌ایم که آن را در ادامه می‌خوانید:

 نخستین اپراها در ایران در دهه پنجاه نوشته شد، از آن زمان تا به امروز وضعیت اپراها به چه صورت است؟
احمد پژمان: اپرا هنری است که با یکی- دونفر و یا یک ارکستر راه‌اندازی نمی‌شود بلکه سازمان بزرگی است که نیازمند بودجه عظیمی برای تهیه تجهیزاتی چون لباس، دکور، نور، گروه کر، ارکستر، طراحی صحنه و... است و از نظر مالی هر کشوری به سختی می‌تواند این هنر را سر پا نگاه دارد و بودجه‌اش را تأمین کند. در کشور ما چگونه اپرا راه‌اندازی کرده‌اند و صحبت از فلان اپرا می‌کنند؟ به نظر من یک عده این اسم‌ها را شنیده‌اند و می‌خواهند از این نام‌های بزرگ بهره ببرند. این حرف‌ها به کسانی بر می‌گردد که در کارشان حرفه‌ای نیستند اما علاقه‌مند هستند که درباره هنر از اسم‌های بزرگی چون سمفونی فلان یا اپرای فلان صحبت کنند. این افراد بعضاً حتی در نوشتن نت نیز ناتوان هستند اما می‌خواهند درباره اپرا بنویسند. حتی گاهی اوقات یک تعداد اپرا‌های من در‌آوری با‌ اسم‌های عجیب و غریب به گوش‌مان می‌رسد که باعث تعجب است و به اعتقاد من این کارها نوعی بزرگنمایی است.
 اما می‌توان یک کنسرت برگزارکرد ودرآن صحنه‌هایی از یک اپرا به اجرا دربیاید و آواز‌هایی که مردم به آن علاقه‌مند هستند در آن خوانده شود ولی اسم این کار را نباید اپرا گذاشت.
هوشنگ کامکار: ما درایران ارکستر سمفونیک نداریم چه برسد به اپرا. برای یک اپرا عوامل بسیار زیاد و بودجه هنگفتی باید در نظر گرفت. نواختن موسیقی در یک نمایشنامه را که نمی‌توان اپرا قلمداد کرد. !
رضا مهدوی: به اعتقاد من از به کارگیری چنین واژه‌هایی استفاده‌های ابزاری و نمادین شده مانند سمفونی که خیلی رایج است. به طور مثال به بسیاری از آثاری که با ارکستر سمفونیک اجرا می‌شود می‌گویند این اثر سمفونی است یعنی یک فرم بین‌المللی دارد در صورتی که تنها یک قطعه موسیقی است. به خاطردارم سال‌ها پیش در دیدار هنرمندان با رهبر معظم انقلاب؛ مرحوم فریدون ناصری رهبر ارکستر سمفونیک وقت تهران در حضور رهبری مطرح کردند که تهران نیاز اساسی به اپرا دارد اما بعدها بسیاری از منتقدان با اعتراض به اینکه شرایط به گونه‌ای است که بسیاری از مقدمات ابتدایی موسیقی وجود ندارد گفتند که جایگاهی برای اپرا در ایران باقی نمانده است. با این تفاسیر تا زمانی که ارکستر سمفونیک تهران به واقعیت نپیوسته و زیر ساخت‌های اپرا در ایران فراهم نیست، اساساً این حرف‌ها جایگاهی ندارد و منتفی است.
هوشنگ کامکار: من نیز بر این باورم اگر کسی می‌گوید اپرا ساخته‌ام بیشتر برای دهان پر کردن است مانند اینکه این روزها بسیاری از دوستان ادعا می‌کنند که مثلاً سمفونی ساخته‌اند. چندی پیش وقتی به یک سمفونی گوش می‌دادم متوجه شدم در این اثر نه تنها ارکستر سمفونیک احساس نمی‌شود بلکه تنها یک آوازاست و یک نفر در آن ضربی می‌نوازد و به این نتیجه رسیدم که آن شخص نه معنای سمفونی را می‌داند، نه فرم آن را و نه می‌داند چگونه اجرا می‌شود.
احمد پژمان: این افرادی که صحبت از اپرا می‌کنند در طول عمرشان مگر چند اپرا دیده اند!
هوشنگ کامکار: آقای پژمان چندین اپرا نوشته‌اند اما فقط کسانی که در سن و سال و نسل ما بوده‌اند این آثار را شنیده‌اند نه جوان 35 سال امروزی.
 

به نظر شما چرا موسیقی ایرانی نتوانسته است در عرصه موسیقی کلاسیک بدرخشد؟
احمد پژمان: اگر منظور از موسیقی ایرانی ردیف، دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی باشدایرادی نیست اما به خاطر ربع پرده بودن و آرگانیزه کردن یک مقدار مشکل ایجاد می‌کند. به این علت که اگر ربع پرده از موسیقی ایرانی برداشته شود 99 درصد جواب نخواهد داد. به عقیده من هارمونی ایرانی به گونه‌ای نیست که یک هارمونی غربی ساخته شود و بر اساس آن چند صدایی انجام بدهیم. هر گوشه از موسیقی ایران یک چیز را بیان می‌کند. به طور مثال نت سُل در ماهور یا شور متفاوت است و مانند موسیقی عربی به گونه‌ای نیست که سُل یا دو آکورد آن مشخص باشد. در موسیقی ایرانی چنین حالت‌هایی وجود ندارد و مطابق با روحیه موسیقی متوجه خواهیم شد که چند صدایی بنویسیم اما باید در این باره شناخت خوبی از موسیقی ایرانی داشته باشیم تا موسیقی ایرانی تغییر نکند. گاه یک نت اشتباه ممکن است روحیه موسیقی را از بین ببرد اما به عقیده من موسیقی ایرانی همین گونه که هست خیلی عالی است برای چه آن را به شکل دیگری تغییر بدهیم. متأسفانه بسیاری از هنرمندان ما‌حتی احساس یک آدم غربی و متعصب به هنر خود را ندارند و روی ماهور وهمایون و دستگاه‌های موسیقی ایرانی، هارمونی غربی را دیکته می‌کنند و وقتی به آن گوش می‌دهیم فکر می‌کنیم موسیقی موتزارت یا هایدن است و هیچ شباهتی به موسیقی ایرانی ندارد یا افراد تحصیلکرده موسیقی زمانی که می‌خواهند موزیک بنویسند تمامی نگاهشان به غرب است و نگاهی به ایران ندارند. نمی‌دانم ضرورت این کارها چیست. این افراد آنقدر به موسیقی ایرانی رنگ و لعاب می‌زنند که از شناخت و فضای موسیقی ایرانی خارج می‌شود. من آدم متعصبی نیستم و انواع موسیقی را هم قبول دارم اما چرا وقتی موسیقی خوب در سرزمین ما وجود دارد به دنبال هنر دیگران برویم و موسیقی ایرانی را به خودمان حرام کنیم!
 

با توجه به اتفاقاتی که بر سر موسیقی آمده است من به همراه آقای کامکار ودیگر دوستان تصمیم گرفتیم برای ارتقای موسیقی ایرانی مسابقه دو سالانه راه‌اندازی کنیم.
رضا مهدوی: ما در دهه شصت، غرب زدگی قبل از انقلاب را رها و به خویشتن خود رجعت کردیم اما از دهه هفتاد به بعد دوباره شیفته غرب شدیم. امروزه تعدادی از دانشجویانی که در زمینه موسیقی آموزش دیده‌اند و تخصص پیدا کرده‌اند و تعدادشان هم نسبت به قبل از انقلاب بیشتر است متأسفانه علیه استادان خود طغیان می‌کنند و بر این باورند که به جایی رسیده‌اند و هر چه به موسیقی مغرب زمین و اروپا نزدیکتر می شوند فکر می‌کنند جهانی شده‌اند و این‌گونه می‌خواهند خود را مطرح کنند و به نوعی معضل اجتماع و هنر شده‌اند.
 

با توجه به صحبت‌های شما به نظر می‌رسد امروزه موسیقی جامعه ما در ژانرهای مختلف  بی‌هویت شده است. ما باید ضمن احترام به استادان پیشین خود یک رجعت فرهنگی  داشته باشیم و به این بیندیشیم که چه داشته‌هایی با خود آورده ایم.
هوشنگ کامکار:
بنده نیز معتقدم هر آهنگسازی می‌تواند از هر تکنیک جهانی و هر دستاوردی که در موسیقی است استفاده کند. مشکلی وجود ندارد منتهی ما برای گوش آدم‌ها موسیقی می‌نویسیم و زمانی که آن شخص آن صوت و قطعه را می‌شنود باید حتماً نشانی از فرهنگ بومی و هویت ایرانی در آن باشد و این کار بستگی به توانایی آن آهنگساز دارد که آیا می‌تواند این تکنیک‌ها را در خدمت آن موسیقی به کار ببرد یا نه فقط یک تقلید ناقص و بی‌هویت از یک موسیقی خواهد بود!
 

با این تفاسیر آیا موسیقی ایرانی قابلیت جهانی شدن و رقابت با بازارهای جهانی را دارد؟
احمد پژمان: رقابت با بازارهای جهانی بستگی به افرادی دارد که به دنبال موسیقی می‌روند. اگر افراد خلاق و با استعدادی در موسیقی داشته باشیم، کار خوب باشد، تمام اصول علمی و نو‌آوری در آن وجود داشته باشد و تقلید از کسی نباشد موسیقی ایرانی به خودی خود جهانی می‌شود. ما این افراد را در جامعه کم داریم. همیشه گفته‌ام موسیقی ایرانی برای من بهترین موزیک است و عاشق آن هستم و از آن دفاع می‌کنم. البته باید یک طرفه به قاضی نرفت یک وقت‌هایی از رادیو و تلویزیون موسیقی‌های بدی پخش می‌شود که می‌بینم بسیاری از مردم حق دارند از موسیقی‌های ایرانی لذت نبرند.
رضا مهدوی: به نظرم مقصر مردم و هنرمندان نیستند بلکه متولیان امور فرهنگی و هنری هستند که بهترین آثار موسیقی بی‌کلام ایرانی رانه در داخل و نه در دنیا عرضه نمی‌کنند و با آنکه غربی‌ها موسیقی ما را می‌شناسند اما همیشه این عطش را داریم که از موسیقیدان‌های آنها دعوت کنیم. این اتفاق بازهم ریشه شیفتگی دارد. خلأ ذهنی بعضی از کارشناسان و متولیان امور هنری باعث می‌شود یک فضای محدود و تنگی ایجاد شود و یک عده خاص آثار تولید کنند و وقتی هم آثارشان از رادیو تلویزیون پخش می‌شود باید احساس کنیم که موسیقی ما اگر همین است بهتر است از آن عبور کنیم و به دنبال موسیقی دیگر سرزمین‌ها برویم... !
هوشنگ کامکار: امکان جهانی شدن برای موسیقی ایرانی وجود دارد اما آهنگسازهایی چون آقای پژمان در این کشور خدمت کرده‌اند ولی سرمایه‌ای ندارند که کار خود را به جهان معرفی کنند. مسئولان موسیقی نه تنها برای جهانی شدن موسیقی کاری انجام نمی‌کنند حتی از موسیقی داخلی نیز حمایتی ندارد. به طور مثال بیش از دوسال است که روی 10 شعر شفیعی کدکنی برای ارکستر سمفونیک موسیقی نوشته‌ام و تمام آنچه آموخته‌ام را در این کار استفاده کرده‌ام اما حتی کسی حاضر نمی‌شود روی این کار سرمایه‌گذاری کند آن وقت ما می‌گوییم می‌خواهیم موسیقی ایرانی را جهانی کنیم؟! به اعتقاد من باید برای مردم این سرزمین فرهنگ‌سازی و سرمایه‌گذاری صورت بگیرد و رابطه‌های فرهنگی موسیقی مملکت خود را معرفی کنند و گرنه در هیچ زمان و مکانی موفق نخواهیم بود.
رضا مهدوی: برای اینکه در موسیقی هزینه و سرمایه‌گذاری شود بودجه وجود دارد اما در جای خود خرج نمی‌شود اگر یک اتاق فکری برای مسئولان در نظر بگیرند و بدرستی مشورت داده شود بودجه نه فقط در عرصه فرهنگ و هنر بلکه در بقیه مسائل دیگر نیز بیهوده هدر نمی‌رود. متأسفانه بیشترین بودجه‌های فرهنگی ما در رابطه با آثار مناسبتی و سفارشی است که حتی بیش از یک بار مصرف شنیداری ندارند اما اگر این بودجه‌ها برای آثار ماندگار و فاخر به کاربرده شود این امر توسعه می‌یابد و الگو سازی می‌شود. به خاطر دارم سال‌های گذشته اثری از استاد احمد پژمان با موضوع ایران را برای پخش به صدا و سیما دادیم اما مثل بسیاری از آثار نخبگان موسیقیدانان ایرانی متأسفانه در شورای کارشناسی واحد موسیقی امکان پخش نیافت!و این بیانگر این است که عزم جدی در رابطه با تولید آثار نمونه و الگو ساز وجود ندارد.
هوشنگ کامکار: بعضی از هنرمندان به سراغ این متولیان فرهنگی می‌روند و می‌گویند می‌خواهند فلان سمفونی را بسازند آنها نیز سریعاً این پول را در اختیار آن هنرمند قرار می‌دهند اما آن مسئول فرهنگی نمی‌داند که سه یا چهار ساز و یک خواننده نمی‌تواند سمفونی باشد. آن شخص هم تقصیری ندارد وقتی کسی این کار را برای او انجام می‌دهد و خواسته هایش را برآورده می‌سازد دیگر به هنرمندان بزرگی چون آقای پژمان نگاه نمی‌کند و بدترین آثار موسیقی را تولید و به بازار عرضه می‌کند وبا این کار هم اسم آن مناسبت خراب می‌شود و هم آبروی آن سازمان می‌رود.
 

 اشاره فرمودید به دوسالانه‌ای که در چند وقت اخیر برگزار شد. انگیزه شما از برگزاری این دوسالانه چه بود و با توجه به اینکه نظام آموزشی شفافی نداریم این دوسالانه چقدر می‌توانست مؤثر باشد؟
هوشنگ کامکار: با اتفاقاتی که بر سر موسیقی آمده امروزه تنها راه برای آنکه جوان‌ها خودی نشان بدهند و بگویند ما آهنگساز هستیم یک چنین فضاهایی است و به نظر من کار بسیار خوبی است و به دو دلیل با علاقه وافر از آن استقبال کردم اول اینکه آقای پژمان استاد من در دانشگاه بودند و دیگر اینکه جوان‌هایی که استعداد دارند معرفی شوند و کارهایشان به اجرا در بیاید تا زمینه پیشرفت آنها مهیا شود.

 بهتر نبود از داوران طیف‌های مختلف داخلی و خارجی هم استفاده شود؟
هوشنگ کامکار: البته به این علت که هیچ پشتوانه دولتی ندارد و به‌صورت خصوصی برگزار می‌شود بودجه‌ای برای یک آهنگساز خارجی وجود ندارد. البته داورهایی که حضور دارند جوان و با اندیشه‌های نو هستند.
رضا مهدوی: مهم این است که به داوران این حس دست داده باشد که این نتایج جوشش خود این هنرمندان بوده. حالا چه دانشجوی تحصیلکرده دانشکده موسیقی و چه بیرون از دانشکده و اینکه متأثر از آموزه‌های استادان خودشان در دانشکده‌ها باشد یا به خاطر علاقه‌مندی خود به سوی موسیقی رفته‌اند یا اینکه استعداد درونی خودشان بوده و بدون هیچ آموزشی و صرفاً با استعداد خدادادی بتوانند یک ملودی بنویسند و یک خط سیری را به‌صورت هنری طی کنند تا شما به آنها درجه بدهید.
هوشنگ کامکار: اکثریت این شرکت‌کنندگان افراد تحصیلکرده‌ای هستند و هرکس برای خود نت می‌نویسد و ارتباطی با هم ندارند. همچنین ضرورت دارد که هر کدام از این شرکت‌کنندگان یک آنسامبل(گروه‌نوازی) بنویسند.
 

 با توجه به اینکه این دوسالانه فرصتی برای آهنگسازان است به نظر شما وضعیت نظام آموزشی ما به چه صورت است؟
احمد پژمان:
از نظام آموزشی هنرستان‌ها اطلاعی ندارم اما درمورد دانشگاه‌ها باید بگویم از همان زمان‌های گذشته بر خلاف هنرستان عالی موسیقی که فقط موسیقی غربی و کنسرواتور بود هنرستان موسیقی ملی هم وجود داشت. زمانی که من و آقای کامکار در دانشگاه هنر بودیم تمام دانشجوها علاوه بر اینکه نواختن پیانو را آموزش می‌دیدند باید حتماً یک ساز ایرانی هم بنوازند و با ردیف آشنا باشند.
هوشنگ کامکار: زمانی که در دانشگاه هنر تدریس می‌کردم از تمام مزایای دانشگاه گذشتم به این علت که طرز گرفتن کنکور اشتباه بود و کسی که موسیقی را می‌شناخت نمی‌توانست وارد دانشگاه شود اما امیدوارم امروزه اوضاع دانشگاه‌ها تغییر کرده باشد.
به اعتقاد من در مملکت ما استاد موسیقی کم و انگشت شمار است و در این باره پیشنهادهای بسیاری در جاهای مختلف ارائه کرده ام. به نظر من کشورهایی که رابطه خوبی با ایران دارند با کمترین هزینه می‌توانند از استادان و نوازندگان سازهای ارکستر سمفونیک دعوت به‌عمل بیاورند تا سطح معلومات و دانش موسیقایی علاقه‌مندان این هنر بالا برود. اما درباره آموزشگاه‌ها باید بگویم امروزه جاهای مختلفی راه‌اندازی شده که برای موسیقی مدرک‌های لیسانس و فوق لیسانس ارائه می‌دهند. این افراد وقتی در این فضاها فارغ‌التحصیل می‌شوند چه کاری می‌توانند انجام بدهند! اگر در گروه خودشان آدم‌های موفقی نباشند مجبور می‌شوند رو به کارهای سطح پایین بیاورند یا اینکه از وزارت ارشاد درخواست آموزشگاه کنند. این وزارت هم با توجه به مدرک این افراد مجوز راه‌اندازی یک آموزشگاه می‌دهد. حال ببینید چند استاد با صلاحیت سه تار، نی یا کمانچه در ایران بر سرکار می‌آید؟ البته از جهاتی که این آموزشگاه‌ها می‌توانند به‌صورت علمی تدریس داشته باشد  ارزشمند است.
رضا مهدوی: به نظر من نیاز است که وزارت علوم در رشته‌های هنری یک شخم اساسی بزند. این سر فصل‌ها خیلی کهنه و قدیمی هستند و بروز نشده‌اند. نیاز دانشجوی امروز این است که با علم روز در کنارعلم کهن آشنا شود، جدا از این باید برنامه‌ای برای فارغ‌التحصیلان موسیقی در نظر گرفت. در زمان مسئولیتم در دانشگاه سوره موفق شدیم تا چهل درصد سر فصل‌های موسیقی را به کمک استادان تغییر دهیم. اگرموسیقی خیابانی هم جمع شود دیگر چیزی باقی نمی‌ماند البته گاهی اوقات دیده‌ایم که این افراد در خیابان هاو مترو یا حتی در کنار تالارها در حد یک استاد می‌نوازند و اگر در این باره یک جشنواره خیابانی برگزار شود خواهیم دید که چه استعداد‌های درخشانی در موسیقی وجود دارد که به علت اینکه به آنها سالن داده نمی‌شود، جذب سفره‌خانه‌ها یا محافل خصوصی می‌شوند یا شغل‌شان را تغییر می‌دهند.
 

با توجه به اشتیاقی که در جوان‌ها وجود دارد امروزه می‌بینید که فضای چند گانه چون سنتی، پاپ و زیرزمینی در موسیقی به وجود آمده است به نظر شما کدام یک قابل پذیرش و استاندارد است و می‌تواند به اعتلای موسیقی ما کمک کند!
احمد پژمان:
وقتی به موسیقی زیر زمینی گوش می‌دهم می‌بینم چه جوان‌های با استعدادی در این عرصه فعالیت می‌کنند. اما در موسیقی پاپ اوضاع خوبی نیست، موسیقی ایرانی هم که بدتر از پاپ شده است و تا زمانی که در این راه وقت و نیرو نگذاریم نمی‌توانیم موفق باشیم و تنها می‌توانیم هنر اصیل و با ارزش را برای مردم عرضه کنیم. به اعتقاد من بهترین کار این است که آثارخوبی چون نقاشی، موسیقی یا هنر‌های دیگر همیشه در اطراف ما باشد تا چشم و گوش ما به دیدن و شنیدن این آثارعادت کند. اما نه اینکه گوش خود را به شنیدن هر موزیکی عادت بدهیم. این روزها موسیقی‌هایی که از صدا و سیما پخش می‌شود و خواننده‌هایی که می‌خوانند جز اینکه به گوش و ذهن ما ضرر برسانند خاصیت دیگری ندارد و متأسفانه جوان‌ها با این آثار در حال بزرگ شدن هستند.
رضا مهدوی: فارغ از ژانر ‌بندی آثار موسیقی باید به فکر کلیت موسیقی ایرانی بود واینکه چه موسیقی به عنوان غذای روح استفاده شود! شاخص توسعه فرهنگی در هر کشوری تولید آثار نخبه و ارزشی است.
احمد پژمان: متأسفانه کالاهای فرهنگی که تولید می‌شود به خاطر نبود یک سیاستگذاری منسجم و حضورسرمایه‌گذار و حمایت نکردن نمی‌تواند به بازارموسیقی درست عرضه شود.
رضا مهدوی: نتیجه این است که سیستم پخش ما چه پخش خصوصی در فروشگاه‌ها و چه پخش رسانه‌ای فلج است یعنی اثر خوب به گوش مردم نمی‌رسد و البته نمی‌توان انتظار داشت که تمامی آثار به پخش سوپر مارکتی برسد چرا که ‌این مسأله تابع شرایط خاص است.
هوشنگ کامکار: هر نوع موسیقی فاخر چه سنتی، محلی یا ژانرهای دیگر می‌تواند زیبا باشد و حال آدم را خوب کند یا بالعکس عمل کند. اگر موسیقی پاپ شعرش خوب باشد، آهنگساز روی آن تفکر داشته باشد و خوب خوانده شود می‌تواند دارای ارزش باشد و برروی آن سرمایه‌گذاری صورت گیرد. البته این روزها به گونه‌ای شده است که تهیه‌کننده‌ها برای تولید کار خود شخصی تصمیم می‌گیرند که به چه صورت باشد.
احمد پژمان: گاهی اوقات به این نتیجه می‌رسم که نباید از کسی انتظار کمک داشته باشیم و باید کار را به خود مردم واگذار کرد که هر کاری می‌خواهند انجام بدهند. البته به‌صورتی که هم کم خرج‌تر باشد و هم عمومیت پیدا کند با زحمت کمتر.
هوشنگ کامکار: البته این کار اشکال بزرگی است. به این علت که وقتی شما اثری برای سه ساز می‌نویسید باید به گوش مردم برسد و این کار به عهده تهیه‌کننده کار است. یک تعداد سی‌دی‌ که در سوپر مارکت‌ها و فروشگاه‌ها وجود دارد به این‌صورت معروف شدند و میلیونی می‌فروشند.
احمد پژمان: این گونه کارها خریدارش چنین جاهایی است اما آثار من و شما یا باخ و بتهوون جایگاهش در سوپرمارکت‌ها نیست. ما نباید انتظار داشته باشیم یک موسیقی سمفونی بنویسیم و آن وقت در بقالی به فروش برسد. کسانی که می‌گویند متولی فرهنگی هستند باید امثال ما را حمایت کنند و گرنه مجبور هستیم خودمان دست به کار شویم که شده‌ایم.
 

 در پایان درباره اوضاع ارکستر سمفونیک و ملی بفرمایید.
احمد پژمان: برای من بودن یا نبودن این ارکستر اهمیتی ندارد البته اگر باشد بهتر است حداقل یک عده مشغول کار می‌شوند.
هوشنگ کامکار: ارکستر سمفونیک سال‌های سال در ایران کار کرده و باید از آن حمایت مادی و معنوی محکم بشود. همچنین باید نوازندگان خوب در ارکستر قرار گیرند و آموزش ببینند. نوازنده‌هایی که چندان دانشی در کارخود ندارند باعث می‌شود سطح ارکستر پایین بیاید. همچنین باید از رهبرانی که واجد شرایط هستند دعوت به عمل آورد. برای انتخاب رهبرارکستر باید شورایی که در این زمینه فعالیت داشته‌اند همچنین اعضای ارکستر نظارت داشته باشند. فقط در رسانه‌ها می‌خوانیم که رهبر ارکستر انتخاب شده، ارکستری که هنوز راه نیفتاده و بودجه‌ای ندارد رهبر چه کاری می‌تواند انجام بدهد!؟ هنرمندی که تنها درآمد زندگی‌اش را از ارکستر تأمین می‌کند اگر از نظر مادی تأمین نباشد برسر تمرین‌ها نمی‌آید و برای ادامه زندگی‌اش به کارهای دیگر می‌پردازد. باید کسانی که دست اندرکار و متولی موسیقی هستند قلبشان برای وجود یک ارکستر بتپد.
رضا مهدوی: اگر ارکستربرنامه‌ریزی و مدیریت درست داشته باشد هزینه خودش را در می‌آورد. مردم بهترین هزینه‌ها را برای یک ارکستر خوب می پردازند. در این یک سال می‌شد خیلی کارها کرد که متأسفانه فرصت‌ها از دست رفت در صورتی که ارکسترسمفونیک و ملی می‌توانست خود را برای جشنواره آماده کند.
احمد پژمان: در دولت قبل ارکستر به دست کسانی افتاد که لطمه بسیاری دید. در دولت جدید هم که شعار آن امیدواری و خوش بینی است هنوز اتفاق امیدوار‌کننده‌ای نیفتاده است.
هوشنگ کامکار: وجود ارکستر سمفونیک و ملی برای هر مملکتی لازم و ضروری است و امیدواریم دست‌اندرکاران ارکستر سمفونیک و ملی به این امر مهم توجه داشته باشند.
 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: