1402/4/26 ۱۰:۰۳
آیین یادبود یکصدمین سال آغاز انتشار نشریۀ «توفیق»، صبح شنبه، 24 تیر در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
دبا: در آغاز این مراسم، فیلم سخنرانی «کاظم موسوی بجنوردی»، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در مجلس اهدای آرشیو مؤسسۀ توفیق به این مرکز که 24 آذر 1398 برگزار شد، به رؤیت حاضران رسید.
سپس، «هادی خانیکی»، روزنامهنگار پیشکسوت و استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامۀ طباطبایی پشت تریبون حاضر شد و گفت: نسل ما بهعنوان جوانان دهۀ پنجاه که دغدغههای سیاسی پررنگی داشتیم، همیشه به دنبال توفیق بود و این پرسش را در سر داشتیم که طنز چگونه میتواند پلشتیها و زشتیهای جامعه را با زبانی که به کدورت نیانجامد و امروز از آن به نوعی وسطبازی تعبیر میشود، بیان کند. ازقضا گذر زمان نشان داد که توفیقِ توفیق در همین پیرویاش از تفکر میانداری بود. تفکری که امروز برای گذر از بحرانهای اجتماعی و سیاسی به آن اعتبار و اعتنای بیشتری است.
او در ادامه گفت: تاریخ توفیق سرگذشت طنز در مطبوعات ایران و کامیابیها و ناکامیهایش است. به تعبیر صائب تبریزی، طنز نوعی انتخاب زمانی و انتخاب ادبی برای سبک کردن بار نقد است. طنز چه در وجه تحریری (نوشتاری) و چه در وجه تصویری (کاریکاتور) انتخاب نوعی رندی است. رندی بهعنوان یک خصوصیت ممتاز جامعۀ ایرانی، انتخاب میکند که با کمترین هزینه حرف خود را بزند. این نوع ویژگی ارتباطی میخواهد خودکامگیها و زشتیها را به تصویر درآورد، با ستم مقابله کند، سازش نکند و گریزگاههایی برای خود تعبیه کند. طنز رسانۀ نقد اجتماعی است. اگر به چهرههای شاخص طنز در دورۀ معاصر برگردیم، علیاکبر دهخدا ستون «چرند و پرند» را در سور اسرافیل راه انداخت و کسانی مانند نسیم شمال این راه را ادامه دادند. اما چرا دهخدا از طنز دست برداشت و چرا سه پایهگذار مهمترین روزنامۀ مشروطه یعنی صور اسرافیل، علیاکبر دهخدا به کنج عزلت رفت، میزا جهانگیرخان صور اسرافیل به چوبۀ دار سپرده شد، و قاسم خان تبریزی تن به سازش داد. این سرنوشت ناتمام کارهای سیاسی و فرهنگی در قالب روزنامهنگاری و وجه خاص آن یعنی طنز است که به تعطیلی کشیده شد و حتی گلآقا هم تعطیل شد.
این استاد روزنامهنگاری خاطرنشان ساخت: غلامحسین یوسفی توفیق را در لباس طعن و طنز موفق میداند و محمد پروین گنابادی توفیق را تاریخ فرهنگ ایران. توفیق تلاش میکند نظر نخبگان را به خود جلب کند و با ارزیابی مثبت آنان نیز مواجه میشود چنانکه از محمد مصدق تا علی شریعتی در تأیید نقش توفیق نامه نوشتند. توفیق را میشود ذیل تاریخ نقد اجتماعی، ذیل تاریخ فکاهی و فکاهیات، ذیل تاریخ ادبیات و طنز و ذیل ارتباطات نوین در ایران مورد مطالعه قرار داد و جایگاه ویژهاش را پیدا کرد. طنز در تاریخ ادبیات بابی است برای عبور از خطوط سنتی و عرفی. سرشت طنزی که روزنامۀ توفیق دنبال میکند، سرشت نقد اجتماعی و گوش و چشم مخاطب را باز کردن است. البته که «توفیق» اکسیر لبخند را به جامعۀ افسرده بازگرداند؛ جامعهای که اگر رها شود، مجموعهای از مشکلات، آن را به اندوه و سوگ نزدیک میکند.
در ادامه، «محمّد جعفری قنواتی»، مدیر دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی سخن گفت و کوشید به این پرسش پاسخ گوید که چرا توفیق به توفیق دست یافت.
او گفت: طنز یکی از ویژگیهای فرهنگ ایرانی است زیرا ایرانیها از سختترین مسائل با طنزپردازی عبور میکنند. بنیانگذاران و نویسندگان توفیق هم با طنز ایرانی آشنا بودند و هم با زوایای فرهنگ ایرانی. یکی از وجوه فرهنگ ایرانی تا قرن ششم ترویج و تبلیغ شادزیستن بوده است و این شناخت از سوی بنیانگذاران این نشریه باعث شد تا حد میانهای را که در همیشه در فرهنگ ایرانی رایج بوده، سرمشق خود قرار دهند و همین هم سبب شد تا توفیق منحصربهفرد شود و دیگر هم تکرار نمیشود.
این مردمشناس افزود: زبان گفتاری زبانی است که دور از تصنع باشد و طنزپردازان همواره سعی کردهاند که زبانشان دور از تکلف باشد. تمام کاریکاتورها، لطایف و داستانهای توفیق پایبند به زبان گفتاری بودند و همچنین تمام انواع و قوالب و موتیفهای فرهنگ طنز در توفیق مورد استفاده بوده است تا اندیشههای خود را بیان کنند؛ نمایشهای عامیانه، افسانهها، اشعار فولکلوریک، باورهای مردمی، چیستانها، لالاییها و مناجاتها. اینها همه میانداری است نه طنز رادیکال و رویکرد آن کاهش شکافهای اجتماعی است.
سپس، «احمد عربانی»، کاریکاتوریست و از اعضای هیئت تحریریۀ «توفیق» صحبت کرد: بسیار سعادتمند بودم که در بدو ورود به توفیق به تشخیص حسنآقا و دستور ایشان من استخدام شدم بهطوریکه موجب حیرت و حسرت برخی از همکاران قرار گرفت ولی مدیر مجله یعنی حسنآقا پشتیبان من بودند و اگر چنانچه پیشرفت و رشدی در کارم داشتم به تشویق و راهنماییهای ایشان بود ولاغیر و بدینخاطر بهسرعت به پشت جلد راه یافتم. آری بسیار خوششانس و خوشبخت بودم که در عنفوان جوانی، مردی چراغ راه را برایم روشن نگاه داشت که نقش پدر معنوی مرا عهدهدار شد و مسیر فکری مرا طوری هماهنگ کرد که بعدها بیشترین امکانات رفاهی را از طرف سیاسیون، با بیمیلیِ تمام رد کردم که دوستان نزدیکم در جریان هستند و البته حالوهوای توفیق و فضای توفیق باعث شد که در نشریات مختلفی که بعدها کار کردم، چه قبل و چه بعد از انقلاب، از شمیم آن رایحۀ جادویی اثری نباشد و فقط در مجلّۀ گلآقا بود که حضور هنرمندان توفیقی تا حدی مرا آرام میکرد.
او ادامه داد: بههرحال در آن دورانِ ظاهراً مرفّه ولی بهشدّت خفقانزده خصوصاً از نظر ادبی و فرهنگی که حتی کلماتی و نامهایی از قبیل شب، جنگل و... زیر تیغ سانسور قرار میگرفت، وجود نشریاتی چون توفیق مرهمی بود بر دلهای ریش اندیشمندان و فرهیختگان که لختی بر حقایق تلخ پنهان با زبان طنز و فکاهه لبخندی یا شاید زهرخندی بزنند بهطوریکه زندهیاد دکتر شریعتی گفته بود: «جدّیترین روزنامۀ در حال حاضر ایران همانا مجلّۀ فکاهی توفیق است.» فیالواقع هر انسان ژرفاندیشی بخواهد از اتفاقات سیاسی و اجتماعی صدسال اخیر ایران باخبر باشد، همانا مطالعۀ دورههای مختلف توفیق در آن دوران او را بسیار آگاه و قانع خواهد کرد و افسوس که دولت و امپراتوریِ پوشالیِ آنزمان حقیقتنویسی و حقیقتنگاریِ توفیق را تاب نیاورد و با فشار ناجوانمردانۀ نخستوزیر وقت که رهنمودهای داهیانۀ اعلیحضرت قدرقدرت را پشت سر خود داشتند، توفیق را به توقیف ابدی رهنمون کردند.
این طنزپرداز افزود: آن شبِ چهارشنبهسوریِ سال 1350 یادم نمیرود که هیأت تحریریۀ توفیق آخرین دورهمی را برگزار کردند و دستهجمعی ترجیعبندی را از زندهیاد مهندس گویا با هم خواندند و دم گرفتند درحالیکه کامشان همچون شرنگ تلخ بود و مدیر وارستۀ توفیق یعنی روانشاد حسن توفیق آخرین توصیهها را به ما کردند و همگی با دلهای غمگین از همدیگر و از فضا و میزها و اتاقها و مجلات قدیمی توفیق در آرشیو، برای زمانی نامعلوم خداحافظی کردند. روح مدیران توفیق از ابتدا تا انتها شاد باد.
«هادی حیدری»، کاریکاتوریست در سخنان خود گفت: باعث افتخار من است که در آیین یکصدمین سال آغاز انتشار «توفیق» سخن بگویم. افسوس میخورم که چرا در زمانۀ توفیق، پا به جهان نگذاشته بوم تا لذت همکاری و همنشینی با یکی از طلاییترین نسلهای طنز و کاریکاتور ایران را تجربه کنم اما خوشحالم که لااقل شاگرد دستپروردههای مکتب توفیق بودهام. امروز طبعاً دربارۀ توفیق و راه و روش آن، بسیار سخن گفته شده و گفته خواهد شد. از حضور ارجمندتان اجازه میخواهم تا این سؤال را مطرح کنم که چرا دیگر مانند توفیق و گلآقا تکرار نشدند؟ چرا توفیق با آن تشکیلات پویا و آن ستارگان درخشان آسمان طنز و کاریکاتور، به زمانۀ ما نرسید؟ به راستی چرا جامعۀ ایران، جامعهای کوتاهمدت است؟ چند پاسخ به این پرسشها به ذهنم میرسد و البته هرقدر بر سر این موضوعات بایستیم، به پاسخهای پرشمار دیگری خواهیم رسید. یکی از مهمترین آسیبها در جامعۀ ایران، فقدان نهادسازی و کادرسازی است. در ایران، کمترین عرصهای میتوانید مشاهده کنید که نهاد و سازمان مستحکم و بلندمدتی ساخته شده باشد! به باور من، یکی از دلایل مهم، این است که بنیان یک جریان مؤثر، قائم به شخص یا افراد محدودی گذاشته میشود. با پایان عمر آنها و یا خستگی و بیانگیزگی پایهگذاران، حیات آن نهاد نیز به پایان میرسد! یکی از مهمترین کارکردهای نهاد، پرورش نیروهای حرفهای متناسب با اهداف آن است. در مکتب توفیق، کارتونیستها و طنزنویسان پرشماری تربیت شدند که هر کدامشان در تاریخ طنز ایران، نامی بلند دارند. اما مدیران توفیق آیا به تربیت مدیران جایگزین خویش نیز اندیشیده بودند؟ و اگر اندیشیده بودند، نظام سیاسی و شرایط اجتماعی و اقتصادی امکان تحقق آن را فراهم میکرد؟ از سویی دیگر، نهادهای مدنی از جمله رسانه، همواره با دو چالش جدی مواجه است: حاکمیت و جامعه. جامعۀ استبدادزدۀ ایران و به تبع آن حاکمیت در ادوار مختلف، هرگز اجازۀ رشد و بالندگی به نهادهای خصوصی و مردمی نمیدهد؛ چنانچه توفیق نیز با کوتهنظری نظام حکومتی پیشین، طعمۀ توقیف شد و اینچنین بود که پروندۀ یکی از مردمیترین و مؤثرترین نهادهای مطبوعاتی ایران، پیچیده شد! اما چرا پس از انقلاب پنجاهوهفت، مدیران توفیق دست به احیای این مجلۀ خوشنام نزدند. در نوشتهها و گفتههای مدیران توفیق، دلیل این تصمیم، فقدان فضای مناسب برای انتشار دوبارۀ مجله بیان شده است. آنچنان که میبینیم، ارتباط میان شکلگرفتن یک نهاد ریشهدار و بلندمدت با نظام حاکم، یک ارتباط تنگاتنگ و متأثر از یکدیگر است. چهقدر دلچسبتر بود که ما امروز سالگرد صدسال انتشار بدون وقفۀ «توفیق» را با حضور هزاران مخاطب پایدار و وفادار، جشن میگرفتیم. چرا ما هرگز نمیتوانیم تصور کنیم، مجلهای مانند «مجله آمریکایی طنز و کاریکاتور مَد» در ایران داشته باشیم. مَد از سال ۱۹۵۲ بدون وقفه در حال انتشار است و هواداران پرشماری در سراسر ایران دارد؛ بدون واهمه از توقیف و تهدید و دغدغههای اقتصادی. اینجاست که تفاوت میان توسعهیافتگی و عقبماندگی آشکار میشود. اما آیا این توسعهنیافتگی، صرفاً در حاکمان ایران وجود دارد؟ آیا ما شهروندان عادی، ظرفیت انتقادپذیری کافی داریم؟ ما که هنوز در کوچکترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده، توان گفتوگو با همسر و فرزندانمان را نداریم و کوچکترین انتقاد از خود را برنمیتابیم و به جای بالابردن ظرفیتهای نقد، زیر میز گفتوگو میزنیم و دعوا و قهر را بر مفاهمه، ترجیح میدهیم، آیا آمادگی پذیرش ورود به یک جامعۀ توسعهیافته را داریم؟ وقتی شهروندان فلان شهر، به دلیل شوخی با نحوۀ گویشش در یک سریال طنز، به اعتراض، خیابانها را پر میکنند و یا صاحبان مشاغل، تحمل انتقاد طنزآمیز از حرفۀ خود را ندارند، چطور انتظار داریم فلان مسئول مملکت، ظرفیت پذیرش نقد در قالب طنز و کاریکاتور داشته باشد؟ وقتی گفتوگو میان نسلها، گفتوگو میان نهادها و جریانهای سیاسی، گفتوگو میان روشنفکران و کنشگران فرهنگی و اجتماعی و مدنی دچار اختلال است، طبیعتاً راه نقد و زبان طنز هم بسیارتنگ و محدود میشود. در چنین شرایطی مسئولین و نظامهای حاکم هم فرصت پیدا میکنند تا در برابر جامعۀ ضعیف، زیادهطلبی کنند. آنها در میانۀ همین شرایط، اعمال قدرت میکنند. مگر مسئولین و یا نظامهای حاکم، از آسمان نازل میشوند؟ آنها از دل همین مردم بر صدر مینشینند و ادارۀ امور مردم را به دست میگیرند. انتشار مجلات انتقادی در جهان سوم، مانند حرکت در میدان مین است؛ بسیار پرمخاطره و چالشبرانگیز! هنر فراوانی میخواهد که مخالف جریان آب شنا کنی و نیمقرن دوام بیاوری! این کار مهم را «توفیق» انجام داد و مدال مردمیترین نشریات تاریخ ایران بر سینهاش نشست. درست است که در تیرماه ۱۳۵۰ برای همیشه توقیف شد اما انتشار یک ویژهنامه به مناسبت صدمین سال آغاز انتشار در هفتههای گذشته، یاد روزهای خوش و پرفروغ قدیم را در خاطر مخاطبان و دوستداران مجلۀ توفیق زنده کرد. زندهیادان حسن توفیق و حسین توفیق حتماً خوشحال خواهند شد که به همت برادرشان دکتر عباس توفیق و همکاران و دوستان سابق و لاحق، این ویژهنامه به زیور طبع آراسته شد. در پایان با آرزوی سلامتی برای بازماندگان مجلۀ تاریخی توفیق، امیدوارم جامعۀ ایران به سمتی حرکت کند تا نقدپذیری مشفقانه و صادقانه و به تعبیری دیگر گفتوگوی انتقادی و مؤثر در آن تحمل شده و رسانههایی نو برای انتشار کارتون و طنز در سپهر اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی کشور ظهور کنند و تبدیل به نهادهایی ریشهدار با طولعمرهایی فراوان شوند.
همچنین در پایان «غلامرضا کیانیرشید»، از اعضای هیأت تحریریۀ توفیق نیز توضیحاتی درباره روند انتشار یادبودنامۀ صدمین سال آغاز انتشار توفیق داد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید