تیرگان، جشن پیروزی ایران / علی نیكویی

1402/4/12 ۱۳:۱۸

تیرگان، جشن پیروزی ایران / علی نیكویی

در دوره صفوی جشن تیرگان یا آب‌پاشان در اكثر نقاط ایران برگزار می‌شد. از میان شاهان صفوی، شاه‌عباس توجه زیادی به این جشن نشان می‌داد و این یكی از جشن‌های موردعلاقه او در فصل تابستان بود.

واژه «تیرگان» از ایزد تیر می‌آید، ایزد «تیر» یكی از ایزدان و فرشتگان در اسطوره‌های ایرانیان باستان بود، تیر در منابع زرتشتی ایزدِ باران دانسته شده است. ستاره مظهر او «شباهنگ»(1) است. هر سال پس از چیرگی بر «اپوش»(2) مخزنِ باران در دریای «فراخ‌كرت» (3) را باز می‌كند.

ستاره تابان و شكوهمند «تیشتر» ستاره آب‌ها و سرچشمه باران و باروری است. چهارمین ماه سال (تیر ماه) به تیشتر اختصاص دارد. «تیر» یكی از خدایان قدیم ایرانی بوده كه آیین‌های او با تیشتر درآمیخته است.(4) اسطوره نبرد تیشتر با دیو اپوشتا اندازه‌ای برای ما این مراسم آیینی را روشن می‌كند. ایرانیان پارینه بر این باور بودند كه قربانی‌هایی كه درست انجام گیرد و به خدایان تقدیم گردد، ایشان را نیرومند می‌سازد و این نیرومندی سبب می‌گردد كه پی آمدن منظم فصول حاصل گردد؛ هنگامی كه به‌ واسطه قربانی، «تیشتر» را به یاری بخوانند خشكسالی مغلوب می‌شود و باران می‌تواند به جهان زندگی بخشد. در نظر ایرانیان باستان، نتیجه نبرد كیهانی میان نیروهای زندگی و مرگ، بستگی به این دارد كه آدمی وظایف آیینی خود را معتقد دانه به‌جای بیاورد.(5)

 برای جشن تیرگان، افسانه‌های گوناگونی نقل می‌شود، در این فرصت به برخی از آنها اشاره می‌كنیم:

در زمان «فیروز» جد «انوشیروان» چند سالی باران نیامد و مردم دچار خشكسالی شدند؛ پس فیروز به «آتشكده پارس» رفت و دعا كرد و در این روز بارانِ زیاد ببارید. از آن روز به بعد در میان ایرانیان رسم شد كه به یاد باران به هم آب بپاشند.(6) روایت دیگر، در مورد تیر انداختن «آرش كمانگیر» است. ابوریحان بیرونی چنین نقل می‌كند: پس از آنكه افراسیاب بر منوچهر غلبه كرد و او را در طبرستان محاصره نمود، بر این قرار دادند حدود خاكی از ایران باید به توران واگذار گردد. به‌واسطه پرش و خط سیر، تیری معین گردد؛ در این هنگام فرشته اسفندارمذ حاضر گشته، امر كرد تیر و كمانی چنانچه در اوستا بیان شده است برگزیده شود، آنگاه آرش را كه مرد شریف، حكیم و دین‌داری بود برای انداختن تیر بیاوردند، آرش برهنه شد، بدن خویش را به حاضرین نشان داد و پس فریاد زد: ‌ای پادشاه، ‌ای مردم، به بدنم بنگرید، مرا زخم و مرضی نیست؛ ولی یقین دارم كه پس از انداختن تیر پاره‌پاره شده و فدای شما خواهم گردید، پس آرش جان در تیر نهاد و تیر تا به آنجایی رفت كه هزار فرسنگ فاصله داشت و آنجا مرز ایران و توران شد، مردمان شادی كردند؛ زیرا از دست افراسیاب تورانی رهایی یافتند.(7)

طبری برای جشن تیرگان می‌نویسد: و هر دو مُلك ایران و توران عهد بستند و صلح‌نامه بنوشتند، در آن حدود از آن بلندتر كوهی نیست و تیری را نشان كردند و بینداختند تا بر لب جیحون نشست.(8)

روضه الصفا در صلح میان منوچهر و افراسیاب از زبان افراسیاب تورانی چنین می‌نویسد: مقرر و مشروط به آنكه آرش از سر كوه دماوند تیری اندازد، هر كجا كه آن تیر فرود آمد فاصله میان دو مملكت ایران و توران آن محل بود، آرش بر قله دماوند رفته، تیری جانب مشرق افكند، از شست رها كرد و آن تیر از وقت طلوع آفتاب تا نیمروز در حركت بود و به هنگام استوا بر كنار جیحون افتاد.(9)

گردیزی مورخ سده پنجم قمری، انگیزه برگزاری «جشن تیرگان» را همانند بیرونی، قهرمانی و تیراندازی آرش می‌داند و چنین می‌نویسد: ... سرشتن از بهر آن است كه چنین گویند كه چون كیخسرو شاه ایران‌زمین از جنگ افراسیاب تورانی بازگشت، به سرچشمه فرود آمد تنها خوابش برد، پس بیژن پسر گیو فرارسید و او را خفته یافت، آب روی او زد تا از خواب بیدار شود و اندر ین روز غسل كردند، میان ایشان رسم بماند. در فقره ششم و سی و هفتم از تیشتر یشت اوستا چنین می‌خوانیم: «تیر جست، چالاك به سوی دریای فراخ كوك شتابید، همان‌گونه كه تیر در هوا از كمان بهترین تیرانداز آریایی ارخش از كوه اییریوخشه و خوانوت(10) پرتاب گردید.(11)  از «ارخش» در مجمع‌التواریخ به نام «آرش شیوا تیر» یاد می‌شود.

در دوره صفوی جشن تیرگان یا آب‌پاشان در اكثر نقاط ایران برگزار می‌شد. از میان شاهان صفوی، شاه‌عباس توجه زیادی به این جشن نشان می‌داد و این یكی از جشن‌های موردعلاقه او در فصل تابستان بود. «اسكندر بیك تركمان» منشی مخصوص شاه‌عباس صفوی در وقایع سال بیست و پنجم جلوس شاه‌عباس در فصل بهار در مازندران به‌سر می‌برد و در اوایل تابستان برای تماشای جشن آب‌پاشان رهسپار گیلان شد. وی می‌نویسد: رسم مردم گیلان است كه در ایام خمسه مسترقه هر سال كه به‌ حساب نجوم آن ملك بعد از انقضای سه ماه بهار قرار داده‌اند و در میانه اهل عجم روز آب‌پاشان است، بزرگ و كوچك، مذكر و مونث به كنار دریا آمده با یكدیگر آب‌بازی می‌كردند، بدین طرب و خرمی می‌گذراندند الحق تماشای غریبی است، القصه موكب همایون از فرخ‌آباد بدان صوب در حركت آمد و به قصبه رودسر از اعمال رانكوه گیلان كه این صحبت بهجت افزار منعقد شده بود رسید، تماشای آن سور و نظاره‌گر آن انجمن بودند... (12)

دكتر صادق كیا در «واژه‌نامه طبری» در گاه‌شماری و جشن‌های طبری می‌نویسد: ... پس از نوروز از همه نامدارتر جشن سیزده تیرگان است كه آبریزان نیز می‌گویند كه در روز تیر (سیزدهم) و در تیر ماه در سراسر ایران گرفته می‌شود. (13)

 برای جمع‌بندی نهایی سخن می‌توان گفت در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد؛ روایت نخست همچنان كه در بالا گفته شد مربوط به فرشته باران یا تیشتر است و نبرد همیشگی میان خیر و شر؛ در اوستا، تیشتر فرشته باران است كه در ده روز اول ماه به چهره جوانی پانزده‌ ساله در می‌آید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخ‌های زرین و در ده روز سوم به چهره اسبی سپید و زیبا با گوش‌های زرین. تیشتر به شكل اسب زیبای سفید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای كیهانی فرومی‌رود و در آنجا با دیو خشكسالی «اپوش» كه به شكل اسب سیاهی است و با گوش و دم‌سیاه خود، ظاهری ترسناك دارد، رودررو می‌شود. این دو، سه شبانه‌روز با یكدیگر به نبرد بر می‌خیزند و تیشتر در این نبرد شكست می‌خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می‌جوید و به خواست و قدرت پروردگار این‌بار بر اهریمنِ خشكسالی پیروز می‌گردد و آب‌ها می‌توانند بدون مانعی به مزرعه‌ها و چراگاه‌ها جاری شوند. باد ابرهای باران‌زا را كه از دریای كیهانی بر می‌خاستند به این سو و آن سو راند و باران‌های زندگی‌بخش بر هفت ‌كشور فروریخت و به مناسبت این پیروزی، ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.

روایت دیگر نیز درباره آرش كمانگیر، اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینكه میان ایران و توران سال‌ها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر» -شاه ایران- سپاه ایران شكست سختی می‌خورد؛ این رویداد در روز نخست تیر روی می‌دهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا می‌افتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در می‌آیند و برای‌آنكه مرز دو كشور مشخص شود و ستیزه از میان برخیزد می‌پذیرند كه از مازندران، تیری به‌جانب خاور (خراسان) پرتاب كنند هر جا تیر فرود آمد همان‌جا مرز دو كشور باشد و هیچ‌یك از دو كشور از آن فراتر نروند؛ تا در این گفت‌وگو بودند، «سپندارمذ»

-ایزدبانوی زمین- پدیدار شد و فرمان داد تیروكمان آوردند. آرش در میان ایرانیان، بزرگ‌ترین كمان‌دار بود و به نیروی بی‌مانندش تیر را دورتر از همه پرتاب می‌كرد. سپندارمذ به آرش گفت تا كمان بردارد و تیری به‌ جانب خاور پرتاب كند. آرش دانست كه پهنای كشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بستگی دارد و باید توش ‌و توان خود را در این راه بگذارد پس برهنه شد و بدن خود را به شاه و سپاهیان ایران‌زمین ‌نشان داد و گفت: ببینید من تندرستم و كژی‌ای در وجودم نیست، ولی می‌دانم؛ چون تیر را از كمان رها كنم همه نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد آمد. آنگاه آرش تیر و كمان را برداشت و بر بلندای كوه دماوند بر آمد و به نیروی خداداد تیر را رها كرد و خود بی‌جان بر زمین افتاد [درود بر روان پاك آرش و روان‌های پاك تمام سربازان ایرانی]. هرمزد -خدای بزرگ- به فرشته باد فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می‌رفت و از كوه و در و دشت می‌گذشت تا در كنارِ «رود جیحون» به تنه درخت گردویی كه بزرگ‌تر از آن در گیتی نبود نشست. آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن ایرانیان جشن گرفتند.

 جشن تیرگان در میان مردم ایران باستان باشكوه خاصی برگزار می‌گردید و تا این اواخر نیز بین مردم از رونق خاصی برخوردار بود. متاسفانه این جشن نیز مانند دیگر جشن‌های باستان به بوته فراموشی سپرده شد، اما امروزه جمعیت كوچك زرتشتیان ایران همچنان این جشن را پاس می‌دارند و برای برپایی این جشن از روز قبل تمام محوطه خانه را آب ‌و جارو و صبح روز جشن، آب‌تنی می‌كنند همچنین لباس نو پوشیده و نخی نازك از ابریشمِ هفت‌رنگ به نام تیر و باد به مچ دست می‌بندند و بعد از ده روز به باد می‌دهند. در این جشن، جوانان زرتشتی به هم آب می‌پاشند و صدای قهقهه آنها در كوچه و محله می‌پیچد. در حقیقت می‌شود گفت كه این روز، «جشن آبریزان» هم هست.

 1- شباهنگ یا شِعرای یمانی درخشان‌ترین ستاره آسمان شب است. این ستاره در پارسی با نام‌های كاروان‌كش، وراهنگ، شب‌كش، خُنُك، تیر و تیشتر نیز نامیده می‌شود. نام عربی آن شِعرای یمانی و نام انگلیسی آن Sirius است.

 2- دیو خشكسالی و دشمن تیشتر

 3- فراخ كرت دریایی اسطوره‌ای است كه در كنار كوه البرز قرار دارد. دریای فراخ كرت یك‌سوم زمین است. در اساطیر ایران تیشتر (تیر) ۱۰ روز و ۱۰ شب باران فروریخت كه هر قطره از باران به درشتی پیاله‌ای بود. آب در روی سطح زمین به ارتفاع قد یك انسان بالا آمد و آفریدگان اهریمن (دیوان) پس از اینكه توسط باران به هلاكت رسیدند به اعماق زمین رانده شدند. سپس باد وزیدن گرفت و آب‌ها را دور كرد و به سوی ساحل برد و دریای فراخكرت از آن پدید آمد كه بعضی آن را دریای تتیس (مربوط به هزاره‌های قبل از میلاد) می‌دانند و عموما آن را برابر دریای خزر كنونی می‌شناسند.

4- هینلز، شناخت اساطیر ایران، ص۳۵

5- هینلز، شناخت اساطیر ایران، ص۳۷

6- رضایی، اصل‌ونسب دین‌های ایران باستان، ص۴۹۰

7- بیرونی، آثارالباقیه، ص۳۳۵-۳۳۶

 8- عرب گلپایگانی، اساطیر ایران باستان، ص۱۵۴

 9- عرب گلپایگانی، اساطیر ایران باستان، ص۱۵۴

 10- كوه‌های اییریوخشوثه و خوانونت معلوم نیست كجاست و امروز چه نامی دارند ولی می‌توان گفت اولی در طبرستان و دومی در مشرق ایران واقع است، فخرالدین گرگانی در داستان ویس و رامین می‌گوید:

اگر خوانند آرش را كمانگیر/ كه از ساری به مرو انداخت یك تیر

تو اندازی بجان من ز گوراب/ همی هر ساعتی صد تیر پرتاب

 11- پورداوود، یشت‌ها، ج۱.ص۲۸۷

 12- هویان، آندرانیك، جشن تیرگان، روزنامه همشهری، سال هفتم، شماره ۱۸۶۷، سیزدهم تیرماه

 13- محمدی، جشن‌های ایران باستان، ص۱۱۵

منبع» روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: