ذکر جمیل دانش‌پژوه / رسول جعفریان

1400/1/30 ۱۱:۲۲

ذکر جمیل دانش‌پژوه / رسول جعفریان

محمدتقی دانش‌پژوه (۳۰ فروردین ۱۲۹۰ ـ ۲۷ آذر ۱۳۷۵) در شرح حال خودنوشتش می‌گوید: «نیاکان من از دهکده‌ای بودند به نام درکا، در بلوک دیلارُستاق لاریجان… نیای سوم من، میرزا گلعلی از تیره روحانی آن سامان… او را فرزندی بود به نام میرزامهدی که فرزندی داشت به نام میرزا آقابزرگ که یک دوره وسائل‌الشیعه چاپ سنگی نخستین، از او به من به ارث رسیده است… پدرم حاج میرزا احمد از مجتهدان و فقهای بنام آمل بود. او هفت سال نجف به سر برده و از مرحوم حاج میرزاحبیب‌الله رشتی اجازه اجتهاد داشت.»

محمدتقی دانش‌پژوه (۳۰ فروردین ۱۲۹۰ ـ ۲۷ آذر ۱۳۷۵) در شرح حال خودنوشتش می‌گوید: «نیاکان من از دهکده‌ای بودند به نام درکا، در بلوک دیلارُستاق لاریجان… نیای سوم من، میرزا گلعلی از تیره روحانی آن سامان… او را فرزندی بود به نام میرزامهدی که فرزندی داشت به نام میرزا آقابزرگ که یک دوره وسائل‌الشیعه چاپ سنگی نخستین، از او به من به ارث رسیده است… پدرم حاج میرزا احمد از مجتهدان و فقهای بنام آمل بود. او هفت سال نجف به سر برده و از مرحوم حاج میرزاحبیب‌الله رشتی اجازه اجتهاد داشت.»

دانش‌پژوه سپس به شرح تحصیلات طلبگی خود اشاره کرده است. بیشتر این تحصیلات در آمل و ناندل بود؛ اما پس از مرگ پدر که در هجده سالگی او رخ داد، به تهران آمد، دو سالی در قم بود و قوانین و لمعه و مطول را نزد استادان آن دیار از جمله مرحوم مرعشی نجفی فراگرفت. در بازگشت به آمل، ادامه دروس طلبگی، مکاسب و رسائل را در آن شهر فراگرفت. در رفت و آمد به تهران، در مدرسه سپهسالار، به تحصیل فلسفه پرداخت و از میرزامهدی آشتیانی و مرحوم عصار استفاده کرد. خودش می‌گوید: «لذتی که از تعمق در دو فلسفه خاور و باختر می‌برده‌ام، هر گونه گرفتاری مادی که داشتم، بر من آسان و هموار می‌ساخت.» همان‌جا می‌گوید در دانشکده الهیات تهران، از مرحوم سیدمحمد مشکوه بهره برده و کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی او سرمشق وی بوده است. وی همچنین از یادگیری زبان فرانسه و سپس انگلیسی یاد کرده است.

برابر اسناد، وی از مهر ۱۳۱۸به عنوان کمک کتابدار در دانشکده حقوق مشغول به کار شده، جایی که تا چند دهه بعد حضور داشت. افشار می‌گوید که دانش‌پژوه ۲۵ سال این معاونت را بر عهده داشت. او پس از تحصیلات طلبگی، به سمت تحصیلات جدید آمد و به سال ۱۳۲۰ در رشته علوم معقول از دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و به عنوان دبیر دبیرستان‌های تهران معرفی شد؛ اما چون در کتابخانه دانشکده حقوق بود، شغل او تبدیل به دبیری دانشگاه شد.

مرحوم دانش‌پژوه در زندگی خودنوشتش نوشته است: در ۱۳۳۱ سمت معاونت کتابخانه دانشکده حقوق، ۱۳۳۳ ریاست کتابخانه کتب خطی دانشگاه، ۱۳۳۴ ریاست کتابخانه مرکزی، ۱۳۴۳ مشاورت فنی کتابخانه مرکزی، ۱۳۴۶ عضویت کمیته این کتابخانه به من داده شد… در ۱۳۴۸ دانشیار نیمه‌وقت دانشکده الهیات و در ۴۹ دانشیار تمام‌وقت دانشکده شدم.» همان‌جا شرحی کوتاه از برخی از فعالیت‌های علمی و مسافرت‌های خویش هم داده است.

دانش‌پژوه تقریبا تا اواخر دهه چهل، به طور رسمی در کتابخانه دانشکده حقوق بود، اما از زمانی که مرحوم مشکوه کتاب‌های خطی خود را به دانشگاه تهران داد (۱۳۲۸ش)، به عنوان فهرست‌نویس این نسخه‌ها مشغول به کار شد و نخستین کارش در سال ۱۳۳۲ چاپ شد. همکار وی از اواخر دهه بیست در کتابخانه حقوق، ایرج افشار بود و این هر دو، از ارکان کتابخانه مرکزی و دو یار همیشگی شدند.

دانش‌پژوه به عنوان رئیس بخش خطی تعیین شد و همزمان به تدریس در دانشکده‌های مختلف، از جمله الهیات و دانشکده ادبیات مشغول تدریس شد. در سال ۵۵ به مقام استادی رسید و بازنشسته شد. سندی حاکی از آن است که تدریس درس تاریخ اندلس در سال ۴۹ به وی واگذار شده است. همین طور درس «خواندن فرامین و اسناد تاریخی» که در رشته تاریخ تدریس می‌شده، به ایشان سپرده شده است. در اسنادی که در همین مجموعه آمده، اسامی برخی از دروسی که او تدریس می‌کرده، به مناسبت آمده است.

در کنار فهرست‌نویسی و تدریس، کار تصحیح متون را در حوزه فقه و کلام و منطق ادامه داد و تا پایان عمر، صدها مقاله کوچک و بزرگ در این حوزه نوشت. بسیاری از نوشته‌های تصحیحی او در «فرهنگ ایران زمین» و معرفی کتاب‌ها و نسخ در «راهنمای کتاب»، و نیز آثاری دیگر از وی در نشریه دانشکده ادبیات تهران و تبریز منتشر می‌شد. در شرح حال خویش می‌گوید: «من یکی از بنیانگذاران مجله فرهنگ ایران‌زمین هستم و تاکنون بیست مجلد از آن نشر شده و در هر یک از آنها مقالتی از من هست.»

برخی از آثار وی بسیار ممتاز بود. از جمله تصحیح کتاب «النهایه» که اثری بسیار ارزشمند و کهن، هم از لحاظ فقه شیعه و هم متن کهن فارسی بود و در سال ۱۳۴۲ به عنوان کتاب سال انتخاب شد. پس از انقلاب، در سال ۱۳۶۹ کتاب «مفتاح الطب» ایشان کتاب سال شد.

آثار دانش‌پژوه به طور معمول حاوی اطلاعات دست اول است. علتش نیز این است که شاید برای نخستین بار در ایران، او بود که در سطحی گسترده، از آثار خطی برای پژوهش‌های علمی و تاریخی استفاده کرد. البته در این زمینه، کسانی مانند نفیسی و شماری دیگر هم فعال بودند، اما کارهای مرحوم دانش‌پژوه، بیش از دیگران، نتیجه پژوهش‌هایش در حوزه فهرست‌نویسی بود.

علائق علمی او، تقریبا در بسیاری از حوزه‌های دانش‌های رایج در تمدن اسلامی بود. وی بنا به سوابق طلبگی خود، علاقه‌اش به حوزه فقه را همیشه داشت و کار روی نهایه و شرایع و برخی از آثار دیگر، بر اساس همان پیشینه بود. علاقه به کلام اسلامی هم جزو گرایش‌های اصلی او بود، به طوری که چندین متن در این زمینه منتشر کرد. علقه دیگرش در حوزه منطق و تاریخ آن علم بود که در این زمینه هم کارهای متعددی انجام داد. در این زمینه علاقه خاصی به فارابی و آثار او داشت. مقاله‌ای هم با عنوان «منطق ابن رشد» نوشت. در زمینه موسیقی چندین رساله و کتاب‌شناسی منتشر کرد که نمونه‌اش «چند اثر در موسیقی و شطرنج» و «دوازده متن موسیقی» بود. حوزه ملل و نحل از دیگر علائق او بود که چندین متن و کتاب‌شناسی در این حوزه نیز انتشار داد که کارهای بسیار سودمندی بود. انتشار اسناد علمی، مانند تصحیح دهها وقفنامه و فرمان و سند در ردیف کارهای او برجسته اوست. در باره شرح حال عالمانی که نام آنها کمتر به میان آمده، یا بر اساس نسخه‌ای، شناختی نسبت به آنها حاصل شده نیز فراوان نوشت. کسانی مانند وحید قزوینی، میرفندرسکی و بسیاری دیگر که تازه‌هایی از آنها می‌یافت و به همان مناسبت، درباره‌شان می‌نوشت. انتشار متون کهن فارسی در حوزه اخلاق و سیاست هم از زمینه‌های جدی علائق وی بود. انتشار این متنها، کمک شایسته‌ای به زبان فارسی کهن بود. سلسله مقالات او در زمینه دبیری و نویسندگی که در مجله هنر و مردم از شماره ۱۰۱ تا ۱۱۸ منتشر شد، بسیار سودمند است. سلسله یادداشت‌های «گنجور و برنامه او» هم در مجله هنر و مردم (از ش۱۱۹ تا ش۱۳۵) اختصاص به تاریخ کتابخانه‌های شاهی مهم، کتب بیت‌الحکمه‌ها و آداب بهره‌مندی از آن گنجورها و مباحث کتاب و جلدسازی و جز اینها، منبعی برای نقش کتاب در این تمدن است. این مقالات به همراه چندین مقاله با ارزش دیگر از او، از جمله «دبیری و نویسندگی»، نیز «مرقع‌سازی و جُنگ‌نویسی»، و مقالاتی دیگر در جلدسازی، رنگ‌سازی در کاغذ و شرح حال خطاطان و نقاشان، در کتاب «حدیث عشق» منتشر شده که نشان از روش همیشگی او در تلفیق کتاب‌شناسی و تاریخ‌نگاری آن علم و فن است.

مباحث تاریخی به‌ویژه تاریخ صفوی، آن‌هم بر اساس اسناد تازه‌یاب از موارد مورد علاقه او بود. اسناد و مطالبی درباره طهماسب و شماری دیگر از سلاطین صفوی و نیز قاجار، در میان مقالات ایشان دیده می‌شود. بسیاری از مقالات وی در حوزه تاریخ، در مجله بررسی‌های تاریخی منتشر می‌شد که نمونه‌اش «آیین‌نامه شاه طهماسب» بود. کارهای وی چندان برای شناخت فرهنگ اسلامی و ایرانی ما سودمند است که باید آرزو کرد ای کاش دست‌کم همه مقالاتش در چندین جلد یکجا منتشر می‌شد. بدون اغراق فقط بر اساس نوشته‌های ایشان، می‌توان بخش مهمی از تاریخ علوم اسلامی را نگاشت. هم آنچه در مقدمه این متنها آورده و هم خود متنها، از این زاویه بسیار مهم و راهگشا هستند.

علاقه خاص ایشان به تشیع و به‌خصوص امامان، از متنهای تصحیحی کاملا آشکار است. مقاله «چهار کتاب ارزنده شیعی»، همین طور چندین اثر فقهی کهن، و نیز چندین متن در زندگی امامان، نمونه این قبیل کارهای ایشان است.

بهترین شرح درباره کارهای دانش‌پژوه، دامنه آثار او و فعالیت‌های وی همان یادداشتی است که استاد افشار تحت عنوان «یادی از محمدتقی دانش‌پژوه» پس از مرگ وی نوشت و در «حدیث عشق» هم منتشر شده است. شماری از نامه‌های دانش‌پژوه به افشار هم در دفتر دوم حدیث عاشق چاپ شده که عمق این ارتباط را نشان می‌دهد.

مسلماً مهمترین کار دانش‌پژوه، فهرست‌نویسی برای نسخه‌های خطی دانشگاه تهران است که سرشار از تحقیقات و نکات بدیع است. همت وی سبب شد که این کتابخانه، نخستین کتابخانه‌ای باشد که تمامی نسخ خطی‌اش فهرست شد و در اختیار قرار گرفت. در تمامی این فهرست‌ها، می‌توان نکات تازه‌ای را در حوزه تاریخ علم به دست آورد. با توجه به اهمیت نسخه‌های خطی دانشگاه تهران و گنجینه‌هایی که از مرحوم مشکوه، و از یزد و گرگان و نیز از مجموعه نفیسی از جمله نسخه‌های خریداری شده از نسخه‌شناس برجسته، مرحوم باستانی راد (با یادداشت‌های بسیار سودمند او در آغاز نسخه‌ها که اغلب مورد استفاده دانش‌پژوه هم قرار گرفته) می توان پی به اهمیت فهرست‌های دانشگاه برد.

علاوه‌ بر فهرست‌نویسی نسخ خطی دانشگاه تهران، وی در فهرست نسخه‌های کتابخانه مجلس (به همراه افشار) و همین طور فهرست نسخه‌های کتابخانه ملک (با همکاری دکتر حجتی و احمد منزوی) همراهی کرد که در آنجا هم قدمهای بلندی برداشته شد. فهرست نسخه‌های سنا هم که یکی از نفیس‌ترین مجموعه‌هاست، کار اوست. فهرست سپهسالار را نیز همراه احمد منزوی نوشت. همین طور فهرست نسخه‌های رشت و همدان و یزد و مشهد که آنها هم منتشر شده است. افشار می‌گوید: «اغراق نیست اگر گفته شود که دانش‌پژوه رقمی نزدیک به صدهزار نسخه خطی را یک به یک دیده و بررسی کرده و آنها را که شایسته معرفی دانسته، در مقاله‌ها و فهرست‌ها و مقدمه‌های خود بی‌تابانه شناسانده است.»

زمانی که مرحوم افشار در سال ۱۳۳۸ «نشریه نسخه‌های خطی دانشگاه» را بنیاد گذاشت تا فهرست نسخ‌های خطی موجود در مراکز دیگر را در آن به چاپ برسانند، دانش‌پژوه نقش فعالی در آن پروژه ایفا کرد. او که هر از چندی به دعوت دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی به کشورهای مختلف می‌رفت، فهرست نسخ فارسی و عربی آن مراکز را می‌نوشت و در این نشریه منتشر می‌کرد.

ایشان از زمان بازنشستگی در سال ۱۳۵۵ همچنان به کارهای خود ادامه داد که از آن جمله «فهرستواره فقه هزارساله فارسی» بود. در واقع فهرست‌های موضوعی ایشان در زمینه فقه، ملل و نحل و موضوعاتی نظیر موسیقی و جز آن، بسیار دقیق، فراگیر و باارزش و راهگشا بودند، و این به دلیل احاطه ایشان به فهرست‌ها بود.

دانش‌پژوه در تمام دوره‌ای که به انتشار فهارس دانشگاه و دیگر کتابخانه‌ها و نیز انتشار متون و رساله‌ها اشتغال داشت، کارهایش مورد توجه مستشرقان بود و به همین دلیل، در بسیاری از همایش‌ها شرکت می‌کرد که شماری از اسناد آنها در پرونده وی هست؛ خودش هم به آنها اشاره کرده است. در همین دوران، بسیاری از پژوهشگران داخلی و خارجی با وی مکاتبه داشتند. شماری از این نامه‌ها در «حدیث عشق»، به کوشش آقای نادر مطلبی کاشانی و سید محمدحسین مرعشی منتشر شده است. از محتوای این نامه‌ها می‌توان به دامنه این ارتباط‌های علمی میان او و پژوهشگران ایرانی و خارجی پی برد.

تسلط همزمان مرحوم دانش‌پژوه، بر کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی، و ورودش در دانش‌های رایج سنتی، در کنار همت والا و پرکاری حیرت‌انگیز، سبب شده است تا میراثی بس گرانبها از وی بر جای بماند، میراثی که هر کسی که در تاریخ علم تحقیق می‌کند و علاقه‌مند به تمدن اسلامی است، نمی‌تواند از آن صرف نظر کند.

روزی روزگاری اگر قرار باشد واقعا درباره دانش‌پژوه کار پژوهشی صورت گیرد، باید اقلا هزار صفحه برای آن اختصاص داده شود. به‌علاوه باید تمامی مقالات وی، و نیز تمامی رسالات در دو مجموعه، عیناً چاپ شود. باقی کارهای وی هم باید بازچاپ شود یا دست کم با روشهای جدید، به کامپیوتر سپرده شود تا قابل مراجعه باشد. خوشبختانه بسیاری از مقالات او در نورمگز وجود دارد، اما هنوز هم از نوشته‌های وی فراوان است که دور از دسترس است، گرچه اهل فن و حال، با جستجو آنها را خواهند یافت، هرچند این جماعت بسیار نادرند!

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: