مردی انقلابی، دوستدار اهل فرهنگ/ رسول جعفریان

1401/3/23 ۰۹:۰۱

مردی انقلابی، دوستدار اهل فرهنگ/ رسول جعفریان

كافی بود كسی یك بار مرحوم دعایی را ببیند و شیفته او شود. كافی بود كسی او را ببیند و بفهمد او در زمره آنانی است كه می‌شود ایشان را مصداق‌های بعدی رسول (ص)، در وصف قرآنی «انّك لعلی خُلُقٍ عظیم» دانست.

 

به مناسبت هفتمین روز درگذشت سید محمود دعایی

 كافی بود كسی یك بار مرحوم دعایی را ببیند و شیفته او شود. كافی بود كسی او را ببیند و بفهمد او در زمره آنانی است كه می‌شود ایشان را مصداق‌های بعدی رسول (ص)، در وصف قرآنی «انّك لعلی خُلُقٍ عظیم» دانست. در زندگی اجتماعی، اخلاق حرف اول را می‌زد و او عالی‌ترین نوع آن را در قیاس با آنچه بهترین‌ها داشتند، برخوردار بود. اخلاق فقط لبخند و نرمی در برخورد نیست، اخلاق تركیبی از داشتن حسن برخورد، به همراه درایت و عقل، كاربردی كردن آن، معتدل و اهل مدارا بودن، فهیم بودن و درك افراد، احترام نهادن به آرای دیگران و در یك سخن داشتن پندار نیك، گفتار نیك و كردار نیك بود. من به نوبه خود، هر زمانی او را می‌دیدم، احساس فاصله زیاد اخلاقی میان خود و او می‌كردم و به وصف و حال و صفات او غبطه می‌خوردم. البته می‌دانستم و می‌دانم هرگز مثل او نخواهم شد، اما چنان‌كه امیر مومنان درباره خود می‌فرمود، تلاش می‌كردم شبیه او باشم. حق این است كه شبیه بودن به او هم بسیار دشوار بود.

1- یك نكته مهم این بود كه در مسیر انقلاب، آن‌هم آدمی مثل دعایی كه بسیار نزدیك به قطب انقلاب بود، با فراز و نشیب‌های عجیب و غریبی كه آدم‌های انقلابی را گرفتار می‌كرد و با هر انگیزه‌ای، می‌توانست گرفتار گرداب‌های عجیبی شده باشد. اینكه شما به عنوان انقلابی، با آن سوابق و نفوذ، یك مرتبه به مقامات بالایی برسید كه دست‌تان در هر كاری باز باشد، در همه‌چیز... اما این كار را نكنید، اصلا وارد نشوید تا آلوده شوید، خود را در شرایطی قرار دهید كه در چاه و چاله نیفتید، این چیزی بود كه دعایی با اعتقاد و فهم به آن توجه داشت. از روز اول هم آدم تندی نبود و سوابقش این را نشان نمی‌دهد. از اول هم در حد خود مردمی و فرهیخته بود. دعایی روزها و مرزهای سختی را پشت‌سر گذاشت، آن‌هم بیش از چهل سال، اما اصولش را حفظ كرد، مهم‌تر از همه اصول دینی و اخلاقی را. به آن شناختی كه از امامان داشت، معتقد بود. به اصول انسانی و نه اصول ساختگی و اصرار بر آنها، باور داشت. دعایی راه خود را رفت، اسیر جوّ نشد، از ارزش‌هایی كه برای خود شناخته بود، فاصله نگرفت. دعایی، دوستان انقلابی و هم‌قطارانی داشت كه بی‌محابا رفتار می‌كردند. هم در نجف و هم بعدها در ایران... حالا هم به اسم انقلابی، به تندی حرف می‌زنند... اما دعایی وارد این عرصه‌ها آن‌هم به اسم انقلابی‌گری نشد.

2- به نظر می‌رسد دعایی عقیده و مبنایش این بود كه ما در انقلاب هر كسی را به هر اتهامی كنار بگذاریم. قرار نبود هر روز در روزنامه خود، جنازه بی‌جان یا باجان كسی را كه زمانی در دوره شاه به اقتضای زندگی و فكر و زمانه كتابی یا مقاله‌ای نوشته بود یا در مراسمی حاضر شده بود یا ... دراز كنیم. چه انسان‌های فرهیخته‌ای كه با یك دشنام و اتهام از هستی ساقط شدند و برای ابد محو گشتند. بسیاری از آن اتهامات قابل اثبات نبود یا ناشی از یك كج‌فهمی یا تنگ‌نظری بود. البته كه دعایی هم قلم، روزنامه، سابقه انقلابی داشت، در دستگاه حكومتی جایی و حامی داشت و آن روزها اگر كسی این كارها را می‌كرد، نامش سر زبان‌ها می‌افتاد. اما برای اخلاق و ارزش‌های انسانی بیش از اینها ارزش قائل بود. او می‌دانست تهمت چه جایگاه منفوری در دین دارد، در حالی كه حرفه برخی از اینها فقط و فقط تهمت زدن آن‌هم در پوشش دینداری و انقلابی‌گری بود. به فرمایش امام علی(ع)، دین برای بسیاری از اینها «لعق علی السنتهم» و وسیله كسب و كار و معاش و دنیاداری بود. «یطلب به الدنیا» و البته این دنیا فقط پول و ثروت و منصب نبود و نیست؛ شما ممكن است عمری را به زهد بگذرانید اما شهوت شهرت و نام و نشان و جز آن داشته باشید. زاهدانی در صدر اسلام بودند كه بسیار از اینها زاهدتر بودند، اما قدرت را از اهل حق گرفتند و حالا هم بعد از قرن‌ها به‌رغم آن زهدگرایی، نام‌شان همیشه قرین بدی و خشونت است. این مهم است كه یك انقلابی، از روزگاران سخت، از نظر نمره اخلاق و انسانیت، جان سالم به در ببرد و مرحوم دعایی چنین بود.

3- فرهنگ دوستی از مهم‌ترین ویژگی‌های دعایی بود. مردی در آستانه هشتاد سالگی، با آن همه شهرت و نام، دیگر نیازی به این نداشت كه در هر مجلس فرهنگی ارزشمندی كه برگزار می‌شد، حاضر شود، آن‌هم برای یادكرد از بزرگی، برای تقدیر از دست‌اندركارانی كه می‌كوشیدند یاد بزرگی را حفظ كنند. بسا از او دعوت هم نمی‌شد، اما حاضر می‌شد، در انتها یا میانه مجلس هرجا بود، می‌نشست. این حضور، ناشی از فرهنگ‌دوستی او بود. اهمیت دادن به علم و به كتاب و شخصیت‌های علمی. آن‌هم احترام به كسانی كه دیگران و مدیران و بودجه‌داران، از یاد آنها غفلت می‌كنند یا خود را به تغافل می‌زنند. اینكه در موج باشیم و بودجه‌ای بگیریم و ستایشی از كسی بكنیم كه فرمانی برای بزرگداشت او صادر شده، مهم نیست، مهم آن است مردانی پاس داشته شوند كه دیگران به آنها ناسزا می‌گفتند و آنها را برای سال‌ها خوار كرده بودند. حالا وقتی كسی پیدا می‌شود و قدمی برای پاسداشت آنها برمی‌دارد، دعایی حاضر می‌شود. از آبروی خود مایه می‌گذارد و می‌آید و سخن هم می‌گوید. فقط كافی است آخرین سخنرانی او را در بزرگداشت مرحوم اسلامی ندوشن كه حكومتی‌ها حتی از گفتن یك تسلیت هم برای درگذشت او ابا كردند، بنگرید. همان نكات كافی است تا بهتر از هزاران جمله از این دست كه بنده درباره‌اش می‌نویسم، احساسش را درك كنید. او برای بزرگداشت كسانی حاضر می‌شد كه دیگران حتی حاضر نیستند اسم آنها را بر زبان بیاورند و این رفتار را به پای انقلابی‌گری خود می‌گذاشتند. روزنامه اطلاعات در همه این دهه‌ها صدای آنها بود. مردانه می‌ایستاد. هنوز هم می‌توان روزنامه اطلاعات كه روزگاری ایشان آن را یك روزنامه فرهنگی در سطح خوب و البته صدای این قبیل از ضعفای اهل فرهنگ اما دانشمند و فرهیخته هم دانست. البته كه باید از وضعیتی كه همین اندازه تحمل می‌كرد و روزنامه را همچنان در اختیار او گذاشته بود، تقدیر كنیم. اینكه دست‌كم یك نمونه از یك رفتار انسانی در یك دوره سخت بر جای بماند و بر دیگران حجت باشد كه این حجت‌الاسلام بودن است.

4- باید دعایی را یك انقلابی اصیل دانست، چهره‌ای باتجربه در انقلاب كه البته امثال او ـ مع‌الاسف ـ كمیاب هستند. بیشتر مدعیان انقلابی‌گری، انقلابی بودن را با دشنام دادن و تندی كردن و كنار گذاشتن و حذف كردن و پیاده كردن یكی می‌دانند. در روزگار ما این وضعیت بدتر هم شده و فلان انقلابی را می‌بینید كه یكجا، نسلی از هنرمندان این كشور را كه سال‌های سال استعداد خودشان به همراه پول این مردم پرورش‌شان داده به فساد اخلاق متهم می‌كنند و زشت‌ترین تعابیر را درباره آنها به‌ كار می‌برند. عجیب اینكه هیچ‌وقت به ذهن مقامات قضایی نمی‌رسد كه از اینها بپرسند در این شرع با این فروعاتش، اگر یك نفر اتهام فحشا به كسی بزند، باید از او شاهد بخواهند و اگر نتوانست بیاورد باید محكوم به عقوبتش كنند، چه رسد به اینكه كسی، جماعتی را اینچنین متهم به فساد و فحشا می‌كند! در زمانه ما و البته پیش از این هم، برای بسیاری، این رفتار معنای انقلابی‌گری بود. مرحوم دعایی البته كه معنای دیگری از انقلابی‌گری می‌شناخت. هرچه دیگران در مطبوعات‌شان آبروی اشخاص را می‌بردند، او برای حفظ آبروی آنها و دفاع از حقوق‌شان تلاش می‌كرد. با آن همه سابقه انقلابی‌گری هیچگاه با این رفتارهای تند كه نقشش پیاده كردن بسیاری از مردم و هل دادن آنها به گریز از كشور بود، موافق نبود، علیه آن می‌نوشت و بیش از همه در عمل نشان می‌داد كه خوب بودن و شیعه علی و زهرا بودن به چه معناست. همین است كه امروز اینچنین مورد ستایش دوست و دشمن در دایره این انقلاب است. خدایش بیامرزد.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: