مطالعه وضعیت علم در عصر صفوی / حمید رزاقی - بخش اول

1399/9/26 ۱۰:۵۲

مطالعه وضعیت علم در عصر صفوی  / حمید رزاقی  - بخش اول

شکل‌گیری و توسعه‌ علم و تکنولوژی در معنای مدرن آن فرآیندی است که از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی به این سو در جهان غرب به وقوع پیوست و با ضرب آهنگی شتابان در عصر روشنگری منجر به انقلاب صنعتی شد و هم‌ چنان در زمانه‌ ما با پویایی به حیات خود ادامه می ‌دهد.

 

مقدمه:

شکل‌گیری و توسعه‌ علم و تکنولوژی در معنای مدرن آن فرآیندی است که از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی به این سو در جهان غرب به وقوع پیوست و با ضرب آهنگی شتابان در عصر روشنگری منجر به انقلاب صنعتی شد و هم‌ چنان در زمانه‌ ما با پویایی به حیات خود ادامه می ‌دهد. علم، کوششی منظم و سازمان یافته است که با پیدایش و گسترش خود، سه هدف اصلی را دنبال می کند. نخست توصیف پذیری ویژگی‌ها و کشف علل و اسباب حدوث پدیده‌ ها، دوم کشف روابط میان پدیده‌ ها و سوم شناخت شیوع و گسترش پدیده ها. علم با این سه هدف، شناخت جهان هستی (طبیعت)، پیش ‌بینی پذیری وقوع رخداد ها و کنترل پذیری وقایع را پی‌گیری می‌کند و با دستاورد ها، اختراعات و فن آوری ها و نوآوری‌ های منبعث از خود توانسته است با کاربردی شدن و کارایی‌، احاطه بر طبیعت را عملی ساخته و در خدمت پیشرفت و بهبود زندگی بشر قرار گیرد. این کوشش منظم و منسجم، بنیانی تجربی و تعقلی دارد. به بیان دیگر بر مشاهده، آزمون، استنتاج تجربی، نظریه پردازی، نظریه آزمایی و (استقراء و قیاس) استوار است. از یک منظر موضوع علم، طبیعت و پدیده‌ های طبیعی است، روش کسب آن تجربی و تعقلی است، زبان بیانش گزارهای اخباری است و قالب نظری ‌اش قانونمندی های علمی است.

انسان اروپایی به تدریج با بینش و روش علمی به این دیدگاه رسید که قادر به کشف مجهولات جهان هستی و دخل و تصرف پدیده ‌ها است. فرآیند علم و علمی شدن با پیدایش و گسترش روند نوزایی فکری و فرهنگی در اروپا همراه بوده است. در این فرآیند تاریخی انسان رابطۀ ‌ با خودش را تغییر داد و جهان ‌بینی فلسفی و طبیعی پیدا کرد. این امر از طریق شناخت روابط حاکم بر طبیعت و بهره‌گیری از قانون ‌مندی ‌های آن عملی شد که متعاقب دوره‌ نوزایی در عصر روشنگری پدیدار گشت. در عصر روشنگری، متناسب با رشد نیروهای مولد، اتکا به علم و شناخت پذیری جهان هستی، خِرَدگرایی، آزادگی و فعال پذیری ریشه دواند و موجب پیدایش و توسعۀ‌ علومی چون فیزیک، شیمی و زیست شناسی گردید که زمینه را برای پیدایی علوم انسانی جدید فراهم کرد. به دنبال پیشرفت علوم جدید، تکنولوژی در سطحی نوین متحول شد و موجبات انقلاب صنعتی در اروپا را مهیا کرد. به طوری که کارِ با دست و ابزارهای ابتدایی به کارِ با ماشین و تجهیزات صنعتی مدرن تبدیل شد که در خدمت انسان و جامعه‌ جدید قرار گرفت. نظام مکتب خانه ‌ای و استاد و شاگردی جایش را به مدارس و دانشگاه‌ های نوین با شکل و محتوای آموزشی جدید داد. دانش‌ اندوزی از انحصار خواص خارج گشت و جنبه‌ عمومی و همگانی پیدا کرد. در نهایت انسان تقدیر طلب تبدیل به انسانی شد که قادر گشت با علم و خِرَد خویش، جهان طبیعت و جامعه را تغییر دهد و با توانمندی و مهارت های فزاینده بر جهان و طبیعت پیرامونش تسلط یابد.

درست در زمانه ‌ای که اروپا از عصر قرون وسطی فاصله می گرفت و راه علم می‌گشود؛ پادشاهان سلسله‌ صفوی بر سرزمین ایران فرمان می ‌راندند. این سلسله اولین امپراطوری بود که توانست پس از قریب ۹ قرن پس از انقراض ساسانیان فرمانروایی متمرکزی را بر فلات ایران حاکم کند و با برگزیدن عامل یکپارچه سازِ مذهب شیعه موجبات همبستگی و انسجام ایرانیان در مقابل امپراطوری عثمانی را فراهم آوَرَد. بنیان‌گذار دودمان پادشاهی صفوی شاه اسماعیل اول است که در سال ۱۵۰۱ میلادی (۸۸۰ هجری خورشیدی) در تبریز تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه آن شاه سلطان حسین است که در سال ۱۷۲۲ میلادی (۱۱۰۱ هجری خورشیدی) از قبایل افغان شکست خورد و در نتیجه سلسله صفویان سقوط کرد. دو قرن و اندی سال حکومت صفویه مصادف با زمانی است که مهم‌ ترین تحولات عظیم ذهنی و عینی در اروپا به وقوع پیوست. عهد ایران صفوی همزمان با دورانی است که تغییرات فرهنگی و فکری عمیق و گسترده‌ ای به لحاظ شکوفایی و تحقق بینش و روش فلسفی و علمی «تجربی و تعقلی» در اروپا جریان داشت. نیروها و طبقات اجتماعی نوینی در اروپا در حال سر بر آوردن بود. بورژوازی آرام آرام قدرت اقتصادی و اجتماعی را در شهرهای اروپایی به دست می ‌آورد. اروپائیان با توسعه فزاینده‌ عناصری چون دریانوردی، کشف سرزمین ‌های جدید و رقابت، در پی کسب تجارت و سود به اقصی نقاط جهان راه می ‌بردند و هر دم بر ثروت و در پی آن بر سرمایه‌ خود می‌ افزودند. در اروپایِ هم عصر صفوی به تدریج فرد و فردیت و انسان خود بنیاد و مستقل که مالک کار و ثروت و سرمایه و اندیشه خود بود، ظهور پیدا کرد و شیوه و سبک زندگی خویش را برگزید. در اروپای آن زمان اخلاق پروتستانی، روح سرمایه‌داری گشت که سهمی به سزا در توسعه و پیشرفت غرب داشت.

 

طرح مسئله

هم زمانی عصر صفوی با اروپای قرون ۱۶ و ۱۷ که در تار و پودش فرآیندهای عظیم عینی و ذهنی در جریان بوده است؛ دو سطح پرسش را به ذهن متبادر می‌کند. سطح اول، سطح توصیفی است، این که در ایران دوره صفوی وضعیت علم و معرفت علمی چگونه بوده است؟ آیا در ایران عصر صفوی خِرَد جدید و علوم «تجربی و تعقلی» نضج گرفته بود؟ آیا شناخت پذیری هستی و دخل و تصرف بر طبیعت، فرا راه قرار گرفته بود؟ به بیان دیگر آیا در عصر صفوی، علم و معرفت علمی دغدغه ایرانِ آن زمانه بود ؟ سطح دوم پرسش، سطح تبیینی مسئله است. این که چه حوادث و چه علل و ساز وکارهای ذهنی و عینی، وضعیت علم و معرفت علمی را در عهد صفویه رقم زده بود؟ به بیان دیگر وضعیت علم در عصر صفوی ریشه در کدام شرایط ذهنی و عینی داشته است؟

این مطالعه، سه گام را برای یافتن پاسخ به دو سطح پرسش های فوق هدف مطالعه خود قرار داده است. در گام اول ویژگی ‌های وضعیت علم و دانش علمی در آن دوره مورد کنکاش قرار می‌گیرد و توصیف می شود. در گام دوم به اهم شرایط ذهنی، فکری و فرهنگی ناظر بر وضعیت علم در عصر صفوی پرداخته می شود؛ تا به استنباط علل ذهنی ناظر بر وضعیت علم در آن دوره برآید. در گام سوم شرایط عینی آن دوره از تاریخ ایران بررسی می شود، تا به استنباط علل عینی ناظر بر موضوع دست یابد.

توصیف و تبیین وضعیت علم و دانش علمی در عصر صفوی از دو جنبه اهمیت و ضرورت دارد. اول آن که این دوره به لحاظ فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نقطه عطفی در تاریخ اروپا به شمار می‌رود. عصر صفوی مقارن با دوره ای است که اروپای قرن ۱۶ و ۱۷ پا به عصر روشنگری و عقل تجربی گذاشته بود، لذا شناسایی شرایط ذهنی و عینی حاکم بر آن دوره از تاریخ ایران برای ما که در وضعیت کنونی در پی پیشرفت و توسعه جامعه ایرانی هستیم؛ بسیار سودمند، آموزنده و رهگشا خواهد بود. دوم آن که با شناخت شرایط علّیِ ذهنی و عینیِ دخیل بر وضعیت علم در عصر صفوی می ‌توان به صحت و سقم و نقاط قوت و ضعف این دست از شناخت ها رهنمون شد؛ تا بدین طریق با درس آموزی از تاریخ گذشته، بتوان در شرایط فعلی جامعه ایران با آگاهی و دانش و مدبرانه موانع عمده توسعه اجتماعی- انسانی را به طور اعم و موانع توسعه علمی را به طور اخص از سر راه برداشت و با چشم باز اسباب و زمینه های ذهنی و عینیَ پیشرفت علمی را در جامعه ایران گشود.

 

توصیف وضعیت علم و دانش علمی در عصر صفوی

ژان شاردن جهان‌گرد و فیلسوف فرانسوی (۱۶۴۳-۱۷۱۳ میلادی) دو سفر طولانی در زمان صفوی به ایران داشته است. وی در سیاحت نامه‌ خود درباره مردم مشرق زمین اطلاعاتی را ارایه داده است. نخست آن که مشرق زمینیان طبعی سست و تنبل دارند و به کار عشق ندارند و فقط برای رفع نیازمندی‌ های ضروری کار می کنند. اما شرقیان چون دارای فکر خوب ، روح صبور و اندیشه موّاجی هستند؛ اگر پاداش کریمانه‌ ای وجود می‌ داشت، کامیابی ‌های حیرت ‌آوری نصیب ‌شان می ‌شد. دوم آن که مشرق زمینیان هیچ‌ گونه حرص و ولعی به اکتشافات و اختراعات جدید ندارند، به آن چه دارند، اکتفا می ‌کنند و دوست دارند که به جای آموزش صنایع و ساختن کالا، مصنوعات خارجی‌ را خریداری کنند. سوم آن که ساکنین این سرزمین ‌ها، توانایی شب زنده داری‌ های دراز و تحمل کار و زحمت بسیار که لازمه‌ پیدایش آثار نفیس، ظریف و صنایع فنی می ‌باشد را ندارند و محدودیت و کم بودن اطلاعات و آگاهی مردمان آسیایی ناشی از همین است و به طور کلی علوم آنان به هیچ وجه چیز دیگری جز حفظ و تکرار آن چه در کتب پیشینیان وجود دارد، نیست. به همین جهت صنعت ‌شان بدوی و ناقص است. در این سرزمین‌ ها نمی‌توان تکامل عالیه علوم و صنایع را مشاهده کرد. چهارم آن که روش صنعتگران مشرق زمین است که از ابزار و اسباب کار بسیار کمی استفاده می‌ کنند. قلّت ابزار و اسباب، نقض کار آن ‌ها است. (معتمدی، ۳۹:۱۳۹۱).

با این که از دوره صفوی مناسبات ایران با اروپا آغاز می ‌شود و سیاحان و تجار و سفیران بسیاری از ممالک اروپایی به ایران سفر می کنند، اما ایران همچنان بی ‌رمق و از حال رفته باقی می ‌ماند. با روی کار آمدن شاه اسماعیل اول، مذهب شیعه در ایران رسمی شد و عموم مردم، مذهب شیعه پذیرفتند. اما دانشمندانی که حاضر به ترک مذهب خود نبودند به هندوستان یا خاک عثمانی گریختند و یا به قتل رسیدند و محیط ترس و وحشت در بیان آزادانه فکر و اندیشه مستولی شد. البته آن ‌هایی که ماندند و تغییر عقیده دادند، هر چه بیشتر از دانش عقلی دست کشیدند و علوم نقلی و کلام را بیش از گذشته پیشه‌ خود ساختند و این درست زمانی بود که در کشورهای اروپایی مطالعه‌ طبیعت با عقل و روش تجربی گسترانده می ‌شد. در این دوره حتی آن چه میراث گذشتگانی چون ابن‌سینا، ابوریحان، رازی و خوارزمی بود و چندان به علوم عقلی جدید نزدیک نبود، کم‌کم فراموش شد و به حاشیه سپرده شد و جای خود را به علوم نقلی وکلامی داد. در زمان پادشاهان صفوی کتاب‌ هایی نیز نوشته شده که تعداد آن ‌ها به نسبت زیاد بود، ولی در آن‌ ها از اندیشه جدید یا تحقیق تازه خبری نبود. اغلب این نوشته‌ ها شرح بر نوشته‌ های گذشتگان و یا خلاصه ‌ای از آن‌ ها است و کار اساسی چندانی در علوم طبیعی و ریاضی صورت نگرفته است (همان: ۳۹،۳۸، ۳۷، ۲۲، ۱۹، ۱۶).

در آن زمان بعضی افراد با سخت کوشی فراوان در پی کسب علم و آموزش بودند، اما دستاوردهای آن ‌ها آشنایی با مجموعه‌ ای از دانستنی ‌های غیر ضروری بود که نه اندیشه را بارور می‌ ساخت و نه در عمل راهگشا بود. مجموع اطلاعات آن‌ ها در علوم طبیعی و تجربی و ریاضی، گرچه خود را جامع علوم می‌دانستند، ارزش چندانی نداشت. ممکن است در این دوران، نام ‌های معروفی از این افراد را بخوانیم، ولی هیچگاه نمی ‌توان آن ‌ها را با کپرنیک، کپلر، دکارت، گالیله و نیوتون که در مغرب زمین در همین زمان می‌ زیستند، مقایسه کرد. دانشمندان اروپا هر کدام به مطالعه طبیعت می‌ پرداختند و اطلاعات دقیق و تأیید شده‌ ای را به صورت گزاره ‌ها و قضایای علمی از راه مشاهده، آزمایش و استقراء به دست می ‌آوردند، اما عالمان دوران صفوی فقط بر نوشته‌ های گذشتگان شرح می‌ نوشتند. جالب آن که تعداد این افراد هم به تدریج رو به کاهش گذاشت (همان: ۳۸). دون جوئن (اروچ بیک) که هم ایران و هم غرب را به خوبی می ‌شناخت در این باره می ‌نویسد «ایشان (ایرانیان) آگاهی چندانی ندارند و از دیگر انواع علومِ روشنگرانه و دقیقه بی‌خبراند» (جکسون و لاکهارت، ۱۰:۱۳۹۳) «مستر جفری دوکت، نماینده شرکت مسکوی» به سال ۱۵۷۴ می‌نویسد: «ایشان (ایرانیان) کتاب ‌های اندک و دانش کمتری دارند و اغلب‌ شان در زمینه دیگر علوم مفید چندان بصارتی ندارند و به فعالیت ‌های مربوط به ابریشم مشغولند و همچنین است به کارهای مربوط به ‌زین و یراق اسب‌ ها که در آن خوب پیش می ‌روند» (همان: ۱۰، ۹). در باب کتابخانه ‌های آن دوره، شاردن می‌ گوید که کتاب‌ های هیچ یک از این کتابخانه‌ های آن ها از چهارصد جلد تجاوز نمی‌ کند و این رقم را با اروپا مقایسه می‌ کند، «که این ارقام چونان مگسی در پشت فیل است» و حال آن که وابستگی به قدما نه به تولید کتاب و نه به کشفیات بسیار می ‌انجامد (همان: ۱۴).

به نظر مهدی زارع (۱۳۹۳) تفکر علمی و عقلی و تجربی در ایران هیچ‌ گاه به صورت سنت پایدار و مستمر قابل مشاهده نبوده است. تلاش های تنی چند از دانشمندان و عالمان این سرزمین برای استقرار روش ‌های استقرایی و یا استقرایی- قیاسی محدود بوده است و این افراد نمی‌ توانستند در فضای جهل دست به تفکر و اندیشه درباره‌ علوم عقلی و تجربی مدرن بزنند و لذا تلاش ‌های آن ‌ها با شکست همراه بوده است. در دوران صفوی بخش مهمی از آموزش و تعلیم که عمدتاً دینی بود، به خانقاه منتقل شد و به دست صوفیان یا عارفان سپرده شد. بخش دیگری از آموزش در دست متکلمان و شریعت مداران بود و بخش دیگری در دست غیب گویان. در چنین فضایی امکان شکل‌گیری علوم عقلی و تجربی مهیا نبود.

مطالعات رسول جعفریان درباره دوران صفویه نشان می ‌دهد که دانشمندان و حکمای این عصر شناخت چندانی از علم جغرافیا، جغرافیای جهانی و دانش نقشه برداری نداشتند. برای مسلمانان دنیای شناخته شده دنیای مشخصی بود. آنان هیچ اطلاعاتی درباره جغرافیای پیرامون خود نداشتند. برای مثال از جغرافیای چین چیز چندانی نمی ‌دانستند. از جنوب بحر هند خبر چندانی نداشتند. در واقع زیرخط استوا را نمی شناختند. از اقیانوس آن سوی افریقا که تا امریکا امتداد داشت هیچ اطلاعاتی نداشتند. آن‌ ها نمی ‌دانستند قاره امریکا وجود دارد. ما در دوره صفوی آثار جغرافی بسیار اندکی داریم. در اروپایِ قرون ۱۶ و ۱۷ علم جغرافیا پیشرفت محسوسی کرده بود. با این که فرنگی ‌ها به ایران زیاد رفت و آمد می‌ کردند، اما علم جغرافیا مانند دیگر علوم جدید راهی به میان مردم ایران باز نکرد. ضعف دانش جغرافیا در دوره صفوی نه تنها نسبت به جهان که حتی نسبت به داخل ایران نیز آشکار است. علم جغرافیا در میان ایرانیان حتی در دوره صفوی رو به ضعف نهاد (جعفریان، ۱۳۹۲). جعفریان در بخش دیگری از مقاله ‌اش اظهار می ‌دارد که اروپایی ‌ها، جغرافیای دنیا را بسیار زودتر از ما شناختند؛ نقشه های جهانی کشیدند و تقریبا سر و ته کره خاکی را به دست آوردند و تمامی راه ‌های مهم آبی را دریافتند، آن ‌ها به راه افتادند و سفر نامه ‌ها نوشتند و اطلاعات ملل مختلف را ثبت کردند. حتی در بیابان ‌های دور و دراز افریقا و عربستان جزئیات را ثبت کردند. در مقابل ما ایرانی‌ ها بدون آن که به سفر برویم، اطلاعات بسیار مختصری را از زبان سیاحان و سیاستمداران و تجار آن ‌ها که به این سرزمین می‌ آمدند، بدست می ‌آوردیم. شناخت اروپائیان در علم جغرافیا نه فقط جغرافیای طبیعی که جغرافیای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی بوده است که هم‌ زمان با عصر صفوی هم از ایران و هم از اقصی نقاط جهان کسب می‌کردند و به تولید و غنای این علم مشغول بودند. جالب است که ما ایرانیان شناخت درستی از جغرافیای سرزمین خودمان نداشتیم. آن مقدار که درباره اصفهان و قزوین و تبریز در سفرنامه‌هایی چون «دلاواله»، «ورینه» و «شاردن» آمده در منابع ایرانی نیامده است. یعنی ما جغرافیای خودمان را هم درست وصف نکردیم. ما نتوانستیم جغرافیا را در ایران به یک علم تبدیل کنیم (همان، ۱۳۹۲).

اروپائیان از همان قرون ۱۶ و ۱۷ و با هدف سیاحت و تجارت و کشف دنیاهای جدید پایه‌گذار و مؤسس علمی بنام شرق شناسی نیز شدند که همچنان به توسعه و پیشرفت خود ادامه می‌ دهد. اما نه غرب شناسی و نه شرق شناسی در دوره صفوی و بعد از آن در ایران پدید نیامد. غربیان از قرن شانزدهم اشتیاق وافری به آموختن زبان شرقی و ترجمه متون شرقی پیدا کردند. ما غرب را نشناختیم، اما غرب ما را شناخت یا تلاش کرد ما را بشناسد. این در حالی است که در ایران عصر صفوی در زمینه شناخت متون فلسفی و دینی و علمی غرب، فقر کامل وجود داشت. سیاحان و سفرنامه نویسان اروپایی سعی کردند زبان ‌های مختلف اقوام و مللی که به آن سفر می‌کردند، به خوبی بیاموزند و این به شناخت و توسعه علم شرق شناسی کمک اساسی و بنیادین کرد. «دلاواله» درباره ایران عصر صفوی می گوید: آن چه در دکان ‌های کتابفروشی هست «عبارتند از کتب افسانه ‌ای و اشعار و هم چنین کتبی که مربوط به امور مذهبی ‌اند» و مردم محلی استفاده زیادی از آن می ‌برند (همان، ۱۳۹۲)

در دوره صفوی هیأت بطلمیوسی هم چنان به قوت خود باقی ماند. در این هیأت زمین ثابت بوده و در مرکز عالم جای دارد و همه‌ اجرام سماوی به گرد آن در چرخش ‌اند. اسطرلاب ابزار و نماد هیأت قدیم بود و منجمان به وسیله آن در پی پیشگویی وقایع زمینی بر می ‌آمدند، که بسیار مورد علاقه و پشتیبانی پادشاهان صفوی بود (معتمدی، ۱۳۹۱: ۴۴). مصادف با زمانه ‌ای که رصد خانه ‌های ایرانی در خدمت اهداف طالع ‌بینی سلاطین وقت قرار می‌گرفت، در اروپا هیأت جدید (هیأت کوپرنیکی) همراه با روش تجربه و مشاهده سر برآورد و تکامل یافت. در این هیأت، زمین ثابت نیست، بکله به همراه سیارات دیگر به دور خورشید در حال چرخش است. تلسکوپ نماد رؤیت و کشف واقعی آسمان در رصدخانه ‌های اروپا شد و جای اسطرلاب نشست. با طلوع تلسکوپ اروپائیان توانستند به مشاهده وضعیت و حرکت اجرام آسمانی بنشینند و با سنجش و پیش بینی حرکت آن ‌ها، قادر شدند انگاره ‌های پیشگویانه‌ هیأت بطلمیوسی و اسطرلاب را به کناری زده و باطل اعلام کنند. از این پس در اروپا کشف قوانین حرکت اجرام آسمانی بیش از پیش امکان پذیر شد (رسو: ۱۳۵۸: ۲۲۳، ۲۲۲، ۱۹۶، ۱۹۵، ۱۹۲).

در دوران صفوی همانند ادوار پیشین ایران کیمیاگری رونق و جریان داشت. کیمیاگران ادعا می ‌کردند که می ‌توان فلزات معمولی را به طلا و نقره تبدیل کرد. هم چنین از ساختن نوشدارو (اکسیر) سخن به میان می ‌آوردند که قادر است انواع بیماری ‌ها را درمان کند و زندگی را به مدت طولانی دوام بخشد. آن‌ ها کار خود را با تعبیرات متافیزیکی در هم آمیختند و از علوم اسرار آمیز دم می ‌زدند. از این رو دستورالعمل هایی را مانند طلسم و سحر تهیه و قرائت می‌ کردند. این در حالی بود که در اروپای قرون ۱۶ و ۱۷ علم شیمی به عنوان علم شناخت تجزیه و ترکیب تجربی و آزمایشگاهی مواد تکوین و توسعه یافت و آهسته آهسته از کیمیاگری جدا شد (جکسون و لاکهارت، ۱۳۹۳: ۹،۳۹). همزمان با نیمه‌ دوم حکومت صفوی در اروپا «رابرت هوک» انگلیسی با میکروسکوپ ساختۀ خودش موفق به مشاهده‌ واحد بنیادین ارگانیسم زنده شد و آن را سلول نامید و بدین ترتیب علم بیولوژی زاده شد. این در حالی بود که حکیمان و دانشمندان عصر صفوی با پیدایش و گسترش این علوم در اروپا بیگانه بودند.

در زمینه درمان بیماری ‌ها ایرانیان آن دوره از گیاهان استفاده می‌کردند و رژیمی سخت را تجویز می‌کردند. در بیماری‌ های حاد مانند آماس، ذات ‌الجنب و از این قبیل حجامت می‌کردند. مردم بسیار خرافاتی بودند و به پیش ‌گویی اعتقاد داشتند و تصور می ‌کردند که با عبادت و دعا در خلوت می‌ توانند بر بیماری ‌ها فائق آیند یا حداقل زمینه تمام ناخوشی‌ها یشان را تشخیص دهند (همان: ۱۰). در دوره صفوی پزشکی چندان پیشرفت نکرد و بیماری ‌های همه گیر هر سال جان بسیاری را می‌ گرفت. اغلب درباریان هم دچار این بیماری ‌ها می‌شدند. چه بسیار پزشکان که ناتوان از درمان درباریان به دست جلاد سپرده می ‌شدند. مورخان دربار، بارها از بیماری ‌هایی چون اسهال خونی، آبله و بیماری ‌های ناشناخته دیگر صحبت کرده ‌اند که درباریان را مبتلا کرده و کشته است. در دوره صفوی طب سنتی – جالینوسی، نظریه مبتنی بر مزاج، طب عامیانه و جادویی موجود بوده است (معتمدی، ۴۱:۱۳۹۱).

ایرانِ عصر صفوی در زمینه علوم نظامی، توپخانه و سلاح ‌های آتشین نیز از اروپای آن زمان عقب افتاد. اما به دلیل جنگ ‌هایی پی ‌در پی با عثمانی نیاز به آموختن و فرا گرفتن آن برای شاهان صفوی ضروری گردید. از این رو نظامیان صفوی آرام آرام با فن ‌آوری تسلیحاتی از طریق برادران شرلی آشنایی پیدا کردند و از کشورهای اروپایی سلاح‌ های مدرن وارد کردند (جکسون و لاکهارت، ۱۱:۱۳۹۳). اما پادشاهان صفوی هرگز نتوانستند حتی یک قبضه توپ بسازند، بلکه با وارد کردن سلاح ‌های مدرن و آموزش مستشاران اروپایی طریقه استفاده از آن ‌ها را تا حدودی به دست آوردند.

عصر صفوی هم‌ زمان با جنبش علمی در اروپا بود. در دو قرن فرمانروایی صفوی اختراعات و اکتشافات فراوانی در اروپا به وقوع پیوست. در همین زمان در اروپا میکروسکوپ مرکب (۱۵۹۰ م)، دماسنج (۱۵۹۳ م)، دوربین نجومی (۱۶۱۱ م)، دوربین زمینی (۱۶۰۹ م)، ماشین حساب (۱۶۴۲م)، هواسنج (۱۶۴۳ میلادی)، ساعت پاندول‌ دار (۱۶۵۷ م) و ماشین بخار (۱۷۰۵ م) اختراع شد. در سال ۱۶۲۸ ویلیام هاروی انگلیسی، جریان خون را کشف کرد و قلب را به عنوان تلمبه خانه خون در بدن شناسایی کرد. صنعت چاپ، اطلاعات را به سرعت در اروپا جابجا کرد و باعث شد دانشمندان و صنعت گران از اختراعات و اکتشافات یکدیگر با خبر شوند. در اروپا دانشگاه‌ ها گشایش یافت و انجمن‌ های علمی و فنی تأسیس گردید. اما در ایران با وجود ارتباط با اروپا و علاقه بعضی از شاهان صفوی زمینه‌ لازم برای دریافت علم و فن جدید ایجاد نشد، به طوری که نه دانشگاهی تأسیس شد، نه از ایجاد انجمن‌ های علمی و فنی خبری بود، نه کتاب ‌های علمی به ایران منتقل شد و نه چابخانه ‌ای به کار تولید علمی و فنی پرداخت (اغلب چاپخانه‌ ای در کار نبود و ایرانیان به همان نسخه‌ های خطی خویش پرداختند) و نه بزرگانی هم‌ تراز بیکن، دکارت، نیوتون و گالیله در ایران پرورش یافت. تنها ابزارهای جنگی ساخته شده در اروپا مورد مصرف قرار گرفت و ایران عصر صفوی در عقب ماندگی علم، دانش علمی و فن‌آوری باقی ماند. (معتمدی، ۱۳۹۱: ۳۸، ۲۰).

ادامه دارد…

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: