رضایی باغ‌ بیدی: امیدی به حفظ زبان‌ها و گویش‌های محلی ایرانی نیست

1399/7/14 ۰۸:۲۴

 رضایی باغ‌ بیدی: امیدی به حفظ زبان‌ها و گویش‌های محلی ایرانی نیست

سال‌هاست كه در حوزه فرهنگ و زبان‌های باستانی فعالیت می‌كند. سال‌ها مدیر بخش زبان‌شناسی مركز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی بود و حالا هم، افزون بر آنكه عضو شورای عالی علمی این نهاد فرهنگی است، استاد دانشگاه اوساكا ژاپن است و در مدرسه عالی زبان و فرهنگِ این دانشگاه حضور دارد. او به پرسش‌های مكتوب ما درباره اهمیت مجموعه پنج‌جلدی «جغرافیای جامع ایران» و همچنین مقاله‌اش با عنوان «زبان‌ها و گویش‌های ایران» در این مجموعه پاسخ گفت.

 

حمیدرضا محمدی: سال‌هاست كه در حوزه فرهنگ و زبان‌های باستانی فعالیت می‌كند. سال‌ها مدیر بخش زبان‌شناسی مركز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی بود و حالا هم، افزون بر آنكه عضو شورای عالی علمی این نهاد فرهنگی است، استاد دانشگاه اوساكا ژاپن است و در مدرسه عالی زبان و فرهنگِ این دانشگاه حضور دارد. او به پرسش‌های مكتوب ما درباره اهمیت مجموعه پنج‌جلدی «جغرافیای جامع ایران» و همچنین مقاله‌اش با عنوان «زبان‌ها و گویش‌های ایران» در این مجموعه پاسخ گفت.

 ***********

تألیف و تدوین مجموعه «جغرافیای جامع ایران» واجد چه اهمیت‌هایی است؟

پیش از هر چیز چاپ و انتشار «جغرافیای جامع ایران» را به جامعه علمی كشور تبریك می‌گویم و وظیفه خود می‌دانم كه از ریاست محترم مركز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، جناب آقای موسوی‌بجنوردی، و ویراستار دانشمند این مجموعه، جناب آقای دكتر سعیدی، برای چاپ و انتشار این اثر گرانسنگ سپاسگزاری كنم. در واقع، «جغرافیای جامع ایران» و «تاریخ جامع ایران»، كه قبلا منتشر شده بود، دو مجموعه بسیار گرانبها هستند كه اطلاعاتی ژرف و وسیع درباره همه جنبه‌های مربوط به تاریخ و جغرافیای ایران از قدیم‌ترین ایام تا به امروز در اختیار خوانندگان می‌گذارند. هركس كه بخواهد اطلاعات تاریخی یا جغرافیایی موثق و معتبری درباره ایران فرهنگی یا ایران كنونی به دست آورد، مثلاً درباره سرزمین، تاریخ، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اوضاع اجتماعی و بسیاری مباحث دیگر، ناگزیر باید به این دو منبع مهم مراجعه كند.

این كتاب برای شما كه استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی هستید، از چه زوایایی می‌تواند محل توجه باشد؟

در پاسخ به این پرسش باید عرض كنم كه فرهنگ ایرانِ امروز و زبان‌ها و گویش‌هایی كه اصطلاحاً «ایرانی» خوانده می‌شوند و در شهرها و روستاهای ایران پراكنده‌اند و فهرست بلندبالایی از آنها می‌توان به دست داد (مثلاً ابوزیدآبادی، ابیانه‌ای، افتری، بلوچی، تاتی، تالشی، خوانساری، خوری، دوانی، سمنانی، سیوندی، كردی، گورانی، گیلكی، لارستانی، لری، لكی، مازندرانی، نایینی، وفسی، و... و... و...)، همه و همه ریشه در فرهنگ ایران باستان و زبان‌های باستانی ایران دارند؛ البته در تعامل با فرهنگ‌ها و زبان‌های مجاور تحولاتی در آنها پدید آمده است. به عبارت دیگر، هنوز ردّپای فرهنگ ایران باستان و زبان‌های باستانی ایران را نه‌تنها می‌توان در جای‌جای ایران كنونی، بلكه در بسیاری از كشورهای همسایه ایران یافت. بسیاری از مباحث مطرح شده در «جغرافیای جامع ایران» مباحث فرهنگی و اجتماعی است كه یقیناً برای متخصصان فرهنگ و زبان‌های باستانی هم سودمند خواهد بود.

گستره جغرافیایی زبان‌های ایرانی از چه وجوهی قابل بررسی است؟

خیلی خوشحالم كه به این موضوع بسیار مهم اشاره فرمودید. معمولاً به ذكر این نكته بسنده می‌شود كه زبان فارسی زبان رسمی ایران و افغانستان و تاجیكستان است. یا گاه به این نكته نیز اشاره می‌شود كه در گذشته زبان فارسی صدها سال زبان اداری هند بوده است. اما علاوه بر اینها باید بدانیم كه هنوز ده‌ها زبان دیگر در افغانستان و تاجیكستان رواج دارد كه از خانواده زبان‌های ایرانی هستند. مثلاً زبان پشتو هم یكی از زبان‌های ایرانی و درواقع خواهر زبان فارسی است. بسیاری از زبان‌های ایرانی رایج در افغانستان و تاجیكستان در ایران كنونی رواج ندارد و بررسی آنها برای علم زبان‌شناسی ایرانی بسیار مهم است، مثلاً زبان‌هایی چون شُغنی، روشانی، وخی و یغنابی. نكته مهم‌تر این است كه گستره رواج زبان‌های ایرانی محدود به ایران و افغانستان و تاجیكستان و هند نبوده و نیست. مثلاً زبانی ایرانی به نام سریكلی هنوز در شمال غرب چین، در همسایگی تاجیكستان، رواج دارد. در غرب ایران هم، پهنه زبان كردی تا عراق و سوریه و تركیه امتداد دارد. هنوز در قفقاز زبانی ایرانی به نام آسی رواج دارد و حتی در حاشیه جنوبی خلیج‌فارس هم، در درون قلمرو زبان عربی، زبانی ایرانی به نام كمزاری هنوز زنده است. این گستره وسیع، از شمال غرب چین در شرق تا همسایگی اروپا در غرب، و از قفقاز در شمال تا سرزمین‌های جنوب خلیج فارس در واقع حوزه نفوذ فرهنگ ایرانی و گستره رواج زبان‌های ایرانی بوده است.

گویش‌های ایرانی در پهنه ایران آیا همگی دارای یك ریشه هستند؟ و اگر چنین نیست، وجوه مشترك‌شان چیست؟

وقتی سخن از زبان‌ها یا گویش‌های ایرانی به میان می‌آوریم یا مثلاً وقتی می‌گوییم كه زبان الف و زبان ب و زبان ج به خانواده زبان‌های ایرانی تعلق دارند، بدان معنی است كه اصل و منشأ آنها یكی بوده است. به عبارت دیگر، وقتی می‌گوییم فارسی و پشتو و كردی و بلوچی زبان‌های ایرانی هستند، بدان معنی است كه همه آنها ریشه در یك زبان واحد دارند كه در گذشته‌های بسیار دور صحبت می‌شده و اكنون از میان رفته است. در علم زبان‌شناسی چنین زبان‌هایی را «زبان‌های خواهر» می‌نامیم، زیرا مادر آنها یكی بوده است. البته طبیعی است كه هر یك از این زبان‌ها در طول تاریخ خود مسیرهای متفاوتی را پیموده‌اند و تفاوت‌هایی با یكدیگر یافته‌اند. نكته مهم دیگر این است كه نباید اصطلاح زبان‌های ایرانی را با زبان‌های رایج در ایران یكی بدانیم. هر زبانی كه در ایران رایج است لزوماً از خانواده زبان‌های ایرانی نیست، مثلاً زبان‌هایی چون تُركی و عربی و ارمنی و گرجی هم در ایران رواج دارند، اما از منظر زبان‌شناسی این زبان‌ها به خانواده‌های زبانی دیگری تعلق دارند.

آیا زبان و گویشی وجود دارد كه از میان رفته باشد؟

بله، البته. زبان‌ها مثل موجودات زنده به دنیا می‌آیند، متحول می‌شوند و می‌میرند. مثلاً زبان اوستایی كه حدود سه‌هزار‌واندی سال پیش تكلم می‌شده و زرتشت، پیامبر ایران باستان، در سرودهای دینی‌اش از آن زبان استفاده كرده، زبانی مُرده است و قرن‌ها از مرگ آن می‌گذرد. اما فارسی باستان كه زبان مادری شاهان هخامنشی بود پس از حمله اسكندر مقدونی و فروپاشی سلسله هخامنشی متحول شد و در دوره ساسانی به صورت فارسی میانه درآمد. زبان فارسی میانه هم پس از سقوط سلسله ساسانی و ورود اسلام به ایران به صورت فارسی نو درآمد و همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد. شهرهایی مثل شیراز و اصفهان در قدیم گویش مخصوص خود را داشتند كه كاملاً با فارسی تفاوت داشت، اما این گویش‌ها به فراموشی سپرده شده و لهجه‌های فارسی جای آنها را گرفته است. طبری و گرگانی هم از گویش‌های مُرده ایرانی هستند، اما خوشبختانه آثار مكتوبی از آنها بر جای مانده است. امروزه یكی از مهم‌ترین دغدغه‌های زبان‌شناسان مرگ زبان‌ها و گویش‌های محلی در نتیجه تأثیر رسانه‌ها و گسترش زبان‌های رسمی است.

به ‌اعتقاد شما، در برنامه‌ریزی كلانِ جغرافیایی ایران، چگونه می‌توان گویش‌ها را از بلیات حفظ كرد؟

با كمال تأسف باید عرض كنم تا زمانی كه زبان‌ها و گویش‌های محلی را تهدیدی برای زبان رسمی و وحدت ملی به شمار آوریم، امیدی به حفظ این زبان‌ها و گویش‌های ارزشمند نیست. مرگ زبان‌ها و گویش‌های محلی را می‌توان به انقراض گونه‌های كمیاب جانوری و گیاهی تشبیه كرد كه از تنوع و زیبایی طبیعت خواهد كاست. باید به این باور برسیم كه حفظ و تقویت زبان‌ها و گویش‌های محلی در نهایت به تقویت زبان رسمی و وحدت ملی خواهد انجامید. درخواست من از دانشجویان رشته زبان‌شناسی و سایر علاقه‌مندان این است كه تا حد امكان به گردآوری و ثبت گویش‌ها بپردازند تا دست‌كم پس از مرگ آنها اطلاعات مربوط به آنها برای پژوهشگران آینده محفوظ باشد.

ویژه نامه جغرافیای جامع ایران؛ روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: