1399/7/8 ۰۷:۴۱
كتاب «نردبان آسمان» نوشته محمد شریفی سال گذشته پس از انتشار از سوی انتشارات فرهنگ نشرنو، با استقبال بسیار گستردهای روبرو شد. مولف همان طور كه در عنوان فرعی كار آورده، كوشیده است كتابش در حكم «گزارش كامل مثنوی به نثر» باشد. گزارشی كه علاوه بر پرداختن به یكایك ابیات مثنوی صرفا به معنی كردن ابیات بسنده نكرده است و در آن - به اصطلاح - جان كلام مولانا بهصورتی روان، رسا و گیرا و سراسر پیوسته و منسجم به نثر درآمده است.
ای برادر قصه چون پیمانهای است
مرتضی بیك بیاتی: كتاب «نردبان آسمان» نوشته محمد شریفی سال گذشته پس از انتشار از سوی انتشارات فرهنگ نشرنو، با استقبال بسیار گستردهای روبرو شد. مولف همان طور كه در عنوان فرعی كار آورده، كوشیده است كتابش در حكم «گزارش كامل مثنوی به نثر» باشد. گزارشی كه علاوه بر پرداختن به یكایك ابیات مثنوی صرفا به معنی كردن ابیات بسنده نكرده است و در آن - به اصطلاح - جان كلام مولانا بهصورتی روان، رسا و گیرا و سراسر پیوسته و منسجم به نثر درآمده است. از دیگر ویژگیهای این گزارش آن است كه بخش داستانی مثنوی از بخشهای غیرداستانی آن تفكیك شده است و اشارات و تلمیحاتی كه مولانا به كار برده، به حد لازم توضیح داده شده است. خیلی بیراه نیست اگر بگوییم كتاب شریفی رویكرد دقیقی به مثنوی داشته و از بیان كمتر نكتهای غافل مانده است. كتابی كه از شروح و تفاسیر به قاعده برخوردار است و بهره میبرد و افزون بر این، شریفی از قریب به 150 مأخذ استفاده كرده است كه از برخی همچون تاریخ طبری، تفسیر طبری، روضالجنان و روحالجنان، و روضهالصّفا میتوان نام برد. اساس كار پدیدآورنده كتاب، دو نسخه مثنوی است. یكی نسخه تصحیح شده نیكلسون و دیگری نسخه عكسی قونیه؛ با این توضیح كه عنوانها و ابیات نقل شده در این متن، به تمامی از نسخه قونیه برگرفته شده است. جلد اول این اثر شامل شش دفتر است و جلد دوم به مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی با آخرین یافتههای پژوهشگران پرداخته و پیشینه قصههایی كه مولانا در مثنوی آورده در این مجلد از منابع اصلی نقل شده است. قدر مسلم – همان طور كه در پاسخهای محمد شریفی هم تصریح شده - مولوی به قصه به مثابه هدف حكایات و روایات خود نگاه نمیكرده بلكه آن را ظرف و پیمانهای میدانسته برای اینكه مظروف دیگری را در آن سرریز كند. با این همه نویسنده كتاب مورد بحث ما بر این باور است كه پدیدآورنده مثنوی معنوی «بی آنكه قصد یا ادعای قصهگویی داشته باشد یكی از بهترین قصهگوهاست.» گفتنی است كتاب «نردبان آسمان» نوشته محمد شریفی در دو جلد و در ۲۲۸۳ صفحه و با بهای 480 هزار تومان در دسترس عموم علاقهمندان قرار گرفته است. در ادامه گفتوگو با محمد شریفی، مولف كتاب «نردبان آسمان/ گزارش كامل مثنوی به نثر» را به مناسبت روز مولوی میخوانید.
********
به گمانم گفتوگو را از شكل قصهپردازی مولوی در مثنوی آغاز كنیم. میخواهیم روایت شما را از بوطیقا و ساختار روایی و قصهپردازیهای مولانا در مثنوی معنوی بدانیم.
به نظر من ساختار روایی مثنوی سراپا معنیمحور است و تمامی قصهها و تمثیلات نیز در خدمت همین هدف هستند. مولانا قصهپردازی را هنر نمیشمرده و طبعا كوشش چندانی هم از این حیث نكرده است اما با این حال یكی از مهمترین كتابهای حاوی قصه و حكایت در زبان فارسی را پدید آورده است. برخی از این قصهها با تبعیت از سنت كتابهای هندی كه وارد كتابهای ایرانی نیز شده بود شكل قصه در قصه دارند. مولانا به كرات همچون داستانهای هزار و یك شب هنوز قصهای را به پایان نبرده قصه دیگری آغاز كرده و شنونده/ خواننده را در تعلیق نگه داشته است. كاری كه مولانا در مورد قصهها و حكایات و تمثیلات در مثنوی انجام داده است شبیه همان كاری است كه با شعر كرده است. یعنی بدون اینكه اهمیت چندانی برای فرم قائل باشد یكی از مبدعترین شاعران در فرم شعر است. در مورد قصه نیز او «بی آنكه قصد یا ادعای قصهگویی داشته باشد یكی از بهترین قصهگوهاست.»
روش مولانا در مثنوی معمولا اینچنین است كه ابتدا موضوع مورد نظر خود را طرح میكند و توضیحاتی درباره آن میدهد و سپس قصهای یا تمثیلی میآورد كه مقصود خود را همه فهمتر كند و غالبا در پایان قصه یا حكایت نیز باز به نتیجهگیری میپردازد. از همین رو قصههای مثنوی بهرغم شهرت و محبوبیتی كه دارند كم اهمیتترین بخشهای مثنوی هستند اما عامهپسندتر و قابل فهمتر برای عمومند. گاهی مولانا فقط یك بیت از قصه را آغاز كرده كه باز به سراغ مقصود اصلی میرود و اغلب اوقات بارها قصه را میشكند تا نكتهای را توضیح بدهد و شنونده/ خواننده را متوجه اصل ماجرا بكند.
راز مولانا برای انتخاب قالب مثنوی و شیوه قصهگویی و استفاده از امثال و حكم و آیات و احادیث را در چه میبینید؟
مولانا در مثنوی از شیوهای بسیار رایج استفاده كرده و مفاهیم انسانی و عرفانی را به شیوهای ارایه كرده كه جذابیت عام داشته باشد و در یاد شنونده/ خواننده بماند. این شیوه را پیش از او خیلیها از جمله عطار و سنایی نیز به كار برده بودند و حاصل كارشان اقبالی نزد اهل دل یافته بود؛ هر چند كه مولانا این شیوه را به اوج رساند. همین امر در مورد استشهاد به احادیث و آیات نیز صدق میكند. من موقعی كه در حال استخراج فهرست احادیث و آیات استفاده شده در مثنوی بودم متوجه كثرت چشمگیر آیات شدم. مولانا در مثنوی بسیاری از آیات قرآن را تفسیر كرده و یا از آنها به انحای گوناگون در مواضع مختلف استفاده كرده است. گاهی اقتباس معنایی كرده و گاهی اقتباس لفظی، گاهی استشهاد كرده و گاهی تأویل. گاهی آیهای را در جاهای مختلف آورده و هر بار از زاویهای خاص به آن نگریسته و نتیجههای متفاوت گرفته. در مورد احادیث هم اینچنین موارد كم نیست اما عنایت ویژهای كه مولانا به قرآن داشته كاملا آشكار است و از برخی اشارات نیز چنین برمیآید كه مولانا مثنوی خود را بیان فارسی قرآن میدانسته و حتی جاری شدن آن را بر زبان خود وحیآسا دانسته است.
با توجه به اینكه جنابعالی فرهنگ ادبیات فارسی را تالیف و تدوین كردهاید و به مباحث نقد ادبی مسلط هستید، استفاده مولانا از شگردها و فنون داستانی در نقد ادبی امروز از جمله از نظر پیرنگ و زاویه دید و روایت و دانای كل و جریان سیال ذهن و مواردی از این قبیل چطور و چقدر موفق عمل كرده است؟
در برخی موارد بسیار موفق است و در برخی موارد نه. شاید دلیل اصلی هم این باشد كه غرض او چیز دیگری بوده است. با این حال من در «نردبان آسمان» بیآنكه قصد چنین تحلیلی داشته باشم قلمانداز به مواردی از شگردهای داستانی اشاره كردهام. شاید بتوان گفت كه بیشتر از هر تكنیكی مولانا از «تداعی معانی» استفاده كرده است. او جابهجا با یادآوری كلمه یا نام یا مطلبی از یك موضوع به موضوعی دیگر پریده و شاید یكی از دلایلی كه خواندن مثنوی را برای همگان كمی دشوار میكند، همین امر است. شنونده/ خواننده باید حواسش باشد كه از كجا به كجا رسیده و سر رشته را گم نكند. اساسا در مورد بسیاری از شگردهای داستانی كه در قصههای مثنوی به كار رفته است نمیتوان اظهارنظری كرد كه معطوف به توانایی قصهپردازی مولانا باشد زیرا نزدیك به 90 درصد قصههای مثنوی برگرفته از منابع قدیمتر است و آن 10 درصد هم باز معلوم نیست كه ساخته و پرداخته مولانا باشد. بنا بر این ما نمیتوانیم مثلا درباره مهارت مولانا در ساختن پیرنگ داستانهای مثنوی صحبت بكنیم زیرا كل داستان برگرفته از جایی دیگر است و پیرنگ آن را مولانا نساخته كه موفق یا ناموفق باشد. در بعضی موارد هم كارهای شگفتانگیزی از حیث داستانی كرده كه بسیار جالب توجه است مثلا در مورد داود در جایی دو داستان مستقل و بیربط را به شكلی جالب به هم پیوند داده و روایت سومی ساخته است كه بدیع است. یا در قصه «دقوقی» داستانی به تمام معنی تمثیلی و نمادین ساخته و پرداخته است كه نمادپردازی بسیار قابل تأملی دارد. اما چیزی كه به نظر من در قصهگویی مولانا قابل تأمل و مطالعه است تغییراتی است كه مولانا در برخی از قصهها داده تا به مقصود او نزدیكتر شوند. این تغییرات گاهی روشنگر مقصود نهایی مولاناست.
شیوه كار مولانا در شخصیتپردازیها در متن مثنوی چطور بوده است؟
توصیفاتی كه مولانا در وصف شخصیتهای داستانها كرده در اغلب موارد بسیار جالب توجه است حتی صفتهایی كه برای بعضی از آنها ساخته به یاد ماندنی است. مثلا در داستانی كه سخن از فردی شكمباره است در وصف او صفت «دوزخ گلو» را به كار میبرد كه ساخته خود اوست. اما باز در این وجه هم چیزی كه قابل تأمل است شخصیتپردازی مولانا در مواردی است كه بنیاد ایدئولوژیك دارد. مثلا شخصیتی كه مولانا از عمر بن خطاب ارایه میدهد بسیار جای تأمل دارد. داستان «پیر چنگی» را كه قبل از مولانا، محمد بن منور در «اسرارالتوحید» آورده و به شیخ ابوسعید نسبت داده مولانا در مثنوی به عمر نسبت داده كه ظاهرا سابقهای ندارد و ابتكار مولاناست و بیتردید دلیل ایدئولوژیك دارد. شخصیتی كه مولانا از عمر به تصویر میكشد شخصیت یك حكیم وارسته و عارف كامل است نه یك خلیفه و قطعا از این كار منظوری دارد. یا شخصیتی كه او از معاویه ارایه میدهد هیچ نسبتی با معاویهای كه در ذهن ما شكل گرفته است، ندارد. البته در هر مورد تحلیلهایی از سوی محققان صورت گرفته است كه میشود دنبال كرد و خواند.
مهمترین و موثرترین درسهای مولانا در مثنوی چه نكات و موضوعاتی است؟
به تصور من كلیدیترین توصیه مولانا برای انسان مهار نفس است. مقصود از این مهار نفس زهدورزی و ریاضت كشیدن نیست. دیدگاه مولانا گستردهتر و فراگیرتر از این حرفهاست. او درباره بسیاری از آفتهای انسانی كه امروزه موضوع تحلیلهای روانشناختی است صحبت كرده و راههایی پیش پای شنونده/ خواننده خود گذاشته است. او بارها از حسد، از حرص، از خودبینی، از غرور، از خشم و جز اینها صحبت كرده است و فرازهای بسیاری را به چارهاندیشی در برابر این آفتها اختصاص داده است. او بسیار از عشق، از خویشتنداری، از ادب، از مهرورزی، از شفقت و امثال اینها سخن گفته و سعی كرده آدمی را با جوهر اصلی خویش آشنا كند و این نی دورافتاده از نیستان را به جایگاه اصلی خویش بازگرداند. شاید بتوان گفت كه بیشترین كوشش مولانا در مثنوی برای شناساندن گوهر آدمی به اوست و اینكه قدر این گوهر را نباید نادیده گرفت.
درباره روش كار خودتان در انتخاب روش كار و اینكه حاصل كار را به روشهای مختلفی میتوان خواند بیشتر توضیح بفرمایید. و هدف شما از این كار چه بود؟
در ابتدا انگیزه من از تفكیك بخشهای داستانی از غیرداستانی فراهم كردن امكان فهم بهتر كلام مولانا بود. ابیاتی هم كه لا به لای متن آمده است از همان ابتدا لازم مینمود تا اولا ارتباط خواننده با متن مثنوی حفظ شود و ثانیا اصل ابیاتی كه مشهور یا واجد معانی عمیق هستند پیش چشم خواننده قرار گیرد. اما وقتی كار به پایان رسید به نتیجه جالبی رسیدم و آن، اینكه مثنوی از همان موقع كه سروده شده مخاطبهایی از طیفهای گوناگون داشته است. در خود مثنوی هم اشاراتی وجود دارد كه نشان میدهد عدهای از شنوندگان و مخاطبان، مشتاق قصهها بودهاند و عدهای دیگر مترصد شنیدن و دریافت معانی بلند انسانی و عرفانی از زبان مولانا بودهاند. وقتی كه «نردبان آسمان» را از این دید نگاه كردم دیدم اكنون خواننده مشتاق قصهها میتواند فقط قصهها را كه با حروفی متفاوت آمده است، دنبال كند و خوانندهای كه علاقه چندانی به قصهها ندارد میتواند بخشهای غیرداستانی را كه حاوی اصل و اساس دیدگاه مولانا است، بخواند. در ضمن اگر كسی گزیدهای از ابیات درخشان مولانا را طلب كند میتواند فقط به خواندن ابیات بپردازد. البته بهترین روش خوانش كتاب این است كه مطابق اصل و ترتیب مثنوی از ابتدا تا انتها صورت گیرد.
چطور وفاداری متن منثور به متن منظوم را حفظ كردید بدون آنكه به توالی و انسجام موضوع صدمه و خللی وارد شود؟
اتفاقا روشی كه ما در نگارش منثور ابیات برگزیدهایم این امكان را میدهد كه انسجام موضوع را به بهترین شكل ممكن حفظ كنیم. اگر ما تلاش خود را صرف معنی كردن ابیات كرده بودیم و طابق النعل بالنعل میخواستیم هر بیت را معنی كنیم و دنبال هم بیاوریم قطعا امكان حفظ انسجام موضوع و انتقال معنی از دست میرفت. به نظر من بهترین راه فهم مثنوی تقسیم كردن آن به پارههای معنایی و رها شدن از قید بیت معنی كردن است؛ همان كاری كه استاد فروزانفر آن را به صورت مشروح شروع كرد اما نتوانست به پایان ببرد و همان كاری كه استاد موحد در مثنوی جدیدالانتشار خود انجام داده است. ما در نثر این امكان را داریم كه با اضافاتی حساب شده معنی را برای خواننده روشنتر كنیم. این همان كاری است كه ما به كرات با حروفی ریزتر و مشخص انجام دادهایم تا سررشته معانی از دست خواننده به در نرود و مرجع اشارات و نمادهای به كار رفته در متن روشن شود.
در مورد بسیاری از شگردهای داستانی كه در قصههای مثنوی به كار رفته است نمیتوان اظهارنظری كرد كه معطوف به توانایی قصهپردازی مولانا باشد زیرا نزدیك به 90درصد قصههای مثنوی برگرفته از منابع قدیمتر است و آن 10درصد هم باز معلوم نیست كه ساخته و پرداخته مولانا باشد. بنا بر این ما نمیتوانیم مثلا درباره مهارت مولانا در ساختن پیرنگ داستانهای مثنوی صحبت كنیم، زیرا كل داستان برگرفته از جایی دیگر است و پیرنگ آن را مولانا نساخته كه موفق یا ناموفق باشد. در بعضی موارد هم كارهای شگفتانگیزی از حیث داستانی كرده كه بسیار جالب توجه است. به تصور من كلیدیترین توصیه مولانا برای انسان مهار نفس است. مقصود از این مهار نفس زهدورزی و ریاضت كشیدن نیست. دیدگاه مولانا گستردهتر و فراگیرتر از این حرفهاست. او درباره بسیاری از آفتهای انسانی كه امروزه موضوع تحلیلهای روانشناختی است صحبت كرده و راههایی پیش پای شنونده/ خواننده خود گذاشته است. او بارها از حسد، از حرص، از خودبینی، از غرور، از خشم و جز اینها صحبت كرده است و فرازهای بسیاری را به چارهاندیشی در برابر این آفتها اختصاص داده است. انگیزه من از تفكیك بخشهای داستانی از غیرداستانی فراهم كردن امكان فهم بهتر كلام مولانا بود. ابیاتی هم كه لابهلای متن آمده است از همان ابتدا لازم مینمود تا اولا ارتباط خواننده با متن مثنوی حفظ شود و ثانیا اصل ابیاتی كه مشهور یا واجد معانی عمیق هستند پیش چشم خواننده قرار گیرد. اما وقتی كار به پایان رسید به نتیجه جالبی رسیدم و آن اینكه مثنوی از همان موقع كه سروده شده مخاطبهایی از طیفهای گوناگون داشته است. در خود مثنوی هم اشاراتی وجود دارد كه نشان میدهد عدهای از شنوندگان و مخاطبان، مشتاقِ قصهها بودهاند و عدهای دیگر مترصد شنیدن و دریافت معانی بلند انسانی و عرفانی از زبان مولانا.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید