عصر مغول و نفوذ ایرانیان در چین / دكتر شیرین بیانى - بخش دوم و پایانی

1393/8/28 ۰۷:۵۴

عصر مغول و نفوذ ایرانیان در چین / دكتر شیرین بیانى - بخش دوم و پایانی

پس از مرگ قوبیلاى، نواده وى به نام تیمور بر تخت سلطنت نشست كه هرچند دین بودایى داشت، دوره كوتاه حكومتش همچنان عهد اوج قدرت ایرانیان در چین بود. در دوره ولیعهدى او، روحانى دانشمندى به نام مولانا رضی‌‏الدین بخارى به دستگاه وى راه یافت و به زودى مشاور و همدم همیشگى تیمور گردید. وجود این شخص سبب شد كه امپراتور جدید نظر بسیار مساعدى نسبت به مسلمانان داشته باشد.

 

 

 

جانشینان قوبیلاى و رونق مسلمانى

پس از مرگ قوبیلاى، نواده وى به نام تیمور بر تخت سلطنت نشست كه هرچند دین بودایى داشت، دوره كوتاه حكومتش همچنان عهد اوج قدرت ایرانیان در چین بود. در دوره ولیعهدى او، روحانى دانشمندى به نام مولانا رضی‌‏الدین بخارى به دستگاه وى راه یافت و به زودى مشاور و همدم همیشگى تیمور گردید. وجود این شخص سبب شد كه امپراتور جدید نظر بسیار مساعدى نسبت به مسلمانان داشته باشد. به طوركلى در عهد تیمور قاآن حكومت به دست ایرانیان اداره می‌‏شد: یك ایرانى با القاب «سید اجل» و «بایان فنچان» مقام وزارت وى را داشت. شهاب‌‏الدین قندوزى حاكم یكى از ایالات و ایرانیان معتبر دیگرى، چون امیرعبدالله‌، امیرخواجه، قطب‌‏الدین و مسعود، كارهای‌‏بزرگ دیوان می‌‏ساختند و تدابیر امور ممالك می‌‏كردند.9

در این دوره، اسلام از نظر چینی‌‏ها خطرى جدى محسوب می‌‏شد و چیزى نمانده بود كه اسلام سراسر این سرزمین را فراگیرد؛ زیرا علاوه بر مواردى كه ذكر شد، شاهزاده‌‏اى معتبر و مهم از نوادگان قوبیلاى به نام اننده (Ananda) مسلمان شده بود. زمانى كه این شاهزاده به دنیا آمد، مسلمانى به نام مهتر حسن اقتاچى، سمت اتابكى وى را یافت و همسرش زلیخا، به دایگى شاهزاده برگزیده شد و او را شیر داد و به قول خواجه رشیدالدین: «بدان سبب مسلمانى در دل او راسخ و مستحكم شد». پس از آنكه به سن رشد رسید، تحت تعالیم ایرانیان با فرهنگ ایرانى آشنا گردید و سرانجام رسماً مسلمان شد. آنگاه خانواده و سپاهیان تحت فرماندهى خود را نیز مسلمان كرد. رشیدالدین در این باره می‌‏گوید: «او قرآن آموخته و خط تاجیكى به غایت نیكو نویسد، و همواره روزگار به طاعت و عبادات مصروف دارد، و قرب صدوپنجاه هزار لشكر مغول، كه به وى تعلق می‌‏دارند، اكثر را مسلمان گردانید.»10

زمانى كه تیمور قاآن به سلطنت رسید، شاهزاده اننده را از جانب خود به نیابت سلطنت سرزمین تنگغوت منصوب كرد. این منطقه حساس كه در شمال غربى چین و بر سر راه شرق به غرب واقع است، قبلاً بر اثر تماس با ایالات اسلامى مجاور تحت تأثیر فرهنگ ایرانى قرار گرفته بود و اكثریتى معتنابه از تنگغوتیان مسلمان شده بودند. قرار گرفتن یك فرمانرواى مسلمان در رأس این منطقه سبب رونق هرچه بیشتر این دین شد، و سرانجام به كوشش وى و یارانش تقریباً همه اهالى به اسلام روى آوردند.

بدیهى است كه امرا و بزرگان چینى و مغولى كه از این جریان بیمناك و خشمناك بودند، بیكار ننشستند و به چاره‌‏جویى مشغول شدند. تا آنجا كه یكى از فرماندهان بزرگ تیمورقاآن، به نام سرتاق، نزد وى شكایت برد كه شاهزاده همواره اوقات را در مسجد به نماز و روزه و قرائت قرآن می‌‏گذراند و «بیشتر مغول‌بچگان را سنت كرده و اكثر لشكر را به اسلام درآورده»11 و خطرهاى این مسأله را به وى گوشزد كرد. تیمورقاآن به توسط چند شاهزاده، پیامهاى شدیداللحنى براى اننده فرستاد؛ ولى چون چاره كار نشد، دستور داد تا به زندانش انداختند. زندان نه تنها دردى را دوا نكرد، بلكه سبب بروز تشنجاتى در بین تنگغوت‌‏ها و مسلمانان ساكن پایتخت و سایر نقاط، به خصوص در میان سپاهیان نومسلمان اننده شد.

از طرف دیگر، زمان این اتفاقات در چین مقارن است با اسلام آوردن غازان‌‏خان در ایران كه این دو باهم بی‌‏ارتباط نیست. به همین جهت، قاآن كه مصلحت وقت را در عدم سازش و بدرفتارى با مسلمانان نمی‌‏دید، و از شورش تنگغوتیان بیم داشت، سرانجام اننده را از زندان آزاد ساخت و با دلجویى و رفع كدورت از وى، بر سر مقام قبلى بازش گردانید.

نتیجه این ماجرا اسلام را شكوفاتر كرد و مسلمانان را شهامت و جسارت بیشترى بخشید. پسران و نوادگان مهتر حسن اقتاچى، همگى بزرگترین شغلها را احراز كردند و بعضى از آنان نزد مادر قاآن مقرب شدند و در پایتخت به نشر اسلام پرداختند. از آن پس، چینی‌ها و مغولها گروه گروه آزادانه مسلمان شدند و تعداد مسلمانان روز به روز افزایش می‌‏یافت. تیمور قاآن بنا به مصالح سیاسى روز و با توجه به قدرت روزافزون غازان‌‏خان مسلمان و پیروزیهاى وى در جبهه‌‏هاى شرق و غرب ایران، قوریلتایى بزرگ با شركت شاهزاده اننده تشكیل داد؛ در عزت و احترام به وى در حضور بزرگان حاضر مبالغه ورزید و در استمالتش كوشید، و گفت: «اننده در مسلمانی‌‏پیرو غازان‌‏خان گشته است. او نیز چنانچه خاطرش خواهد، مسلمانى كند؛ چه اندیشه كرده‌‏ام، مسلمانى راهى و دینى نیكوست.»12 اننده نیز كه موقع را مناسب و همه بزرگان و دست‌‏اندركاران را حاضر یافته بود، در طول قوریلتاى كه چند روزى به درازا كشید، در تظاهر به اسلام سعى فراوان كرد و به نتیجه‌‏اى خوب دست یافت.

گسترش اسلام به قدرى شدید بود و از جانب ایران چنان تقویت می‌‏شد كه می‌‏بینیم سرتاق، همان فرمانده بزرگى كه از اننده نزد قاآن شكایت برده و موجب بلوا شده بود، پس از چندى خود مسلمان شد، و امراى باقی‌‏مانده نیز به همین ترتیب دست از دین آبا و اجدادى كشیدند. كار بناى مساجد و خانقاهها و به راه افتادن مدارس علوم دینى رونقى به‌سزا یافت و مهاجرت روحانیان و علماى ایرانى به چین افزایش یافت، و سرانجام «در آن ولایات كار مسلمانى به كمال رسید».13

مرگ زودرس تیمور ـ قاآن چین ـ این كشور وسیع و كهن را تا آستانه مسلمان شدن پیش برد. اننده به كمك مسلمانان و یارانش و به پشتگرمى ایران و همچنین اولوس جوجى، كه ازبك مسلمان و مقتدر در رأس آن قرار گرفته بود، كوشید تا بر تخت امپراتورى جلوس كند؛ ولی‌‏سنت‌‏گرایان چینى، به خصوص بودایى و مغولى با آخرین نیروى خود به مقاومت پرداختند؛ زیرا مسأله، مسأله مرگ و زندگى بود.

شاهزاده كیشان بودایى ـ پسر عموى اننده ـ سردسته مخالفان شد و طى جنگى سرنوشت‌‏ساز اننده به قتل رسید. سرانجام نبرد بین دین اسلام و بودایى و در نتیجه بین عنصر ایرانى و چینى، در چین، به نفع بوداییها و چینی‌ها پایان گرفت. اگر اننده پیروز می‌‏شد، بدون تردید اسلام سراسر چین را فرا می‌‏گرفت. به قول گروسه: «تمدن چین كهنسال در طول تاریخ طولانى خود، دچار دو خطر شد كه از تمام خطرها مهلك‌تر و دهشتناك‌تر بود: اول كوشش اننده در 1307م براى تسخیر این سرزمین و دوم حمله و هجوم امیر تیمور گوركان كه مرگش در سال 1404م وقوع آن هجوم را برطرف ساخت.»14

 

اقلیت ایرانى ساكن چین

با آنچه گذشت، می‌‏توان چنین دریافت كه در طول تاریخ، هیچ‌‏گاه نفوذ ایران در چین به حد دوران مغول نبوده و در نتیجه هیچ‌‏گاه فرهنگ و تمدن ایرانى تا اقصى نقاط دنیاى شرق دور چنین گسترشى نیافته بود. ایرانیان ساكن چین علاوه بر نشر فرهنگ و تمدن، از لحاظ اقتصادى نیر نقشى اساسى بر عهده داشتند. بازرگانى چین به خصوص در دست بازرگانان سمرقند و بخارا بود؛ اینان گذشته از آنكه از این طریق بازارهاى جهانى را در انحصار گرفتند، بسیارى از قوانین تجارى و بانكى خود را نیز در آن سرزمین وارد كردند. اغلب مراكز مهم بازرگانى در جنوب چین متمركز بود، تا دادوستد از طریق دریا و با سهولت بیشترى انجام گیرد. این دادوستد بازرگانى، مبادلات فرهنگى را نیز به دنبال داشت و چینی‌ها نه تنها از ایران، بلكه از آن راه، از ممالك كنار دریاى مدیترانه و اروپا آگاهى یافتند؛ درحالى كه اطلاع آنان از دنیاى غرب تا پیش از آن تاریخ بسیار اندك و محدود بود.

 

مراكز ایرانى‌نشین

در عصر مغول در سراسر چین، به تعبیر امروزى، كُلُنی‌هاى ایرانى یكى پس از دیگرى در شمال و جنوب (ختا و منزى) به وجود آمد و در هر یك از شهرها كانونى براى اشاعه فرهنگ و تمدن و نحوه زندگى اجتماعى ایرانى فراهم شد. ابن‌‏بطوطه كه خود در قرن هشتم هجرى از بسیارى از نقاط این سرزمین دیدار كرده است، می‌‏گوید: «در هر یك از شهرهاى چین، مسلمانان مركز علیحده‌‏اى دارند كه درآن به طور مجزا زندگى می‌‏كنند، و در محله مخصوص خود مساجدى براى اقامه نماز و غیره دارند؛ و با احترام و عزت تمام به سر می‌‏برند... در هر یك از شهرها، در سراسر چین، مسلمانان براى خود شیخ‌‏الاسلام و سایر طبقات روحانى، یك قاضى براى رسیدگى به دعاوى، بازار جداگانه، مسجد، خانقاه و مدرسه و غیره دارند.»

ابن‌بطوطه سپس وارد جزئیات می‌‏شود و ابتدا زندگى ایرانیان در چین جنوبى (منزى) را توصیف می‌‏كند؛ زیرا چنان‌‏كه اشاره رفت، بنادر جنوبى كه مهمترین پایگاههاى بازرگانى ایرانى و به طور كلى از عمده‌‏ترین مراكز تجارتى دنیاى زمان خود محسوب می‌‏شدند، بیشترین ایرانیان را در خود جاى داده بودند. ابن‌بطوطه می‌‏گوید: «در شهر زیتون15 كه بزرگترین بندر دنیا و شهرى ثروتمند است، قاضى مسلمانان، تاج‌‏الدین اردبیلى و شیخ‌‏الاسلام كمال‌‏الدین عبدا‌لله اصفهانى می‌‏باشند كه هر دو از صلحا و فضلاى روزگار به شمار می‌‏روند. از مشایخ بزرگ برهان‌‏الدین كازرونى در خارج شهر زاویه‌‏اى دارد كه بازرگانان، نذورات خود را به آنجا می‌‏فرستند. هنگامی‌‏كه مسلمانى به این شهر وارد می‌‏شود، با شادمانی‌‏مورد پذیرایى قرار می‌‏گیرد و مردم زكات اموال خود را به او می‌‏دهند تا صرف معیشت كند. در كانتون، یك طرف شهر مخصوص مسلمانان است كه داراى مسجد جامع و زاویه و بازار می‌‏باشد.» ابن بطوطه در كانتون شیخی‌‏بسیار سالخورده و صاحب كرامات را دیده است كه مى گفته‌‏اند دویست سال دارد. وى در غارى خارج شهر زندگى می‌‏كرده، همواره روزه‌‏دار بوده و معاویه و یزید را لعنت می‌‏كرد (احتمالاً این شیخ شیعه بود).

ابن بطوطه از شهر خنسا كه شاید كانسوى امروزی ‌‏باشد، نیز دیدن كرده و در بین شهرهایى كه خود در سراسر دنیا درنوردیده، آن را بزرگترین آنها یافته است. قسمت مسلمان‌‏نشین شهر را چنین توصیف می‌‏كند: «این قسمت بسیار عالى و بزرگ است. بازارهاى آن به ترتیب بازارهاى بلاد اسلام می‌‏باشد. مسجدها دارد و مسجد جامع و زاویه و موقوفات براى زاویه؛ و عده مسلمانان آن بسیار زیاد بوده است. امیر چینى شهر ابن‌‏بطوطه را دعوت كرده، و آشپزهاى مسلمان را استخدام كرده تا گوسفند به طریق اسلامى ذبح كنند و غذا بپزند. سپس به پسرش گفته تا میهمانان را به كنار خلیج ببرد و سوار برقایق تفریحى كند. مطربان و موسیقی‌‏دانان نیز با او بودند و به چینى و عربى و فارسى آواز می‌‏خواندند. امیرزاده آوازهاى فارسى را خیلى دوست می‌‏داشت و آنان به فارسى شعر می‌‏خواندند. چند بار به فرمان امیرزاده آن شعر را تكرار كردند؛ چنان كه من از دهانشان فراگرفتم و آهنگ عجیبى داشت و چنین بود: تا دل به محبت دادیم/ در بحر فكر افتادیم/ چون در نماز استادیم/ گویى به محراب اندرى.»16 كه بیتى است از طیبات سعدى، و صحیح آن چنین است:

تا دل به مهرت داده‌‏ام، در بحر فكر افتاده‌‏ام

‏چون در نماز استاده‌‏ام، گویى به محراب اندرى

اینك كه سخن از سعدى به میان آمد، بی‌‏مناسبت نیست تذكر داده شود كه این شاعر نامى از دوران حیات تا به امروز در چین شهرت بسیار داشته و در آن روزگاران به توسط ایرانیان مقیم این سرزمین مورد ستایش بوده، و گلستان وى از قرن هشتم هجرى به بعد جزء كتب درسی‌‏ مسلمانان به شمار مى‌رفته است. مردم چین امروزى در كاشغر (سین كیانگ) هنوز یاد سعدى را گرامى می‌‏دارند؛ زیرا او كه طى مسافرت به سرزمینهاى شرقى تا كاشغر پیش رفته بود، در مسجد جامع این شهر، كه به «مسجد آذینه» معروف است، نمازگزارده بود. امروزه شهرت این مسجد به خاطر همین موضوع است.17

ابن‌‏بطوطه در چین شمالى (ختا) نیز با اقلیت‌هاى ایرانى كه شیوه زندگى خاص خود را داشته‌‏اند برخورد كرده است. در پكن به دیدار شیخ برهان‌‏الدین ساغرچی‌‏كه پیشواى مسلمانان ختا بوده و لقب «صدرجهان» داشته، رفته است.18 در چین شمالى، شهرهاى گوناگون دیگرى مسكن اقلیت‌هاى ایرانى بوده است. خواجه رشیدالدین فضل‌‏الله‌ در حدود پنجاه فرسنگى پكن از شهرى به نام سیمالى نام می‌‏برد كه اكثر اهالى آن سمرقندى بوده و باغهاى بسیارى در آن شهر به رسم سمرقندیها ساخته بودند. همچنین از شهر یاچى یاد می‌‏كند كه حكمرانى مسلمان داشته و اهالى آن همه مسلمان بوده‌‏اند.19

ماركوپولو در شهرهاى متعدد چین از مسلمانان به تفصیل سخن می‌‏راند. روبروك نیز در شهرى كه خود اكیوس (Equius) می‌‏نامد و تصور می‌‏رود اى یون (Y-Yun) جدید باشد، با ایرانیانى روبرو شده كه به كسب و كار مشغول بوده‌‏اند،20 و سبب نشر حرفه‌‏ها و پیشه‌‏های ‌‏ایرانى در چین می‌‏شده‌‏اند. امروزه نیز نگارنده در بازدید از چین، در شهر نانكن (نانكینگ) به باقیماندة مسجد یا زاویه‌‏اى و همچنین مجسمه شیرى برخورد كرد كه یادگارى از تأثیر تمدن ایران در آن سرزمین است و ضمناً اقلیت‌هاى كوچك مسلمان چینى را نیز دیده كه در شهرهاى مهم، به خصوص پكن ساكن‌‏اند. امروزه مسلمانان در چین یك اقلیت محسوب می‌‏شوند كه به قول ادگار اسنو: «آنان را بیشتر به چشم خلق مسلمان می‌‏نگرند تا امت اسلامى». آنان از خوردن گوشت خوك كه در چین بسیار متداول است، ابا می‌‏كنند، در مساجد نماز می‌‏گذارند و فرایض دینى را نسبتاً آزادانه انجام می‌‏دهند.21 در سراسر چین در حدود پانزده میلیون نفر مسلمان وجود دارد كه در پكن تعداد آنان در حدود 160هزار نفر است.

*دین و دولت در عهد مغول

 

پى نوشتها:

9. جامع‌‏التواریخ، ج1، ص660،672 ،679 و خواندمیر، تاریخ حبیب‌‏السیر، ج 3، ص 70.

10. جامع‌‏التواریخ، ج 1، ص 673.

11. همان، ص673.

12. همان، ص675.

13. همان، ص674 ،675.

14. گروسه، امپراتورى صحرانوردان، ص 696.

15. تسئوتونگ سابق Tseo - Tung و تسئو وانگ تسه كنونى Tseo - Wang - Tse.

16. سفرنامه ابن‌‏بطوطه، ترجمه دكترمحمدعلى موحد، ص662، 668،671،674، 676،677.

17. جان هون‌‏نین، «سعدى در چین»، كیهان فرهنگى، 1363، ص24.

18. سفرنامه ابن‌‏بطوطه، ص679.

19. جامع‌‏التواریخ، ص646 ،641.

20. Rubruck, op. cit, P. 140

21. ادگار اسنو، چین سرخ، ترجمه سیف غفارى، (تهران، امیركبیر، 1352)، ص353.

روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: