پیامدهای ربودن امام ‌موسی‌صدر / خلیل حمدان ـ ترجمه احمد ناظم - بخش سوم و پایانی

1393/6/11 ۰۹:۲۳

پیامدهای ربودن امام ‌موسی‌صدر / خلیل حمدان ـ ترجمه احمد ناظم - بخش سوم و پایانی

رابطه میان امام موسی صدر و امام خمینی(ره)، هم رابطه‌ای خویشاوندی بود و هم رابطه‌ای اعتقادی و مبارزاتی. گذشته از آن، امام صدر پیوندی استوار با یاران امام خمینی(ره) داشت که در سالهای پایانی حکومت شاه، ایران را ترک کردند و به بیروت پناه بردند. می‌توان گفت جنبش أمل نقش مهمی در این جریان داشت؛ زیرا یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌‌های جنبش، یعنی دکتر مصطفی چمران که مسئول رده اول سازمانی جنبش و یکی از بزرگترین معاونان امام صدر به شمار می‌رفت، از حامیان انقلاب اسلامی بود و پس از پیروزی انقلاب به عنوان نخستین وزیر دفاع ایران منصوب شد.

 

 

۴) انقلاب اسلامی ایران و نقش لبنان

رابطه میان امام موسی صدر و امام خمینی(ره)، هم رابطه‌ای خویشاوندی بود و هم رابطه‌ای اعتقادی و مبارزاتی. گذشته از آن، امام صدر پیوندی استوار با یاران امام خمینی(ره) داشت که در سالهای پایانی حکومت شاه، ایران را ترک کردند و به بیروت پناه بردند. می‌توان گفت جنبش أمل نقش مهمی در این جریان داشت؛ زیرا یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌‌های جنبش، یعنی دکتر مصطفی چمران که مسئول رده اول سازمانی جنبش و یکی از بزرگترین معاونان امام صدر به شمار می‌رفت، از حامیان انقلاب اسلامی بود و پس از پیروزی انقلاب به عنوان نخستین وزیر دفاع ایران منصوب شد.

حتی رئیس‌جمهور حافظ اسد نیز پیش از انقلاب، توسط امام صدر با امام خمینی آشنا شد. این واقعیت را آشکارا می‌توان از خبری که مجله الأسبوع العربی در تاریخ ۱۹ /۶ /۱۹۷۸ منتشر کرد، دریافت: «ناظران، غیبت امام صدر را غیبتی کامل از عرصه فعالیت سیاسی در لبنان می‌دانند... منابع آگاه خالی شدن روزنامه‌ها از سخنان امام صدر را چنین تحلیل می‌کنند که به هیچ وجه به معنای متوقف شدن فعالیتهای سیاسی او نیست، بلکه آنچه او را از اهتمام ورزیدن به اوضاع داخلی لبنان بازداشته، توجه فزاینده او به تحولات اوضاع داخلی ایران است؛ چرا که او در فعالیتهای جریان مخالف در ایران نقش دارد.»

روزنامه الشرق الأوسط دربارۀ مسئله ربودن امام صدر و ارتباط او با انقلاب اسلامی آمده است: «ربودن او به سبب عوامل بسیاری بود که شاید یکی از آنها موقعیت قابل پیش‌بینی و احتمالی او در ساختار انقلاب پس از پیروزی آن باشد. پیروزی این انقلاب از نظر طرفهای بین‌المللیِ دوستِ شاه و نظام او، امری دور از انتظار نبود. ارتباط امام صدر با انقلاب اسلامی ارتباطی استوار و عمیق و تقریباً خودجوش بود تا جایی که نخستین معاون نخست‌وزیر در نخستین کابینه ایران، دکتر صادق طباطبایی، خواهرزادۀ امام صدر بود... اگر انقلاب پیروز می‌شد و دولت آن شکل می‌گرفت، جایگاه و نقش امام صدر نیز پویا‌تر و تأثیرگذار‌تر می‌شد؛ زیرا او کانال ارتباطی ایران با دولتها و ملتهای عربی و همچنین کانال ارتباطی اعراب با ایران می‌شد؛ همچنان که نقش واسطه میان لیبرالهای اسلام‌گرا و جنبش امام خمینی و علما را پیدا می‌کرد و همین نقش او را قادر می‌ساخت که از جایگاهی که در تهران در انتظار او بود، بین نیرو‌ها هماهنگی ایجاد کند و از بروز بحران جلوگیری کند.»

پس از ناپدید شدن امام موسی صدر، وزیران خارجه ایران و عراق در نیویورک با یکدیگر دیدار و توافق کردند که امام خمینی(ره) که با فشار نظام شاه به عراق تبعید شده بود، از عراق اخراج شود. در تاریخ ۲۴ سپتامبر ۱۹۷۸ خانه امام در نجف اشرف به محاصره نیروهای امنیتی عراق درآمد و امام نجف را به سمت مرز کویت ترک کرد؛ ولی کویت زیر فشار نظام شاه با ورود ایشان به خاک کویت مخالفت کرد. امام قصد داشت به سوریه برود، ولی پس از مشورت با پسرش قرار شد به پاریس بروند. در تاریخ ۶ /۱۰/ ۱۹۷۸ امام خمینی از بغداد به پاریس رفت و در نوفل لو شاتو اقامت کرد.

 

الف) رئیس جمهور فرانسه و امام خمینی(ره)

رئیس‌جمهور پیشین فرانسه، ژاک شیراک که در آن هنگام نخست‌وزیر بود، در یادداشتهای خود نوشته است: «سال ۱۹۷۸ وقتی آیت‌الله خمینی که چند سال بود به عراق تبعید شده بود از این کشور اخراج شد، صدام از طریق سفیر خود در پاریس، نامه‌ای برای من فرستاد و در آن سفارش کرد که به خمینی اجازه ورود به فرانسه داده نشود. صدام در این نامه چنین هشدار داده بود: بسیار مراقب باشید. بگذارید او به لیبی برود؛ زیرا اگر او در فرانسه چیزی بگوید، بازتاب بین‌المللی خواهد داشت، در حالی که اگر در لیبی چیزی بگوید، هیچ‌ کس آن را نخواهد شنید! در آن زمان من هنوز نخست‌وزیر نشده بودم؛ ولی با این حال فوراً نامه را به رئیس‌جمهور ژیسکار دیستن دادم. او هیچ توجهی به آن نکرد و حتی کاملاً برعکس آنچه رئیس‌جمهور عراق گفته بود، عمل کرد.»

نکته‌ای که باید به آن توجه داشت، فاصله زمانی میان ربودن امام صدر در لیبی و ابلاغ پیام به امام خمینی برای ترک عراق است. این فاصله تقریباً یک‌ماهه تصادفی نبود، به ویژه آنکه صدام از طریق شیراک به فرانسویان توصیه کرده بود که امام را نپذیرند و او را به سوی لیبی بفرستند. رخ دادنِ پی در پی حوادث در مدتی کوتاه، میزان ارتباط امام صدر و امام خمینی(ره) را به روشنی معلوم کرد و نظام شاه و دستگاههای اطلاعاتی دنیا و به دنبال آن نظامهای وابستۀ عربی نیز این ارتباط را دریافتند. انتخاب لیبی به عنوان تبعیدگاه امام خمینی از حسن نیت صدام نبود؛ زیرا او با شاه هماهنگی داشت، همچنان‌که این تصمیم بدون هماهنگی با قذافی گرفته نشده بود. حداقل این بود که لیبی نزد دستگاههای اطلاعاتی دنیا، تبعیدگاه و زندانی مورد اعتماد بود.

پدیده خمینی و صدر برای نظام وقت ایران و شرکای عربی آن نگرانی به وجود آورده بود. فعالیتهای آموزشی و مقدماتی برای علنی‌سازی انقلاب که در برابر چشم دستگاههای مختلف وابسته به نظامهای غربی و شرقی و از مبدأ لبنان به سوی ایران صورت می‌گرفت، به بسیاری از نظامها اجازه نمی‌داد در برابر سرنگون شدن نظامی هم‌پیمان همچون نظام شاه خاموش بمانند یا از آن چشمپوشی کنند، به‌ویژه آنکه انور سادات با ورود به تل‌آویو راه صلح (اگر نگوییم سازش) با اسرائیل را هموار کرده بود.

افزون بر آن، سرنگون کردن نظامی استوار همچون مصر و امن کردن مرزهای رژیم صهیونیستی با قارۀ آفریقا و جهان عرب در شمال آفریقا، راه را برای دولتهای عربی خاورمیانه نیز باز کرده بود تا سوار قطار صلح مصری شوند. در این شرایط وجود دو سید خمینی و صدر، این صلح و منافع اسرائیل و نظامهای وابسته را تهدید می‌کرد. تنها راه برای خلاصی یافتن از این دو شخص، معمر قذافی بود. این یک نظریه است.

نظریۀ دیگر می‌گوید که دستگاه اطلاعاتی آمریکا دریافت که نظام شاه روزهای پایانی خود را می‌گذراند و رهبر انقلاب ایران موفق خواهد شد قدرت را در تهران به دست بگیرد و در این میان امام موسی صدر نقش رابط میان انقلابیون لیبرال ایران و علما و همچنین رابط میان اعراب و نظام جدید را پیدا می‌کرد. سران آمریکا اجازه نمی‌دادند که شخصیتی همچون صدر مانع طرح آنان برای ایران جدید شود. هرچند طرحهای آمریکایی در مورد ایران بعد‌ها با شکست روبرو شد، ولی کسی که هزینه برپا شدن جمهوری اسلامی را پرداخت، امام صدر بود که از عرصه سیاسی محو شد تا از برپایی این جمهوری جلوگیری شود؛ چرا که جمهوری اسلامی به پرچمدار دفاع از اسلام و پشتیبانی از جنبش‌های آزادی‌بخش و مقاومت تبدیل می‌شد و جنگ با اسرائیل را رهبری می‌کرد و در برابر توطئه‌های استعمار می‌ایستاد. هرچند امام صدر ربوده شد، ولی مردان و زنان انقلابی و رهبران و توده‌ها، راه این انقلاب را به رهبری امام خمینی تکمیل کردند. امام خمینی(ره) طوفانی شد که رژیم شاه را درهم کوبید و سرانجام در ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ وارد ایران شد و برپایی جمهوری اسلامی را اعلام کرد.

سال ۱۹۷۸ شاهد رویدادهایی سرنوشت‌ساز در عرصۀ داخلی و منطقه‌ای بود. این رویداد‌ها آشکارا نشان داد که منطقه در آستانۀ حمله به کشورهای طرفدار مقاومت است که در آن هنگام سوریه و مقاومت فلسطین و لبنان مصداقش بودند. رئیس‌جمهور مصر در سال ۱۹۷۷ راه سازش را گشود. در سال ۱۹۷۹ اسرائیل تلاش کرد با حمله به لبنان و سرگرم کردن سوریه از راه حمله به ارتش آن در لبنان و ربودن امام صدر و تبعید امام خمینی برای خلاص شدن از او، به اهداف خود در این منطقه دست یابد؛ ولی برنامه‌ریزی و بلند‌نظری امام صدر و توانایی امام خمینی در ایستادگی و قدرت و تیزهوشی حافظ اسد، معادلات را دگرگون کرد و منطقه را از افتادن در دام صلح دروغینی که یاسر عرفات و برخی از همراهان او در مقاومت فلسطین را فریفت، نجات داد.

ما تا امروز تاوان این پایداری و ایستادگی در برابر توطئه‌های اسرائیل و هم‌پیمانان آن را می‌پردازیم. تلاش دوباره برای سرنگون کردن تنها نظام عربی طرفدار مقاومت یعنی سوریه، تکرار سناریوی حمله به مقاومت در لبنان و محاصرۀ اقتصادی و تلاش برای تضعیف ایران نمونه‌هایی از این تاوانها هستند. این مقاله را با سخنی از امام صدر به پایان می‌بریم: «ما پس از وقوع فاجعه و از دست رفتن فرصت به فکر می‌افتیم، در حالی که اسرائیل از زمان جلو‌تر است و برای رویدادهایی که زمان پیش خواهد آورد، برنامه‌ریزی می‌کند. باید به صراحت بگویم که ما در لبنان دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم... برادران ما باید به سرمایه‌ها و خاک و قدرت خود فکر کنند. باید به میراث و دین و تمدن و ارزشهای خود تکیه کنند. به آنها می‌گویم: همه چیز شما در خطر است. این طور نیست؟»

 

خلاصه

در سال ۱۹۷۸ لبنان وارد مرحله‌ای از حوادثِ پی در پی شد. با پایان جنگ دو ساله، اسرائیل تجاوز به جنوب لبنان را آغاز کرد و همزمان با آن بحث اسکان فلسطینیان در لبنان را مطرح کرد. امام صدر اقداماتی برای دور کردن خطر صهیونیست‌ها از لبنان و به ویژه جنوب آغاز کرد که در چند محور خلاصه می‌شود: متوقف کردن فتنه داخلی، ایستادگی در برابر دشمن و طمع‌ورزی‌هایش، و هشدار نسبت به اسکان دادن فلسطینیان.

امام صدر سفری دوره‌ای به کشورهای عربی را آغاز کرد و به دمشق و عمان و کویت رفت و در کویت با هیأت فلسطینی به ریاست خالد حسن دیدار کرد که تا صبح ادامه یافت و پس از بازگشت، نتایج دیدارهای خود را با شیخ طایفه دروزدر میان گذاشت و با رئیس‌جمهور وقت، الیاس سرکیس، دیدار کرد...

باری، مواضع پیشگامانه امام صدر در سطح ملی و قومی و اسلامی و جهانی، سدی استوار در برابر اجرای اهداف توطئه‌گران پدید آورد و کوتاهیهای عمدی اعراب را برملا کرد. امام موسی صدر دو بار درباره شکسته شدن سد روانی میان مردم جنوب و دشمن صهیونیستی هشدار داد: یک بار وقتی دشمن تلاش کرد دیوار دوستی بنا کند (روابط حسنه برقرار کند) و بار دیگر وقتی سادات به رژیم اشغالگر صهیونیستی سفر کرد. چون امام صدر نقش خود را خودش تعیین کرد و اولویت او خدمت به انسان و تلاش برای آزادسازی مقدسات و همگرایی با آزادگان جهان بود، دشمنان درصدد برآمدند این نقش بزرگ را بی‌اثر کنند.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: