1398/2/21 ۱۰:۰۲
1 زبان از چندین امتیاز برخوردار است. مهمترین ویژگی ما انسانها ناطق بودن ما است؛ ناطق بودن به دو معنا است؛ «سخن گفتن» و «فکر کردن». بنابراین، وقتی میگوییم «انسان حیوان ناطق است»؛ یعنی انسان موجودی است که هم میتواند سخن بگوید و هم میتواند فکر کند. در اسطورهشناسی «لوگوس» نیز هم به معنای «کلام» و هم به معنای «منطق» در نظر گرفته میشود.
چه وقت «زبان» یک جامعه از پویایی میافتد؟
2 از ویژگیهای زبان، ارتباطش با «فرهنگ» است و میتوان زبان را امری فرهنگی دانست و فرهنگ هم چیزی جز ذهنیت یک جامعه اعم از حسرتها، آرمانها، موفقیتها، پیروزیها و... نیست.
بنابراین، بین «انسانیت»، «فرهنگ» و «زبان» ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و بسیاری بر این باورند که همین خصیصه (بهرهمندی انسان از زبان) باعث تمایز انسان از سایر موجودات شده است.
زبان، از آنجا که امری فرهنگی است، به شکلی یکسان متبلور نشده است و از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است، این تفاوتها هم تفاوتهای ساختاری است و هم محتوایی؛ به تعبیری، هم کمی است و هم کیفی.
تفاوت زبانها برخاسته از «فرهنگ» و تفاوت فرهنگها برخاسته از «زبان» است. ساختارهای زبانی قابلیتهای زبانی را تعین میبخشند؛ این قابلیتها شامل قابلیتهای فکری، ادبی و... است. شعر گفتن به زبان فارسی با شعر گفتن به زبان آلمانی یا ایتالیایی متفاوت است چراکه هر زبانی ساختار خاص خود را دارد.
3 وضعیت زبان بیانگر وضعیت فرهنگ یک جامعه است؛ به این معنا که اگر زبان پویا باشد، یعنی آن فرهنگ پویا است، اگر زبانی دچار ایستایی باشد، فرهنگ آن جامعه نیز ایستا است.
نشانههای یک زبان پویا تولید دائمی واژهها و معناهای جدید است و زبانی که براساس ترجمه و معادلیابی استوار شده باشد برآمده از جامعهای مترجم است که پیوسته از جوامع دیگر استفاده کرده و تقلید میکنند. زبانی که میتواند مفاهیم تازه را منتقل کند به فرهنگی مرتبط است که مسائل تازه و نویی را بیان میکند.
4 «زبان» یعنی «وجود». برخی بر این باورند که زبان «خانه وجود» است و این اعتقاد درستی است. اگر شما با مفاهیم تازهای مواجه باشید، نیاز دارید که این مفاهیم را در قالبهای تازه زبانی بریزید. نمیتوان یک مفهوم نو را در همان قالبهای کهنه زبانی مطرح کرد. اگر زبان محدود باشد، آن فرهنگ محدود میشود.
واقعیت این است که زبان، ادبیات و سایر اشکال بیانی، مثل هنرها، همه به نوعی «حافظه فرهنگ ما» هستند و فرهنگ و تاریخ فرهنگ را میتوان در این اشکال بیانی بازخوانی کرد. بنابراین، میتوان گفت نه تنها ارتباط عمیقی بین «ذهنیت جامعه» و «فرهنگ» و «زبان» هست بلکه اینها آینه همدیگر نیز هستند.
5 ما در روزگاری زبانی پویا داشتیم که بسیاری از جوامع از اصطلاحات زبان ما وام میگرفتند و با زبان ما حتی شعر میگفتند از آن جمله میتوان به گورکانیان هند و سلاطین عثمانی اشاره کرد.
اما امروزه زبان ما پویایی خود را از دست داده است و این بدان معنا است که فرهنگمان هم پویایی خود را از دست داده است. بنابراین، کسانی که میخواهند فرهنگی پویا داشته باشند باید به طور همزمان، امکانهای زبانی را گسترده کرده و از آن حفاظت کنند چون هویت ما تا حد زیادی با هویت زبانی ما گره خورده است.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید