1397/5/20 ۱۰:۱۱
عباس زریاب خویی، بیستم مردادماه 1298 در خوی به دنیا آمد و چهاردهم بهمن ماه 1373 در هفتاد و پنج سالگی از دنیا رفت. کتابهای «تاریخ ساسانیان»، «بزمآورد؛ شصت مقاله درباره تاریخ، فرهنگ و فلسفه»، «آئینه جام؛ شرح مشکلات دیوان»، «سیرت رسولالله؛ بخش اول: از آغاز تا هجرت»، «شط شیرین پر شوکت» از تالیفات او؛ همچنین «تاریخ فلسفه» و «لذات فلسفه»، اثر ویل دورانت، «تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان» نوشته تئودور نولدکه، «دریای جان»، اثر هلموت ریتر، «ظهور تاریخ بنیادی»، اثر فریدریش ماینکه از ترجمههای این پژوهشگر است.
پژوهشگر جامعالاطراف
حسن همایون: عباس زریاب خویی، بیستم مردادماه 1298 در خوی به دنیا آمد و چهاردهم بهمن ماه 1373 در هفتاد و پنج سالگی از دنیا رفت. کتابهای «تاریخ ساسانیان»، «بزمآورد؛ شصت مقاله درباره تاریخ، فرهنگ و فلسفه»، «آئینه جام؛ شرح مشکلات دیوان»، «سیرت رسولالله؛ بخش اول: از آغاز تا هجرت»، «شط شیرین پر شوکت» از تالیفات او؛ همچنین «تاریخ فلسفه» و «لذات فلسفه»، اثر ویل دورانت، «تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان» نوشته تئودور نولدکه، «دریای جان»، اثر هلموت ریتر، «ظهور تاریخ بنیادی»، اثر فریدریش ماینکه از ترجمههای این پژوهشگر است. در یکصدمین سالگرد تولد عباس زریاب خویی، با ایرج پارسینژاد پژوهشگر و استاد دانشگاه درباره او گفتوگو کردم.
******
نخستین دیدارها و آشنایی شما با عباس زریاب خویی به سالهای جوانی و دوران دانشجویی باز میگردد؟
خیر، من در سالهای دانشجویی دیداری با جناب زریاب خویی نداشتم. استادان ما در دانشگاه مجتبی مینوی، بدیعالزمان فروزانفر، جلال همایی و... بودند. هنگامی که من دانشجو بودم، جناب زریاب در آلمان مشغول تحصیل در رشته فلسفه بود. بعد از دوره تحصیل هم من در ایران نبودم و غالباً خارج از کشور بودم. اما هنگامی که به ایران میآمدم در التزام ایرج افشار، محمدرضا شفیعی کدکنی، به کوههای اطراف تهران میرفتیم و در این کوهنوردیها جناب زریاب خویی هم میآمدند و پایه ثابت سفر و گشت و گذارها بود.
نخستینبار همدیگر را کجا دیدید؟
نخستینبار من جناب زریاب خویی را در کتابخانه استاد مجتبی مینوی دیدم. دوستان در نشستهای استاد مجتبی مینوی گرد هم جمع میشدند و جناب زریاب خویی هم میآمد. همه دوستان هم منتظر میماندند تا استاد مینوی بحث و سخنی را آغاز کند و دیگران هم نظر دهند. جناب زریاب خویی غالباً ساکت بود و گاهی نظرش را با صدایی آرام میگفت و برخلاف صدای استاد مینوی که رسا و بلند بود، دیدگاهها نغز و نکتههای مهمی را در سخنانش اشاره میکرد و با گستردگی دانش و مستند به منابع حرف میزد و نظر میداد.
عباس زریاب خویی، هم ترجمه کرد و هم اینکه آثاری را تصحیح کرد و از طرفی مقالهها و کتابهای متعددی را تألیف کرد، به اعتقاد شما اهمیت این پژوهشگر و ادیب در چیست؟
عباس زریاب خویی از نسل پژوهشگران و ادبا و متفکران جامعالاطراف بود آدم بسیار با دانش و علامه و دانشمند بود. به اعتقاد من او عصاره علم و آدمیت بود. در زمینههای الهیات اسلامی، فلسفه، فقه، تاریخ و ادبیات صاحب رأی و نظر و تنوع دانش و آگاهی بود. مصاحبت با او آگاهیبخش و لذتآفرین بود. بهرغم دانش گسترده و وسیعی که داشت، بسیار گزیدهکار بود از اینرو کارنامه آثار مکتوب او از نظر کمی، کمشمار اما از نظر کیفی بسیار پر ارزش است. کمالگرایی او کمتر مجال آن میداد، شمار آثار مکتوبش از اینکه بر جای مانده است بیشتر شود و همین مقدار هم بسیار ارزشمند است. بواقع مردی حکمی بود و چندان پایبند کمیت نبود. او مجموعه مقالههای ارزشمندی درباره حافظ را در کتاب «آینه جام» تدوین کرد و در آن مجموعه مقالهها میتوان به گستردگی نظر و دیدگاه ایشان در زمینههای مختلف پی برد. عمق فکری او در این اثر و دیگر آثارش به وضوح پیداست. بهدلیل احاطهاش به فلسفه اسلامی بخوبی تلمیحها و اشارهها و دیدگاههای حکمی حافظ را بررسی و تبیین میکند. همچنین در آثاری دیگر، دشواریهای فکری و فلسفی مولانا در آثارش را روشن میکند. از طرفی دیگر وجه مهم و کمتر شناخته شده فعالیت ایشان، مقالههایی است که برای دائرةالمعارفهای بزرگ اسلامی و ایرانی در ایران و امریکا و بریتانیا نوشته است؛ از آن جمله مقالههایی که برای دانشنامه کمبریج، دانشنامه ایرانیکا، دانشنامه بزرگ اسلامی و... نوشته است. او بزرگ بود و بزرگ زیست. یادش گرامی.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید