1397/2/22 ۰۸:۳۲
صبر بسیار باید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید ۹ سال پیش در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ شادروان دکتر محمد امین ریاحی، شاهنامهشناس و رئیس بنیاد شاهنامه، در روز تاریخی فردوسی، روز محبوب خود، بدرود حیات گفت و صحنه ادب و فرهنگ ایران خالی از وجود این دانشمند بزرگ گردید.
در آستانه روز حکیم فردوسی و یادی از استاد ادیب، دکتر محمد امین ریاحی
صبر بسیار باید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
۹ سال پیش در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ شادروان دکتر محمد امین ریاحی، شاهنامهشناس و رئیس بنیاد شاهنامه، در روز تاریخی فردوسی، روز محبوب خود، بدرود حیات گفت و صحنه ادب و فرهنگ ایران خالی از وجود این دانشمند بزرگ گردید.
دکتر محمدامین ریاحی در نوجوانی و در سن ۲۷سالگی، کار فرهنگی خود را در شهرستان قم در دبیرستان حکیم نظامی که تنها دبیرستان منحصر به فرد قم در آن زمان بود، آغاز کرد و مدت نزدیک به ۲سال در این دبیرستان به تدریس اشتغال ورزید، انتخاب شهر قم به این علت بود که او شاگرد اول دانشسرای عالی بود و بعد از تهران اجازه داشت به هر شهرستانی که مایل باشد برود و او قم را انتخاب کرد که به تهران نزدیک بود و رفت و آمد آن آسان، تا هم به تدریس خود در قم برسد و هم دسترسی به تهران برای ادامه تحصیل و در رشته دکترا داشته باشد.
دبیرستان حکیم نظامی قم در آن موقع (دهه بیست و دهه سی) کانون دبیرانی فاضل و دانشمند بود که کمتر دبیرستانی در ایران چنین مجموعه فاضل و دانشمندی را داشت، متأسفانه همه این استادان اکنون در گذشتهاند که از میان آنها به چهرههایی مانند دکتر بهرام فرهوشی، دکتر حسین کریمان، دکتر حسن سادات ناصری، دکتر امیرحسن یزدگردی، دکتر ابوافضل مصفّا، علیاصغر فقیهی و دکتر محمدامین ریاحی میتوان اشاره کرد.
ضمنا متذکر میشوم که این دبیران در حد لیسانس بازنشسته نشدند. تمام آنها درجه دکترا گرفتند و استاد دانشگاه شدند و هر کدام صاحب دهها کتاب تألیفی تحقیقی و پژوهشی ارزندهاندکه در نوع خود بینظیر است و مورد استفاده دانشپژوهان قرار دارد.
در حال حاضر، تنها دو چهره نامدار از دبیران این دبیرستان که همدوره یا دکتر ریاحی بودند، حیات دارند که برای آنها آرزوی سلامتی و تندرستی و طول عمر داریم؛ یکی دکتر مهدی خاتمی استاد و دکترای فیزیک که پس از تدریس در قم، تدریس در دبیرستان هدف را آغاز کرد و سالیانی نیز معاونت وزارت فرهنگ و هنر دوره پیشین را عهدهدار بود و اکنون در کنار فرزندان خود در آمریکا به سر میبرد. دیگری استاد فاضل و دانشمند دکتر عباس حرّی، دبیر زبان انگلیسی (۶۷سال پیش) این دبیرستان که بعدها موفق به دریافت درجه دکترا گردید و کار تحقیقی خود را در دانشگاه میدل سکس (MIDDEL SEX) لندن درباره ویلیام شکسپیر انجام داد و موفق به دریافت نشان و جایزه در این مورد گردید.
استاد دکتر عباس حرّی، ضمن کار تحقیقی خود به تأسیس مؤسسهای همت گماشت که هنوز پس از گذشت ۵۷سال که از تأسیس آن میگذرد( سال۱۳۴۰) با جدیت و علاقه و پشتکار زائد الوصف به اداره این مؤسسه(مؤسسه ملی زبان) که تدریس زبان انگلیسی را عهدهدار است. و ساخته و پرداخته خود اوست، عشق میورزد و به کار آموزشی خود ادامه میدهد.
این مؤسسه، یکی از بهترین مؤسسههای بنام و اولیه زبانآموزی در ایران است که با کوشش و ابتکار استاد دکتر حرّی پس از ۵۷سال به ترتیب هزاران دانشآموخته زبان انگلیسی پرداخته که امروز هر یک مصدر یکی از امور بزرگ کشور در کارهای علمی، دانشگاهی و صنعتی هستند. ضمنا اینجانب که بنیانگذار انجمن دانشآموختگان دبیرستان حکیم نظامی قم هستم و ۲۶سال است که سالی یکبار، دانشآموختگان و دبیران ادوار گذشته این دبیرستان را ( از سال۱۳۱۷ تا به امروز) ورهم جمع میکنم و منظور از این جلسات و عنوان آن تجلیل از مقام شامخ و والای معلم است و به آنها لوح سپاس و تقدیر داده میشود، همیشه از مشورت و ارشاد و راهنماییهای دکتر حرّی در امور انجمن بهرهمند شدهام و نامبرده علاوه بر را هنمایی و ارشاد در امور (انجمنی از نظر مادی نیز انجمن را یاری و مساعدت نمودهاند.
نظر به تشخصی استاد دکتر عباس حرّی و در دبیرستان حکیم نظامی قم (امام صادق فعلی) و عشق و علاقه استاد به اولین پایگاه تدریس خود در این دبیرستان به مدت ۳ سال (۶۷ سال پیش) دور نیاز مبرم و ضروری این دبیرستان به ساختمان کتابخانه مجهز و مدرن، هزینه ساختمان این کتابخانه را تقبل و مرا مسئول پیگیری در امور اداری برای ساخت نمودند متأسفانه در مدت ۳ سال رفت و آمد و دوندگی در قم که گاهی در معیشت خود استاد و دوستان علاقهمند بود، موفق به ساختمان این بنا نگردیدم و با عناوین مختلف و بهانههای گوناگون، سازمانهای مربوطه دست رد به این پیشنهاد واجب و ارزنده که مورد نیاز دبیرستان بود زدند و دبیرستان را که نیاز به وجود یک ساختمان مجلل و کتابخانه داشت، محروم کردند و دکتر حرّی و گروه دانشآموختگان استاد را مأیوس و ناامید و دلخور و دلسرد نمودند. از وزیر محترم آموزش و پرورش تقاضا داریم که در این مورد تحقیق و بررسی نموده و علل قانونی آن را از مسئولین جویا شوند که آیا ممانعت سازمانهای مربوطه در این مورد، درست یا نادرست بوده و چرا دبیرستانی را که نیاز مبرم به کتابخانه داشت از آن محروم کردند؟
در سالهای ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ که در کلاسهای دوم و سوم متوسطه دبیرستان حکیم نظامی قم تحصیل میکردم، شادروان دکتر محمدامین ریاحی که هنوز دکترا نداشت و لیسانس ادبیات فارسی بود، به سمت دبیر ادبیات فارسی، کار فرهنگی خود را در شهر قم آغاز کرد و به تدریس مشغول گردید.
کلاسهای درس استاد، قابل استفاده و سرشار از شور و حال و جذاب و دوستداشتنی بود. استاد پس از دو سال تدریس در قم به تهران انتقال یافت و به دریافت دانشنامه دکترا موفق گشت و در سمتهای مختلف خدمت نمود که اهم آنها استادی دانشگاه، تألیف و تدوین کتابهای درسی است که کوشش و زحمت زیاد کشیدند و سالها ریاست بنیاد شاهنامه را پس از شادروان مجتبی مینوی و کاردار فرهنگی ایران در سفارت ترکیه در سال ۱۳۴۵ عهدهدار بودند.
ایشان از بخت بد، در آخرین دوره دولت پهلوی دوم در سال ۱۳۵۷ به سمت وزیر آموزش و پرورش در کابینه دکتر بختیار معرفی گردید که دولت مستعجلی بود و عمر آن کوتاه و دیری نپایید که انقلاب به ثمر رسید و به زندان رفت و خوشبختانه به علت نداشتن هیچگونه پیشینه بد، از زندان آزاد شد. خانهنشین شد و حقوق بازنشستگی او قطع گردید. نزدیک به ۳۰ سال بدون حقوق بازنشستگی با مناعت طبع و صبوری و قناعت، باز هم به کار تحقیق و پژوهش همچون گذشته ادامه داد و شکایت از روزگار نکرد.
بزرگانی همچون حجتالاسلام جناب آقای سید محمود دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات که همیشه در کارهای خیر پیشقدم هستند، این بار هم در کنار او یار و یاور او گردیدند و با احترام و دوستی و همدلی با او تا اندازهای باعث تسکین آلام گذشتهاش گردیدند. این بزرگوار نقش بزرگی در دریافت حقوق بازنشستگی او ایفا نمود و تمام حقوق بازنشستگی معوقه استاد را دریافت و تقدیمش کرد. استاد ۴ ماه پس از دریافت حقوق عقبافتاده و مستمری بعد از آن، دنیای فانی را بدرود و به سرای باقی رفت.
جناب آقای دعایی هیچوقت او را تنها نگذاشت. حتی در مرگ استاد به یاد دارم که در مراسم تشییع و تدفین او در بهشتزهرا با خضوع و خشوع شرکت جست و ارادت خود را ثابت نمود.
تا ز میخانه ما نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
زمان کمی از عمر او باقیمانده بود که تحقیق و پژوهشی ارزنده به عمل آورد که در تاریخ ایران به یادگار خواهد ماند و آن تحقیق درباره محل دفن شمس تبریزی بود که او با دلائل مستند ثابت کرد که محل دفن وی در شهر خوی قرار دارد، نه در قونیه، که این نظریه مورد قبول دانشمندان و دانشپژوهان و همکاران استاد واقع گردید.
شهر خوی در آذربایجان به علت زلزله شدید در قرون گذشته، به کلی ویران و جایگاه محل دفن شمس تبریزی نامشخص گردید، تا اینکه دانشمندان و بزرگان علم و ادب ایران بر حسب نظریه قابل قبول دکتر ریاحی، قبر نمادینی در محل مناره شمس تبریزی در خوی درست کردند و محوطه وسیعی در این محل گلکاری و تزئین گردید که قرار است در آنجا آرامگاهی مجلل و درخور شأن شمس ساخته شود و اکنون چند سالی است که در ۸ مهر روز مولانا در این محل بزرگداشت مولانا برگزار میشود. در سال ۱۳۷۵ در یکی از روزنامههای صبح تهران مطالبی ناپسند و ناروا درباره دکتر ریاحی نوشته شد که بسیار ناراحتکننده بود و خاطر دکتر ریاحی را از این اتهامات ناروا آزرده ساخت. بلافاصله استاد مقالهای گویا در رد این اتهامات به روزنامه مربوطه داد که مورد قبول مسئولین روزنامه قرار گرفت و عیناً بدون کم و کاست، به درج آن اقدام و نویسنده مقاله نامبرده مورد مؤاخذه و سؤال قرار گرفت و خاطر استاد تا اندازهای آسوده گشت.
شعری از مقاله استاد را به یاد دارم که ذکر میکنم:
ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
در همایشی که همه ساله به مناسبت تجلیل از مقام والای معلم توسط اینجانب از سال ۱۳۶۸ بنیان گذاشته شده است، در سال ۱۳۸۴ در سالن روزنامه اطلاعات این همایش برگزار گردید (چهاردهمین اجلاس) و تجلیل و بزرگداشتی از دکتر ریاحی به عمل آمد (به علت کهولت و بیماری دکتر ریاحی در این همایش حضور پیدا نکرد). در این همایش، سرکار خانم دکتر ژاله آموزگار به سخنرانی درباره شخصیت علمی و ادبی دکتر ریاحی پرداخت و از مقام علمی و دانش و بینش استاد داد سخن داد و او را ستود. در پایان سخنان ایشان، اینجانب به عنوان زن دبیر و بنیانگذار انجمن دبیرستان حکیم نظامی قم، لوح سپاس و بشقابی مزین به تمثال دکتر ریاحی که در آن نمادهایی از دبیرستان حکیم نظامی بود، به پاس ۶۰ سال زحمات و خدمات فرهنگی و تحقیقی پرارزش استاد تقدیم ایشان نمودم که خدمت استاد دکتر ریاحی داده شود.
دبیرستان حکیم نظامی قم در سال ۱۳۱۴ به پیشنهاد روحانی روشنفکر آیتالله حاج سید علیاکبر برقعی که با شادروان علیاصغر حکمت وزیر فرهنگ پهلوی اول دوستی دیرینه داشت، شروع به ساختمان گردید و در سال ۱۳۱۷ در زمان وزارت اسماعیل مرآت افتتاح گردیده قرار بود که نام آن حکمت باشد، ولی مرآت زیرکانه نام آنرا به حکیم نظامی تبدیل نمود و امروز نه حکمت است و نه حکیم نظامی و به امام صادق(ع) ملقب گشته است.
عمر این دبیرستان دقیقاً ۸۰ سال است و جزو یکی از ۸ دبیرستان ماندگار ایران و در ردیف بناهای میراث فرهنگی به ثبت رسیده است و من پیشتر، در مقالهای در روزنامه اطلاعات، آن را دارالفنون دوم ایران لقب دادم.
بسیار خوشحالم که استاد دوستی و مصاحبت شاگرد قدیمی خود را قبول و من حداقل هفتهای یک بار خدمت ایشان میرسیدم و از مصاحبتشان مستفیض شده و لذت میبردم.
استاد در این جلسات از خاطرات ۵۰ ـ ۶۰ سال قدیم خود در دبیرستان حکیم نظامی قم یاد میکرد و از دوستان و همکاران قدیمی در گذشته خود به نیکی سخن میگفت.
در تقویم رسمی ایران، روزی برای هر یک از شعرا نامگذاری شده؛ اول اردیبهشت روز سعدی، ۲۰ مهر روز حافظ، ۲۱ اسفند روز شاعر حکیم نظامی گنجوی، ۲۷ شهریور روز استاد شهریار، ۲۵ اسفند روز پروین اعتصامی و ۲۵ اردیبهشت روز حماسه سرای بزرگ ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی و ۸ مهر روز مولانا.
دکتر ریاحی، شخصیتی که به فردوسی عشق میورزید و عاشق و شیفته فردوسی و شاهکارش بود و در دورانی پس از شادروان مجتبی مینوی بنیاد شاهنامه را اداره میکرد و کتاب «فردوسی» و «سرچشمههای فردوسی شناسی» را تألیف کرد، مرگ او با روز فردوسی (یعنی ۲۵ اردیبهشت) قرینگشت.
به روزی که فردوسیاش درگذشت
ریاحی ما قفل زندان شکست
در نشستهایی که در اواخر زندگی دکتر ریاحی داشتم، روزی برای من چنین گفت: عشق من به مولانا از هفتسالگی شروع شد. پدرم از شیفتگان مولانا بود و در زمستانها نخستین قصههایی که از کودکی به یاد دارم، قصه طوطی و بقال، موسی و شبان، بازرگان و طوطی، و آموزگار و شاگردان مکار است، که در آن سالها پدرم برای من نقل کرده است.
من با مولانا ابتدا به عنوان سراینده قصهها آشنا شدم، بعدها در کتابهای دبستان اشعار او را خواندم و او را به عنوان معلم بزرگ اخلاق که با اندرزهای خود راه بهتر زیستن را به آدمیزادگان میآموزد شناختم. هرچه سن و سالم بیشتر میشد و فرصت و توان خواندن مطالب مربوط به او و آثار او را مییافتم، عشق و علاقهام به این انسان بزرگ بیشتر میشد.
بعدها در دانشکده ادبیات تهران، مطالعه و تحقیق در آثار مولانا جزو کارهای من قرار گرفت و با راهنمایی استادان بزرگ فن، خاصه علامه بزرگ استاد بدیعالزمان فروزانفر که به حق بزرگترین مولویشناس عصر ماست و چند سال از عمر خود را صرف تحقیق و تشریح آثار مولوی کرده است؛ به قدر فهم و استعداد خود به درک اندیشههای والای مولانا کوشیدم و سرمست و مدهوش این باده ابدی شدم.
دیگر از خاطرات استاد که برای من نقل خاطره است و بسیار جالب و شنیدنی است، سخنرانی او در قونیه است، در زمانی که کاردار فرهنگ ایران در سفارت ترکیه بود. استاد میگفت: در سال ۱۳۴۵ که کاردار فرهنگی ایران در سفارت ترکیه بودم، به من تکلیف شد که در سخنرانی در قونیه درباره شخصیت علمی و عرفانی مولانا داشته باشم؛ منتهی یادآور شدند که مبادا گفته شود مولانا ایرانی است (در حالیکه همه میدانیم مولانا ایرانی است)؛ چون سال گذشته استاد زریاب خوئی سخنرانی در ترکیه داشته و یادآور شده که مولانا ایرانی است و مورد اهانت و توهین شنوندگان ترکزبان قرار گرفته است. بدین جهت موکداً به من یادآور شدند که از ایرانی بودن او صحبتی بهمیان نیاورم تا اولاً مورد اهانت قرار نگیرم، ثانیاً یادآوری ایرانی بودن او در این محفل ممکن است به روابط بین دولت ایران و ترکیه لطمهای وارد کند.
من هم به این نکته توجه داشتم و روز موعود که فرا رسید پشت تریبون رفتم و آنچه توانستم در فضیلت و دانش مولانا داد سخن دادم و مطلب خود را در پایان سخنرانی با این گفته به پایان رساندم.
در حالیکه اکثریت شنوندگان در سالن ترکزبان بودند و عده قلیلی از اعضای سفارت فارسیزبان بودند، گفتم: در دیوان مولانا چند بیت شعر هست که مولانا میگوید من به جز کلمه «سو» یعنی آب، هیچ زبان ترکی نمیدانم. حال شما که ترک زبان هستید؛ بهمن بگویید تا آگاه شوم که مولانا ترکزبان بوده یا فارسی زبان آن اشعار این چند بیت بود:
ای ترک ماه چهره، چه گردد که صبح تو
آیی به حجره من و گویی که «گل برو»
تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم
دانم همین قدر که به ترکی است آب «سو»
آب حیات تو گر از این بنده تیره شد
ترکی مکن به کشتنم ای ترکِ ترکخو
عمق مطلب این بود که با زبان بیزبانی گفتم مولانا ترکزبان نیست و با پیچ و خم مخصوصی که به بیان خود دادم، رعایت دستور سفارت را هم کردم و به شکلی حق مطلب را زیرکانه ادا نمودم.
کتابهای تالیفی استاد، هر کدام در جایگاه خود کتابی ارزنده و تحقیقی است که مورد استفاده دانشجویان و دانشپژوهان قرار میگیرد.
آثار مکتوبی همچون: مرصاد العباد، فردوسی، سرچشمههای فردوسیشناسی، گل گشت در شعر و اندیشه حافظ، صبر گفتار و صبر مقاله، کسائی مروزی و تاریخ خوی(که کتاب سال شد).
تعداد مقالات نوشته شده دکتر ریاحی در روزنامهها و مجلات کشور نیز نزدیک به بیش از یکصد مقاله است که اکثر آنها بعد از فوت استاد هم در روزنامهها و مجلات و به خصوص در صفحه ۶ روزنامه اطلاعات چاپ و نشر گردید.
دکتر محمدامین ریاحی، مردی آزاده و ایران دوست بود. او در زمان پیشهوری و غائله فرقه دموکرات که در آذربایجان برای مدتی از بدنه ایران جدا شد، رنجها کشید و برای بیرون راندن عوامل بیگانه از ایران، یک دم از پای ننشست. او با سرودن اشعار پرشور و سخنرانی در آزادسازی آذربایجان سهم فراوان یافت.
از آن به دیر مغانم عزیر میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
«عشق میهن» نمونهای از سرودههای اوست که آن را در سال ۱۳۲۴ ساخت و کنار «راه نجات آذربایجان» در اسفند ۱۳۲۵ منتشر کرد.
خسته شد جان من از درد وطن، درمان کجاست
ملک ایران گشت ویران، رحمت یزدان کجاست؟
لشکر افراسیاب فتنه ایران را گرفت
بهر دفع این مصائب رستم دستان کجاست؟
روزگار شعلهپرور، داد ایران را بباد
آن همه فر و شکوه و فرگه ایوان کجاست؟
دشمنان گویند با ما عهد و پیمان بستهاند
لیک در فرهنگ ایشان عهدکو پیمان کجاست؟
اندر این ویرانه میهن دوستی دیوانگی است
من شدم دیوانه یاران، بند یا زندان کجاست؟
جان مشتاقان«ریاحی» سوخت از شوق وطن
تا فدا سازیم جان را، بازگو ایران کجاست؟
اتفاق جالب و شگفت پایان زندگی ۸۶ ساله شادروان دکتر محمدامین ریاحی، فردوسی شناس شهیر و شاهنامه دوست دانشمند و رئیس بنیاد شاهنامه و عاشق فردوسی، این بود که دقیقاً در روز بزرگداشت حکیم فردوسی، یعنی ۲۵ اردیبهشت، درگذشت و در قطعه نامآوران آرامستان بهشت زهرا روی در نقاب خاک کشید و مرگ او با روز محبوب خود قرین گشت.
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید