از عقل اسیر تا عقل امیر / آیت‌الله حاج شیخ حسین عرب

1396/4/3 ۱۰:۰۴

از عقل اسیر تا عقل امیر / آیت‌الله حاج شیخ حسین عرب

واژه «عید» تقارن سرور و ابتهاج و تجدد روحی و روانی را تداعی می‌کند. از نقطه‌ نظر معارف دینی «پدیده عید» مانند اصل پدیده وجود و هستی دارای مُلک و ملکوت و شهادت و غیب و ظاهر و باطنی است.

 

جلوه‌ای از اسرار الهی و انسانی عید فطر

واژه «عید» تقارن سرور و ابتهاج و تجدد روحی و روانی را تداعی می‌کند. از نقطه‌ نظر معارف دینی «پدیده عید» مانند اصل پدیده وجود و هستی دارای مُلک و ملکوت و شهادت و غیب و ظاهر و باطنی است. آدمیان نیز در برخورد با این پدیده بسیار متفاوت هستند؛ برخی همواره با ظاهر و شهادت و مُلک آن روبه‌رو می‌شوند و به‌طور گذرا و رسمی، مراسم و آیینی بر پا می‌دارند و در دیدار با یکدیگر اظهار مسرت و شادمانی می‌نمایند که البته در جای خود این نیز بسیار قابل ارزش و احترام است، اما عارفان و سالکان کوی معشوق، از عید، ملکوت آن را می‌بینند و سرور و ابتهاج آنان بسی پایدارتر و عمیق‌تر است.

حکیمی مانند بوعلی در نگاه حِکمی و فلسفی خود نمطی از «اشارات و تنبیهات» خود را در بیان بهجت و سعادت به معنای ملکوتی آن اختصاص داده است و در وصف عارف خداجوی می‌گوید: العارف هش بش بسام؛ «عارف عاشق کوی حق، پیوسته مسرور و سرمست جام معرفت توحیدی است.» و بالاتر از او امیرالمؤمنین(ع) است که فرموده‌اند: «هر روزی که معصیت خدا صورت نگیرد عید است.»

در این مقال و مجال کوتاه شمه‌ای از حکمت و اسرار این روز بزرگ را از منظر الهی و انسانی آن مرور خواهیم کرد.

 

روز عید و غنیمت و غرامت فرصت

بدون شک عید فطر، شادمانی و سرور برای سالکان کوی معشوق به همراه دارد و نمی‌تواند برای کسانی که با این مرحله پر رمز و راز رمضان بیگانه بوده‌اند، مفهومی داشته باشد.

در روایتی می‌خوانیم که امام حسن مجتبی(ع) در روز عید فطر گروهی را دید که مشغول بازی و خنده بودند پس در حالی که به آنان اشاره می‌کرد به اصحاب خویش فرمود: «همانا خداوند عزوجل ماه رمضان را میدان مسابقه برای بندگان خود قرار داده است تا با طاعت و عبادت خود برای رسیدن به رضوان و خشنودی خداوند از یکدیگر پیشی گیرند. پس گروهی در این میدان تاختند و به خشنودی الهی فائز شدند و عده دیگر عقب افتادند و تقصیر کردند و زیان دیدند. پس شگفتا و بسیار شگفتا از آنانکه به خنده و بازی مشغول باشند در چنین روزی که نیکوکاران در این روز پاداش می‌یابند و تقصیرکاران زیان می‌بینند. و سوگند به خدا که اگر حجاب از میان برخیزد و پرده کنار رود بی‌تردید و حتماً نیکوکار مشغول نیکوکاری خود و بدکردار گرفتار زشت‌کاری خود باشد.»

البته نباید از این حدیث برداشت شود که امام حسن مجتبی(ع) مخالف شادی بوده است بلکه توجه و عنایت آن حضرت به چیز دیگری است و آن اینکه باید به عظمت باطنی و غیبی و معنوی این روز، که روز غنیمت برای اهل معرفت و وصول به درجات عالی انسانی است توجه کرد و به شادمانی زودگذر آن اکتفا نکرد.

وقتی عظمت عید فطر روشن خواهد شد که واقعیت رمضان و مختصات آن شناخته شود. در رمضان که به خاطر آن در پایانش «عید» می‌گیریم چند موضوع مهم اتفاق افتاده است؛

 

قرآن بالاترین متن انسان‌ساز

برترین فضیلت رمضان «نزول قرآن» در این ماه بوده است. آخرین و برترین صحیفه الهی که موضوع آن انسان و تغییر انسان و تکامل‌بخشی به او و ارائه مسیر واقعی تعالی او است. قرآن، ماه رمضان را چنین معرفی می‌کند: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ؛ «ماه رمضانی که در آن قرآن نازل شده است به‌عنوان دستور راهنما و ارشاد انسان‌ها همراه با دلایل روشن از هدایت و نیروی فرق‌گذار بین حق و باطل و حقیقت و غیر آن.»

قرآن در جای دیگر «فلسفه نزول» خود را اینگونه بیان داشته است: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَه لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا؛ «ما از قرآن آنچه مایه شفای دردهای مؤمنان و نیز رحمت برای آنان است فروفرستاده‌ایم و این قرآن برای ستمگران جز مایه زیان چیز دیگری نیست.»

بنابراین «حقیقت فطر» جشن راهیابی به واقعیت هستی و پیدا نمودن آغاز و انجام کتاب وجود است و اینکه این انسان در این بین یک موجود متکامل است. پس آغاز و انجام و مسیر و راهنما و پوینده راه لازم دارد و نیز عید فطر عید شفا یافتن یک انسان معتقد از اقسام کاستی‌های روح و روان و امراض باطنی او است که اینک از آنان رهایی یافته است و همچنین این عید حاکمیت اصل رحمت و مهربانی و برقراری دوستی و آشنایی با حضرت معبود است.

 

مبدأ و معاد و آغاز و انجام عالم و آدم

مهم‌ترین موضوع معرفت در قرآن کریم، مسأله هستی‌بخش عالم و آدم است و اینکه هرچه کمال هست از او است و عالم هستی با تمام عرض و طول آن تجلی رحمت و رحمانیت و رحیمیت او است. به قول حافظ:

عکس روی تو چو در آینه جام افتاد

عارف از خنده می‌ در طمع خام افتاد

حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد

این همه نقش در آینه اوهام افتاد

این همه عکس می‌ و نقش نگارین که نمود

یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد

شب زنده‌داری در همه اوقات بویژه در شب‌های ماه رمضان یک پل مطمئن برای روزه‌داران و نیایشگران واقعی است که آنان را از ملک به ملکوت و از علم به معلوم، از شهادت به غیب عالم برساند. با همه ارزشی که معرفت علمی و فلسفی و عقلی دارند اما برتر از آن دو، «معرفت شهودی» است که باز حافظ در جای دیگر به آن پرداخته است:

عارف از پرتو می‌ راز نهانی دانست

گوهر هرکس از این لعل توانی دانست

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس

که نه هرکو ورقی خواند معانی دانست

ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی

 ترسم این نکته به تحقیق نتانی دانست

منظور حافظ از «مجموعه گل» ذات لایزال الهی است که جامع همه صفات و اسماء حسنی و علیا است و منظور او از «مرغ سحر» عارف شب‌زنده‌دار است که در دل شب از همه‌چیز دل بریده و دل را به دلدار حقیقی سپرده است و این مرحله از شناخت بالاتر از عقل حسابگر معمولی است لذا با همه بزرگی که عقل دارد عارف بزرگی همچون حافظ می‌گوید نمی‌توان از دفتر عقل «آیت عشق» آموخت. و معاد عالم و آدم نیز به سوی همان مبدأ هستی‌بخش عالم و آدم است.

در فرهنگ معارف وحیانی قرآن لطیف‌ترین تعبیر درباره بازگشت به سوی خداوند و لقا و دیدار با او به میان آمده است که قرآن خطاب به انسان می‌فرماید: یا أَیهَا الْإِنْسَانُ إِنَّک کادِحٌ إِلَى رَبِّک کدْحًا فَمُلَاقِیهِ؛ «ای انسان تو در حرکت و تکاپو هستی و سرانجام این تلاش این است که با پروردگار خود ملاقات خواهی کرد.»

روز عید فطر تجلی این معرفت اساسی است. معرفتی که براساس جهان‌بینی از او و به سوی او است و دقیقاً اولیا و ائمه دینی ما(ع) عید فطر را از این منظر مورد توجه قرار داده‌اند. امیرالمؤمنین علی(ع) روز عید فطر خطبه خواند و چنین فرمود: «ای مردم این روز شما روزی است که به نیکوکاران ثواب و پاداش داده شده و گناهکاران در آن زیان می‌بینند و این روز شبیه‌ترین روز به روز قیامت شما است پس با خروج از منازل خود به سوی مصلاهایتان، یاد کنید از خروج از قبرها به سوی پروردگارتان و با ایستادن در محل نماز(عید)، یاد کنید از وقتی که در قیامت در پیشگاه خداوند ایستاده‌اید و با بازگشت از محل نماز به منازل خود، یاد کنید از آن زمانی که به بهشت یا دوزخ باز می‌گردید.»

 

از عقل اسیر تا عقل امیر

بالاترین گوهر مختص انسان و مشترک بین همه آنان گوهر عقل و اندیشه است که به اندازه‌ای که بزرگ است به همان اندازه می‌تواند گرفتار جنگ و درگیری شود. مولی امیرالمؤمنین(ع) در یک بیان جامع فرموده‌اند: کمْ مِنْ عَقْلٍ أسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أمِیرٍ؛ «چه بسیار عقل و اندیشه‌هایی که به اسارت هوی و هوس‌ها در آمده‌اند.»

 

اما چگونه «عقل امیر» به «عقل اسیر» بدل می‌شود؟

این نکته نیز بسیار لطیف است که از منظر معارف وحیانی و قرآنی، آزادی واقعی که تأمین آن جزو وظایف و از مهم‌ترین رسالت پیامبر خدا(ص) معرفی شده است، درحقیقت آزادی و آزادسازی عقل و اندیشه از اسارت‌های درونی و بیرونی است. خداوند در بیان وظیفه و رسالت پیامبر عظیم‌الشأن(ص) فرموده است: یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِمْ؛ «پیامبر اکرم(ص) آمده است تا بارهای سنگین و نیز زنجیر‌هایی که بر دست و پای (خِرد) آنان بسته شده است بردارد.»

اما آدمیان در مقابل واقعیت چند دسته‌اند؛ دسته‌ای که با دلیل و برهان قاطع در برابر آن تسلیم می‌شوند اینان همان «حق‌پرستان واقعی» هستند که به اصل فطرت واقعگرای آنان آسیبی نخورده است و در طول تاریخ انبیا و رهبران بزرگ الهی از این دست بوده‌اند که به محض دریافت حق و حقیقت بی‌چون و چرا تسلیم آن شده‌اند.

دسته دیگر آنانی هستند که گرفتار «جهالت موروثی» خویش بوده‌اند. قرآن در آنجا که تاریخ بت‌پرستان را توضیح می‌دهد می‌فرماید آنان در جواب پیامبران الهی(ع) می‌گفتند که ما پدران خود را بر همین روش دیده بودیم. این گروه که در هر زمان ممکن است به شکل‌های مختلف ظهور و نمودی داشته باشند، در حقیقت بت جهالت و تعصب درونی که گرفتار آن هستند از بت ظاهری که در ظاهر در مقابل آن سر تعظیم فرود می‌آورند بسی بزرگتر است. به تعبیر مولوی: مادر بت‌ها، بت نفس شما است. عقل این گروه پشت پرده جهالت و تعصب بشدت غایب شده است لذا بشدت در مقابل حقیقت، مقاومت سرسخت نشان می‌دهند و جاهلانه آن را انکار می‌کنند.

گروه سومی نیز هستند که انکار آنان در مقابل واقعیت‌ها عالمانه است، یعنی حق را بخوبی درک و تعقل کرده‌اند. اما مقام و موقعیت بیرونی آنان اجازه اعتراف به آنان نمی‌دهد. از نظر قرآن از نقطه‌نظر پیشینه تاریخی دو گروه گرفتار این اسارت سخت عقل شده‌اند؛ گروه نخست عالمان و دانشمندان ادیان گذشته که دست به تحریف حقایق دینی زده‌اند و گروه دوم کسانی که حاکمیت ستمگرانه به آنان اجازه اعتراف نسبت به حقیقت را نمی‌دهد.

قرآن درباره گروه اول می‌فرماید: أفَتَطْمَعُونَ أنْ یؤْمِنُوا لَکمْ وَقَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یسْمَعُونَ کلامَ‌الله ثُمَّ یحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یعْلَمُونَ (بقره/۷۵) «آیا شما مسلمانان انتظار و طمع دارید که آنان به این آیین ایمان بیاورند در حالی که گروهی از آنان (یعنی علما و دانشمندان‌شان) سخن خدا را شنیده و سپس با فهم و عقل (به خاطر اغراض دنیوی) تحریف می‌کردند در حالی که زشتی کار خود را می‌دانستند.»

البته این اختصاص به علما و دانشمندان ادیان گذشته ندارد بلکه کلی است و دانش حتی دانش دین‌شناسی اگر مقرون با تهذیب نفس نباشد تهدیدکننده است و خطرات عالمان غیرمهذب از خطر انسان‌های عادی بسیار بیشتر و شکننده‌تر است.

اما گروه دیگری که چون گرفتار حاکمیت ستمگرانه شده‌اند لذا حفظ این حاکمیت تبهکارانه را با اعتراف به حق و حقیقت در تعارض می‌بینند لذا در حالی که حقیقت را دیده و به آن یقین دارند به انکار آن می‌پردازند. قرآن نمونه تاریخی این گروه را فرعون و همراهان و هواداران او ذکر می‌کند: وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا (نمل/۱۴)؛ «آیات حق و حقیقت و نشانه‌های واقعیت ناب را انکار نموده‌اند، البته به ظاهر، زیرا در درون خود به آن یقین دارند و این انکار به جهت ستم و برتری‌جویی است.» خداوند در ادامه آیه می‌فرماید: فَانْظُرْ کیفَ کانَ عَاقِبَه الْمُفْسِدِینَ؛ «بنگر و ببین سرانجام کار اهل فساد و تبهکاری را».

قرآن در صورتی که مبنای ایمان و عمل قرار گیرد می‌تواند آدمیان در بند و اسارت عقل را از این اسارت برهاند که اگر چنین شد آزادی از آتش دوزخ نیز در گرو آن خواهد بود، زیرا عقل کامل عقلی است که به سبب آن آدمی به بهشت نائل می‌شود. طبق حدیث وارده از امام صادق(ع) که از آن حضرت پرسیدند عقل چیست؟ فرمود: العَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمانُ‌ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنان؛ «عقل چیزی است که به واسطه آن خدا پرستش شده و بهشت به واسطه آن به‌ دست می‌آید.»

در ادامه روایت یاد شده از امام صادق(ع) می‌پرسند پس آنچه که در معاویه بود چه بود؟ (مگر عقل نبود؟) امام فرمود: وتلک النکرا و تلک الشیطنه و فهرست بالعقل و هی شبیهه بالعقل؛ «آنچه که در معاویه بود عقل نبود، آن نیرنگ و شیطنت بود و اما شبیه عقل بود نه خود آن.»

اما از نظر عقل‌مداران عید واقعی وقتی است که این گوهر بی‌بدیل از اسارت نبردهای مختلف جهالت و تحجر و ستمگری درونی و بیرونی رها شده باشد و قرآن اگر خود را «شفا» نامیده است چون نسبت به این بیماری‌های درونی و بیرونی نسخه بی‌بدیل است. تمام کتاب دیگر چه آسمانی چون قرآن و چه کتبی که به دست بشر نوشته شده است، درصورتی که از سر اندیشه تلاوت شود نمی‌توانند به درمان بشر بپردازند.

خداوند تأثیر تلاوت قرآن و ذکر و یاد خود را که نه فقط در ماه رمضان، گرچه رمضان بهار آن است چنین بیان فرموده است:‌الله نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکرِ‌الله ذَلِک هُدَى‌الله یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاءُ وَمَن یضْلِلْ‌الله فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ.(زمر/۲۳)؛ «خداوند بهترین سخن را فرو فرستاد به صورت کتابی که تمام آیات آن شبیه یکدیگرند که هر یک از آن آیات معطوف به دیگری و روشنگر آن است از شنیدن آن پوست‌های بدن کسانی که از پروردگار می‌ترسند به لرزه افتاد و سپس پوست‌ها و دل‌هایشان نرم شده و آرامش و اطمینان به خدا پیدا می‌کنند و این هدایت و راهنمایی خداوند است و هرکس که خداوند او را گمراه ساخته و هدایت نکند هدایتگری برای او نخواهد بود.»

 

تجلی پیوندهای اجتماعی در روز عید فطر

قرآن و نیز پیامبر(ص) و اولیا و ائمه اطهار(ع) بشدت با رهبانیت و کناره‌گیری از مسئولیت اجتماعی مبارزه می‌کنند و برائت خویش را از نیایش فردگرا و منزوی‌کننده اعلام کرده‌اند. و از سوی دیگر به برقراری پیوندهای اجتماعی کوچک مانند پیوندی فامیلی که تحت عنوان صله‌ رحم بیان می‌گردد تا پیوند اجتماعی بزرگ و استفاده از فرصت مناسب و از جمله عید فطر برای این امر مهم بهره گرفته‌اند و خود با رفتارهای عاطفه‌آمیز خود به طور عملی آموخته‌اند که چگونه باید زمینه‌های کدورت‌زا و اختلاف تنازع‌برانگیز را از بین برد. تأکید بر عفو و اغماض و گذشت به‌عنوان یکی از اصول ثابت کرامت اخلاقی از جمله عوامل بسترساز پیوند ماندگار اجتماعی است. با نیایش‌های ماه مبارک رمضان که از جمله آثار آن، زنده شدن دل‌ها و رقت قلب‌ها است زمینه صلح و صفای اجتماعی بیشتر فراهم می‌شود و از جمله مختصات ماه رمضان روزه‌داری است که مصداق صبر است. خداوند در قرآن فرموده است: وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه وَ إِنَّها لَکبیرَه إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ(45/بقره) «از صبر(روزه) و نماز کمک بگیرید که آن جز بر اهل خشوع بزرگ است.»

و از جمله حکمت‌های روزه‌داری و تحمل رنج گرسنگی و تشنگی این است که اغنیا درد فقرا را با تمام وجود درک کنند.

اسلام و نه هر دین و آیین آسمانی دیگری به هیچ وجه جامعه دو قطبی فقیر و غنی را نمی‌پذیرد و تمام تلاش رهبران الهی در بعد اجتماعی بر از بین بردن دو قطبی فقیر و غنی و توزیع ثروت براساس عدل و انصاف بوده است و این وقتی میسر است که ثروتمندان حق نیازمندان را که در اموال آنان قرار گرفته است به رسمیت بشناسند و بموقع حاضر به پرداخت آن بشوند. مسلمانان ثروتمند معتقد به نماز و روزه با تحمل گرسنگی و تشنگی از عمق جان خود درک می‌کنند که فقیر درمانده در طول سال چه می‌کشد لذا خداوند می‌فرماید از نماز و روزه کمک بگیرید. یعنی برای حل این مشکل‌های فردی و اجتماعی کمک بگیرید. وقتی که پولداران و ثروت‌اندوزان یک ماه این رنج و محنت را تحمل کردند و در شادی و غم فقیران در روز عید و دیگر ایام شریک درد آنان شدند خواهند پذیرفت که آنان نیز باید با کرامت زندگی کنند و این حق آنان است که به شایستگی لازم خود نایل آیند و این نیز جلوه دیگری از شادمانی حقیقی انسانی است که در روز عید فطر تجلی می‌یابد. و جالب توجه اینکه برخی  فقها مانند حضرت امام خمینی(ره) فرموده‌اند: «قبل از خواندن نماز عید فطر، باید زکات فطره پرداخت شود و این نشان‌دهنده عمق توجه دین به پیوند عبادت با روابط اجتماعی است.»

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: