از هدفمندی تا ساختن فرد و جامعه سالم در نظام تعلیم و تربیت

1396/3/6 ۱۰:۳۷

از هدفمندی تا ساختن فرد و جامعه سالم در نظام تعلیم و تربیت

با دغدغه پیوند علم و عمل در حوزه تعلیم و تربیت بار دیگر نزد استاد مصطفی ملكیان حاضر شده و درخواست كردیم كه طرحی جامع از مباحث مرتبط با تعلیم و تربیت ارایه دهد كه شامل جنبه‌های تئوریك و عملی بوده و در عین حال هم بتواند شرایط موجود را تبیین كند.

 

با دغدغه پیوند علم و عمل در حوزه تعلیم و تربیت بار دیگر نزد استاد مصطفی ملكیان حاضر شده و درخواست كردیم كه طرحی جامع از مباحث مرتبط با تعلیم و تربیت ارایه دهد كه شامل جنبه‌های تئوریك و عملی بوده و در عین حال هم بتواند شرایط موجود را تبیین كند.
این مقدمه فرازنه دشتی، تنظیم‌كننده مطلب مصطفی ملكیان است كه در دومین نشست خود با جمعی از معلمان بیان داشته است؛ مطلبی كه در سایت سازمان معلمان ایران به طور كامل منتشر شده ، لذا از آنجا كه توجه اندیشمندان به حوزه تعلیم تربیت یك ضرورت است ما نیز در صفحه مدرسه بر آن شدیم تا متن كامل این دیدار را در معرض نقد و نظر مخاطبان قرار دهیم.

 

 

تعلیم و تربیت عملی هدفمند و در معرض موفقیت و شكست
تعلیم و تربیت - آموزاندن و پروریدن - در واقع دو عمل است. طبعا اگر عملی ارادی باشد در آن دو چیز مهم وجود دارد؛ یكی مساله هدف و دیگری مساله موفقیت و شكست است. در مورد تعلیم و تربیت هم كه دو عمل هستند در موردشان هدف، موفقیت و شكست مهم است. از اینجا شروع می‌كنیم.
تفكیك دقیقی در فلسفه ذهن و فلسفه عمل بین هدف و نتیجه شده است. هدف وضعی است جهانی، ابجكتیو و برونی كه فاعل فقط برای ایجاد آن وضع دست به فعل زده است. اگر قصد ایجاد آن وضع را نداشت، دست به عمل نمی‌زد اعم از اینكه به ایجاد آن وضع برسد یا نرسد. مثل اینكه هدف من از سخن گفتن این باشد كه مطلبی را به شما تفهیم كنم اعم از اینكه به این قصد برسم یا نرسم. نتیجه وضعی است كه بر اثر فعل پدید می‌آید خواه فاعل بخواهد آن وضع پدید آید یا نخوهد پدید آید. هر دو یك «اعم از اینكه» و «خواه، خواه» دارد. در هر فعلی دو چیز قابل طرح است. موفقیت یعنی انطباق هدف با نتیجه و شكست یعنی هر نوع عدم انطباق با نتیجه است.
موفقیت یعنی هدفی كه برای ایجاد آن وضع دست به عمل زدم فی‌الواقع هم آن وضع پدید بیاید. شكست یعنی برای هدفی دست به عمل بزنم كه آن نتیجه به دست نیاید، یعنی با نتیجه انطباق پیدا نكند. موفقیت یك صورت دارد یعنی انطباق هدف بر نتیجه و شكست سه صورت دارد. فرض كنید من برای انتقال مطلبی از ذهن خودم به ذهن شما تدریس می‌كنم.
 اگر این مطالب به ذهن شما عملا انتقال پیدا كرد، می‌گویند تدریس من موفقیت‌آمیز بود. در سه صورت هم تدریس من شكست می‌خورد. یكی اینكه اگر مطالب به ذهن شما انتقال پیدا نكند، شكست خوردم. دیگر اینكه غیراز آنچه می‌خواستم به ذهن‌تان متبادر شود چیزهای دیگری هم كه نمی‌خواستم، به ذهن شما متبادر شود. اینجا هم هدف با نتیجه انطباق ندارد و این هم شكست است. مورد سوم این است كه من برای تفهیم مطلب برای شما سخن بگویم ولی تفهیم كامل صورت نگیرد. فرق مورد دوم و سوم این است كه در مورد دوم اضافه بر هدف چیزی انتقال پیدا كرد و در مورد سوم هدف هم خودش كامل تحقق پیدا نكرد. این سه نوع شكست را باید در هر عملی از همدیگر تمیز داد.
تعلیم و تربیت مثل هر فعل دیگری هدف و نتیجه دارد. موفقیت آن در گرو این است كه نتیجه با هدف انطباق یابد.

 

 

هدف تعلیم و تربیت جامعه و فرد سالم است
هدف تعلیم و تربیت به صورت كلی چه چیزی می‌تواند باشد. به نظر می‌آید كه هدف تعلیم و تربیت یكی ایجاد فرد خاص است یكی ایجاد جامعه خاص. می‌خواهیم افراد، افراد خاصی بشوند كه الان نیستند. دیگر اینكه می‌خواهیم جامعه به صورت خاصی درآید كه الان نیست. در كلی‌ترین صورت می‌خواهیم به طرف جامعه‌ای برویم كه بهترین جامعه است و فردی كه بهترین فرد است. در مورد بهترین جامعه به جامعه سالم تعبیر می‌كنند ولی در مورد بهترین فرد اجماعی وجود ندارد. پیش فرض این است كه جامعه كنونی، جامعه سالم نیست و می‌خواهیم جامعه سالم بسازیم ولی از فرد چه می‌خواهیم بسازیم. اینجاست كه یك اختلاف عمده وجود دارد و در این اختلاف عمده نیز زیرمجموعه‌های اختلافی دیگری هم هست.
بعضی گفته‌اند هدف تعلیم و تربیت این است كه از فرد می‌خواهد فرد بهروز بسازد و بعضی گفته‌اند می‌خواهد فرد خوش بسازد. خوشی و بهروزی. البته قایلین به خوشی و بهروزی نیز برای هر كدام زیرمجموعه‌هایی عنوان كرده‌اند. نكته مهم این است كه در طول تاریخ فرهنگ بشری به غیر از اینكه آدم‌های دقیق النظر متوجه شده‌اند، همه كسانی كه در باب خوشی یا بهروزی سخن گفته‌اند هر دو را با لفظ سعادت به كار برده‌اند و گفته‌اند می‌خواهیم فرد سعادتمند بسازیم. در حالی كه برخی از سعادتمند فرد بهروز و برخی فرد خوش مرادشان بوده است. مراد از خوش معنای مضیق آنكه شامل خوردن و آشامیدن و پوشاك و… باشد نیست. این نكته تا این اواخر در طول تاریخ مغفول بود بنابراین فرزانگان، عرفا، فیلسوفان، بنیانگذاران ادیان و مذاهب، الهیدانان، عالمان اخلاق، روانشناسان در مورد هر دو لفظ سعادت یا در انگلیسی happiness را به كار بردند. این دقت را نداشتند كه بعضی مرادشان از این لفظ خوشی و بعضی مرادشان بهروزی است. خوشی و بهروزی دو چیز متفاوت‌اند. صفت جامعه آرمانی، سالم و صفت فرد این است كه یا خوش باشد یا بهروز. در بهروزی و خوشی اختلاف هست همانطور كه در مولفه‌های سلامت اختلاف هست. اینجا بحثم در مصادیق نیست در مفاهیم است. آرمانی بودن فرد یعنی خوشی و بهروزی او و آرمانی بودن جامعه یعنی سلامت جامعه. نكته اینجاست كه اگر فردی آرمانی شود آیا خود به خود به تبع آن، جامعه آرمانی نمی‌شود؟ یا برعكس است اگر جامعه آرمانی شود آیا خود به خود فرد آرمانی نمی‌شود؟ اگر این طور باشد تعلیم و تربیت دیگر دو هدف نخواهند داشت. وقتی می‌گویی دو چیز می‌خواهیم یعنی با آرمانی شدن فرد لزوما جامعه آرمانی نمی‌شود و برعكس. اگر به هر كدام پاسخ مثبت دهید هدف تعلیم و تربیت می‌شود یك هدف كه اگر یكی آرمانی شد دیگری هم آرمانی می‌شود.
مفروض كسانی كه می‌گویند تعلیم و تربیت دو هدف دارد یكی بهسازی جامعه و یكی بهسازی فرد است كه این دو تا لزوما به یكدیگر نمی‌انجامند. این بحث خواهد شد.

 

جامعه سالم هفت ویژگی دارد
مولفه‌های جامعه سالم چیست؟ اختلاف نظر زیاد است ولی قولی كه بیشتر طرفدار دارد این است كه جامعه سالم هفت ویژگی دارد. یك امنیت است. security اجتماعی باید معنا شود.
دوم در جامعه سالم باید رفاه باشد. ثروت صفت افراد است و رفاه صفت جامعه است. سوم عدالت است. عدالت وصف جامعه است. البته عدالت در اخلاق یونان و روم قدیم صفت افراد نیز بود. چهارم آزادی است. پنجم نظم در جامعه است. ششم همبستگی اجتماعی solidarity است. یعنی جامعه غیر از ازدحام افراد است.
كتاب خیلی مهمی اواسط قرن بیستم نوشته شد تحت عنوان «ازدحام تنهایان» از دیوید رایزمن، جامعه‌شناس طراز اول امریكایی كه در آن كتاب می‌گوید امریكا جامعه نیست ازدحام تنهایان است. ازدحام یعنی به هم چپیدگی. در ازدحام تنهایان، همبستگی وجود ندارد. مثلا همه كسانی كه در صف نان می‌ایستند ازدحام تنهایان هستند كه در آن همبستگی اجتماعی نیست. همبستگی اجتماعی میزان آمادگی یك فرد یعنی یك عضو جامعه كه اگر منافع خودش با جامعه‌اش تعارض پیدا كرد منافع خودش را فدا كند است. به میزانی كه افراد حاضر نباشند عندالتعارض واقعی و حقیقی منافع خود را فدا كنند ما با ازدحام تنهایان سر و كار داریم. تعبیر خودم كه جایی قبلا به كار برده‌ام این است كه آدم‌ها به دو جهت كنار هم قرار می‌گیرند یكی به جهت اینكه دل‌های‌شان گشاده شده است یكی به جهت اینكه جای‌شان تنگ شده است.
اگر بالای یك برج قرار بگیرید، آدم‌هایی را می‌بینید كه مثل مورچه در هم می‌لولند. جا كه تنگ شد می‌شویم ازدحام تنهایان. جامعه یعنی كنار هم بودن افرادی كه دل‌های‌شان به هم گشاده است. بعضی متفكران ذیل این همبستگی اجتماعی چیز دومی گنجاندند كه برخی قایلند كه باید مولفه جداگانه‌ای برای جامعه سالم باشد، اینكه تعارض بین منافع فرد و جامعه هر چه كمتر پیش بیاید. مولفه آخر جامعه سالم این است كه باید زمینه‌های رشد فردیت آدمی فراهم شود. هر كدام از ما منحصر به فردیم به گفته عرفا «لاتكرار فی‌التجلی». خدا دو اتم را هم عینا نیافریده است چه برسد به دو برگ چه برسد به دو انسان. در ما انسان‌ها دو چیز در آن واحد باید متعادل باشد یكی اقتضائات عضویت در اجتماع یكی اقتضائات فردیت. Memership,indviduality. عضویت ما در جامعه اقتضائاتی دارد كه ما به آن تن می‌دهیم. مثلا اقتضای عضویت ما این است كه از بعضی آزادی‌های خویش چشم‌پوشی كنیم اما هركدام از ما جنبه‌های یونیكی دارد كه باید از كمون به بروز برسند. یعنی از استعداد صرف به شكوفایی برسند و به گفته فلاسفه از قوه به فعلیت درآیند. ممكن است من قریحه شعرسرایی داشته باشم باید جامعه طوری سامان یابد كه قوه من در كمون نماند و به بروز بینجامد.

 

 

جامعه باید زمینه خودشكوفایی‌های فردی را فراهم كند
 هر استعدادی كه در كمون بماند صاحب استعداد را آزار می‌دهد. به تعداد استعدادهای ناشكفته حال‌تان خوب نیست. برای اینكه حال‌تان خوب شود باید همه استعدادهای درونی شما شكوفا شود. جامعه باید زمینه این خودشكوفایی‌های فردی را فراهم كند. هرگونه جلوگیری از بروز استعدادها علامت جامعه ناسالم است. جامعه سالم جامعه تفردیافتگی‌ها باید باشد یعنی علاوه بر اینكه عضویت هر فرد تام و تمام است - البته این عضویت اقتضائاتی دارد- بتواند تفرد خودش را هم نشان دهد. جنبه بی‌همتا بودن و منحصر به فرد بودن خود را نشان دهد. اگر جامعه‌ای این را نداشته باشد همه به سوی یونیفرم شدن و مثل هم شدن پیش می‌روند. مثلا وقتی میوه می‌خرید خیار و پرتقال و موز فقط بوی خودشان را می‌دهند و وقتی همه را كنار هم مدتی بگذارید هر كدام بوی دیگری را می‌دهد. یعنی در جامعه سالم باید در عین اینكه شرایط عضویت رعایت شود هر كسی فردیتش نیز محفوظ بماند. در جوامع توتالیتر برای متحدالشكل كردن افراد كوشش می‌شود، وقت خواب، رژیم غذایی، نوع لباس را می‌خواهند یكسان كنند. به تعبیر نیچه می‌شود جامعه توده‌ای و رمه‌وار و گله‌وار.
باید دید تعلیم و تربیت چگونه می‌تواند این اهداف را برآورده كند و چگونه می‌تواند برای تحقق اهدافش آنها را در برنامه‌هایی كه به اعضای جامعه می‌دهد عملیاتی كند. از طرف دیگر اگر جامعه‌ای سلامت داشته باشد لزوما افرادش خوش و بهروز نیستند پس لازم است از سوی دیگر آدم‌هایی بپروریم كه در زندگی خوش باشند یا بهروز باشند.
خوشی و بهروزی تفاوت‌شان در چیست؟ به زبان ساده انسانی خوش است كه به همه خواسته‌های خودش برسد و انسانی بهروز است كه به همه نیازهای خودش برسد. خواسته و نیاز با هم خیلی تفاوت دارند. انسان خوش یعنی به همه‌چیزهایی كه می‌خواهد برسد. كسی كه هر چه می‌خواهد دارد به این معنا نیست كه هر چه نیاز دارد هم دارد. بهروز یعنی هر چه به آن نیاز دارد را دارد. چه بسا انسان بهروز باید از شهرت بگریزد هر چند خواسته‌اش باشد.
یكی از نقدهایی كه به روایت‌هایی از لیبرالیزم وارد كرده‌اند همین است. به نظر من البته این اشكال به كل روایت‌های لیبرالیستی وارد نیست ولی به بعضی از روایت‌ها وارد است. می‌گویند لیبرال‌ها وعده جامعه‌ای را می‌دهند كه هر كسی هر چه می‌خواهد دارد. این جامعه نه تنها ممكن نیست مطلوب هم نیست. مثلا خوشی بیمار سرماخورده به خوردن بستنی است ولی نیازش به خوردن داروی تلخ و نخوردن بستنی است.
اگر دقت كنید می‌بینید در یك سنینی می‌فهمیم كه خواسته ما با نیازمان فرق دارد و بنابراین می‌پذیریم كه خواهر یا پدر و مادر نیازهای‌مان را بگویند ولی از یك سنی مثلا هجده سالگی یا سن قانونی دیگر نمی‌پذیریم كسی بگوید تو این را می‌خواهی ولی نباید بخواهی. یعنی خواسته‌ات این است ولی نیازت نیست. **

 

انسان‌های خوش یا انسان‌های بهروز؟ هدف تعلیم و تربیت كدام است؟
اجمالا می‌گویم هدف تعلیم و تربیت آیا باید پدید آوردن افرادی باشد كه خوشند یا افرادی كه بهروزند. برای یافتن خواسته، هر كسی با رجوع به خودش خواسته‌اش را می‌فهمد. اما نیاز را چه كسی باید تعیین كند. چهار دیدگاه وجود دارد كه خواهم گفت.
سوال این است كه از فرد، انسان خوش می‌خواهیم بسازیم یا بهروز؟ در تفسیر انسان خوش دیدگاه‌های متفاوت وجود دارد و در تفسیر انسان بهروز هم تفاسیر متفاوت وجود دارد.
این پروژه كلی است و در بخشی از قسمت‌های آن مكتب‌های مختلف اجماع دارند بنابراین می‌توان مخرج مشترك تعلیم و تربیت را فهمید. تعلیم و تربیت در فصل مشترك چطور باید باشد تا موفق باشد. به تعبیر دیگر حسن این طرح رهایی نسبتا زیادش از مكاتب مختلف است و موارد فراوانی اجماع وجود دارد كه جامعه سالم و فرد خوش و بهروز چیست و كیست. دقت كنید كه «فرد» به كار می‌برم نه عضو. فرد بهروز، فرد خوش. در جامعه هر كدام از ما عضو هستیم نه فرد.
این طرح در عین اینكه به مبانی نظری توجه دارد، قابل ترجمه به زبان عملیاتی نیز هست. عملیاتی شدنی كه می‌خواهیم بحث‌ها انتزاعی نباشد، هرچند به موانع اجتماعی و فرهنگی ممكن است برخورد كنیم.

 

ضرورت و اخلاقی بودن یا اخلاقی نبودن تعلیم و تربیت
توضیح دیگر درباره این طرح و چارچوب این است كه مباحثی را مفروغ‌عنه در نظر گرفتم هرچند ریشه‌ای‌تر هستند مانند الزام تربیت یا التزامات تربیت و اینكه چرا باید وارد بحث تربیت شد. آیا اصلا باید تعلیم و تربیت داشته باشیم و چرا باید در تعلیم و تربیت موجود بازنگری كنیم.
اما در مورد اخلاقی بودن یا نبودن تعلیم و تربیت در چارچوب كنونی بحث خواهد شد. هر عملی اگر ارادی باشد این بحث می‌شود كه آیا اخلاقی هست یا نه؟ مثلا ژاكوتو، متفكر تعلیم و تربیت فرانسوی در نیمه اول قرن نوزدهم معتقد بود كه تعلیم عمل غیر اخلاقی است البته تربیت را نمی‌گفت و در اروپای باختری آرای او طرفدار داشت كه نباید تعلیم دهیم. اصطلاح «نظریه استاد نادان» به آن می‌گویند. او در نظریه‌اش راجع اینكه استاد باید چه كار كند اگر نباید تعلیم كند، سخن گفته است. بعضی نظریات امروزه تربیت را عمل اخلاقی نمی‌دانند. نظریه ژاكوتو جزو جریان غالب نیست هرچند در سوییس و فرانسه هنوز طرفدار دارد.

 

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: