انسانی به مثابه یك فرهنگ

1396/2/17 ۰۸:۴۳

انسانی به مثابه یك فرهنگ

در آستانه دومین سالگرد درگذشت دكتر صادق آیینه‌وند، چهره ماندگار تاریخ اسلام و رییس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، طی روزهای اخیر مراسمی با حضور ناصر تكمیل همایون، حجت‌الاسلام والمسلمین سید هادی خامنه‌ای، محسن آرمین، مصطفی تاج‌زاده، غلامرضا حیدری، فاطمه راكعی، محمد ایرانی، رحیم عبادی، حسینعلی قبادی، ایرج حسابی، حجت‌الله جودكی، مختار جلالی جواران، دكترحمید تنكابنی و سعیدبزرگ بیگدلی در پژوهشكده تاریخ اسلام برگزار شد. در این مراسم، هادی حیدری از اهدای كتابخانه تاریخی مرحوم دكتر آیینه‌وند به دانشكده تاریخ دانشگاه تربیت مدرس خبرداده و اعلام كرد كه مراسم رونمایی از این كتابخانه، هفدهم اردیبهشت ماه مقارن با سالگرد درگذشت ایشان، در این دانشگاه برگزار خواهد شد. در ادامه، گزارشی از این مراسم را می‌خوانید.

دومین سالگرد درگذشت صادق آیینه‌وند در نشست پژوهشكده تاریخ اسلام

عاطفه شمس: در آستانه دومین سالگرد درگذشت دكتر صادق آیینه‌وند، چهره ماندگار تاریخ اسلام و رییس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، طی روزهای اخیر مراسمی با حضور ناصر تكمیل همایون، حجت‌الاسلام والمسلمین سید هادی خامنه‌ای، محسن آرمین، مصطفی تاج‌زاده، غلامرضا حیدری، فاطمه راكعی، محمد ایرانی، رحیم عبادی، حسینعلی قبادی، ایرج حسابی، حجت‌الله جودكی، مختار جلالی جواران، دكترحمید تنكابنی و سعیدبزرگ بیگدلی در پژوهشكده تاریخ اسلام برگزار شد. در این مراسم، هادی حیدری از اهدای كتابخانه تاریخی مرحوم دكتر آیینه‌وند به دانشكده تاریخ دانشگاه تربیت مدرس خبرداده و اعلام كرد كه مراسم رونمایی از این كتابخانه، هفدهم اردیبهشت ماه مقارن با سالگرد درگذشت ایشان، در این دانشگاه برگزار خواهد شد. در ادامه، گزارشی از این مراسم را می‌خوانید.

 

ضرورت طرح شیوه‌شناسی چهره‌های موفق/ حجت‌الاسلام سید هادی خامنه‌ای - مدیر پژوهشكده تاریخ اسلام

حجت‌الاسلام سید هادی خامنه‌ای، رییس پژوهشكده تاریخ اسلام به عنوان سخنران بعدی، ضمن ادای احترام به مقام دكتر آیینه‌وند گفت: به پیشنهاد عده زیادی از جمله خود من قرار شد سالگرد مرحوم صادق آیینه‌وند به بحث‌های علمی مبدل شود زیرا از آنجا كه مرحوم آیینه‌وند استاد ارجمند در رشته تاریخ و ادبیات عرب بود فعالیت‌های او می‌تواند به عنوان مباحث علمی چه از دیدگاه شیعه‌شناسی و چه از لحاظ عقاید و ابعاد مورد نقد كامل قرار بگیرد البته این  پیشنهاد را در مورد اساتید فعلی هم مانند استاد تكمیل همایون كه خدا را شكر حضور دارند نیز می‌تواند انجام داد. او با تاكید بر اینكه خوب است كه فعالیت‌های علمی آنها نیز مورد نقد قرار گیرد، ادامه داد: چه خوب است شیوه‌های تحصیلی كه باعث موفقیت آنها شده نیز مطرح شوند تا این شیوه‌شناسی مورد استفاده قرار بگیرد چرا كه امروز كسانی كه جامعیت دیروزی‌ها را داشته باشند، به ندرت یافت می‌شوند. مرحوم آیینه‌وند یك شیوه انسانی داشتند كه در كمتر كسی دیده می‌شد اما از نظر علمی، جامعیت و تسلط بر مطالعات داشتند. امیدوارم این جلسه مبدا خوبی باشد برای طرح این مسائل با توجه به اینكه بنیادی هم به این نام تشكیل شده است و باید در طول سال سمینارهای كاملا علمی و كلاسیك برگزار شود و همه بحث كنند تا بتوانیم از این راه تولید علم داشته باشیم.

 

 ادای احترام به مولدان فرهنگ و هویت ایرانی / ناصر تكمیل همایون- جامعه‌شناس و تاریخ‌نگار

در ابتدای این مراسم، ناصر تكمیل همایون، جامعه‌شناس، تاریخ‌نگار و استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بیان خاطراتی از دكتر آیینه‌وند پرداخت و گفت: او را از اوایل انقلاب می‌شناختم؛ بامداد انقلاب بود كه آیینه‌وند با شامات عربی در ارتباط بود و گویی برای امر تحصیل و تحقیق با بیروت و دمشق در رفت و آمد بود. بنده او را می‌دیدم و در همان زمان احساس كردم كه او جوان بسیار مودب و بااخلاقی است اما به دلایلی، چند سال بین ما جدایی افتاد و بعدها كه وارد پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی شدم در مجله‌های پژوهشگاه، مجله‌های تاریخی و فصلنامه‌های انجمن ایرانی تاریخ به عنوان اعضای تحریریه یا شورای نویسندگان دوباره كنار هم قرار گرفتیم. آیینه‌وند كاملا عدالت، راستی، درستی و حقیقت را در كارهایش رعایت می‌كرد. نمونه رفتار ایشان را می‌توان در جریانی دید كه مجبور شد از برخی استادان كه نمونه واضح آن هاشم آقاجری بود حمایت كند.
تكمیل همایون با اشاره به حضور مردم در مراسم تشییع دكتر آیینه‌وند، افزود: حضور مردم در مراسم وداع با ایشان تقدیری بود كه ملت ایران از او كردند. ادای احترامی كه زایندگان فرهنگ و هویت ایرانی به یك شخصیت برجسته نشان دادند رویكردی بسیار قابل احترام است هم برای آیینه‌وند و هم برای ملت ایران كه افراد خادم جامعه را تشخیص می‌دهند و فرد حقیقت گو، ریاكار یا راست كردار را می‌شناسند و میان آنها فرق می‌گذارند.
 آیینه‌وند، ركنی برای مورخان ایرانی
این استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: اما باید دید در این میان، جایگاه دكتر صادق آیینه‌وند كجا و چگونه است؟ به گمان من دكتر محمد محمدی كه به گونه‌ای رسالتی داشت و دكتر صادق آیینه‌وند تویسركانی به گونه‌ای مكمل یكدیگر بودند. آیینه‌وند رابطه گسسته تاریخ‌نگاری عربی و پارسی را پیوند داد. او بیش از یكصد مقاله و ۳۰ كتاب تالیف و ترجمه كرده است كه می‌توان آنها را در چند بند جمع‌بندی كرد؛ علم تاریخ، سیره‌نگاری، تاریخ‌نگاری عرب/ اسلام پژوهی و تشیع، نهضت‌ها و قیام‌ها/ زندگی اجتماعی، فرهنگی و مذهبی زنان جوامع اسلامی و مباحث درباره معصومان مذهب شیعه و سوگواری‌ها به ویژه حادثه عاشورای حسینی. او همانند بسیاری از اساتید دیگر در تاریخ اسلام و شناساندن آن تلاش‌های فراوانی از خود نشان داد. پیش‌تر بیان شده كه مورخان ما در گذشته آثار خود را به زبان عربی عرضه می‌كردند، به عبارت دیگر هم دانشمندان عرب و هم ایرانیان به زبان عربی می‌نوشتند و اكنون به عنوان تاریخ‌نگاری اسلامی از آن یاد می‌شود. آیینه‌وند درباره این تاریخ‌نگاری‌ها نیز مطالعه و تحقیق انجام داده است. این شیوه تاریخ‌نگاری به زبان عربی تا سلسله خوارزمشاهیان ادامه داشت. اما از دوره مغول تاریخ‌نگاری با آثاری مانند جهان گشای جوینی و جامع‌التواریخ جنبه فارسی‌نگاری پیدا می‌كنند.
تكمیل همایون، با بیان اینكه تاریخ‌نگاری در صدر اسلام به دو بخش تاریخ‌نگاری به زبان عربی و فارسی تقسیم می‌شود، ادامه داد: دانشمندان و مورخان ایرانی از تحولات جامعه عرب كمتر آگاهی داشتند اما آیینه‌وند ما را با این تاریخ كمرنگ شده دوباره آشنا می‌كند. وی در پیدایش علم تاریخ در جهان اسلام شعبه‌ها و مشكلات آن و نظریات گوناگون تاریخ‌نگاران مسلمان ایرانی و عربی همچون طبری، مسعودی، بیهقی، ابن‌خلدون و دیگر مورخان بزرگ جهان اسلام مطالعه جامعی انجام داده است. اما نكته‌ای كه در مورد او باید خاطرنشان شوم تسلط مرحوم آیینه‌وند بر زبان عربی و فارسی است كه با همین مهارت توانست برخی متون را ترجمه كند. وی در پایان با تاكید بر اینكه آیینه‌وند، ركنی برای مورخان ایرانی است، گفت: در جلسه‌های فصلنامه انجمن ایرانی تاریخ و سایر مجله‌های تاریخی كه حضور پیدا می‌كرد پایه‌ای برای بقای آن مجله و انجمن بود و یك نوع اتوریته اخلاقی و علمی برای مجله و مقالات آن داشت. او اهل قبول كردن پست و مقام نبود و هنگام بر عهده گرفتن مسوولیت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ما و دوستان پژوهشگاه افراد زیادی را واسطه كردیم و نزدش فرستادیم تا این مسوولیت جدید را قبول كرد. امید است حیات علمی پژوهشگاه همچنان زنده و پویا استمرار یابد و آرامش و رضایت كنونی همچنان برقرار بماند آن‌سان كه دكتر آیینه‌وند آرزو می‌كرد.

 

 انسانی به مثابه یك فرهنگ/ فاطمه راكعی - فعال سیاسی و نماینده اسبق مجلس

فاطمه راكعی، با ادای احترام به روح دكتر آیینه‌وند، او را انسانی توصیف كرد كه چون بزرگ بود كارهای بزرگ نیز انجام می‌داد و كارهای بزرگ را اصلا بزرگ نمی‌دانست و ادامه داد: خود من مواردی را شاهد بودم كه ایشان به آسانی از پس كارهای بزرگ برمی‌آمد و دیگران از توانایی ایشان در حل كردن آسان مشكلات، در شگفت می‌شدند. یكی از آنها زمانی بود كه برای دوره دكتری پذیرفته شدم و رشته زبانشناسی را جز دانشگاه تهران، دانشگاه دیگری نداشت. با اینكه امتحان داده بودیم، از طرف وزارت علوم به عنوان بورسیه نیز معرفی شده بودیم اما اساتید دانشگاه ترجیح دادند كه بورسیه‌ها را نپذیرند. دكتر آیینه‌وند در آن زمان رییس دانشكده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس بودند، من نزد ایشان رفته و در مورد این مساله مشورت گرفتم. دكتر آیینه‌وند گفتند مشكلی نیست، ما گروه زبانشناسی تشكیل می‌دهیم. با راهنمایی ایشان من نخستین دانشجوی دكتری گروه زبانشناسی در دانشگاه به عنوان مهمان، واحدهای درسی خودم را پاس كردم البته هنوز هم این گروه وجود دارد. یكی هم  زمانی كه بعد از اتفاقات سال ٨٨، متاسفانه به دلایل سیاسی، در دانشگاهی كه تدریس می‌كردم با مشكلاتی مواجه شده و در حال ارتقا به دانشیاری اجبار به بازنشستگی پیش از موعد شده بودم. ایشان در مراسمی مرا دید و جویای وضعیتم شد. وقتی ماجرا را برای ایشان شرح دادم، گفتند شما با عزت و حرمتی كه در مقام یك استاد دانشگاه است به دانشگاه برمی‌گردید. اما من گفتم كه علاقه‌ای برای بازگشت به آن دانشگاه ندارم و به همین دلیل با دعوت ایشان و حمایت دیگران به پژوهشگاه آمدم.
راكعی افزود: این گونه بود كه او كارهای بزرگ را بسیار بی‌منت و آسان و برای همه انجام می‌داد. او یك انسان معاصر فرهیخته مسلمان بود و مسلمانی كه می‌خواست اسلام رحمانی را ترویج كند. واقعیت این است كه در مقابل خشونت‌های وحشتناكی كه امروز به نام اسلام وجود دارد كسی مثل او می‌تواند یك فرهنگ باشد. امید است همه بتوانیم در این حد خوبی‌ها را درك كرده و در راه او قدم‌برداریم. در این صورت، دنیا گلستان خواهد شد و همه در برابر بزرگی و عظمت اسلام سر خم خواهند كرد. راكعی، در پایان، شعری را در وصف دكتر آیینه‌وند قرائت كرد.

 

 ضرورت و چگونگی عصری كردن فهم دین/ محسن آرمین - فعال سیاسی و پژوهشگر دینی

محسن آرمین در این مراسم با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی دكتر آیینه‌وند، گفت: سال‌های زیادی ایشان را می‌شناختم و در نیمه دوم دهه ٦٠ كه به عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بیروت مشغول به كار شدم، ایشان نیز رایزن فرهنگی ایران در سوریه بودند و به همین دلیل، ارتباط نزدیكی با یكدیگر داشتیم، گرچه سال‌های آخر حضور ایشان بود. سال‌ها گذشت و بعدها كه ایشان به ایران بازگشتند همچنان ارتباط و دوستی ما برقرار بود و او همیشه حق انسانیت و دوستی را پاس می‌داشت. وی، با توجه به فضای علمی مراسم، به یادداشتی از دكتر آیینه‌وند اشاره كرد و افزود: مرحوم آیینه‌وند، یادداشت كوتاهی به نام «عصری كردن فهم دین» (عصرنه) دارد. این یادداشت كوتاه به نظر می‌رسد یك مقاله پژوهشی نیست بلكه به مناسبتی گذرا به رشته تحریر درآمده است. اما در آغاز آن به مبانی و مبادی‌ای اشاره دارد كه حاكی از نوع نگرش مرحوم آیینه‌وند به مساله ضرورت و چگونگی نوسازی فهم دین متناسب با تحولات زمانه است. او در مقدمه‌ای بسیار مجمل عناوینی را تیتروار بیان می‌كند و بعد ظاهرا به اقتضای مناسبتی كه این مقاله كوتاه برای آن به رشته تحریر درآمده بدون آنكه مبانی را شرح و بسط دهد به مساله حضور زن در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی از منظر دین می‌پردازد. این عناوین در واقع، مهم‌ترین مبانی ناظر به عصری كردن فهم دین یا همان عصرنه است. او پس از این مقدمه مختصر به نحوی مجمل به بررسی مقام زن در سنت دینی می‌پردازد و با تفكیك سویه‌های انسانی از سویه‌های فرهنگی، سیاسی و تاریخی سنت دینی در مساله زن، نهایتا نظر خود را درباره دیدگاه اسلام به حضور اجتماعی و سیاسی زن مطرح می‌كند.
 

 

چگونه می‌توان فهم دینی را عصری كرد
این پژوهشگر دینی ادامه داد: منظور من از تشریح دیدگاه مرحوم آیینه‌وند، رهیافت و نوع تحلیل او از سنت دینی و در واقع متد اجتهاد او در این مساله است و می‌خواهم از الگویی از عصری كردن فهم دین سخن بگویم كه به نوعی مرحوم آیینه‌وند با آن همدلی داشته است. «عصرنه» یا به تعبیر برخی متفكران نواندیش مسلمان، مساله معاصرت عنوانی رسا برای مساله محوری اندیشه دینی معاصر و اصلی‌ترین دغدغه نواندیشان دینی از آغاز نهضت بیداری به این سو است. با اطمینان می‌توان گفت كه همه نواندیشان دینی از سیدجمال‌الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده در دو قرن گذشته و متفكران متاخری چون جابری و ابوزید در دنیای عرب و متفكرانی نظیر طالقانی، شریعتی، مطهری و سروش در ایران كوشیده‌اند به همین مساله جواب دهند كه چگونه می‌توان فهم دینی را عصری كرد. در این راه، چنان كه همگی بی‌استثنا تصریح و از آن شكوه كردند با مخالفت دو گروه مواجه بودند. اول صاحبان تفكرات سنتی در حوزه دین و دوم متفكران عرفی اندیش در خارج از حوزه دینی هر دوی این گروه‌ها با وجود تضاد آشكار در مبانی در یك چیز مشترك هستند و آن هم تضاد گوهر دین با اقتضائات دوران جدید است. اما آیا آن گونه كه متفكران عرفی اعم از دینداران و غیردینداران گفتند باید به ضرورت از دامنه نفوذ و حضور دین در حوزه‌های اندیشه، عمل اجتماعی به نفع اقتضائات و ضرورت‌های زمانه كاست؟ آیا عصری كردن فهم دین آن گونه كه صاحبان اندیشه سنتی در حوزه اندیشه دینی معتقدند یك ایده تناقض آلود است كه به نفی دین می‌انجامد و باید اقتضائات دنیای جدید را به نفع‌انگاره‌ها و آموزه‌های دینی نادیده گرفت یا نفی كرد؟ یا چنان كه نواندیشان دینی معتقدند می‌توان میان این دو آشتی برقرار كرد. این موضوع ذیل موضوعی عام‌تر یعنی دوگانه سنت و مدرنیته قرار دارد كه طی دو قرن اخیر مساله اصلی متفكران جهان سوم اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. در عین حال باید به این نكته توجه كرد كه نواندیشان مسلمان به این مساله پاسخ یكسانی ندادند. این تفاوت و بلكه تضاد، علل مختلفی دارد. وی افزود: ما در پاسخ به دوگانه سنت و تجدد و به طور خاص، عصری كردن فهم دین با طیفی از آرا مواجه هستیم. به نظر می‌رسد دو مفهوم اصالت و معاصرت می‌تواند درك بهتری از این موضوع  به دست دهد. اما در حل مشكل دوگانه اصالت و معاصرت، برخی بیشتر دغدغه اصالت داشته‌اند و برخی عمدتا دغدغه معاصرت. به معنای عام‌تر در دوگانه سنت و تجدد گروهی بیشتر دغدغه سنت داشتند؛ از منظر سنت به تجدد نگریستند و گروهی دغدغه معاصرت داشتند و از منظر تجدد به سنت نگاه كرده‌اند. شاید بتوان گفت نوع رویكرد به سنت‌ها، تجدد و متدولوژی كه متفكران برای حل این دوگانه انتخاب كردند مهم‌ترین یا دست‌كم یكی از عوامل اختلاف پاسخ‌هایی است كه به این دوگانه داده شده است و از این رو، می‌توان نارسایی‌های پاسخ‌های مذكور را عمدتا در این دو عامل و در این نوع رویكرد به سنت و تجدد و روش حل این دوگانه جست‌وجو كرد.
 

 

 نمی‌توان سنت را یكسره به كناری نهاد
این پژوهشگر دینی در خصوص حل دوگانه سنت و تجدد عنوان كرد: رویكرد صحیح و حل دوگانه سنت و تجدد به طور خاص حل مشكل اصالت و معاصرت در اندیشه دینی در گروی رعایت نكاتی است. برای مثال، الف) سنت بخشی از هویت ما است. ما سنت را میراث گذشتگان‌مان می‌دانیم اما مفهوم میراث تا حدودی رهزن است. میراث آن چیزی است كه از گذشته و گذشتگانی كه از بین رفته‌اند به ما رسیده، همچون ارثی كه از متوفی به ورثه می‌رسد. حال آنكه چیزی بیش از ماترك گذشتگان است. در ادبیات نواندیشان دینی عرب از سنت به «تراث» یاد می‌شود و نه «میراث». تراث حقیقتی است كه اكنون در ذهن ما وجود دارد؛ با آن می‌اندیشیم در آن تنفس می‌كنیم و بخشی از هویت‌مان را تشكیل می‌دهد. هر گونه تغییر و بازنگری در سنت نیازمند شناخت آن است اما شناخت علمی و واقعیتی كه در آن غوطه‌وریم و احاطه‌ای به آن نداریم بلكه تعیین‌كننده نحوه نگاه ما به امور است، بسیار دشوار است. چون در اینجا با اتحاد ذات شناسا و موضوع شناسایی مواجه هستیم و شرط معرفت، فاصله گرفتن ذات از موضوع است. ب) در قبال سنت نمی‌توان موضعی جزمی داشت، نمی‌توان و نباید آن را یكسره به كناری نهاد چرا كه رها كردن آن یعنی رها كردن خود و هویت خویشتن است. انسان بی‌هویت مانند شهری بی‌دفاع است كه پذیرای هر رهزن و دشمنی است. همچنین نمی‌توان آن را یكسره پذیرفت زیرا بخشی از سنت، عناصری به گذشته و پاسخ‌هایی به پرسش‌ها و مسائلی در گذشته هستند و به كار امروز ما نمی‌آیند. لذا پذیرش بی‌چون و چرای سنت به معنای بازگشت به قهقرا و نفی واقعیت و نیازهای امروز است. ج) در ورای ساحل آینده‌ای بهتر نمی‌توان از صفر شروع كرد. در نظر گرفتن زمان صفر برای حركت یك امر اعتباری است. سنت یكی از مهم‌ترین عناصر سازنده اكنون ما است، هر آینده‌ای ریشه در اكنون دارد و هیچ آینده‌ای بدون حال و گذشته قابل تصور نیست.
 

 

 امروز ما در چگونگی فردای ما نقش دارد
آرمین ادامه داد: چه بخواهیم و چه نخواهیم امروز ما در چگونگی فردای ما نقش دارد. این حقیقت بیان دیگری از حضور آینده در حال است، در عالم طبیعت جهش‌های ناگهانی وجود ندارد. بر اساس نظریه بینامتنیت، هیچ متن و پدیده‌ای در خلأ شكل نمی‌گیرد. به قول ژولیا كریستوا، خالق نظریه بینامتنیت «متون حال و گذشته با هم گفت‌وگو و تعامل دارند». سودای پرش به آینده و ساختن آینده‌ای بیگانه با حال كه آرمان برخی روشنفكران شیفته تجدد است همان قدر موهوم و ناممكن است كه پرتاب شدن به گذشته‌ای مقدس كه بنیادگران سلفی دل در گروی آن دارند. د) سنت و تجدد را نباید مترادف گذشته و حال یا گذشته و آینده دانست. چنین برداشتی به غایت رهزن است. مفهوم گذشته و آینده ناخودآگاه حاوی نوعی ارزش داوری است؛ گویی سنت گذشته‌ای است كه نباید باشد و تجدد آینده‌ای است كه باید باشد. حال آنكه نه سنت مترادف گذشته است و نه تجدد مترادف آینده. سنت هم در حال ما و هم در تجددی كه قصد دستیابی به آن را داریم حضور خواهد داشت. تجددی كه در پی آن هستیم، تحكیم و تداوم شخصیت و هویت ما در موقعیت و جهانی است كه در آن زندگی می‌كنیم. تجدد سنت روزآمد است، تركیبی ارگانیك از سنت نوسازی شده و نیازها و ضرورت‌هایی است كه با آن مواجهیم. این ضرورت‌ها البته نوپدید هستند اما ما با آن مواجه هستیم و آن را احساس و معنا می‌كنیم.
 نقش سنت در حل معضلات و نیازهای نوپدید
آرمین بر این اساس رویكرد صحیح به سنت را رویكردی انتقادی دانست و گفت: رویكردی كه طی آن، سنت موضوع تحلیل ساختاری قرار می‌گیرد. مقصود از تحلیل ساختاری كشف روابط میان عناصر سازنده هر امری در سنت به منظور شناخت تفكیك سویه‌های ایدئولوژیك آن كه به كار رفع نیازها و ضرورت‌های گذشته می‌آمده از سویه‌های غیرایدئولوژیك آن است. لازمه این رویكرد معرفت‌شناسانه، فاصله گرفتن از سنت و به تعبیر جابری، گسست از آن است. گسست نه به معنای طرد بلكه به معنای فراهم آوردن شرایطی كه حتی‌المقدور مواجهه معرفت شناسانه با آن را ممكن سازد. گسستی با هدف پیوست مجدد اما بعد از شناخت آن و تفكیك سویه‌های ایدئولوژیك و تاریخی از سویه‌های انسانی و جهان شمول آن. در پرتو این شناخت از سنت و بر اساس آن، می‌توان فرآیند پیوست را طی كرد و به بررسی واقعیات زمانه پرداخت و بر اساس سویه‌های اصیل و جهان شمول سنت به طرحی كارآمد برای حل معضلات و نیازهای نوپدید دست پیدا كرد. رویكرد فوق، تبیینی از دیدگاه عابد جابری درباره تقابل سنت و تجدد است. به اعتقاد او تجدد غربی محصول فرآیند تاریخی خاصی است كه از دل سنت غربی برآمده است و جوامع جهان سوم نمی‌توانند بی‌توجه به سنت و هویت خویش برای حل مشكلات و نیاز خود آن را وام بگیرند. جوامع مسلمان نیازمند تجددی هستند كه از دل سنت آنان برآمده باشد. از سوی دیگر، او سنت اسلامی را در شكل موجود بارور و زاینده نمی‌داند. به باور او سنت و به طور مشخص سنت مسلمانان مجموعه‌ای از ابتكارات، تلاش‌ها و خوانش‌های گذشتگان ما از متن دین برای یافتن پاسخ‌ها و نیازهایی است كه متناسب با شرایط تاریخی، فرهنگی و اجتماعی خود با آن درگیر بوده‌اند. سنت نه مقدس است و نه به صورت كنونی در دنیای جدید چندان به كار ما می‌آید. در عین حال راه برون‌رفت از بحران كنونی و یافتن پاسخ‌هایی برای حل مشكلات و رفع نیازهای امروز بدون تكیه بر سنت امكان پذیر نیست.
وی افزود: این الگو را می‌توان در موضوع عصری كردن فهم دین به مثابه صورتی خاص از مساله عام سنت و تجدد می‌توان به كار گرفت. رهیافت‌های موجود در مقوله نوسازی فهم دینی عموما گرفتار همان آسیب‌ها و مشكلاتی هستند كه در طرح‌های ارایه‌شده برای حل معضل سنت و تجدد به آن اشاره شد. از میان این رویكردها، رویكرد دفاع مطلق و جزمیت از سنت دینی نتیجه انگاره خطای قدسی‌انگاری فهم دین است. معارف یا تراث دینی در واقع محصول تلاش‌های متفكران مسلمان در عصرهای مختلف از فهم دین بوده است، آنان هر یك كوشیده‌اند قرائتی از دین به دست بدهند كه پاسخگوی نیازها و مسائل زمانه‌شان باشد. حاصل این تلاش‌های تحسین‌برانگیز مجموعه‌ای از دریافت‌های بشری است. تحلیل محصول این تلاش‌ها به مجموعه‌ای از انگاره‌های مقدس و انكارناپذیر و تلقی آنها به عنوان دین، راه را بر هر نقدی می‌بندد. خوانش‌های بنیادگرایانه رادیكال از اسلام ناشی از همین خطای خانمان‌سوز است. در این رویكرد به دین تلاش می‌شود بر عناصری از سنت كه افتراق و مقاومت در برابر تجدد را تضمین می‌كند تحت عنوان رویكرد انقلابی، اصیل، اسلام ناب و مبارزه با تجدد به عنوان جاهلیت مدرن، شرك مدرن و... تاكید كند. تجربه منفی و فاجعه بار مدنیت جدید در جوامع مسلمان كه به رویكرد اروپا محوری معروف است طی قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، اصلی‌ترین زمینه شكل‌گیری چنین رویكردی در جوامع مسلمان و به طور مشخص در مصر و شبه‌قاره هند در نگاه مسلمانانی كه آثار مدنیت جدید را طی یك قرن در چهره استعمار و غارت منابع و تخریب بنیادهای فكری و هویتی خود تجربه كرده بودند، جنگ خانمانسوز جهانی دوم هم تیر خلاصی به تجدد اروپا محور و مدعی نجات بشریت و در نتیجه شكل‌گیری گرایش‌های دینی رادیكال و خشونت گرا علیه مظاهر مدنیت جدید در كشورهای مسلمان بود. سید قطب در نیمه قرن ۲۰ پرچمدار این رویكرد بود. او متفكران نهضت بیداری اسلامی را كه می‌كوشیدند از اسلام تصویری معتدل و سازگار با دنیای جدید به دست دهند، مسلمانان منفعل و شرمنده توصیف می‌كرد كه در برابر تهاجم غرب از همان آغاز دست تسلیم بالا برده‌اند در حالی كه طرحی كه او ارایه می‌داد نیز در خصلت واكنشی بودن و انفعال دست‌كمی از طرح‌های مورد انتقاد او نداشت.
 

 نسل جوان از دین رویگردان نیست
وی با تاكید بر اینكه بر اساس همین الگو می‌توان به روشی كارآمد برای عصری كردن فهم دین دست پیدا كرد، افزود: اندیشه دینی دارای سه نوع آموزه است: الف) آموزه‌های فراتاریخی، ب) آموزه‌هایی كه حاصل تطبیق آموزه‌های دسته اول با شرایط تاریخی معین هستند و ج) دریافت و خوانش‌هایی است كه گذشتگان ما تحت تاثیر پرسش‌ها و نیازهای خود از متن دین داشته‌اند. بنابراین، نفی و انكار پرسش‌ها، نیازهای جدید یا تحمیل راه‌حل‌ها و پاسخ‌های گذشته به آنها در اشكال بنیادگرایانه یا سنتی، نتیجه‌ای جز دین‌گریزی و حذف دین از عرصه زیست فردی و اجتماعی ندارد.
آرمین با تاكید بر اینكه برای عصری كردن فهم دین باید متن را مورد تحلیل و بررسی بیطرفانه علمی قرار داد به مقاله مرحوم آیینه‌وند بازگشته و گفت: به گمان من آن مرحوم از عصری كردن فهم دین همین نوع از اجتهاد را مراد می‌كرده است. برای روشن شدن این معنا باید به بخشی كوتاه از مقاله دكتر آیینه‌وند اشاره كنم تا قرابت آن را با مفاهیم فوق نشان دهم. ایشان در این مقاله می‌گوید: «تحولات جدیدی كه تكنولوژی به وجود آورده و بعضی عرصه‌ها را كه حوزه نفوذ ناپذیر و قلمرو حراست‌شده نامیده می‌شدند درنوردیده و پاره‌ای از كسان را كه بین ادبیات دینی از بستر عرف و قدس مایه می‌گیرد، بین جوهر دین كه بر بنیاد وحی و عقل استوار است فرق نمی‌نهد، نگران كرده است. اینان در شبكه فهم مناسبات عرف و دین غالبا خلط می‌كنند، بعضی از كاركردهای حاصل از این حوزه را به گونه‌ای تفسیر می‌كنند كه گویی نسل جوان از دین رویگردان است.» آیینه‌وند بر این اساس و به عنوان یك مثال به بررسی جایگاه زن در اسلام می‌پردازد و در رویكردی معرفت شناسانه به سنت دینی، درباره مساله زن از یك سو تاكید می‌كند: «زن در عصر نبوی و علوی، حضوری چشمگیر و طبیعی و در خور شأن داشته است. در اوج درخشش تمدن اسلامی و عصر تولید علم در جهان اسلام ما زنانی در مقام تدریس می‌بینیم كه در تولید علم در جهان صاحب نقش بوده‌اند و در صحنه سیاست، اجتماع و هنر و تولید درخشیده‌اند. با اطلاعی كه از تاریخ و سیره معصومان دارم و گمان نمی‌كنم هیچ متنی از متون درجه اول باشد كه از نظر نگذرانده باشم، از بن دندان می‌گویم كه در اسلام معیار و اسلام سیره، هیچ منع و محدودیتی برای حضور زن نیست.»  این همان سیره و صورت حقیقی اسلام است كه دكتر آیینه‌وند به آن اشاره می‌كند. از سویی دیگر به پس رفت موقعیت و حضور زن تحت تاثیر عوامل تاریخی، فرهنگی و سیاسی اشاره می‌كند كه در عرف و سنت دینی بازتاب یافته است. سپس به ناسازگاری این سویه ایدئولوژیك با واقعیات امروز نظر افكنده و می‌گوید: «امروز دیگر حضور زن یك امر واقع و مقبول است. حال چه كسانی بخواهند و چه كسانی نخواهند باید گردن بگذارند و خوشا به حال جوامع و مللی كه روشمند و مطابق منطق مقبول از آن استقبال كنند» و نهایتا می‌گوید: «من كلمه رجال را در قانون اساسی كه یكی از شروط رییس‌جمهوری است از باب غلبه می‌دانم و این هم یك قاعده نحوی و اصولی است. وقتی می‌گوییم رجل شامل مرد و زن می‌شود و از باب غلبه، نیازی به ذكر مونث نیست. مثل «طلب العلم فریضهُ علی كلِ مسلم» كه مسلم در آن، هم مرد و هم زن را شامل می‌شود. نظر من این است كه در قانون اساسی زنان هم می‌توانند رییس‌جمهور باشند این هم با سیره معصوم سازگار است و هم قانونگذار مفهوم عرفی مقبول بدوی التبادر را در ذهن خود و جامعه مفروض داشته است

 

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: