انتشار «تاریخ کودکی در ایران» از آغاز عصر ناصری تا پایان دوره رضاشاه

1395/12/8 ۱۰:۲۱

انتشار «تاریخ کودکی در ایران» از آغاز عصر ناصری تا پایان دوره رضاشاه

کتاب «تاریخ کودکی در ایران» (از آغاز عصر ناصری تا پایان دوره رضاشاه) تالیف زهرا حاتمی به مفهوم کودکی و تحولات مرتبط با آن در تاریخ ایران پرداخته است.


 
 
کتاب «تاریخ کودکی در ایران» (از آغاز عصر ناصری تا پایان دوره رضاشاه) تالیف زهرا حاتمی به مفهوم کودکی و تحولات مرتبط با آن در تاریخ ایران پرداخته است.

 
 کتاب «تاریخ کودکی در ایران» (از آغاز عصر ناصری تا پایان دوره رضاشاه) تالیف زهرا حاتمی به مفهوم کودکی و تحولات مرتبط با زندگی کودکان در تاریخ ایران پرداخته است.
 
کتاب از شش فصل سامان یافته که سرفصل‌های آن عبارت است از «مفهوم کلی»، «پرورش کودکان»، «آموزش کودکان»، «بهداشت و سلامت کودکان»، «کودکان کار و کار کودکان» و «بازی‌های کودکان».

مفهوم کودکی و شکل‌گیری جایگاه کودکان در جامعه

مولف در مقدمه با اشاره به نمود زندگی کودک در عرصه اجتماع کتاب آورده است: «یکی از دستاوردهای مدرنیته برای رشته‌هایی چون تاریخ، توجه به بخش‌هایی از تجربه زیسته پیشینیان است که تا قبل از دوره جدید، بدون تغییر و لاجرم بی‌اهمیت قلمداد گردیده و بنابراین از حوزه مطالعات تاریخ‌پژوهان برکنار دانسته می‌شدند. توجه به توده مردم به طور عام و تاریخ گروه‌ها، اقشار و طیف‌هایی چون کودکان، زنان و... از زمره این موضوعات است. پژوهش در این رابطه برای نخستین بار توسط محققان و پژوهشگران غربی آغاز گردید، کسانی که به مدد شیوه تاریخ‌نویسی متفاوت خود و البته پس از گسست بنیادین قرون جدید از دوره میانه تاریخ اروپا که به بازاندیشی در تمامی زمینه‌های فکری و اجتماعی انجامید، به سراغ موضوعات جدیدی چون زندگی اجتماعی کودکان رفتند و ضمن بررسی جایگاه کودک در جهان ذهنی اروپاییان، نمودهای آن را در عرصه اجتماع بررسی کردند.» (ص 7)
 
فصل نخست با عنوان «مفهوم کلی» به این موضوع می‌پردازد که چگونه و در اثر چه عواملی، کودکی به مفهوم و مساله‌ای محوری در آراء و آثار اندیشه‌گران ایرانی در اواخر دوره قاجاریه تبدیل شد. در این مجال درباره تغییر و تحول کودکی از دوره قاجار به پهلوی آمده است: «تعریف کودکی در ایران در گذار از دوره قاجاریه به عصر پهلوی در اثر تغییر شرایط اجتماعی ـ فرهنگی، دگرگون شد. حکومت رضاشاه، میراث‌دار تفکری گسسته از مفهوم دیرینه کودکی در دنیای سنتی بود که هر روز بیشتر به سمت الگو و تعریف غربی گرایش می‌یافت. در دوره جدید که سیاست‌های حکومت در عرصه‌های اجتماعی راه به سوی عرفی‌سازی گسترده می‌برد تا حدود زیادی تعریف کودکی نیز عرفی شده از رنگ و بوی دینی قرون پیشین که مبتنی بر تفسیر دینی علما از آیات قرآنی بود، فاصله گرفت اما هرگز به صورت کامل غربی نشد. تا پایان دوره سلطنت رضاشاه در اثر آشنایی با اندیشه نوین غربی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی بسیار کودکی از مفهومی بیولوژیک به امری اجتماعی تبدیل شده بود.» (ص 36)
 
فصل دوم تحت عنوان «پرورش کودکان» از فصل مرتبط با آموزش کودکان جدا شده است و مباحثی مانند ویژگی مکتبخانه‌های سنتی، تجدد غربی و آموزش عمومی، نگارش کتاب برای کودکان، کودکستان و ... را بررسی کرده است که در بخشی از این بررسی می‌خوانیم: «آشنایی ایرانیان با تجدد نوظهور غربی در دوره پیشامشروطه، آن‌ها را به بازاندیشی در شیوه پرورش کودکان واداشت و سبب پیدایش روشی جدید در تربیت کودکان شد که کاملا با الگوی سنتی متفاوت بود. در روش جدید، سن آغاز تربیت کودکان شد که کاملا با الگوی سنتی متفاوت بود. در روش جدید، سن آغاز تربیت کودکان تا دوره جنینی گسترش یافته، مادران برخلاف گذشته از جایگاهی برابر با همسران خود در تربیت کودکان برخوردار شده بودند، به تعامل و روابط محبت‌آمیز میان پدر و مادر و نقش و تأثیر آن در روحیه کودکان توجه شده بود.» (ص 64)
 
«کجی آبی، مازو،...» جزئی از سیسمونی نوزاد

«آموزش کودکان» نام فصل سوم به شرح جریان تحولی می‌پردازد که در طی آن اندیشه‌گران متجدد در پایمد آشنایی با اندیشه غربی، آموزش مکتب‌خانه‌ای را ناکافی، نامناسب و ناکارآمد دانسته، خواستار دگرگونی در نظام آموزشی، برنامه درسی مدارس، کتاب‌های درسی و نحوه رفتار با کودکان در مراکز آموزشی شدند. مولف در سطوری از این بحث می‌نویسد: «اما اصلی‌ترین انتقادهای مصلحان و اندیشه‌گران این دوره که در پیامد تغییر ذهنیت آنان نسبت به مفهوم کودکی و جایگاه کودکان در جامعه شکل گرفته بود، نقدهای آنان بر تنبیه کودکان در مکتب‌خانه‌ها و محتوای کتاب‌های درسی بود. رفتار ملاهای مکتب‌دار دوره قاجار یادآور شیوه آموزشی معلمان دوره قرون وسطی اروپا بود که به گفته مرتضی راوندی عملا با ترکه‌ای در دست مجسم می‌شدند. همان‌طور که «عبارت جاری در زیر سایه ترکه زندگی قرون وسطی به معنای تحصیل در مدرسه به کار می‌رفت.» ترکه‌های درخت آلبالو که برای نرم و تازه ماندن در حوض مدرسه و پیش چشم شاگردان نگهداری می‌شدند و یا در دست معلم و نزدیک او قرار داشتند همراه با چوب و فلک یا حبس کودکان در سردابه‌های تاریک و مرطوب، مرسوم‌ترین شیوه تنبیه کودکان در این دوره بود.» (ص 72)
 
فصل چهارم «بهداشت و سلامت کودکان» به شیوه مرسوم فصول پیش و پس از خود با بررسی وضعیت بهداشت و سلامت کودکان در دوره ناصرالدین شاه، عمده‌ترین بیماری‌های این دوره را شرح داده با ارائه آمار از میزان تلفات کودکان سخن می‌گوید. برخی از نکات این کتاب از جمله سیاحان اروپایی حاکی از این است: «به گفته پولاک ایرانیان «ناخوشی‌های مزمن کودکان را در اثر «چشم بد» یا چشم‌زخم می‌دانستند و برای گریز از اثر مرگ‌بار آن انواع طلسمات و دعاها را با کودکان همراه می‌کردند. طلسمات و ادیعه‌ای چون «کجی آبی، مازو، و ان‌یکاد، هفت مهره، تربت امام حسین (ع)، قاپ گرگ و دعای ام‌الصبیان» معمولا جزئی از سیسمونی نوزاد بود که پس از تولد بر لباس او آویخته می‌شد یا در زیر بالش و روی گهواره‌اش قرار می‌گرفت.»(ص 106)
 
«کودکان کار و کار کودکان» در فصل پنجم نه تنها انواع کار کودک بررسی شده بلکه تحول مفهوم کار که در پیامد تغییر ذهنیت عمومی درباره مفهوم کودکی و حقوق کودکان صورت پذیرفته نیز توضیح داده شده است. در شرح کار کودکان در دربار قجر آمده است: «غلامبچه‌ها که هم در اندرون شاهی به خدمتگزاری شاه و همسران او مشغول بودند و هم در خانه برخی از رجال بلندپایه مانند میرزا حسین‌خان سهپسالار که همسرش قمرالسلطنه، دختر فتحعلی‌شاه قاجار بود، تنها تا قبل از بلوغ می‌توانستند در اندرون بمانند. از جمله وظایف آنان، نامه و پیغام‌رسانی میان کاخ شاهی و درباریان و انجام برخی کارهای اداری اربابان خود، حضور در مراسم پذیرایی از وزرای مختار خارجی، پذیرایی از میهمانان حرم ناصری در مراسم عزاداری تکیه دولت، همراهی با شاه در شکار یا مالش پای او در شب و به هر روی همراهی و همگامی با حرم شاهی و شخص ناصرالدین‌شاه بود تا به محض صدور فرمان در اجرای آن بکوشد.» (ص 137)
 
دگرگونی نگاه مردم به بازی‌ها و سرگرمی‌های کودکانه

فصل ششم تحت عنوان «بازی‌های کودکان»، سیر تغییر نگاه جامعه به بازی‌های کودکان از ابزاری برای سرگرمی و کاستن از میزان آزار و اذیتشان را به رویکردی که در آن از بازی به مثابه وسیله‌ای برای تربیت کودکان و راهی برای بروز قابلیت‌های درونی‌شان یاد می‌شد، بررسی کرده است. درباره تغییر نگرش به بازی کودک از دوره پهلوی اول می‌خوانیم: «تا پایان دوره رضاشاه، تحول مفهوم کودکی و بروز تغییراتی در جایگاه کودکان در جامعه، نگاه مردم نسبت به بازی‌ها و سرگرمی‌های کودکانه را دگرگون کرد. بر این اساس،‌ جامعه ایرانی دیگر به سان دوره پیشین به بازی به مثابه عاملی برای سرگرم کردن کودکان و رهاندن خانواده از آزار و اذیت‌های آنان نمی‌نگریست. از این پس بازی به مثابه یک نیاز و ضرورت، راهی برای بروز قابلیت‌های کودکان و ابزاری برای تربیت صحیح آنان درآمد که می‌بایست به اقتضای سن کودکان و با در نظر گرفتن پیامدها و آثار آن بر زندگی حال و آینده آنان طراحی و اجرا شود.» (ص 176)
 
مولف در صفحات پایانی کتاب با اشاره به تفاوت بازی کودکان طبقه فرودست و فرادست آورده است: «در بخش دیگری از زندگی کودکان، شواهد تاریخی نشان می‌دهند که تجربه زندگی روزمره، اوقات فراغت و بازی‌های کودکانه کودکان طبقه فرادست و فرودست اجتماعی در بخش بزرگی از این دوره تاریخی یکسان نبوده است. همچنان که نگرش و ذهنیت عمومی نسبت به بازی‌های کودکانه نیز در این دوره دچار تحولی اساسی شود.» (ص 181)

کتاب «تاریخ کودکی در ایران» (از آغاز عصر ناصری تا پایان دوره رضاشاه) تالیف زهرا حاتمی در 208 صفحه، شمارگان 550 نسخه و به بهای 19 هزار و پانصد تومان از سوی نشر علم منتشر شده است.

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: