عبور از موازنه/ سید كاظم موسوی‌بجنوردی‌

1395/8/19 ۱۱:۰۶

عبور از موازنه/ سید كاظم موسوی‌بجنوردی‌

ایران شاهراه ارتباطی شرق - غرب و شمال- جنوب بود. این نقش شاهراهی گاه در شكل تجارت و سایر امور مثبت تجلی می‌یافت و گاه در شكل جنگ و غارت و سایر امور منفی. اگر تاجر چینی مشرق زمین قصد فروش كالایش به غرب جهان را داشت از شاهراه ابریشم در ایران می‌گذشت و اهالی مغرب زمین هم برای عزیمت به شرق باز از این راه گذر می‌كردند.

 

ایران شاهراه ارتباطی شرق - غرب و شمال- جنوب بود. این نقش شاهراهی گاه در شكل تجارت و سایر امور مثبت تجلی می‌یافت و گاه در شكل جنگ و غارت و سایر امور منفی. اگر تاجر چینی مشرق زمین قصد فروش كالایش به غرب جهان را داشت از شاهراه ابریشم در ایران می‌گذشت و اهالی مغرب زمین هم برای عزیمت به شرق باز از این راه گذر می‌كردند. اگر اسكندر غربی هوس فتح شرق جهان را می‌كرد، باید از ایران می‌گذشت و اگر چنگیز شرقی خواب تسخیر غرب جهان را می‌دید، تنها و تنها با عبور از ایران، خواب اوتعبیر می‌شد. اگر پطر كبیر روسی در نیمكره شمالی می‌خواست به آب‌های آزاد جهان دست پیدا ‌كند به جانشینانش وصیت می‌كرد كه از راه ایران بگذرند و اگر انگلیس و بعدها امریكا قصد مقابله با روسیه و شوروی سابق را داشتند، بهترین نقطه برای آغاز این كار آنها ایران بود. بنابراین ایرانی كه درست در چهار راه تاخت و تازها و چهار راه ارتباطات دنیای قدیم و جدید قرار گرفته بود، نمی‌توانست از سیاست موازنه غافل شود.

هرچند داستان موازنه قدمتی به اندازه تاریخ ایران دارد، اما ابعاد آن دردو قرن اخیر بسی بیش از گذشته برجسته شده است. از زمانی كه روسیه و سپس شوروی در مقام ابرقدرت شرق و فرانسه، انگلیس و سپس امریكا در جایگاه ابرقدرت غرب تثبیت شدند، ماجرای موازنه هم بسیار پررنگ شد. نخستین آزمون عملی موازنه برای ایرانیان در جریان جنگ‌های ایران و روسیه رخ داد. ایران سعی كرد با اتكا به یك طرف (ابتدا فرانسه و سپس انگلیس) بر طرف دیگر پیروز شود؛ اما نتیجه، بسیار وحشتناك بود و به قیمت از دست رفتن بیش از نیمی از خاك ایران تمام شد. سایه شكستی كه در نتیجه جنگ با یك طرف (روسیه) به امید حمایت طرف دیگر بر ایران تحمیل شد، آنقدر سنگین بود كه سیاستگذاری ایران در دوره قاجار را كاملا تحت تاثیر خود قرار داد. همه شاهان قاجار و سیاست پیشگان اصلی ایران، جز چند استثنا كه خیلی زود قربانی شدند، نوع دیگری از موازنه را به عنوان موازنه مثبت در پیش گرفتند. مبنای موازنه مثبت آن بود كه اگر ایران به روسیه امتیازی می‌داد، بلافاصله برای جلوگیری از اعتراض انگلیس به آن كشور هم امتیازی را اعطا می‌كرد و بالعكس. شاهان قاجار با استفاده از این راهبرد كه به قیمت از دست رفتن بسیاری از منابع سرزمینی ایران تمام شد، سال‌ها به حكومت خود ادامه دادند.

انقلاب مشروطه علاوه بر دگرگونی‌هایی كه در سیاست داخلی ایران پدید آورد، یك نتیجه مهم در سطح خارجی هم داشت و آن تلاش برای تدوین یك سیاست ملی در برابر بیگانگان وتحكیم استقلال كشور بود. مشروطه‌خواهان اصیل و دلسوز می‌دیدند كه سیاست موازنه مثبت عملا به تقسیم ایران میان دو قدرت روسیه و انگلستان تبدیل شده است؛ بنابراین در اندیشه خروج از این وضعیت برآمدند؛ اما به سبب مشكلات آن دوره، آرزوهای آنان روی كاغذ باقی ماند و سیاست ملی اجرایی نشد. در میدان عمل طیفی از مشروطه خواهان از «موازنه عدمی» (نفی هر دو قدرت استعمارگر) سخن گفتند و طیفی دیگر با توجه به ضعف شدید بنیان‌های سیاسی و اقتصادی داخل، معتقد بودند كه ایران به تنهایی نمی‌تواند از زیر یوغ آن دو ابرقدرت بیرون ‌آید. بنابراین آنان در اندیشه بهره‌برداری از «نیروی سوم» افتادند و به قدرت‌های نوظهور امریكا و آلمان نزدیك شدند.  سیاست اتكا به نیروی سوم نیزچندان دوام نداشت، زیرا به زودی روسیه و انگلستان برای مقابله با قدرت نوظهورآلمان با هم متحد شدند و بر اساس قرارداد ١٩٠٧ ایران را به عنوان مناطق نفوذ، میان خود تقسیم كردند. بدین‌ترتیب «دو قطبی» دیگری در سطح بین‌المللی به وجود آمد كه در یك سوی آن آلمان و متحدانش و در سوی دیگر انگلستان، روسیه و متحدانش قرار داشتند. با آغاز جنگ جهانی اول میان این دو قطب، دولت ایران برای نخستین‌بار با در پیش گرفتن سیاست موازنه منفی اعلام بی‌طرفی كرد؛ اما در میدان واقعیت سیاست موازنه منفی؛ یعنی «نه این و نه آن» دوباره به سیاست موازنه مثبت؛ یعنی «هم این و هم آن» تبدیل شد. بخشی از نیروهای سیاسی و اجتماعی به روسیه و انگلستان و بخشی هم به آلمان و متحدانش از جمله عثمانی پیوستند؛ تا جایی كه  دولتی در حمایت از متحدین به نام دولت موقت ملی در كرمانشاه شكل گرفت. نتیجه تعارض در سیاست اعلامی و اعمالی سیاستمداران آن روز ایران، هجوم بیگانگان از هر سو به خاك ایران و ویرانی كشور و كشتار مردم بود. بی‌تردید اگر با وقوع انقلاب بلشویكی در روسیه میان متفقین سابق اختلاف نمی‌افتاد، ایران هم مانند دیگر دولت‌های بزرگ آن روزگار با احتمال تجزیه روبرو می‌شد؛ اما وقوع آن انقلاب و شكست آلمان سبب شد كه به سرعت یك دو قطبی دیگری در سطح بین‌المللی به وجود آید كه بر خلاف دو قطبی‌های گذشته علاوه بر سویه‌های مادی و منفعتی، از وجهه ایدئولوژیك هم برخوردار بود. سایه این دو قطبی؛ یعنی شرق و غرب یا دنیای كمونیسم و دنیای كاپیتالیسم برای بیش از ٧٠ سال بر سر دولت و ملت ایران حاكم بود. یكی از پیامدهای شكل‌گیری این دو قطبی جدید، انقراض سلسله قاجار و تاسیس دولت پهلوی بود. دولت تازه بر خلاف افكار عمومی و سیاستمداران ملی با یك قطب علیه قطب دیگر متحد شد و سال‌ها با اتكا به این سیاست به حكومت خود ادامه داد؛ اما این‌بار هم ظهور دوباره قدرت آلمان به رهبری هیتلر، اتحاد تاكتیكی دو قطب دشمن سابق را علیه او به دنبال داشت. رضاشاه بنا بر برخی علل روانشناختی و شخصیتی جانب هیتلر را گرفت و بهای آن برای او انقراض حكومت و تبعید از كشور و برای مردم ایران اشغال سرزمین‌شان بود. بعد از سقوط هیتلر دوقطبی شرق و غرب با شدت بیشتری دوباره سر بر آورد. این دو قطبی، ایران سال ١٣٢٠ تا ١٣٣٢ را به میدان مبارزه برای در اختیار گرفتن آینده آن تبدیل كرد. دولت‌ها و احزاب وقت هم درگیر این مصاف شدند و بر حسب شرایط در زمین این یا آن قطب بازی كردند. از تفاوت‌های بارز این دوره با دوره‌های قبل قدرت‌گیری حزب توده و تقویت زمین بازی قطب شرق در داخل ایران بود كه پیش از آن سابقه چندانی نداشت. در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران همانند این دوره موضوع موازنه در سطح عمومی مطرح نشده بود. همانند گذشته سیاستمداران غربگرا خواستار پیوستن ایران به قطب غرب و چپ‌های توده‌ای در اندیشه الحاق ایران به بلوك شرق بودند. مساله مهمی كه این‌بار دو گروه را رویاروی هم قرار داد، موضوع نفت بود. حزب توده و چپ‌ها مدعی بودند كه دولت ایران باید به روس‌ها هم مانند انگلیسی‌ها امتیاز نفت بدهد. در این فضای دو قطبی كه گروهی حامی شوروی و گروهی دیگر حامی انگلیس و امریكا بودند، دكتر محمد مصدق و یاران ملی و مذهبی او شعار موازنه منفی (نه شرق و نه غرب) را سر دادند. در مذاكرات جلسه ۷۹، دوره‏۱۴ مجلس شورای ملى، در روز سه‌شنبه ۷ آذر ماه ۱۳۲۳موضوع موازنه مثبت و موازنه منفی توسط دكتر مصدق به بحث گذاشته شد. مصدق در هنگام مخالفت با دادن امتیاز به روس‌ها از موازنه منفی دفاع كرد و به‌شدت به سیاست موازنه مثبت حمله كرد. او در توضیح موازنه مثبت گفت كه این موازنه یعنی كسی كه یك دستش قطع شده، اجازه دهد كه دست دیگرش را قطع كنند و پیداست كه هیچ عاقلی چنین نخواهد كرد. مصدق چندی بعد توانست مجلس را با خود همراه كند و طرح ملی شدن صنعت نفت را، كه تجلی عینی سیاست موازنه منفی بود، به تصویب مجلس برساند. موازنه منفی هر چند در كوتاه‌مدت پیروزی ملیون را به دنبال داشت؛ اما دو قطب مخالف را علیه ایران متحد كرد و نتیجه‌اش كودتای ٢٨ مرداد و سقوط دولت مصدق بود. پس از آن سیاست موازنه مثبت، البته با نگاه به غرب دوباره بر ایران حاكم شد. این سیاست هر چند ایران را در مسیر رشد قرار داد؛ اما در سطح خارجی سبب وابستگی كشور شد و در داخل هم نارضایتی بخش اعظمی از مردم را به دنبال آورد. انقلاب اسلامی ایران در اساس انقلابی علیه موازنه مثبت و بازگشت به استراتژی موازنه منفی در قالب شعار نه شرقی نه غربی بود. پس از انقلاب تا به امروز هم داستان موازنه همچنان ادامه دارد و میان نیروهای سیاسی برای اتخاذ نوعی از موازنه اختلاف نظر حاكم است. سخن نویسنده این یادداشت آن است كه تاریخ ٢٠٠ ساله داستان موازنه در ایران، هرچند برپایه برخی حدس و گمان‌های اثبات نشده، مانع تجزیه و مستعمره شدن ایران شده است؛ اما همیشه و همه جا عامل عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی كشور ما بوده است. با تامل در تاریخ موازنه كه بخش‌هایی از آن به شكل مختصر بیان شد، روشن می‌شود كه دوگانه موازنه هرگز به نفع ایران عمل نكرده و آسیب زیادی به فرایند توسعه در كشور ما زده است. همه شكل‌های موازنه، چه موازنه مثبت، چه موازنه منفی، چه اتحاد با یك قطب علیه دیگری و چه توسل به قطب سوم علیه دو قطب اصلی از آزمون تاریخ شكست خورده و ناكام بیرون آمده‌اند. در شرایط كنونی جهان، كه انقلاب دیجیتال دنیای گذشته را دگرگون كرده و دنیای جدید را به شكل شبكه‌ای و ظروف مرتبط به هم درآورده است، بهترین راه برای توسعه‌یافتگی كشور ما اتخاذ سیاست «عبور از موازنه» است. به نظر می‌رسد برجام راه را برای درپیش گرفتن این سیاست باز كرده است. روح برجام به خوبی ناكارآمدی سیاست موازنه را نشان داده و بنیان جدیدی برای سیاست خارجی ایران نهاده است. آنچه در برجام رخ داد، در عمل گذر از تئوری موازنه بود. شاید بتوان عبور از موازنه را بزرگ‌ترین دستاورد آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی نامید. وضع یك تئوری بر اساس بازی برد - برد و تعامل با همه جهان در عین حفظ هویت ملی و دینی و استقلال كشور را می‌توان «سیاست ملی» نامید. می‌دانیم كه كشور در كنار دفع شر به جلب خیر هم نیاز دارد. تنها با دفع شر (موازنه منفی) نمی‌توان به توسعه كشور كمك كرد. غوطه‌ور شدن در جلب خیر (موازنه مثبت) و غفلت از «شری» كه ممكن است در آینده گریبان كشور را هم بگیرد، نوعی ساده‌انگاری است. بنابراین كشور ما به شكل همزمان به ابزارهای جلب خیر برای كشور و دفع شر از كشور نیازمند است و این، نه با سیاست موازنه كه تنها با عبور از موازنه و اتخاذ یك سیاست ملی به دست می‌آید. پیش‌فرض سیاست ملی آن است كه جمهوری اسلامی برای تامین حداكثری منافع ملی با همه كشورهای جهان، جز دول غاصب و نامشروع، رابطه برقرار می‌كند و هیچ خط قرمزی جز منافع ملی و اعتقادات مردم خود ندارد. در موازنه سخن از ساماندهی نحوه ارتباط با جهان است و این، البته نمی‌تواند بدون توجه به وضعیت داخل كشور صورت گیرد. یكی از اشكالات سیاست موازنه این بود كه گاه میان دولت‌های ایرانی و ملت و گاه میان عناصر مختلف ملت در اتخاذ نوع سیاست موازنه اختلاف نظر بود. به عنوان مثال سیاست موازنه مثبت محمدرضاشاه با وجود استقبال جهانی از آن، مورد تایید مردم نبود. گاه دولت‌های خارجی هم با سیاست اتخاذ شده توسط اكثریت ملت، همانند موازنه منفی دوره مصدق، مخالف بودند و مانع تحقق آن شدند. به بیان دیگر موازنه منفی مصدق جهان را علیه ایران متحد كرد و نتیجه‌اش كودتا بود. نظریه موازنه مثبت محمدرضاشاه هم بدنه مذهبی و ملی جامعه را حساس كرد و با وجود درآمد سرانه بالا و قرار گرفتن در مسیر تعامل جهانی به اعتراض گسترده مردم و انقلاب اسلامی منجر شد. دو پاره شدن ملت و دولت و حمایت بخشی از ملت و دولت از یك قطب و بخشی دیگر از قطب دوم هم، نظیر آنچه در جنگ جهانی اول رخ داد، به اشغال ایران و ویرانی كشور منجر شد. قرار گرفتن دولت دركنار یك قطب و مخالفت آشكار و عملی با قطب دیگر نیز، همانند آنچه در جنگ‌های ایران و روسیه و دوره رضاشاه انجام شد، عملا به فروپاشی دولت و آسیب دیدن ملت و اشغال ایران انجامیده است.  نكته مهم آن است كه سیاست ملی منجر به برجام، كه مبتكر آن رهبری نظام و مجری‌اش دولت آقای روحانی است، به شكل همزمان مورد تایید دولت، ملت و قدرت‌های خارجی است و از این جهت استثنایی بزرگ درتاریخ سیاست خارجی ایران محسوب می‌شود. در شرایط كنونی ادامه این سیاست، تنها راه توسعه‌یافتگی ایران و نجات كشور از بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است.

منبع:روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: