1395/4/28 ۰۸:۴۹
نسخههای خطی، که از آنها با عنوان میراث مکتوب تعبیر میشود، نشانه فرهیختگی و دانایی، و معرف هویّت تمدّنی و دینی ماست، و ما برای شناخت گذشتة خود، باید به احیا و تصحیح این آثار مکتوب بپردازیم. کسی که برگة هویت و شناسنامه نداشته باشد، مجهول میماند و نمیتواند واقعیت وجودی خود را به اثبات برساند. اگر ما نیز نسبت به آثار و مآثر ملّی و دینی خود بیتفاوت و بیتوجّه باشیم، یقیناً جایگاه رفیعی در جهان نخواهیم داشت و به معروفیت و محبوبیّت دست نخواهیم یافت. تلاشهای بسیاری برای شناخت، احیا و تصحیح آثار خطّی ایرانی و اسلامی شده است، امّا با توجّه به گسترة فراخ دامن آثار خطّی، این کوششها کافی و وافی نیست و نیاز به توجّهات و تلاشهای افزونتری دارد.
در این گفتار، برآنیم به شماری از عوامل و موانع اشاره کنیم که میتوانند در روند احیا و چاپ متون، ایجاد اختلال کنند و این جریان را از پویایی و شتاب بازدارند.
1. نبود متولّی
در کشور ما، بسیاری از گروههای علمی و شغلی، انجمن صنفی دارند و مسئول و متولّی فعالیتها و مطالبات آن گروهها هستند، امّا متأسفانه، قاطبة جماعت تراثپژوه در کشور ما (اعم از نسخهشناس، فهرستنگار، متن پژوه، و مصحّح) هیچ تشکلّ و متولّی ندارد، و با توجّه به اهمیّت نسخههای خطّی و سهم آن در هویت بخشی کشور، و حجم تحقیقات و مطالعات مربوط به تراثیات، سزاوار است که نهادی به نام «بنیاد نسخههای خطی» شکل گیرد و تولیت نسخههای خطی را عهدهدار شود. این تشکّل، میتواند ساختاری به سامانتر در حوزه نسخههای خطّی، تعریف و ایجاد کند.در کشورهای دیگر از جمله ترکیه و هند، بنیاد نسخ خطی، سالهاست شکل گرفته و مشغول فعالیت است.
2. عدم استقبال ناشران خصوصی
بیشترینها هزینه را برای احیای متون در ایران، ، مراکز و نهادهای دولتی میپردازند، و سهم ناشران خصوصی در این باره کم است، و البته نمیتوان به هیچ وجه، سرمایهگذاری و اهتمام برخی از ناشران خصوصی و نیمه خصوصی، همچون بنیاد موقوفات افشار، انتشارات سخن، بویژه مرکز پژوهشی میراث مکتوب و برخی دیگر از ناشران را نادیده گرفت، و باید سپاسگزار ناشرانی بود که به انتشار متون، به عنوان یک وظیفة ملّی مینگرند و با تحمل شرایط نابسامان اقتصادی فعالیت می کنند و در پی برگشت سرمایة هزینه شده نیستند. باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای مربوطه، توجهات ویژه به این ناشران داشته باشند.
واقعیت این است که امکانات مالی بسیاری از ناشران خصوصی برای چاپ آثاری صرف میشود که عاری از ارزشهای علمی و تحقیقیاند و حتی چاپ بسیاری از آنها، نه تنها هزاران بند کاغذ را تباه می کند، بلکه سر سوزنی هم به پیشرفت فرهنگ و تولید علم و دانش در کشور کمک نمیکند. آیا نباید با اخذ تصمیمگیریها و ارائة روشنگریهای لازم، امکانات این گونه ناشران را به انتشار آثار جلیل و مآثر نبیل گذشته سوق دهیم و آنها را از چاپ آثار بیارزش باز داریم. در اینباره، تلاشهای نهادهایی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، میتواند مؤثر باشد.
3. عدم همکاری کتابخانهها
برخی از کتابخانهها که دارای گنجینة نسخ خطی اند، معتقدند که حق تملّک بر این گنجینهها را دارند و به حیث مسائل حقوقی یا معنوی، نمیتوانند به آسانی، هر اثری، بویژه نفایس خود را در اختیار دیگران بگذارند، بخصوص اگر استفادة تجاری از آنها صورت گیرد. این مورد میتواند انگیزة و اشتیاق بسیاری از محقّقان، بویژه علاقهمندان به حوزة تصحیح متن را بکاهد، و آنها را از پرداختن به این امر مهم باز دارد. توجّه داشته باشیم که بسیاری از کتابخانههای دنیا، تصویر نسخههای خطّی خود را در فضای مجازی عرضه کردهاند، و در دسترس عموم قرار دادهاند، و این در حالی است که در کشور ما، در بعضی موارد، دسترسی به تصویر یک نسخه تقریباً ناممکن است، و یا دستیابی به آن، مدّتها طول میکشد.
4. الویتبندی
دُرست است که به قول بیهقی، هر کتابی به یکبار خواندن میارزد، اما در زمانة حسرت و عُسرت کنونی که اوضاع نابسامان اقتصادی، انجام فعالیتهای فرهنگی و پژوهشی را محدود کرده است، باید در انتخاب متون برای تصحیح و انتشار، مسئلة اولویت را در نظر داشته باشیم و آثاری را برای احیا برگزینیم که به حیث قدمت، و دارا بودن ارزشهای محتوایی (همچون فواید زبانی، اطّلاعات رجالی و تاریخی، مباحث علمی و فرهنگی و ...) قابل توجّه باشد. هنوز بسیاری از دستنوشتههای کهن ما در موضوعات مختلف، منتشر نشدهاند، و پرداختن به متون درجة چندم دورة قاجاری، نمیتواند در اولویت تصحیح، لااقل در وضعیت کنونی باشد. اصلاً سزاواری یک متن برای احیا، نخستین گام در مقولة تصحیح متون است.
5. نبود قابلیت و دانش بایسته
تصحیح انتقادی متون، یک دانش است با اصول ویژة خود. یک سلسله مبادی و مبانی دارد که یک مصحّح باید بدانها اشراف داشته باشد. مسلّم است که قرائت و تایپ یک نسخة خوش خط، چیزی نیست که بتوان آن را تصحیح متن نامید. تسلّط بر موضوع و زبان یک متن، مهارت در نسخهشناسی، نوشتن مقدّمة عالمانه و تعلیقات محققانه و موارد متعدّد دیگر، از جمله قابلیتهایی است که باید یک متن پژوه و مصحّح داشته باشد، امّا متأسفانه، امروزه، متونی منتشر میشوند که نه تنها هیچ وجه و وِجهه پژوهشی ندارند، بلکه مملوّ از اغلاط فراوانِ ناشی از قرائتهای اشتباه است و در بسیاری از موارد، محتوای دُرست آن متون را وارونه و مَسخ و نَسخ شده در اختیار ما میگذارند که به هیچ وجه نمیتوان به سندیت و اَصالت آنها اعتماد کرد و یا در پژوهشهای مربوط بدانها استناد جُست، و باید هنوز به صورت مخطوط آنها ارجاع کرد.
این مورد هم، یک نکتة قابل توجه در آسیبشناسی معنوی تصحیح متون است و باید با انتقادات و اعتراضات جدّی، جلوی این اقدامات ناشایست و نابایست را گرفت.
6. نبود همکاری مشترک:
اوضاع اقتصادی کشور نابسامان است و به تبع آن، منابع مالی مراکز تحقیقاتی و نهادهای علمی و فرهنگی برای انجام طرحهای پژوهشی محدود است، بنابراین، بهتر است مراکزی که فعالیتهای همسان در چاپ و نشر متون دارند، با هم افزایی توانمندیهای مالی و معنوی خود، در انتشار آثار، اشتراک ورزند و نگذارند یکی از جریانهای اصیل پژوهش در کشور، یعنی مقولۀ متنپژوهی و نسخه شناسی، از پویایی لازم باز ایستد و به خشکی و جمود گراید.
7. عدم استقبال بعضی از دانشگاهها از پایاننامههای مربوط به حوزه متون:
خوشبختانه، بسیاری از اساتید دانشگاهها، بویژه در حوزه علوم انسانی، دانشجویان خود را به تصحیح متون تشویق و ترغیب میکنند و از همین طریق، دانشجویان بسیاری، رو به تصحیح و تحقیق آثار خطی میآورند و کاری بسزا در معرّفی و شناخت میراث مکتوب اسلامی و ایرانی انجام میدهند، و شماری ازپایان نامه ها نیز پس از دفاع، به زنجیرۀ نشر میپیوندند و مورد استفاده و استناد قرار میگیرند.
امّا برخی از استادان دانشگاهها که هیچ آگاهی و یا اعتقادی به مواریث گذشته ندارند، و تصحیح متن را کاری ناپخته و آسان میپندارند، دانشجویان را به انجام تحقیقاتی سوق میدهند که حاصل آنها جز تکرار مکرّرات و به هم پیوستن یک سلسله مطالب کلیشهای و ناسودمند نیست.
برخی از این اساتید ،چنان شیفته فرهنگ و ادبیات غربی هستند که بکلی مواریث علمی و فرهنگی مان را نادیده می گیرند و بی ارزش می دانند و به مطالعاتی روی می آورند که نه تنها هیچ چیزی به فرهنگ ما نمی افزاید ، بلکه آن را در مقایسه با فرهنگ غربی ، ناچیز می نماید.
مسلّم است که احیای یک متن ارزشمند، بهتر از پرداختن به موضوعات نخنمای غیر مفید است.متون میتوانند پایۀ تحقیقات نظری و پژوهشهای تحلیلی در زمینههای مختلف علمی و فرهنگی باشند.
8. کافی نبودن آموزش تصحیح متون:
هر چند، برخی از کتابخانهها و مراکز پژوهشی، کلاسهایی برای آموزش تصحیح متون و نسخهشناسی دایر میکنند، امّا این آموزش، گسترده و فراگیر نیست و بهتر است که فعالیتهای وسیعتری برای آشنایی مشتاقان و علاقهمندان به متون و مخطوطات انجام شود.
وزارت علوم میتواند با تصویب و تأیید واحد درسی یا رشته تخصّصی نسخهشناسی و متنپژوهی، آموزش این موضوعات را در دانشگاههای کشور، فراگیر و گسترده نماید، تا با این اقدام، دانشگاهها ، محقّقانی مجرّب و فرهیخته در تراثپژوهی، تربیت کنند.
بخش خصوصی نیز می تواند نسبت به تاسیس آموزشگاهایی که فعالیت آنها منحصر در آموزش نسخه شناسی و متن پژوهی و مسایل مربوطه باشد، اقدام کند.
9. نبود سایت ملی میراث مکتوب:
برخی از سایتها ، بویژه « بساتین» در اطلاع رسانی مربوط به تحقیقات تراثی ، فعالند و امکاناتی را در اختیار مشتاقان نسخ خطی می گذارند ، اما هم تعداد این گونه سایتها انگشت شمار است و هم بودجه مالی شان برای ارایه خدمات بیشتر اندک است که باید مورد حمایت قرار گیرند.
بایسته می نماید که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همفکری نسخه شناسان مجرب و متن پژوهان نامور کشور ، و با مساعدت کتابخانه ها و نهادهای پژوهی ، یک سایت ملی برای مقوله « میراث مکتوب» سامان دهد تا:
- اخبار مربوط به میراث مکتوب ایرانی و اسلامی را در ایران و جهان پوشش دهد ،
- خدماتی را در دستیابی محققان به نسخه های خطی در داخل و خارج کشور ارایه نماید ،
- فعالیتهای مربوط به حوزه تراث پژوهی را سامان دهی کند.
- و ....
10. نبود تشویقات لازم:
واقعیت این است که در کشور ما، محققان نسخه های خطی ، که پژوهشهای اصیل و بنیادی در شناخت پیشینه تمدنی کشور انجام می دهند و آبشخورهای فکری فرهیختگان ایرانی و اسلامی را معرفی و احیا می کنند ، کمتر مورد تشویق و حمایت قرار می گیرند ، و تنها یک مجرای ملی در ترغیب این محققان موجود است که آن نیز برگزاری آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی است و اکنون برگزاری هر ساله آن نیز با مشکلاتی مواجه شده که امیدواریم کتابخانه ملی به این مورد توجه کند.
در این شرایط سخت اقتصادی ، بسیاری از محققان ، نیازمند حمایتهای مالی و تشویقات معنوی برای تداوم فعالیتهای خود هستند.نگذاریم قلمها از کار بیفتند و قدمها از رفتار بازمانند.
منبع: کتابخانه مجلس شورای اسلامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید